تاجر زرنگ یا قربانی سیاست؟علیرضا ضراب
۰۳ دی ۱۳۹۲/نگاه ها به ترکیه است. کشوری که این روزها در کانون یک زلزله بزرگ قرار دارد. زلزله ای با محوریت فساد مالی، اما محو در جنگ های سیاسی. ابعاد زلزله عظیم ترکیه به ایران نیز سرایت کرده است. در این میدان نام دو بازرگان شاخص ایرانی به چشم می خورد. بابک زنجانی و علیرضا ضراب. یکی تاجری تازه به دوران رسیده و دیگری تاجرزاده ای قدیمی. اکنون رضا ضراب دستگیر شده است به همراه چندین آقازاده پر نفوذ ترکیه. علیرضا ضراب متهم به پول شویی و پرداخت رشوه است. 
 
علیرضا ضراب متولد سال 1362 در باکو است، مرکز جمهوری آذربایجان. او فرزند حاج حسین ضراب تاجر قدیمی بازار امیر تبریز است. تاجری که سال گذشته کار خانه فولاد کاوه تیکمه داش را به بهره برداری رساند تا به یکی از بزرگترین بازیگران بازار آهن و فولاد ایران تبدیل شود. حاج حسین تاجری است که در فعالیت های خیر خواهانه نیز شرکت دارد. او در مهر ماه سال 91 مبلغ 500میلیون تومان به زلزله زدگان استان آذربایجان شرقی کمک مالی کرد.
 
اما علیرضا پسر کوچک حاج حسین سالها است که در ترکیه به فعالیت اقتصادی می پردازد او مالک یکی از بزرگترین صرافی های استانبول است. علیرضا را در ترکیه با شهرت"صراف" می شناسند، شاید پیشه او باعث شده است که این گونه شهرت یابد. اما برخی رسانه های ترکیه می گویند او فامیل خود را در ترکیه به "صراف" تغییر داده است.
 
خانواده ضراب در ایران نیز به فعالیت در حوزه ارز پرداخته اند. گفته می شود این خانواده در دوران جنگ تحمیلی به دبی رفته اند و در آن جا صرافی راه اندازی کرده اند. خانواده ضراب جدای از فعالیت در عرصه فولاد و صرافی در حوزه کشتی سازی نیز فعالند. کشتی سازی "رویال" در استانبول ترکیه متعلق به این خانواده است. 
 
حاج حسین ضراب پسر دیگری نیز دارد که در ایران فعالیت می کند. محمد ضراب مدیر عامل کارخانه فولاد تیکمه داش است. اما پسر کوچکتر همیشه در ترکیه و کشور آذربایجان فعالیت کرده است. او مسئول فعالیت های اقتصادی خانواده در  این دو کشور است. 
 
اکنون این خانواده با چالشی بزرگ روبه رو شده اند. مغز متفکر آن ها درگیر یک رسوایی در ترکیه شده است. چندی است پرونده بزرگ فساد مالی در ترکیه گشوده شده که دامن بسیاری از سیاستمداران نزدیک به دولت و فرزندان ان ها را گرفته است. بانک "خلق" نزدیک به حزب نخست وزیر اردوغان در متن این پرونده قرار دارد. در این پرونده فرزندان سه وزیر دولت اردوغان حضور دارند. دستگیر شده گان متهم به تشکیل شبکه فساد مالی، تبانی در مناقصه ها و  پرداخت رشوه هستند. 
 
در بین دستگیر شده گان نام سلیمان ارسلان (رئیس بانک خلق)، مصطفی دمیر (شهردار منطقه فاتح استانبول و عضو حزب حاکم عدالت و توسعه)، پسر معمر گولر (وزیر کشور که نیروی پلیس هم زیر نظر او اداره می شود)، پسر ظفر چاغلایان (وزیر اقتصاد) و پسر اردوغان بیرقدار (وزیر محیط زیست و شهرسازی) دیده می شود.
 
اتهام رضا ضراب نیز مشابه است. او برای پرداخت رشوه متهم است، اما با هدفی متفاوت. گفته می‌شود ضراب موفق شده در طول یک سال گذشته، 10میلیارد دلار را به صورت پول و طلا به ایران منتقل کند و برای انجام این کار، ده‌ها میلیون دلار رشوه پرداخته است. به نظر می‌رسد وی از راه بانک «خلق» ترکیه موفق به انجام این کار شده است. این بانک پیش از این به دلیل نقض تحریم‌ها و ارسال طلا به ایران در مقابل دریافت نفت، تحت نظر قرار داشت.
 
اتهام دیگر ضراب این است که با تشکیل 11 شرکت صوری پولشویی کرده است. پرونده دیگر وی، مربوط به هواپیمایی است که سال گذشته در فرودگاه آتاتورک به زمین نشست و از داخل آن یک و نیم تن طلا از کشور غنا به مقصد دوبی کشف شد. هواپیمای مذکور متعلق به شرکت هواپیمایی "سورینت کیش" بوده است. شرکتی که مالک آن بابک زنجانی است.
 
پس از کشف این میزان طلا سفارت آمریکا از دولت ترکیه درخواست کرد که درباره آن تحقق کند. تحقیقی که برخی گزارش ها می گویند عامل افشای فساد مالی در ترکیه شده است. شاید همین موضوع عاملی شد که رجیب طیب اردوغان  دو روز پیش صراحتا برخی سفرای کشورهای خارجی در ترکیه را تهدید به اخراج کرد. به نظر می رسد اشاره او به سفیر آمریکا بوده است.
 
روزنامه زمان متعلق به مخالفان نخست وزیر ترکیه  گزارش داده است که مجموع اتهامات مالی ضراب به 87 میلیارد یورو می رسد. اتهامی سنگین که می تواند تبعات سختی برای این تاجر جوان داشته باشد. این روزنامه مدعی است که جابجایی این مبلغ از طریق بانک ملی ایران صورت گرفته است و 40 درصد آن مبلغ متعلق به دولت ایران است. 
 
رضا ضراب همچنین متهم است که با روش های غیر قانونی مجوز اقامت خود در ترکیه را دریافت کرده است و برای ایرانی های  دیگری نیز مجوز اقامت تهیه کرده است.


زندگی خصوصی
زندگی خصوصی علیرضا ضراب نیز پر حاشیه است، شاید پر حاشیه تر از زندگی حرفه ای و کاری او. زندگی خصوصی او از جذابیت ویژه ای برخوردار است. سه سال پیش در برخی رسانه های ایران خبری منتشر شد که در ابتدا شایعه تلقی شد. خبر این بود که "اِبرو گوندش" خواننده مشهور ترک با یک تاجر ایرانی ازدواج کرده است. نگاه اولیه به این خبر همچون شایعاتی بود که حول سوپر استارها شکل می گیرد. می گفتند این هم مانند داستان "علاقه سیبل جان به رضا شاهرودی است!". اما خیلی زود معلوم شد که ازدواج "ابرو" با تاجر ایرانی شایعه نیست، حقیقت است. 

این ازدواج از این جهت جالب توجه است که خانواده ضراب خانواده ای مذهبی هستند و ازدواج پسر یک خانواده مذهبی با یک خواننده اهل کشور ترکیه عجیب می نماید. گفته می شود "اِبرو" سال 2009 با رضا ضراب آشنا شده است. ضراب سال 2010 با این خواننده ازدواج کرد و مدتی پس از این ازدواج تصاویری از حضور "اِبرو" در کرج منتشر شد. گفته می شد او مدتی در منزل خواهر ضراب اقامت گزیده بود.در آن زمان شایعه شده بود که این خواننده ترک در مراسم افطاری به میزبانی اسفندیار رحیم مشایی شرکت کرده است. شایعه ای که تکذیب شد.
 
برخی اخبار حاکی از این است که حاصل ازدواج "اِبرو" و "ضراب" یک دختر است. دختری با نام "آلارا".  "اِبرو" پیش از این دو بار ازدواج کرده بود. او نه سال از علیرضا ضراب بزرگتر است. در کنار حاشیه های پیرامون ازدواج علیرضا ضراب رسانه های ترکیه می گویند که او با "ابراهیم تاتلیسس" و  "سیبل جان" نیز روابطی داشته است.
 
قربانی جدال سیاسی؟
علیرضا ضراب اکنون متهمی جذاب است. متهمی جوان که در میانه یک "جنگ قدرت" سیاسی گرفتار شده است. جنگ قدرتی که نه در ایران زادگاه اجدادش و نه در آذربایجان زادگاه خودش در حال وقوع است.  او درگیر جنگ مخالفان نخست وزیر ترکیه با دولت این کشور شده است. جنگی که می تواند به قیمت پایان حاکمیت اردوغان تمام شود. 
 
اتهامات علیرضا ضراب تاکنون ثابت نشده اند. هنوز نمی توان تائید کرد که او درگیر پولشویی، رشوه و ... است. تمام اتهامات ضراب توسط مخالفان سیاسی اردوغان اعلام شده اند. منابع رسمی در این باره اظهار نظری نکرده اند. شاید همه این اتهامات فقط در راستای "جنگ قدرت" در ترکیه باشد.
 
دستگیری او توسط پلیس که زیر نظر دولت قرار دارد تنها نشانه ای است که می توان به آن استناد کرد.  با این حال شواهدی دیگری وجود دارد که نشان می دهد در سال های اخیر مقادیر زیادی طلا از ترکیه به ایران وارد شده است. تجارتی که رضا ضراب در آن متخصص است و اتهامات او پیرامون آن است.
 
اداره دولتی آمار ترکیه سی اردیبهشت ماه سال 91 در گزارش خود از بازار طلای این کشور اعلام کرد که صادرات طلا از ترکیه به ایران بیش از ۳۰ برابر افزایش داشته است.

در همان زمان یک منبع آگاه بازار طلا در ترکیه که نخواست نامی از او برده شود به خبرگزاری رویترز گفته بود که چون تجارت ترکیه با ایران از لحاظ سیاسی موضوعی حساسیت‌برانگیز است، دو کشور توافق کرده‌اند که از طلا به جای معاملات نقدی و واردات نفت ایران استفاده کنند.
 
ابراهیم رحیم پور معاون وزیر خارجه ایران درباره ارتباط اتهامات رضا ضراب و بازداشت او با اوضاع اقتصادی ایران گفته است: «حرف های مختلفی در مورد ارتباط این موضوع با مسائل اقتصادی ایران مطرح است و ما هنوز در شرایطی نیستیم که بخواهیم قضاوت کنیم و یا اینکه ببینیم از کل ماجرا چقدر مربوط به ایران می‌شود، اما به نظر می‌رسد که یک موضوع پیچیده است که ابعاد بیشتری دارد.»
روایت مرتضوی از آشنایی با بابک زنجانی

۰۳ دی ۱۳۹۲ -/پرسش‌های ما مطبوعاتی‌ها از سعید مرتضوی زیاد است. به امروز و دیروز هم مربوط نمی‌شود. این سال‌ها هم فرصتی برای پرسش در اختیارمان نگذاشته‌اند. بخشی از سوال‌هایمان به خودمان بازمی‌گردد به اواخر دهه 70، به همان زمان که او رییس دادگاه مطبوعات بود؛ به روزگار توقیف‌های پی‌درپی. بخشی اما مربوط به حرفه‌مان است و مردم. به کهریزک، تحقیق‌وتفحص از قوه قضاییه و بحث فروش سوالات کنکور، جلسه استیضاح مجلس و برادر رییس قوه مقننه، قضیه پالیزدار و...a «مرتضوی» هم قول داده است که در گفت‌وگوی‌های بعدی با ما، از همان ابتدا بگوید و همه پرسش‌ها را جواب دهد. البته امیدواریم سرنوشت این قول به قول‌های قبلی دچار نشود. این گفت‌وگو اما به موضوع تحقیق‌وتفحص از سازمان تامین‌اجتماعی بازمی‌گردد.

قرارمان سه‌شنبه گذشته ساعت سه بعدازظهر بود. در راه بودم که تماس گرفت و گفت ساعت پنج بیایید. ناچار بازگشتم و دوباره ساعت پنج در محل مصاحبه حاضر شدم آن هم بدون عکاس که خواست مصاحبه‌شونده بود. مصاحبه حوالی ساعت شش آغاز شد و تا حوالی 9 ادامه داشت. مصاحبه ما با سعید مرتضوی به گفته خودش یک‌روز پیش از مصاحبه او با هفته‌نامه پنجره انجام شده است. سعید مرتضوی در این مصاحبه، گزارشی هم از وضعیت سازمان تامین‌اجتماعی، زمانی که آن را تحویل گرفت و تحویل داد، ارایه کرد، اما چون پرداختن به این گزارش جزو سوال‌های ما نبود و از سویی به علت محدودیت جا، مجبور به حذفش شدیم.

‌اینجا دوربین که نگذاشته‌اید آقای مرتضوی؟
نه اصلا اینجا مال من نیست.

‌گفتم نکند دوربین با خودتان آورده باشید.
نه خیالتان جمع باشد. ما هم اینجا میهمانیم.

‌اجازه بدهید برگردیم به آغاز ورود شما به تامین‌اجتماعی و بحث را از آنجا شروع کنیم. چه شد شما شدید مدیرعامل سازمان تامین‌اجتماعی؟
من از قوه قضاییه ابتدا به مدت دو سال، به دولت، مامور به خدمت شدم بعد مجدد درخواست تمدید ماموریت خدمت من شد و به مدت دو سال دیگر هم مامور به خدمت شدم به دولت.

‌یعنی علت ورود شما به قوه مجریه این نبود که از قضاوت تعلیق شدید؟
دو سال اول که مامور به خدمت شدم هنوز تعلیقی در بین نبود. نماینده ویژه رییس‌جمهور و رییس ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز شدم. دو سال بعد هنگامی که ماموریتم تمدید شد زمانی بود که از شغل قضایی تعلیق شده بودم، درباره بحث تامین‌اجتماعی طبیعتا به دعوت دولت و اعلام نیاز برای تصدی تامین‌اجتماعی، من تمایل خود را اعلام کردم.

‌این سوال برای من پیش آمده که اصلا چه شد شما خودتان را از قوه قضاییه مامور کردید به قوه مجریه؟
ما از بحث خارج می‌شویم.

‌شما چطور با آقای احمدی‌نژاد آشنا شدید؟
این برمی‌گردد به زمان شهرداری تهران.

‌برای روشن‌ترشدن بحث، مقداری در موردش توضیح بدهید!
اگر وقت داشتیم انتهای بحث برای شما می‌گویم.

‌ولی این ابهام وجود دارد که شما چطور با آقای احمدی‌نژاد آشنا شدید و به دولت آمدید برای این می‌پرسم که بحث منقطع نشود و این ابهام را ما همین‌جا برطرف کنیم.
گزینه‌های مختلفی مطرح بودند افرادی هم من را به آقای احمدی‌نژاد برای تصدی سمت مدیرعاملی سازمان تامین‌اجتماعی پیشنهاد کردند.

‌آقای رحیمی؟
نه اصلا آقای رحیمی چنین پیشنهادی نداشت، در جلسه‌ای که با هیات‌امنای سازمان پس از صحبت مفصلی که داشتیم و مصاحبه‌ای که انجام دادند نهایتا هیات‌امنا من را انتخاب و معرفی کردند و خود آقای احمدی‌نژاد هم به جمع‌بندی رسیدند.

‌چه شد که شما را انتخاب کردند؟ شما تحصیلاتتان حقوق بود، سابقه کاری هم در تامین‌اجتماعی نداشتید و اصلا رشته‌تان مرتبط نبود. این برای ما سوال است که چرا شما؟
رشته حقوق رشته مادر است و درباره تامین‌اجتماعی هم بسیاری از مسایل سازمان و مشکلات سازمان، حقوقی و مربوط به قراردادها و بحث‌های قانونی است که هیات‌امنا سازمان و دولت به این نتیجه رسیدند فردی که دارای تحصیلات حقوقی است را انتخاب کنند.

‌اگر مساله، قراردادها و بحث‌های قانونی بوده خب سازمان می‌‎توانست مشاور حقوقی بگیرد نیازی نبوده که حتما مدیرعامل، تخصص حقوق داشته باشد!
این بحثی که شما مطرح می‌کنید مربوط به انتخاب هیات‌امناست، الان آقای دکتر روحانی که مسوولیت اداره کشور را به عهده دارد یا حتی رییس‌جمهوری آمریکا دکترای حقوق دارند. بسیاری از رییس‌جمهورهای کشورهای مهم دنیا تحصیلات حقوقی دارند. نمی‌شود گفت که مرتبط نیست. دوم اینکه در قانون نظام ساختار و اساسنامه سازمان تامین‌اجتماعی آمده که ارکان سازمان تامین‌اجتماعی یعنی اعضای هیات‌امنا و هیات‌مدیره و مدیرعامل باید در حد فوق‌لیسانس بوده و پنج‌سال سابقه مدیریت داشته باشند. در رشته‌های مالی، امور پزشکی، اقتصاد، انفورماتیک و حسابداری و یک‌سری رشته‌های این‌تیپی به صورت تمثیلی آمده است.

‌ولی حقوق در آن نیامده؟
بحث سابقه مدیریت را مطرح کرده است. میزان تحصیلات را فوق لیسانس گفته که من دکترا داشتم. دوم گفته پنج‌سال سابقه مدیریت که من هفت‌سال سابقه دادستانی تهران داشته‌ام و هفت‌سال رییس شعبه دادگاه کارکنان دولت بودم که بیشتر مربوط به پرونده‌های سازمان بازرسی کل کشور و تخلفات مالی و اقتصادی کارکنان دولت بود، درواقع تصدی مشاغل قضایی به موجب قانون، مشاغل مدیریتی محسوب می‌شود. من رییس دادسرای امور پزشکی تهران محسوب می‌شدم و دوسال‌ونیم نماینده ویژه رییس‌جمهور و رییس ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز بودم که صرفا اقتصادی محسوب می‌شود.

 بنابراین از نظر داشتن شرایط، ابتدا در رسیدگی اولیه دیوان عدالت اداری که در کمیسیون تخصصی تامین‌اجتماعی در دیوان است و بیش از هفت‌‌نفر از روسای شعب مربوطه رای داده بودند و به موجب آن من، هم صلاحیت تصدی سازمان را دارم و هم هیات عمومی دیوان عدالت اداری صلاحیت ورود به این موضوع و انتصابات داخلی سازمان را ندارد.

‌ولی دیوان، در نهایت رای به عدم‌صلاحیت شما داد!
دستور دادند که این رای کمیسیون مجددا برود در هیات عمومی و آن رای از هیات عمومی بیرون آمد و باوجود اینکه سیاسی بود و جنبه قضایی و قانونی نداشت اما من زمانی که رای دیوان عدالت اداری قطعی شد تمکین کردم و به‌عنوان مدیرعامل ادامه کار ندادم و ابلاغ سرپرستی برای من صادر شد و طبق قانون، وزیر می‌تواند هر فردی را خواست به‌عنوان سرپرست به مدت شش‌ماه تعیین کند و هیچ شرایطی برای آن در قانون تعریف نشده است، روزی که شش‌ماه من تمام شد مصادف بود با آغاز به‌کار دولت جدید و آمدن وزیر جدید.

‌خب پس بگذارید من یک سوال درباره رابطه شما و آقای رحیمی بپرسم چون به بحث سرپرستی هم اشاره کردید. دولت با تغییر در اساسنامه بحث اختیار انتصابات در سازمان را از وزیر می‌گیرد و به معاون اول خود آقای رحیمی محول می‌کند برای اینکه خطر استیضاح وزیر را که بابت انتصاب شما در شرف‌وقوع بود رفع کند. آقای رحیمی همان زمان به‌شدت از شما حمایت کرد. در اسناد تحقیق‌وتفحص مجلس آمده که شما رقم 50میلیون‌تومان به آقای رحیمی پرداخت کرده‌اید چه ارتباطی بین این پرداخت و آن حمایت وجود دارد؟ این سوالی است که برای افکارعمومی وجود دارد!
سوال را باید در جای خودش بپرسید. زمان پرداخت این وجه بعد از این جریانات بوده است در مدت زمانی که آقای رحیمی تعیین سرپرست و اداره سازمان به ایشان محول شده بود، مدت کوتاهی بود که مجلس آن مصوبه دولت را باطل کرد. بنابراین از نظر تاریخ هیچ ربطی به هم ندارد.

‌ولی به‌هرحال پرداخت مربوط به بعد از انتصاب شما به سرپرستی است؟
شما صورت قضیه را اشتباه می‌کنید. در اصل پرداختی به آقای رحیمی انجام نشده است و این طرح فریبی است که دست‌اندرکاران آن که یک حزب سیاسی است و نه مجلس، آمدند با وجود اینکه اسناد و مدارک وجود داشت به‌عنوان اینکه این پول به آقای رحیمی پرداخت شده مطرح کردند.

‌ولی تصویر سند پرداخت منتشر شده است!
نه آن نیست. آقای ترابی، مدیرکل حوزه از معاون اول درخواست کرده است که برای سفرهای استانی و مراجعات خانواده‌های بی‌بضاعت ما مبلغی در اختیارشان بگذاریم که به بیمه‌شدگان سازمان و خانواده‌های نیازمند پرداخت کنند ما هم 50میلیون‌تومان کارت بانکی در اختیار ایشان قرار دادیم و رسیدش را آقای ترابی داده است و بعد از اینکه پرداخت کرده‌اند رسید و صورتحسابش را آقای ترابی به ما ارایه کرده است، سند آقای ترابی هم که اصلا تحقیق‌و‌تفحص به آن نگاه نکرده است، دوم اینکه وقتی از ما سوال کردند من تعداد 115برگ مدرک درخواستی را دادم که این هم جزو آن مدارک بود، اما آقای محجوب اصلا به این مدارک هم توجه نکرده‌اند و آنچه خودشان دنبالش بودند که بسازند ساختند و به افکارعمومی القا کردند.

‌شما در گزارش خود از سازمان تامین‌اجتماعی اعلام کردید وضعیت به‌گونه‌ای بود که درآمدها کفاف هزینه‌ها را نمی‌داده است. در این شرایط پاداش‌های میلیونی و بذل‌وبخشش‌ها و کارت‌های هدیه چه توجیهی داشته است؟
هزاران‌میلیاردتومان مدیران‌مان «آورده» برای سازمان داشته‌اند و کل جمع پاداش‌ها دومیلیاردتومان هم نمی‌شود. پرداخت پاداش و مزایای انگیزشی به مدیران مطابق قانون هیات‌مدیره و هیات‌امنا انجام شده است. مدیرکل روابط‌عمومی سازمان که منصوب آقای نوربخش، مدیرعامل فعلی سازمان تامین‌اجتماعی است اطلاعیه صادر کرد و گفت همه این پاداش‌ها و مبالغی که به مدیران داده شده منطبق با قانون بوده است.

‌مبنای قانونی پرداخت‌هایتان چه بود؟
درآمد سازمان ماهانه بین هزارو800 تا دوهزارمیلیاردتومان به‌عنوان حق بیمه کارگر و کارفرماست که از کارخانه‌ها و موسسات مربوطه با پیگیری کارمندان سازمان دریافت می‌شود در ماه هم هزارو800میلیاردتومان هزینه داریم که باید به‌عنوان حقوق بازنشستگان و مستمری‌بگیران به‌اضافه هزینه‌های درمان و دارو و بیمارستان‌ها و... پرداخت شود. مدیران ما اگر با صاحبان کارخانه‌ها و صنایع زدوبند کنند و چندماه هم این حق بیمه را دیر وصول کنند، میلیاردهاتومان به سازمان ضربه زده‌اند که در زمان‌های مختلف این زدوبندها احتمال دارد. ما در شرایط تحریم بودیم که خیلی از کارخانه‌ها کارگرانشان را بیکار می‌کردند و سازمان باید علاوه بر هزینه‌های معمول، بیمه بیکاری کارگران را هم می‌پرداخت. ما پارامترهایی تعیین می‌کردیم که هر مدیری که موفقیت خوبی داشته باشد پاداش و کارانه انگیزشی داشته باشد مثلا اگر مدیری چهارمیلیون پاداش گرفته حدود چهارمیلیاردتومان هم برای سازمان آورده داشته است.

‌اسنادش موجود است؟ یعنی مشخص است که پاداش بر اساس چه فرآیندی و چه عملکردی پرداخت شده است؟
بله می‌گویم به شما. آقای محجوب و تیمشان چون یک حزب سیاسی هستند همه‌جا اطلاعیه دادند که هرکس گزارشی دارد اطلاع دهد. یک جای این گزارش نیامده که یک مدیر با زدوبند با مدیر فلان کارخانه حق و حساب گرفته و حقوق تامین‌اجتماعی را نداده است و از آن کارخانه جیبش را پر کرده است. اگر داشتند می‌آوردند. آنها با عینک منفی به این دوران کاری من نگاه کردند. در سراسر گزارش یکی از خدمات مثبت من یا مدیران من در این یک‌سال‌ونیم منعکس نیست.

بنابراین وجود چنین مدیرانی در سازمان تامین‌اجتماعی جای مباهات دارد که پاداش و سکه خود را از مدیرعامل سازمان گرفته‌اند و در سلامت کامل خدمات موثری به زیرمجموعه خود ارایه کرده و در رابطه با وصول مطالبات و حقوق سازمان با کسی مسامحه و معامله نکرده و رابطه سوئی نداشته‌اند که اگر اینطور ‌بود این هیات با ضریب 10 آن را در بوق و کرنا می‌کردند.

‌ولی در گزارش تحقیق‌وتفحص آمده در همان سال 92-91 که باید 800هزار کارگر ساختمانی بیمه می‌شدند تنها نیمی از اینها بیمه شدند که تازه عدد واقعی از این هم کمتر بوده است. در بحث بازرسی‌ها هم آمده که 15میلیون بازرسی انجام شده است خلاف ماده 92 قانون نظام صنفی انجام شده است.
این ربطی به مدیرعامل و دوران یک‌ونیم‌ساله مدیریت اینجانب ندارد، مصوبه مجلس شورای اسلامی دارد و مصوبه هیات‌مدیره و هیات‌امنا دارد و مدیرعامل باید مجری تصمیمات هیات‌مدیره و هیات‌امنای سازمان باشد.

‌ولی به‌هرحال نشان می‌دهد که بازرسی خلاف انجام شده است یعنی معتقدید که آنچه در گزارش آمده اشتباه است؟
بله. چون اعتباری که گذاشته‌اند مربوط به تعداد خاصی کارگر ساختمانی بوده. در استان‌های مختلف تقسیم شده و مصوبات بعدی هم که در مجلس آمد که همه کارگران بیمه شوند، شورای نگهبان ایراد گرفت که منابعش تامین نشده است و به جایی نرسید.

‌من می‌خواستم به بحث‌های دیگر سازمان هم برسیم. بحث استیضاح و قولی که شما به آقای حداد و توکلی دادید.
من که عجله‌ای ندارم.

ما هم نداریم.
شما صبر کنید من موارد دیگر را بگویم شما درباره بابک زنجانی می‌خواهید بدانید.

‌بله ولی من می‌خواهم سوال طرح کنم و شما پاسخ دهید؟
اگر سوالتان منتفی است ختم کنید اگر درباره بابک زنجانی سوالی ندارید برویم سوال بعدی اگر دارید بگذارید من در ادامه همین مطلب جواب بدهم.

‌آقای مرتضوی یعنی شما می‌خواهید جواب را قبل از سوال بدهید؟ قاعده این است که اول سوال مطرح شود بعد سوال پاسخ داده می‌شود.
شما مطرح کرده‌اید که درباره اینها سوال دارید. پس خطش بزنید که دیگر جزو سوالتان نباشد.

‌چه کسی گفته نداریم؟ ما درباره بابک زنجانی سوال داریم.
من هم می‌خواهم توضیح بدهم.

‌خب من هم می‌خواهم سوالم را اینطور مطرح کنم که شما چطور با بابک زنجانی آشنا شدید؟ این را جواب بدهید تا سوال بعدی!
نه کل سوال‌های‌تان را درباره بابک زنجانی بپرسید تا من پاسخ دهم.

‌آقای مرتضوی مصاحبه که اینطوری نمی‌شود. زیبایی یک مصاحبه به این است که پرسش و پاسخ‌ها پشت‌سرهم بیاید. ما یک‌به‌یک سوال می‌کنیم و گاهی هم از دل پاسخ‌های شما باز سوال طرح می‌کنیم. ممکن است در هنگام پاسخ‌های شما برای ما سوال پیش‌ آید و این حق ماست که بپرسیم!
اینکه گفتید با بابک زنجانی چطور آشنا شدم، من اصلا ایشان را نمی‌شناختم و شرکتش را هم نمی‌شناختم. یکی از دوستان به نام آقای کاظمی که نیروی ارزشی بسیار مورد اعتمادی است که با ایشان دوست است تماس گرفت و ایشان را معرفی کرد و گفت که چون ایشان مدیرعامل «هلدینگ سورینت‌» است و خارج کشور چند بانک و موسسه دارد و در خطر تحریم اتحادیه اروپا و آمریکا واقع شده و نمی‌تواند در خارج کشور فعالیت اقتصادی داشته باشد می‌خواهد اموالش را به داخل کشور منتقل کند و قصد دارد تعدادی از شرکت‌های شما را خریداری کند و از موسسات دیگر هم در حال خریداری است و ما هم چون براساس ماده 20 قانون برنامه پنجم توسعه، سازمان مکلف شده بود از بنگاه‌داری خارج شده و به سهام‌داری روی آورد و تصویب شده بود که یکسری شرکت‌ها را بفروشیم، استقبال کردیم اما گفتیم که شرکت‌های ما بورسی است و کارشناس بورس قیمت را تایید کند و در مزایده اگر کسی اضافه بر مبلغ نخرید خود بورس به‌نام او می‌کند که آمدند و دو جلسه مذاکره و تفاهمنامه داشتیم.

 آقای بابک زنجانی و تعدادی از اعضای هیات‌مدیره آنها آمدند سازمان تامین‌اجتماعی و درخواست خرید تعدادی از شرکت‌های ما را برابر چهارمیلیاردیورو مطرح کردند. ما از طریق «شستا» و معاونت اقتصادی فهرست شرکت‌ها را تدارک دیدیم، (من که تخصص تعیین قیمت آنها را ندارم) هیات کارشناسی مربوطه دعوت می‌شوند و آنها اعلام می‌کنند که این می‌شود قیمت کف شرکتی که می‌خواهیم بفروشیم. بر اساس نظر کارشناسان رسمی دادگستری و رویه سازمان انجام و اعلام شد، تفاهمنامه بر این مبنا بود که ما آمادگی داریم که با رعایت آیین‌نامه معاملات سازمان به هلدینگ سورینت بفروشیم، تفاهمنامه به معنای آمادگی فروش است بانک مسکن بعدا به ما اعلام کرد که این مبلغ به حساب ما در مالزی به‌صورت «ین» واریز شده.

 آقای زنجانی گفت که شما به ما پنج چک ضمانت بدهید که سازمان موظف باشد مابه‌ازای آن را به ما بدهد که این در معاملات مرسوم است، چک‌ها قابل وصول نیست ما روی چک ریالی بانک مسکن شعبه فردوسی مبلغ را به «ین» نوشتیم چون خودشان خواستند، اما بانک مسکن بعد به ما نامه نوشت که چون این شرکت در فهرست تحریم اتحادیه اروپا و آمریکاست این بانک و این پول هم شامل تحریم می‌شود و قابل تحویل به «ریال» نیست. ما در تفاهمنامه نوشته بودیم که اگر پول تحریم شد خود بابک زنجانی ضامن است و ما هیچ مسوولیتی نداریم، اگرچه از طریق بانک مرکزی هم تلاش کردیم که بتوانیم این ارز را بیاوریم داخل که نتیجه نداد.

برای بازپس‌گیری چک‌های ضمانت تلاشی نکردید؟
 
بله، الان می‌گویم، این موضوعات به هیات‌مدیره گزارش شد و هیات‌مدیره هم جلسه تشکیل داد و موضوع را بررسی کرد و در نهایت؛ تفاهمنامه را باطل اعلام کرد و به معاونت‌های مربوطه ابلاغ کرد که همه اسناد باطل شود و چک‌های ضمانتی هم باید برمی‌گشت به سازمان.

چه پیگیری‌ای کردید برای بازگشت چک‌ها؟
معاونت‌ها وظایف خود را انجام دادند و نامه‌ای نوشته شد به بابک زنجانی که لاشه چک‌ها را بیاورد که مواجه شد با تغییر مدیرعامل، بابک زنجانی نامه‌ای نوشت به آقای نوربخش مدیرعامل جدید که چک‌ها آماده تحویل است، شما نامه به بانک مسکن مالزی بنویسید که ادعایی نسبت به آن پول ندارید. مدیریت جدید این نامه را ننوشت و او هم چون پولش،‌ گیر است لاشه چک ضمانتی را نیاورده بدهد.

‌یکی از جلسات‌تان با بابک زنجانی مصادف با همان روزی بود که با آقای فاضل لاریجانی جلسه داشتید.
نه، آن جلسه حدود یک‌ماه‌ونیم بعد بود.

‌خب این خیلی جالب است که چطور می‌شود این جلسات پشت سر هم و در یک روز برگزار می‌شود؟
جلسه تفاهمنامه ما و آنها حدود یک‌ماه و نیم قبل از ورود آقای فاضل لاریجانی بود، آقای فاضل در ابتدای آشنایی ما و پولی که آقای زنجانی به حساب سازمان ریخت، نبود.

‌یعنی اینها هیچ‌یک روز واحدی پیش شما نیامدند؟
در جلسه سوم حضور آقای فاضل و همزمانی حضور بابک زنجانی اتفاقی بود.

‌چرا از جلسه دیدار خود با بابک زنجانی و فاضل لاریجانی فیلمبرداری کردید؟
این مربوط به اینجا نیست.

‌مربوط به بابک زنجانی است دیگر!
بگذارید من بحث‌های حقوقی را تمام کنم بعد به آن هم می‌رسیم.

‌یک حقوقدان نوشته بود که اصلا نباید بر اساس تفاهمنامه اقدام به فروش آنها می‌کردید و باید مزایده‌ای برگزار می‌کردید.
نفروختیم که، تفاهمنامه هیچ خلاف قانون نبود، پول به حساب ما واریز شد بعد قرار بود اگر پول تبدیل به ریال شد و توانستیم، آن را وارد حساب سازمان در داخل کشور کنیم و اگر ارزش آن با کف قیمت شرکتی که می‌خواهیم بفروشیم برابری کند آن را ببریم در بورس، اگر خریدار با قیمت بیشتری پیدا نشد آن را می‌دهیم به آقای زنجانی.

‌پس معتقدید که خود تفاهمنامه قانونی بوده است؟
بله. هیات‌مدیره آن را امضا کرده است به نفع سازمان هم بوده است. تفاهمنامه که سند فروش نیست اصلا سند فروش را من که نمی‌توانم امضا کنم، تنظیم‌کنندگان گزارش هم متاسفانه اشرافی به قانون نداشته‌اند.

