سفارش


"پسرم مواظب خودت باش.دیر نکنی!نگرانتم"


پسر فقط مادرش را نگاه کرد.


"از پدرت جدا نشو. او حواسش به تو هست..."


پسر باز هم نتوانست چیزی بگوید. فقط مادرش را نگاه کرد.


مادر،پسرش را بوسید، پرده را کنار زد و گفت:"آقا،علی اصغر آماده است."


* اثر منتخب سومین جایزه ادبی داستان کوتاه کوتاه عاشورایی

http://www.yazdfarda.com/images/news/actual/?img=42454IMG_0147.JPG

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا