با آغاز به كار بيست و سومين جشنواره تئاتر استان يزد:
"سوگ قجري" در ابركوه اجرا شد
...
غزلی از وحشی بافقی :کس به بزم دلبران از دور گردان پیش نیست
مولانا شمس(کمال) الدین محمد وحشی بافقی ...
غزلی از وحشی بافقی :سوز تب فراق تو درمان پذیر نیست
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی ...
غزلی از وحشی بافقی :مست آمدی که موجب چندین ملال چیست
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی ...
غزلی از وحشی بافقی :خنده ات بـرما و بـر داغ دل درمانده چـیست
مولانا کمال الدین (شمس الدین)محمد وحشی بافقی ...
غزلی از وحشی بافقی :خنده ات برما و بر داغ دل درمانده چیست
مولانا شمس الدین(کمال الدین) محمد وحشی بافقی ...
غزلی از وحشی بافقی :زهر در چشم و چین بر ابرو چیست
مولانا (کمال الدین)شمس الدین محمد وحشی بافقی ...
غزلی از وحشی بافقی :باز این عتاب و شیوه عاشق گداز چیست
مولانا کمال الدینی (شمس الدین )محمد وحشی بافقی ...
غزلی از وحشی بافقی :قدر اهل درد صاحب درد می داند که چیست
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی ...
احیاء طرح «یزد، حسينيه ايران» در گرو حمايت مسئولان استان (13نظر)
...
غزلی از وحشی بافقی :کوچنان یاری که داند قدر اهل درد چیست
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی ...
غزلی از وحشی بافقی :همرهی با غیر و از من احتراز از بهر چیست
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی ...
محصول حوزه هنری یزد در جشنواره سراسری تئاتر سوره ماه
نمایش "کاریزما" از تولیدات حوزه هنری یزد به بیست و دومین جشنواره سراسری تئاتر سوره ماه راه یافت. ...
غزلی از وحشی بافقی :ای همنفسان بودن وآسودن ما چیست
...
غزلی از وحشی بافقی :مـریض عـشـق اگـر سـد بـود عـلـاج یکـیسـت مرض یکی و طـبـیعـت یکی، مزاج یکیسـت
...
غزلی از وحشی بافقی :تا قسمتم ز میکده آرزوی کیست / رطل میی که مست شوم ، در سبوی کیست
...
غزلی از وحشی بافقی :ای دیده ، دشتبان نگاهت به راه کیست / در خــاطـرت ســواری طـرز نـگـاه کـیـســت
...
غزلی از وحشی بافقی :بسته بر فتراک و می پرسد که صیاد تو کیست.......تـیغ خـون آلود خـود دارد که جـلاد تـو کیسـت
...
غزلی از وحشی بافقی :یارب مه مسافر من همزبان کیست ؟..........بـا او که شـد حـریف و کنون همعـنان کیسـت ؟
...
غزلی از وحشی بافقی :مشورت با غمزه چشمت را پی تسخیر کیست...........بـاز این تـدبـیر بـهر جـان بـی تـدبـیر کـیسـت
...
غزلی از وحشی بافقی :ای مدعی از طعن تو ما را چه ملالست ...........بـارد و قـبـول تـو چـه نقـص و چـه کـمالسـت
...
غزلی از وحشی بافقی :آنکس که مرا از نظر انداخته اینست..........اینست که پامال غمم ساخته، اینست
...
غزلی از وحشی بافقی :خود رنجم و خود صلح کنم عادتم اینست ..........یک روز تـحـمـل نکـنم طـاقـتـم اینـسـت
...
غزلی از وحشی بافقی : آنکه بی ما دید بزم عیش و در عشرت نشست..........گو مهیا شو که می باید به سد حیرت نشست
...
غزلی از وحشی بافقی :از تو همین تواضع عامی مرا بس است ...........در هفتـه ای جـواب سـلامی مرا بـس اسـت
...
غزلی از وحشی بافقی :ناتوان موری به پابوس سلیمان آمدست .............ذره ای در سـایه خـورشـیـد تـابـان آمـدسـت
...
غزلی از وحشی بافقی :بازم زبان شکر به جنبش درآمدست..........نیشکر امید ز باغم بر آمدست
...
غزلی از وحشی بافقی :هنوز عاشقیو دلرباییی نشدست...هنوز زوری و زور آزماییی نشدست
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی ...
غزلی از وحشی بافقی :از نظر افتادهٔ یاریم مدتها شدست..........زخمهای تیغ استغنا جراحتها شدست
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی ...
غزلی از وحشی بافقی :از نظر افتادهٔ یاریم مدتها شدست........زخمهای تیغ استغنا جراحتها شدست
مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی ...
غزلی از وحشی بافقی :بگذران دانسته از ما گر ادایی سرزدست......بوده نادانسته گر از ما خطایی سرزدست
مولاناکمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی ...
دوشنبه 07,ژوئیه,2025