‌ولی این بحثی که اصل تفاهمنامه قانونی نیست را یک حقوقدان مطرح کرده است!
این نظر اوست. هیات تحقیق‌و‌تفحص با جعل معنوی در جلسه مجلس صراحتا گفت که واگذاری انجام شده و حق و حقوق کارگران رفته در جیب تامین‌اجتماعی. وزیر تعاون، کار و رفاه‌اجتماعی ضمن طرح این واگذاری دروغین می‌گوید که رقم اسمی 17هزارمیلیارد بوده اما ارزش واقعی 35هزارمیلیاردتومان بوده و سوءاستفاده‌ای که شده بیش از 10برابر پرونده اختلاس سه‌هزارمیلیاردی است. در حالی‌ که در اول تیر 92 تفاهمنامه باطل شده بود و ما حتی یک چوب کبریت هم به بابک زنجانی نداده بودیم، اما اینها دنبال تشویش اذهان عمومی و تسویه‌حساب حزبی بودند که از شگرد جنگ روانی که مربوط به زمان گوبلز، معاون هیتلر است که می‌گفت هرچه دروغ بزرگ‌تر باشد باورکردنش در افکار عمومی راحت‌تر است استفاده کرده و اینطوری موجب تشویش اذهان عمومی شدند و حتی آقای محجوب بعد از قرائت گزارش و انتشار آن در مطبوعات در صحن علنی مجلس نطق کرد و مجددا بحث واگذاری 138 شرکت به بابک زنجانی را مطرح کرد.

در رابطه با بحث بابک زنجانی، هیات مذکور با جعل معنوی دروغی بزرگ به جامعه القا و موجب تشویش اذهان عمومی شده و باوجود اینکه از مصوبه مورخ 92/5/1 هیات‌مدیره سازمان، اطلاع کامل داشتند بدون اشاره به این مصوبه و حتی مصوبه‌های قبلی هیات‌مدیره و هیات‌امنا، با جعل معنوی اخباری کذب به‌منظور تشویش اذهان عمومی منتشر و مدیران سازمان تامین‌اجتماعی را من غیرحق به سوءاستفاده چندین‌هزارمیلیاردی متهم کرده‌اند. انشاءالله اگر دادگاه علنی در این رابطه برگزار شود، صحن دادگاه علنی با ارایه اسناد و مدارک رسمی موجود صحنه رسوایی عوامل انتشار این دروغ بزرگ خواهد شد.

 سوال من از آقای محجوب و وزیر محترم تعاون، کار و رفاه اجتماعی این است که اگر این دروغ بزرگ به تعبیر آقای محجوب 17هزارمیلیاردتومان و به تعبیر جناب آقای وزیر 35هزارمیلیاردتومان از اموال سازمان به‌صورت غیرقانونی به بابک زنجانی، مدیرعامل هلدینگ سورینت منتقل شده چرا پس از اطلاع، به‌جای تبلیغات و جوسازی مطبوعات و رسانه‌ای، به دادگستری و دادستان تهران اعلام شکایت کیفری نکرده‌اید؟ چرا درخواست ممنوع‌الخروجی و جلب و تعقیب ایشان را نداده‌اید؟ اگر این دروغ بزرگ ذره‌ای واقعیت داشت قبل از اعلام عمومی و اطلاع و هوشیارشدن متهم باید اقدامات قضایی در رابطه با جلب و تعقیب کیفری و توقیف اموال صورت گیرد.

 نتیجه اینکه انتشار‌دهندگان این اخبار کذب، متاسفانه خودشان به‌خوبی واقف هستند که هیاهو بر سر هیچ است و این دروغ بزرگ اگر در مسیر رسیدگی قضایی و کارشناسی قرار گیرد جز رسوایی عوامل انتشار‌دهنده آن حاصلی ندارد، بنابراین فقط به هیاهو و جنجال مطبوعاتی و رسانه‌ای برای استفاده سوءتبلیغاتی و حزبی و سیاسی روی می‌آورند تا با تشویش اذهان عمومی به اهداف نامقدس خود دست یابند.

‌ولی اعلام شد که گزارش هیات تحقیق‌وتفحص رفته است به قوه‌قضاییه!
گزارش که علیه ماست، علیه بابک زنجانی نیست، باید بلافاصله اموال آن فرد توقیف شود که به خارج منتقل نشود هیچ‌یک از این کارها نشده است چرا؟ چون سوءنیت داشتند و می‌دانند که حرفشان دروغ است.

‌آنها چرا باید از بابک زنجانی شکایت کنند؟ می‌گویند این اگر هم اشکالی است از طرف تامین‌اجتماعی است که با قیمت پایین می‌خواسته شرکت‌ها را واگذار کند، این اشکال فروشنده است نه خریدار، قاعدتا از شما باید شکایت کنند.
اجازه دهید، اگر سازمانی یا حتی یک فرد خصوصی در ازای مالی که از دست داده باشد چکی دریافت کند، بعد، برود ببیند که چک «بلامحل» است، بلافاصله می‌رود شکایت می‌کند اگر چنین واقعه‌ای که اینها در بوق و کرنا کرده‌اند و موجب تشویش اذهان عمومی شدند خودشان اعتقاد داشتند که راست است، باید از بابک زنجانی فوری شکایت می‌کردند من علت گفتن دروغ بزرگ این تیم را هم به شما می‌گویم، علتش این بود که می‌خواستند سازمان تامین‌اجتماعی را تسخیر کنند، چون ما افرادی جانباز، فرزند شهید و از خانواده‌ شهدا را آورده بودیم و اینها اعضای هیات‌مدیره و معاونان سازمان بودند و منافع سازمان، خط قرمز آنها بود.

اینها را کنار گذاشتند و سران حزب خاصی را به‌جای آنها آوردند، هیات‌مدیره را تسویه و همه آنها را عوض کردند افرادی که از اعضای حزب منحله مشارکت هستند، آورده‌اند عضو هیات‌مدیره سازمان گذاشته‌اند.

‌این سران حزب خاص که می‌گویید یا اعضای حزب را می‌توانید نام هم ببرید؟
مشخص هستند، افرادی که در فتنه 88 بازداشت شدند الان، سمت گرفته‌اند. من که نباید مثل آنها اسم ببرم حتی رییس حزب مشارکت یک استان که در انتخابات مجلس ردصلاحیت شده الان عضو هیات‌مدیره شده است. اگر فضا آرام بود که نمی‌شد نیروهای ارزشی، جانباز و خانواده شهدا را درو و اینها را جایگزین کرد. ولی با این فضاسازی به اهداف سیاسی‌شان رسیدند.

دیگر الان شما شاهد خواهید بود که کم‌کم عقب‌نشینی می‌کنند و حرفشان را پس می‌گیرند چون اگر نگیرند من حتما در این‌باره طالب دادگاه علنی هستم و صحن علنی دادگاه را صحنه رسوایی آنها می‌کنم.

