یزد فردا: رهبر معظم انقلاب در مقاطع و زمانهاي مختلف، توصيهها، انتقادات، نصيحتها، پيشنهادها و... را براي مسئولين، كارگزارن نظام، دولت، مجلس، قوه قضائيه، مطبوعات، نخبگان در حوزههاي مختلف و ... داشتهاند كه مرور و يادآوري آنها براي دستاندركاران امر مفيد خواهد بود.
*متاسفانه برخي به اسم نخبگان سياسي فضاى جامعه را مشوش مىكنند
داخل كشور خودمان را بايد خودمان اصلاح كنيم. ملت ما ملت مؤمن و باعزم و ارادهاى است، ملت آمادهاى است، ملت صادقى است، اما در گوشه و كنار، افرادى، جريانهايى، مجموعههايى به اسمهاى مختلف نخبگان سياسى و غير اينها، فضاى جامعه را مشوش مىكنند، فضاى جامعه را از صفا و صداقت تهى مىكنند، مردم را دچار اغتشاش ذهنى، دچار ترديد مىكنند.
اين ملت همان ملتى است كه اين انقلاب عظيم را به پيروزى رسانده، اين نظام مستحكم و با عظمت را شالودهريزى كرده و سى سال با قدرت، او را حفظ كرده. اين آنچنان ملتى است، اين آنچنان ايمانى است، اين آنچنان عزم راسخى است.
اين دستاوردها كه مفت به دست نمىآيد. تا ملتى فداكار نباشد، تا ملتى با اراده و مصمم نباشد كه اين چيزها به دست نمىآيد. ما بياييم به خاطر دشمنى با زيد و عمرو و اين دولت و آن دولت و مسؤولين اجرايى يا مسؤولين كذا و كذا، اصل نظام را زير سؤال ببريم، سياهنمايى كنيم! كارى كه متأسفانه بعضى از نخبگان سياسى مىكنند.(1)
*خدا به آسانى از فضاى بىبندوبارى در حرفزدن نمىگذرد
فضاى تبليغاتى كشور، فضاى مطبوعاتى كشور، فضاى تبليغات سياسى كشور به هيچ وجه فضاى خرسندكنندهاى نيست. ما بايستى از اسلام براى عمل خودمان، براى رفتارهاى خودمان، براى موضعگيرىهاى خودمان درس بگيريم و بدانيم بقاى نظام اسلامى، بركات الهى، تفضلات و رحمت الهى تا وقتى است كه ما پايبند و مقيد باشيم. خدا كه با ما قوم و خويشى ندارد. بارها من عرض كردهام بنىاسرائيل همان كسانى هستند كه خداى متعال در قرآن، مكرر مىفرمايد: "اذكروا نعمتى التى انعمت عليكم و انى فضلتكم على العالمين"(2)، خدا بنىاسرائيل را بر عالمين تفضيل داد، اما همين بنىاسرائيل به خاطر اينكه لوس شدند، قدر نعمت خدا را ندانستند و كفران كردند، "كونوا قردة خاسئين"(3)، "ضربت عليهم الذلة و المسكنة"(4)، تبديل شدند به اين.
وقتى رحمت الهى براى ما پيش خواهد آمد كه مواظب و مراقب خودمان باشيم؛ مراقب حرفزدنمان، مراقب اقدامكردنمان، مراقب تبليغاتمان. اين فضاى بىبندوبارى در حرفزدن، در اظهارات عليه دولت، عليه كى به خاطر اغراض، اينها چيزهايى نيست كه خداى متعال از اينها به آسانى بگذرد. آن وقت كسانى خطا مىكنند، خداى متعال "و اتقوا فتنة لاتصيبن الذين ظلموا منكم خاصة"(5)، بله اينجورى است، بعضى از ظلمها، بعضى از كارها هست كه نتيجه و اثر آن، دامن همه، نه فقط دامن آن ظالم را مىگيرد، بر اثر رفتار يك عدهاى كه در گفتار خودشان، در عمل خودشان، در قضاوت خودشان ظلم مىكنند. بايد مراقب اين چيزها بود.(6)
* پيشرفت كشور به محيط آرام و بىتشنج احتياج دارد
عزيزان من! اگر كشور بخواهد به سمتى كه براى آن مطلوب است - چه از لحاظ اقتصادى، چه از لحاظ سياسى، چه از لحاظ معنوى يا سطح علم و سواد - پيشرفت بكند، به محيط آرام و بىتشنج احتياج دارد. آن كسانى كه به پيروى از تبليغات راديوهاى بيگانه سعى مىكنند فضاى سياسى جامعه را متشنج بكنند، به كشور خدمت نمىكنند.(7)
* تخريب دولت با هيچ توجيهى پذيرفته نيست
همه كسانى كه دلسوزند و به سرنوشت كشور و نظام علاقهمندند، بايد آرزو، دعا و تلاش آنها اين باشد كه دولت در بخشهاى مختلف، توفيقاتى را كه شايسته زمان و شايسته نياز كشور است، به دست بياورد. اگر فرض كنيم كسى به خاطر اختلاف سليقه يا اختلاف فكر يا برخى تحليلها و استنتاجهاى سياسىِ طبعاً غلط، آرزو كند دولت در كار خود موفق نشود يا در عمل براى عدم موفقيت دولت كارى بكند و حركتى انجام دهد، اين به هيچوجه پذيرفته نيست. البته معناى اين حرف آن نيست كه ما بگوييم هيچ كس حق ندارد از دولت انتقاد كند، چون انتقاد به معناى تضعيف نيست. انتقاد اگر دلسوزانه و منصفانه باشد، كمك هم مىكند. اگر انتقادى دلسوزانه هم نبود، بالاخره دانسته مىشود. در مقابل حركت دولت، اگر يك وقت عيبجويىِ غيرمنصفانهاى هم بشود، نخواهد توانست افكار عمومى و واقعيتهاى بيرونى را تحت تأثير قرار دهد. بنابراين من نمىخواهم انتقاد را منع كنم، اما تخريب را چرا. تخريب به هيچ وجه مصلحت نيست. با هيچ توجيه، كسى نمىتواند خود را قانع كند كه دولت را تخريب كند(8)، انتقاد كردن صحيح و عاقلانه، غير از حرفزدن به شكلى است كه يك دستگاه را ناكارآمد نشان بدهند و ناموفق جلوه بدهند، چه حق باشد، چه ناحق، غلط است.(9).
*بعضى از مطبوعات بىانصافى مىكنند
چندى پيش رئيس جمهور محترم از مطبوعات گله كرد كه بدگويى مىكنند، بددهنى مىكنند، لجنپراكنى مىكنند و بعضى از مطبوعات اعتراض كردند. من معمولا مطبوعات را مىبينم، من حق را به رئيس جمهور دادم. من معتقدم - نمىگويم همه مطبوعات - بعضى از مطبوعات، نه اينكه انتقاد مىكنند - انتقاد ايرادى ندارد - بىانصافى مىكنند، از روشهاى تبليغاتى و رايج دنيا استفاده مىكنند تا آن كارى را كه در دولت به نفع مردم انجام گرفته، زير سؤال ببرند يا ناديده بينگارند و اگر عيبى هست - ولو كوچك هم باشد - آن عيب را بزرگ كنند. اين را انسان در بسيارى از مطبوعات مىبيند. ايرادى ندارد. اين هست، اما ملت ما آگاه و هوشيارند.
*دشمنان ما از مطبوعات و تبليغات استفاده مىكنند
من از سالها قبل هشدار دادم و براى مردم نقشى را كه دستهاى بيگانه در مديريت فرهنگى كشور و رسانهها و تبليغات كشور به كار مىگيرند، تبيين كردم. بعضيها انكار كردند، اما بالاخره همه تصديق كردند. دشمنان ما بيكار ننشستهاند؛ از مطبوعات استفاده مىكنند، از تبليغات استفاده مىكنند و از روشهاى گوناگون تبليغى استفاده مىكنند تا آن ارزشهايى را كه ملت به آنها پايبند است و آنها از آن ارزشها خوششان نمىآيد، در چشم مردم بشكنند. تلاششان را مىكنند. ما هم در عمل نشان داديم كه مطبوعات آزادند، اين عملكردهايى كه از نظر ما بسيار منفى است، وجود دارد، اما مطبوعات آزادانه دارند همان كارها را مىكنند. اين خود رد عملى كسانى است كه معتقدند آزادى بيان نيست، خير، آزادى بيان، نشانهاش همين مطبوعاتى است كه عليه دولت، عليه نظام و عليه سياستهاى كلى، آزادانه هر چه مىخواهند مىنويسند، كسى هم متعرض آنها نمىشود. البته مردم هم به اينها خيلى اعتنايى نمىكنند. اين، فضل الهى است.(10)
* توفيقات نظام در توفيقات دولت تجسم پيدا مىكند
دولت در واقع، فعال اصلى در صحنه كشور است و هرگونه موفقيتى كه براى دولت به وجود بيايد، موفقيت نظام اسلامى است. اگر خداى نكرده براى دولت در فعاليتهاى گوناگونش، ركود يا توقف يا ناكامى پيش بيايد، اين ناكامى و عدم موفقيت هم براى اصل نظام تلقى خواهدشد. اين حقيقت چند بُعد پيدا مىكند. نمىشود بين نظام و دستهاى اجرايى نظام تفكيك كنيم، نمىشود بگوييم ما دولتى بىتوفيق و بىبرنامه داريم، اما نظامى كارآمد و موفق داريم. توفيقات نظام، در توفيقات دولت به عنوان بخش اصلى ادارهكننده كشور تجسم پيدا مىكند. يك بُعد اين مسئله اين است كه هيچ كس نبايد از اين حقيقت غفلت كند كه آرزوى موفقيت دولت، يك آرزوى انقلابى و ملى است.(11)
* انسجام و وحدت در كشور فشارهاى دشمن را قطع ميكند
آحاد مردم و گروهها و گرايشهاى مختلف به خاطر اختلافات جزئى، صدايشان را روى هم بلند نكنند. البته اختلافات هست، داخل يك خانه هم ممكن است اختلافاتى وجود داشته باشد، اما همه اهل خانهاند، همه از اين خانه دفاع مىكنند، همه منافع آن را بر هر چيز ديگرى ترجيح مىدهند. كسانى كه به خصوص تريبون دارند، فرصت حرفزدن دارند، نگذارند كه دشمن از صداى بلند آنها با يكديگر اميدوار بشود به اينكه مىتواند عليه اين ملت توطئه كند. وقتى اختلاف هست، آنها اميدوار مىشوند، آنها احساس مىكنند كه حالا وقت فشار واردآوردن است. اگر مىخواهند فشارهاى دشمن قطع شود، بايد اينجا انسجام و وحدت را مثل يك صف مستحكم و بنيان مرصوص حفظ كنند.(12)
* مرز دوستى و دشمنى را مشخص كنيد
ما گاهى اوقات، سر چيزهاى كوچك با هم يك و دو مىكنيم، در حالى كه در مبانى و اصول مثل هم هستيم! يك چيزى شما مىگويى، يك ايراد بيخودىاى من مىگيرم، بنا مىكنيم يك و دو كردن. البته يك و دو بين دو نفر و در يك محيط شخصى اهميتى ندارد، اما وقتى در محيط عظيم كشور چنين چيزى واقع شود، فضاى سياسى را نامطلوب مىكند. بنابراين، ما بايد از بىتحملى و ايرادگيريهاى بيخود پرهيز كنيم و به مسأله اتحاد و مشاركت براى شكلدادن به آينده اهميت بدهيم(13).
البته ما بارها اين (مسأله اتحاد بين نيروهاى مومن به اسلام و نظام جمهورى اسلامى) را گفتهايم، از اول انقلاب، اين، مسأله مهم نظام بوده است و امام - رضوان الله تعالى عليه - بارها و بارها مىفرمودند، دلسوزان نظام هم هميشه اين را گفتهاند، اما در عمل آنچه بايد صورت بگيرد، صورت نگرفته است. ما بايد حقيقتا مرز دوستى و دشمنى را مشخص كنيم. امروز كسانى با هم مقابله و معارضه مىكنند كه به اصل اسلام، به حاكميت اسلام، به برخاستهبودن دولت از دين، يعنى اتحاد دين و سياست، به اصول مبنايى قانون اساسى، مثل اصل چهارم و پنجم و مسأله ولايت فقيه و ديگر چيزها حقيقتاً معتقدند، اينها با همديگر سر جزئيات و قضاياى كوچك، آن چنان معارضهاى مىكنند و آن چنان جنجالى عليه هم راه مىاندازند كه دشمنيهاى اصلى در حاشيه امن و دشمنهاى اصلى در سايه قرار مىگيرند. دشمنهاى اصلى چه كسانىاند؟ آن كسانى كه با اصل نظام اسلامى مخالفند. بزرگترين نعمت خدا، وجود اين نظام است و بزرگترين معروف، دفاع از اين نظام است، اين بزرگترين كارى است كه بايد انجام بگيرد.
* برادران معتقد به ارزشهاى انقلاب فاصله خودشان را كم كنند
عدهاى براى مقابله با اين نظام كمر بستهاند، چه از راه نظريهپردازى، چه از راه تبليغات سياسى و موذيگريهاى گوناگون و دارند در نظام خدشه وارد مىكنند. مسئله آنها، انتقاد به نظام يا به مسئولان نظام نيست، از نظر آنها انتقاد، وسيلهاى براى نابودكردن خود نظام است، كسانى كه اهل فهم و درك موقعيت هستند، اين را به روشنى مىفهمند و بايد بفهمند.(14) من توصيه مىكنم برادران مسلمان، برادران انقلابى، برادران معتقد به ارزشهاى انقلاب، هرچه مىتوانند فاصله بين خودشان را كم كنند، با هم دوست و رفيق باشند، با هم همكار باشند، عليه يكديگر جوسازى و فعاليت نكنند، اما فاصله را با دشمنها زياد كنند.(15)
*برخي از منتقدين بحث "خودي و غيرخودي"، مردم مؤمن را خودى نمىدانند
كسى كه دشمن نظام است، اينطور نيست كه نمىتواند در اين نظام زندگى كند، نه، مخالفان اسلام مىتوانند در اين نظام زندگى كنند، كسانى كه اسلام را اصلا قبول ندارند، مىتوانند در اين نظام زندگى كنند. اسلام نگفته كه هر كس در ظل نظام اسلامى زندگى مىكند، بايد معتقد به اسلام و مبانى اسلام باشد، نه، زندگى بكنند، از حقوق شهروندى و امنيت هم برخوردار باشند. اگر دزدى در خانه يك غيرمسلمان را بشكند و برود دزدى كند، آن دزد را هم مجازات مىكنند. در مجموع بين كسانى كه به نظام معتقدند و كسانى كه مخالف نظامند، در حقوق شهروندى تفاوتى نيست، مىتوانند زندگى كنند، اما حق معارضه و مبارزه با نظام را ندارند، حق تيشهبرداشتن و زدن به ريشه نظام را ندارند، در اين جا نظام بايد جلوى آنها را بگيرد. حالا ما بنشينيم بحث كنيم "معناى براندازى چيست؟ آيا فلان مرحله جزو براندازى هست يا نه؟"! كلمه براندازى كه از آسمان نازل نشده است. كسى كه با نظام معارضه مىكند، بايد در اين معارضه به او كمك نكرد و جلوى او را گرفت و اگر عمل او مصداق يكى از عناوين جرايم قانونى است، او را مجازات كرد، همه بايد در اين معنا متفق باشند. آنگاه ما بياييم با كسانى كه نظام را قبول ندارند و عازم بر معارضه با نظامند، روز به روز مرزهاى خود را كمرنگ كنيم و دائما با خوديها به جان هم بيفتيم! اين درست نيست. اين بحث خودى و غيرخودى را كه ما (چند) سال پيش مطرح كرديم و عدهاى را هم نگران كرد، معنايش همين است.
معناى غير خودى اين نيست كه او نبايد در اين كشور زندگى كند، نه، غير خودى هم زندگى كند، منتها معلوم شود كه او با نظام ميانهاى ندارد، براى اين كه او در مواردى منشأ اثر خواهد بود. مرز حفظ شود، حرف او تكرار نشود، كار او مورد تأييد قرار نگيرد، اين اساس قضيه است. جالب اين جا است خيلى از كسانى كه گله مىكنند كه چرا گفتيد خودى و غيرخودى، خودشان مسؤولان نظام و مردم مؤمن را خودى نمىدانند، غير خودى مى دانند و به آنها اعتماد نمىكنند! عملا خود آنها عامل به تقسيم افراد به خودى و غير خودىاند! مىگويند چرا به مردم مىفهمانيد كه ما غير خودى هستيم!(16)
* غيرخودى كسانى هستند كه با اصل نظام مخالفند
وحدت را بايد حفظ كرد. من خواهش مىكنم به مسئله حفظ وحدت و اتحاد و همدلى اهميت بدهند، اين يكى از اصول است. البته مخاطب اين كار، ملت نيست - ملت متحد است و اختلافى ندارد - مخاطب اين كار، نخبگان و سياسيون از جناحهاى مختلف هستند. به بهانههاى مختلف و با اختلافهاى كوچك، در مقابل هم قرار نگيرند و با توجيههاى غلط، عليه هم جنجال راه نيندازند. ظريفى از دوستان ما مىگفت اين مسئله خودى و غيرخودى را كه شما مطرح كرديد، همه قبول كردند، منتها بعضيها جاى خودى و غيرخودى را عوض كردند. كسانى را كه براى نظام و انقلاب و اسلام، احساس مسئوليت مىكنند، خودى بدانيد. غيرخودى كسانى هستند كه با اصل نظام مخالفند.(17)
پي نوشت:
1)فرازهايى از فرمايشات رهبر حكيم انقلاب 15/8/1387
2) سوره بقره، آيه 47
3) سوره بقره، آيه 65
4) سوره بقره، آيه 61
5) سوره انفال، آيه 25
6)فرازهايي از فرمايشات رهبر معظم انقلاب 15/8/1387
7)فرازهايي از فرمايشات مقام معظم رهبري 24/8/1379
8)بخشهايي از فرمايشات رهبر حكيم انقلاب 4/6/1381
9)فرازهايي از بيانات رهبر معظم انقلاب 18/7/1385
10)فرازهايي از فرمايشات مقام معظم رهبري 21/8/1385
11)بخشهايى از فرمايشات رهبر حكيم انقلاب 4/6/1381
12)فرازهايي از فرمايشات رهبر معظم انقلاب 19/10/1384
13)بخشهايي از بيانات رهبر حكيم انقلاب 17/8/1385
14)فرازهايي از فرمايشات رهبر فرزانه انقلاب15/6/1380
15)بخشهايى از بيانات رهبر حكيم انقلاب 24/8/1379
16)فرازهايي از بيانات ذهبر فرزانه انقلاب 15/6/1380
17)بخشهايي از فرمايشات رهبر معظم انقلاب 15/5/1382
یزد فردا110
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
جمعه 24,ژانویه,2025