یاد داشت وارده یزدفردا :
یزدفردا به نقل از جمعیت یادگار یزد :
سهم ايران در درياي مازندران كمتر از 50 درصد نيست
بيهيچ گماني، سخنان آقاي منوچهر متكي در مورد نظام حقوقي آيندهي درياي مازندران و سهم ايران از اين درياي بسته، شگفتانگيزترين سفسطهي سياسي دهههاي اخير است. ايشان كه اكنون و براي دورهاي گذرا، بر وزارت خارجهي ايران رياست ميكند، با ناديده گرفتن اسناد بسيار معتبر، شفاف و تفسير ناپذيري كه در مورد حق مالكيت 50 درصدي ايران بر اين دريا وجود دارد، سفسطهاي را به كار گرفته كه حتي مدعيان تازه سر برآورده و سهم خواهان بيحق از درياي مازندران، جرات استفاده از آن را نداشتهاند. ايشان، به گمان خود، براي به مرگ گرفتن و به تب راضي كردن ملت ايران، پس از نفي شجاعانهي! هرگونه قرارداد يا سندي كه نشان دهندهي حق ملت ايران بر اين دريا باشد، اعلام ميكند كه ايران هيچگاه بيش از 3/11 درصد در آبهاي اين دريا جلو نرفته است. و اندكي پس از آن، سخنگوي وزارت تحت امر آقاي متكي براي به تب راضي كردن ملت ايران شجاعانه! اعلام ميكند كه ايران خواهان سهم بيست درصدي از درياي مازندران است!
آقاي منوچهر متكي، پس از اين سفسطهگري تاريخي، براي بستن دهان معترضان و زهرچشم گرفتن از پاسداران تماميت ارضي ايران با سفسطهي بيهمتاي ديگري، كوشندگان حفظ تماميت ارضي و حقوق ملي ايرانيان را در رديف «خائنان» قرار ميدهد و ميگويد آنهايي كه بر سهم 50 درصدي ايران از درياي مازندران پا فشاري ميكنند، جزو خائنين هستند.
بنابر اين سفسطهي تاريخي، صدها هزار شهيد و جانبازي هم كه در جنگ تحميلي از جان و هستي خويش مايه گذاشتند تا تماميت اراضي ايران حفظ شود، خائن هستند. آخر مگر نه آن كه صدام پس از پاره كردن قرارداد الجزاير به ارتش خود فرمان حمله به ايران را صادر كرد و مگر نه آن كه محتواي اصلي آن قرارداد، پذيرش حقوق پاي مال شدهي ايران در آب راههي اروندرود بود ؟!
آقاي متكي را چه پروا كه اگر در فردا و يا فرداها، ميهن ما بار ديگر مورد هجوم زمين خواهان، نو استعمارگران و بازيچههاي دست آنها قرار گيرد، انگيزهي يك خيزش ملي، مانند آن چه در سال 1359 و در سالهاي پس از آن شاهد بوديم، جاي خود را به بيتفاوتي و بياميدي داده باشد ؟!
گر چه اندكي پس از بازتاب يافتن اين سخنان، شخصيتها و گروههاي زيادي، با وجود داشتن ديدگاههاي متفاوت، واكنشهاي سرشار از مخالفت و يكساني نشان دادند، اما بايسته است كه هم سهم خواهان بيگانه از درياي مازندران و هم كساني از كار به دستان داخلي، كه هم چون آقاي متكي ميانديشند (و به باور ما عدهي آنها اندك است) به نكات كليدي زير توجه داشته باشند:
1ـ مفاد عهدنامهي مؤدت ميان دولتين ايران و جمهوري شوروي روسيه (13 دسامبر 1921) و قرارداد بازرگاني و بحر پيمايي ميان دولتايران و اتحاد شوروي (25 مارس 1940) چنان شفاف و غير قابل تغيير است كه تمامي حقوقدانان، به ويژه خبرگان حقوق بينالملل، آنها را سند منگولـهدار مالكيت ايران بر 50 درصد از پهنه و ثروتهاي نهفته در درياي مازندران ميدانند (روشنكردن تكليف و ميزان سهم كشورهاي نوخاسته در سواحل اين دريا بر عهده و ذمهي دولت فدراسيون روسيه، به عنوان وارث اتحاد جماهير شوروي ، كه بر اين اسناد مالكيت دستينه نهاده است، ميباشد)
2ـ سهم خواهان از درياي مازندران بدانند اگر خداي ناخواسته، قراردادي، ولو رسمي، در مورد كاهش مالكيت 50 درصدي ايران از درياي مازندران بسته شود، فاقد هر گونه ارزش حقوقي است. زيرا به موجب قانون اساسي ايران، دولت و مجلس به طور مطلق و موكد از واگذاري آب و خاك ممنوع شدهاند و لذا بر فرض انجام معاملهاي در اين باره، معاملهاي مغشوش و مبطول از جانب افراد حقيقي و حقوقي بيحق خواهد بود. براي روشن شدن موضوع، اصل هفتاد و هشتم قانون اساسي ايران آورده ميشود:
«اصل هفتاد و هشتم ـ هر گونه تغيير در خطوط مرزي ممنوع است، مگر اصلاحات جزيي به شرط آن كه يك طرفه نباشد وبه استقلال و تماميت ارضي كشور لطمه نزند و به تصويب چهار پنجم مجموع نمايندگان مجلس شوراي اسلامي برسد.»
1ـ2 ـ در يك فرضگيري خيالي، اگر واگذاري سي درصد ( و يا بيشتر) از حقوق و مالكيت ايران در درياي مازندران از مقولـهي همان «اصطلاحات جزئي» ! تفسير شود و چهار پنجـم نمايندگان مجلس شوراي اسلامي هم بر آن دستينه نهند، باز هم سندي كه فراهم خواهد آمد، فاقد هر گونه ارزش است، زيرا اصل نهم قانون اساسي ايران مقرر ميدارد:
« اصل نهم ـ در جمهوري اسلامي ايران آزادي و استقلال و وحدت و تماميت ارضي كشور از يكديگر تفكيك ناپذيرند و حفظ آنها وظيفه دولت و احاد ملت است ...»
با توجه به متن شفاف اصل نهم قانون اساسي، هر گونه تغيير در ميزان مالكيت ايران بر درياي مازندران، نيازمند كسب موافقت « احاد ملت ايران» و نه «نمايندگان ملت» ايران است، و چنين كاري جز با رجوع به آراء عمومي ( رفراندوم- همهپرسي ) امكانپذير نيست.
3ـ همهي ايرانيان، با هر بينش و باوري، از اثرگذاري بحرانهاي منطقهاي و جهاني بر كشور خود و تماميت ارضي آن، آگاهي دارند. ترديدي نيست كه براي بياثر سازي بحرانها و توطئههايي كه تماميت ارضي و حقوق تاريخي ملت ايران و ميهن وي را تهديد ميكند، نياز به داد و ستدهايي در قالب بستن پيمانهاي دوستي، دادن و ستاندن امتيازهايي با برخي كشورها و قدرتها، بهرهمندي هوشمندانه و سنجيده از تضادها و تعارضهاي كنوني در آينده بين قدرتمندان جهان، جاگيري هاي به هنگام و حساب شده در پي هر تحول بنيادين در عرصهي سياست و اقتصاد جهان و منطقه و ... است. اما در هيچ يك از فرآيندها نبايد( و نيازي هم نيست) بر سر حقوق بنيادين ملت ايران، تماميت ارضي كشور و شان و اقتدار آن معامله شود.
4ـ ما از سر آگاهي و با به يادآوردن آزمونهايي كه ملت ما از سر گذرانده، بر اين باوريم كه ايرانيان بيدار شده، در هر جايگاه و مقامي كه هستند، در يك مورد يگانگي بينظيري دارند و آن، پاس داري از تماميت ارضي ايران، حقوق تاريخي و سرفرازي ملت كهن سال و فرهنگ آفرين ايران است.
از اين رو به سهم خواهان بيگانهاي كه در شمال، شرق، غرب و جنوب نياخاك ما به كمين نشستهاند اندرز ميدهيم به قول و قرار چند سياستمدار ناپخته، تازه به دوران رسيده، كم دانش و دستپاچه دل نبندند و آگاه باشند كه جز معدودي، بقيه ايرانيان قول و قرارهايي را كه ارزشها و داراييهاي سرزميني، تمدني و فرهنگي آنها را هدف قرار گرفته باشد، بي ارزش ميشمارند و با بيگانگاني كه بخواهند اراده و سيطرهي خود را تحميل كنند، به ستيزه برخواهند خاست. گواه و پشتوانهي اين ادعا، رويدادهاي جنگ هشت سالهي رژيم بعثي و حاميان قدرتمند آن عليه ايران و جانبازيها و حماسه آفرينيهاي ايرانيان است.
گروهي از حقوقدانان، اقتصاددانان و كارشناسان سياسي و فرهيختگان ايران
یزدفردا
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
پنجشنبه 16,ژانویه,2025