مطلب مهم دیگری که می‌تواند علت ایجاد این هیاهوی کاذب مطبوعاتی و جنگ روانی باشد، این است که دولت آقای احمدی‌نژاد معادن شماره دو و سه گل‌گهر سیرجان که از معادن استراتژیک سنگ‌آهن کشور است و ذخایر آن حدود 15هزارمیلیاردتومان برآورد می‌شود و به موجب مصوبه دولت جهت رددیون به سازمان تامین‌اجتماعی منتقل شد، می‌خواستند این اموال را از سازمان تامین‌اجتماعی پس بگیرند، آقای نعمت‌زاده پیگیر این کار بود و سازمان تامین‌اجتماعی و وزارت تعاون (زمان آقای ربیعی) نتوانستند اموال به‌حق و ارزشمند سازمان را نگهداری کنند، بنابراین جهت انحراف افکار عمومی بازنشستگان، مستمری‌بگیران و کارگران کشور که به این اقدام شایبه‌دار در اخذ و بازپس‌گیری اموال مهم سازمان تامین‌اجتماعی واکنش نشان می‌دادند، نیاز به یک عملیات جنگ روانی بود تا اذهان عمومی را از این موضوع مهم منحرف کنند.

‌خب، اگر شما خود را محق می‌دانید و آنها را دروغگو، بروید شکایت کنید!
شکایت کردیم ولی هنوز نتیجه نداده است.

‌چرا؟
کسانی که چنین دروغ‌های بزرگی می‌گویند، مطمئن هستند که مواخذه نمی‌شوند.

‌سوال‌های ما مانده است آقای مرتضوی و وقت هم نداریم.
شما اصلا مایل نیستید چیزی که به ضرر شماست بشنوید.

‌ماشاءالله همه‌اش که شما دارید صحبت می‌کنید، من می‌خواهم درباره نماینده‌ها هم صحبت کنم چرا اسامی را اعلام نمی‌کنید؟
من می‌گویم اما چون به ضرر حزب سیاسی شماست من یقین دارم چاپ نمی‌کنید. پرداخت به نمایندگان در دوره‌های اخیر قلیل و ضابطه‌مند بوده است، من زونکن مجلس ششم را زمانی که مدیرعامل بودم یک مروری کردم، متاسفانه نمی‌دانستم قرار است سیاسی‌کاری شود؛ وگرنه تصویرش را برمی‌داشتم و دستم پر بود، فقط دیدم، در دوره مجلس ششم سازمان به حیاط‌خلوت حزب مشارکت و ملی- مذهبی‌ها تبدیل شده بود و مبالغ کلانی بلاعوض پرداخت شده بود.

این پول‌ها صرف حزب مشارکت و نمایندگان مجلس ششم می‌شده است.
متاسفانه الان که گزارش منتشر شد چندنفر از افرادی را که ارتباط داشتند با سازمان مامور کردم که بروند اگر امکان دارد تصویر بیاورند.
نه‌تنها آقای محجوب ورودی به غیرشمول مجلس ششم نکرده حتی اشاره نکرده که هم‌حزبی‌هایش چه وجوهی گرفته‌اند گفتند که این اسناد را لاک‌مهر کرده‌اند، در گاوصندوقی گذاشته‌اند که کسی حق کپی و استخراج اطلاعات آن را ندارد و کلیدش را به آقای وزیر دادند.

‌ولی ما داشتیم بحث نمایندگانی که شما به آنها پول و کارت هدیه داده‌اید را مطرح می‌کردیم، شما پای مجلس ششم را مطرح می‌کنید؟
نه، صبر کنید من می‌خواهم شما از آقای محجوب بخواهید کپی اسناد زمان ما و آن زمان را منتشر کند تا مردم خودشان قضاوت کنند چه زمان، چه کسی بذل و بخشش کرده است.

‌شما که اسامی نمایندگانی که زمان خودتان پول پرداخت کرده‌اید را نمی‌گویید که!
آقای محجوب به من گفت که در دوره مجلس ششم، تعبیر من این است که بذل و بخشش‌ها به صورت باران سکه بوده است.
 اول آنها را منتشر کنید تا من اسامی را منتشر کنم.

‌این ادعایی است که شما می‌گویید، به نظرم بهتر است پیش از طرح این ادعا شما اسامی زمان خودتان را منتشر کنید.
اشکالی ندارد من همزمان با مجلس ششم می‌گویم چرا خیابان باید یکطرفه باشد؟

‌برای اینکه این شما هستید که این بحث را پیش می‌کشید چرا مجلس ششم، مجلس هفتم و هشتم هم بوده است دیگر!
من فهرستی که اسم آقای محجوب بود را به «کمیسیون اصل 90» دادم و ایشان تکذیب کرد چی بگویم، اینجا در ردیف مشخص آقای محجوب پول گرفته و این هم اسناد حسابداری‌اش، نگاه کنید ردیف 87.

‌خب این فهرست را به ما بدهید!
من داده‌ام به «کمیسیون اصل 90».

‌«کمیسیون اصل 90» می‌گوید شما قبلی‌ها را داده‌اید اسامی 37نماینده دوره جدید را که از شما پول گرفته‌اند نداده‌اید. یک نسخه به ما بدهید!
ما به هیچ‌کس نمی‌دهیم، غیراخلاقی‌ است، نماینده‌ای که پول گرفته تا خرج حوزه نمایندگی بکند.

‌کجایش قانونی است؟ مثلا اگر وزارت صنایع یا معادن یا نیرو هم بیاید از بخش غیرشمول چنین بذل‌و‌بخشش‌هایی بکند قانونی است؟ یا فقط برای تامین‌اجتماعی قانونی است؟ تامین‌اجتماعی شعب دارد و کمیته امداد و بهزیستی نیز هست وظیفه آنهاست که کمک کنند نه نماینده‌ها!
تامین‌اجتماعی با وزارتخانه‌های دیگر فرق دارد، بودجه غیرشمولی دارد که بر اساس قانون، به هیات‌مدیره و مدیرعامل می‌دهد تا به کانون‌های بازنشستگی یا هرنوع افراد حقوقی و حقیقی و بیمار و... بدهند، بسیاری از بیماران سرطانی و مستمندان که بیمه تامین‌اجتماعی‌اند، گاهی می‌آیند و این مبالغ را می‌گیرند، یک فردی که از لرستان یا بندرعباس مریض است به نماینده مجلس مراجعه می‌کند و درخواست مساعدت دارد، ما که نمی‌توانیم به کل کشور سرکشی کنیم، از طریق نماینده این پول پرداخت می‌شود.

‌چه اصراری است که از طریق نماینده این کار بشود؟
یکی از راه‌ها این است، ما در اختیار مدیرعامل و ادارات و رییس هیات‌امنا و وزیر هم می‌گذاشتیم.

‌ولی حداقل باید افراد صورت هزینه‌ها را به تامین‌اجتماعی تحویل بدهند.
داده‌اند، اما متاسفانه هیات تحقیق‌‌وتفحص جعل کرده است.

‌ولی خود شما قبلا گفتید که از آنها رسید نمی‌خواستید!
خیلی‌ها ارایه کرده‌‎اند ولی در گزارش نیامده است مثلا رییس دفتر معاون رییس‌جمهور که 50میلیون‌تومان گرفته است در سفرهای استانی هزینه شده و صورت پرداختش را هم ارایه کرده است اما تحقیق‌و‌تفحص اصلا به آن توجه نکرده است.

‌ولی تصویر پرداخت به شخص آقای رحیمی در سایت‌ها منتشر شد.
تصویر دستخط نامه کارمند حسابداری که می‌خواسته تنخواهش را در مکاتبات داخلی تسویه کند در سایت‌ها گذاشته‌اند، نامه اصلی مدیرکل مالی و هزینه‌کرد و مستندات سند را اشاره نکرده‌اند.

‌من یک سوال از شما پرسیدم درباره فیلمبرداری از بابک زنجانی، گفتید که جایش اینجا نیست چون بحث حقوقی است حالا می‌خواهم سوال کنم چرا از او فیلمبرداری کردید؟
این سوال شما به تحقیق‌و‌تفحص ربطی ندارد، در جلسه آینده توضیح می‌دهم.

‌درباره موضوع استیضاح وزیر کار و قولی که به نماینده‌ها برای کناررفتن دادید و زیرش زدید چه؟
آن را هم جلسه بعد می‌گویم.

‌پرداخت پول به رسانه‌ها چطور؟
ما بلاعوض ندادیم، روابط عمومی سازمان در ارتباط با رسانه‌هایی که با ما همکاری داشتند یا آگهی‌های سازمان را منتشر می‌کردند عملکرد آنها را گواهی و سپس پرداخت می‌کرده است.
پرداخت‌ها به‌صورت کارت بانکی است، این را گفته‌اند کارت هدیه و تلقی‌شده که مجانی داده شده است.

‌بحث آگهی‌ها که مشکلی نیست، آنچه آمده بحث پرداخت‌های بی‌ضابطه است که شایبه حمایت را ایجاد می‌کند یا اینکه آنها مجموعه را نقد نکنند؟
ما هیچ پرداختی، به هیچ رسانه‌ای مجانی و بدون تایید روابط عمومی سازمان و گواهی ارایه خدمات رسانه‌ای نداشته‌ایم دقیقا مشخص است در ازای چه خدماتی بوده و توسط روابط عمومی بررسی و تایید شده است، ادعای شما توهین به هم‌صنفی‌های خودتان است یعنی از جایی پول می‌گیرند که جایی را نقد نکنند.

‌آقای محجوب در مصاحبه اخیر خود اشاره کرده‌اند که به‌موجب اسناد و مدارک تحقیق‌وتفحص شما به یکی از شاکیان پرونده کهریزک آقای علی جوادی‌فر از جیب سازمان تامین‌اجتماعی 84میلیون‌تومان پرداخت کرده‌اید، چه ارتباطی بین پرداخت این پول با اعلام رضایت ایشان از شما در جریان دادگاه کهریزک است؟
وقتی دروغ‌گفتن و اتهام‌‌زدن هزینه‌ای نداشته باشد رفتار آقای محجوب طبیعی است. این موضوع نه در گزارش 84صفحه‌ای هیات تحقیق‌و‌تفحص مجلس به آن اشاره شده نه تا به‌حال هیچ‌کس چنین ادعایی داشته است، این دروغ بزرگ هم مانند سایر دروغ‌هایی است که منتشر شده، من فکر می‌کنم علت انتشار این مطلب کذب، تنها از سوی افرادی توجیه دارد که قصد مجازات آقای جوادی‌فر را دارند که چرا در این پرونده اینجانب را بی‌گناه دانسته و به‌صورت کتبی و رسمی در دادگاه اعلام رضایت کرده است و صریحا بیان داشته که مدافعات من در جلسات دادگاه او را قانع کرده وگرنه وقایع ناگوار کهریزک و رفتار برخی ماموران خاطی، با من به‌عنوان دادستان سابق تهران، هیچ‌گونه ارتباطی نداشته است.

من از آقای محجوب می‌خواهم اگر سند و مدرکی در این رابطه دارند حتما منتشر کنند. لازم است آقای محجوب بدانند که اینجانب هیچ‌گونه اطلاعی از اینکه آقای علی جوادی‌فر حدودا بعد از پنجمین جلسه دادگاه می‌خواهند رضایت بدهند نداشتم و صبح جمعه در حضور دونفر دیگر از قضات در منزل در حال تنظیم لایحه دفاعیه بودیم که ایشان با من تماس گرفتند و در حالی‌که دونفر قاضی دیگر که حاضر بودند از این جریان مطلع شدند و آقای جوادی‌فر این مطلب را در چندین جلسه دیگر نیز شرح دادند. این بزرگوار فرمودند پنجشنبه که بر سر مزار فرزندشان رفته بودند از خدا خواسته‌اند که ایشان را در مسیری هدایت کند که به کسی ظلم نکنند و با شرح و بسطی که در این مقال جای بیان آن نیست توضیح دادند پنجشنبه‌شب در حالی که همسر مرحوم و فرزندشان را در خواب دیده‌اند فرزندشان امیر جوادی‌فر از ایشان می‌خواهد که در این پرونده رضایت بدهند، ایشان بعد از تعریف کردن این خواب به من اطمینان دادند که از جانب خانواده جوادی‌فر، دیگر، هیچ صدمه‌ای به من نخواهد رسید.

هفته بعد از آن نیز با وجود تلاش وکیل ایشان آقای صالح نیکبخت که با من دشمنی دیرینه‌ای دارد و برخی خانواده‌های دیگر، آقای علی جوادی‌فر رضایت کتبی و رسمی خود را به دادگاه تقدیم کردند، بنابراین اینجانب رضایت خانواده جوادی‌فر را عطیه‌ای الهی می‌دانم که نه از جانب من و نه از جانب آن بزرگوار این اقدام اعتقادی قابل تبدیل به مسایل مالی و مادی نیست، اگر آقای محجوب برای این دروغ؛ دلیل و مدرکی داشتند مطمئن باشید مثل سایر اسناد و مدارک داخلی سازمان تامین‌اجتماعی آن را در اختیار رسانه‎های داخلی و حتی رسانه‌های ضدانقلاب بیگانه قرار می‌دادند.
۰۳ دی ۱۳۹۲ -/سخنگوي كميسيون اصل نود مجلس با بيان اينكه برخي به دنبال باج گرفتن از بابك زنجاني بوده و وي را تهديد كرده اند، گفت: اين كميسيون به زنجاني هشدار داده است كه حق ندارد به كسي در خصوص پرونده اش باج يا رشوه بدهد.
 
مصطفی افضلی فرد سخنگوی کمیسیون اصل نود مجلس در گفتگو با مهر، اظهار كرد: برخی افراد در تماس با بابک زنجانی او را تهدید کرده اند تا از وی رشوه دریافت کنند.
 
سخنگوی کمیسیون اصل نود مجلس در ادامه گفت: عده اي با مراجعه به بابک زنجانی به وي گفته اند که اگر می‌خواهی پرونده ات را پیگیری نکنیم و مسکوت بماند باید به برخی سازمان ها و نهاد ها کمک مالی کنید.
 
افضلی فرد تصریح کرد: کمیسیون اصل نود مجلس در همین خصوص به بابک زنجانی هشدار داده و به وی اعلام کرده که تنها موظف است پول ملت را برگرداند و حق ندارد به کسی در خصوص پرونده اش باج و یا رشوه بدهد چرا که این کار خلاف قانون است.
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا