یزدفردا :(قسمت اول) /(قسمت دوم) -   (قسمت سوم) - (قسمت چهارم) -

قسمت پنجم

* شما نسبتی بین خودتان با آقای شهرام جزایری نمی بینید؟
– هیچ وقت در این باره فکر نکردم. اصلا نمی دانم ایشان چه کار کرده است.
آقای شهرام جزایری چه خوب باشد چه بد آمده است از خود ایران چیزی گرفته و در ایران کاری کرده است. کسی در ایران به من چیزی نداده است. یک نفر، یک بانک یا یک جایی در ایران بیاید بگوید من به بابک زنجانی منابعی داده ام. کسی به من چیزی نداده است. کل کاری که من با ایران انجام داده ام این است که بانک مالزیایی (First Islamic bank) را به ۲۲ بانک داخل کشور لینک کرده ام.
در ۲۲ بانک کامپیوتر گذاشته بودم و پول را به حساب های مردم در اروپا می ریختم. ویترین می تواند این کارها را بکند؟!
* منظورم از ویترین این بود که مثلا کسانی یا جاهایی بیایند بگویند یک نفر هست که در عملیات بانکی و در کارش توانمندی دارد. امکانات بدهیم. بال و پر دهیم. بگذاریم هواپیمای اختصاصی سوار شود؛ ضمنا کار ما را هم انجام دهد.
– من کار کشور را انجام می دادم نه کار شخص را.
* سوالم این بود که آیا چنین مجموعه ای پشت شما هست؟
– هیچ وقت. من که از اول، زندگی ام را برای شما گفتم. اگر مجموعه ای پشت سر من بود که زندان نمی رفتم. مشکلات برایم پیش نمی آمد. همه کارهای من خدایی بود. اتفاقات و معجزاتی بود که در زندگی ام رخ داد. اگر مجموعه ای پشت سرم بود، وقتی از زندان آمدم بیرون، از طریق کوه به ترکیه نمی رفتم!
* آقای زنجانی! چرا از این معجزات در زندگی ما اتفاق نیفتاده است؟!
– به خاطر اینکه شما نخواستی. بخواه ببین می افتد یا نمی افتد. شما به همین زندگی آرامی که داری، راضی هستی اما من دوست داشتم کاسبی کنم. اگر مشکلی هم برایم پیش می آمد دست و پا می زدم و یک چیز از داخل آن در می آوردم. شما هیچ وقت دست و پا زده ای؟ اگر مثلا امروز پول کم درآورده ای به این فکر کرده ای که چطور از کسی قرض بگیری و کارت را انجام دهی. هیچ وقت به این فکر نکرده ای که بروی و از یک جایی این پول را برای خودت بسازی. مگر ابراهیم شیبانی (کارگردان فیلم هیچ کجا – هیچ کس) نیامد. راهش باز شد. خود من اولین بار وقتی آقای جشن ساز، مدیرعامل شرکت نیکو را در سوئیس دیدم، حساب هایش روی هوا مانده بود…
* اجازه دهید ابتدا به موضوع نحوه ورودتان به نفت برسیم. شما کارهای انتقال پول برای قرارگاه خاتم الانبیاء در زمان ریاست آقای رستم قاسمی را در آنجا انجام می دادید. وقتی ایشان وزیر نفت شدند به شما پیشنهاد کردند که وارد کارهای نفتی شوید؟
– خیر. ایشان حتی یک بار هم چنین پیشنهادی به من نکردند. بچه های شرکت های مختلف نفت می شنیدند که سیستم ما دارد کار می کند. چون حساب باز کردن در بانک های خارج خیلی سخت است. همین الان اگر کسی بخواهد در بانک های خارجی حساب باز کند، باید ۵۰ هزار دلار خرج کند. نفتی ها شنیده بودند که بانک First Islamic دارد این کار را انجام می دهد و یک مجموعه ایرانی است که تندتند پول حواله می کند. از طرفی دیگر ۲۲ بانک در ایران به سیستم من متصل شده بود. هر کس که می رفت حتی ۲ هزار یورو در بانکی حواله می کرد، اسم بانک من روی آن نوشته می شد. روی حواله می نوشت فرستنده پول First Islamic Bank. این را همه می دیدند. تا متوجه می شدند یک سوئیفت به نام First Islamic است صبح به صبح ۵۰ نفر زنگ می زدند تا در این بانک حساب باز کنند. پس کسانی که به یک شکلی با نفت کار می کردند یکی یکی می آمدند در این بانک حساب باز می کردند تا اینکه یکی از بچه های نفت را دیدم که در نیکو کار می کرد.
* آن شخص نفتی که شما دیدید چه کسی بود؟
– آقای کمال دانشیار بودند. [رئیس اسبق کمیسیون انرژی مجلس] آقای دانشیار به من گفتند ما هم می خواهیم در First Islamic Bank حساب باز کنیم.
* آقای دانشیار را چه وقت و کجا دیدید؟
– من ایشان را حدود دو سال پیش در قرارگاه خاتم الانبیاء دیدم.
* چرا آقای دانشیار به آنجا رفته بودند؟
– قرارگاه خاتم الانبیاء از نفت طلب داشت. مرا صدا کردند گفتند چطور می توانی پول را به این آقایان بدهی. گفتم چقدر است؟ گفتند حدود ۱۵ میلیون دلار.
* از شرکت نیکو می خواستند طلب قرارگاه را بدهند؟
– بله. در حقیقت می خواستند پول را به حساب هایی که قرارگاه معرفی می کند واریز کنند. قرارگاه سه ماه بود می خواست پولش را از نیکو بگیرد اما نمی توانست. در حقیقت شرکت نیکو، نفت را می فروخت و طبق دستور بانک مرکزی به حساب هایی که باید واریز می کرد.
* می خواهم بدانم قرارگاه، نفت می فروخت یا بابت پروژه هایی که برای وزارت نفت انجام داده بود طلبکار بود؟
– قرارگاه بابت پروژه هایی که برای وزارت نفت انجام داده بود طلبکار بود. آقای دانشیار گفت چطور می شود پول را به اینها برسانی؟ گفتم من سریع السیر می رسانم. پول تان کجاست؟ گفت: فلان جا.
* فلان جا یعنی کجا؟
– الان یادم نیست. چین یا هند یا کره یا جای دیگر بود، درست یادم نیست. من هماهنگ کردم و کمتر از ۵ ساعت این پول (حدود ۱۵ میلیون دلار) منتقل شد. این کار که انجام شد آقای دانشیار خیلی خوشحال شدند و گفتند شما به شرکت ها بیایید و با رئیس مان، آقای جشن ساز آشنا شوید. من رفتم آقای جشن ساز، مدیرعامل نیکو را دیدم. ایشان از من خواست تا کاری کنم حساب هایشان باز شود.
* یعنی چه که کمک کنید حساب های نیکو باز شود. مگر حساب های این شرکت بسته بود؟
– کسی پول از نیکو نمی گرفت. کسی حساب برایش باز نمی کرد. گفتم در بانک برایتان حساب باز می کنم و کارهایتان را عملیاتی می کنم. آقای جشن ساز همان جا با آقای قاسمی (وزیر نفت) تلفنی تماس گرفت.
* آقای جشن ساز به آقای قاسمی چه گفت؟
– آقای قاسمی گفتند شما شخصی به نام بابک زنجانی می شناسید؟ ایشان هم گفته بودند که می شناسند و به آقای جشن ساز گفته بودند که می توانید به صورت قانونی کارتان را پیش ببرید. مرا دعوت کردند بانک مرکزی. چند وزیر هم در جلسه حضور داشتند.
* چه وزرایی در جلسه بودند؟
– آقای غضنفری، وزیر صنعت، معدن و تجارت بودند. آقای حسینی، وزیر اقتصاد، آقای بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی و خود آقای قاسمی، وزیر نفت در جلسه حضور داشتند. یک نفر دیگر هم حضور داشت که الان خاطرم نیست.
* دستور جلسه شما با این وزرا چه بود؟
– بحث های مفصلی شد. نهایتا یک صورتجلسه دست نویس تنظیم شد و قرار شد برای پول هایی که در خارج است و نمی توانند منتقل کنند شرکت HK حسابی در بانک ما باز کند و از این طریق پول ها منتقل شود.
* HK دیگر چه شرکتی است؟
– یکی از شرکت های زیرمجموعه شرکت نفتی نیکوست که در اصل زیرمجموعه وزارت نفت بود. ما این مصوبه را گرفتیم و از فردایش، آنها حساب هایش را در بانک First Islamic باز کردند. به محض افتتاح حساب گفتند ما چند فقره حواله داریم، منتظریم تا پول مان برسد تا این حواله ها را انجام دهید. چند روز طول کشید تا این پول به بانک برسد. از آن طرف پیمانکاران، وزارت نفت را تحت فشار گذاشته بودند. به همین خاطر من ۲۴۰ میلیون دلار ریختم به حساب شرکت HK تا این شرکت، حواله هایشان را بزند. اینها این پول را حواله کردند تا این ۲۴۰ میلیون دلار بعدا به بانک من برسد. مطمئن بودم منابع اش وجود دارد.
* این پول از کجا قرار بود به حساب HK بیاید؟
– نمی دانم. از چین بود یا از جای دیگر. من هم دنبالش بودم تا زودتر این پول بیاید. پول نفت در کره، هند و… گیر کرده بود و مطالب رسانه ای هم شده بود. من می رفتم این پول های گیر کرده را می آوردم به First Islamic Bank و از آنجا حواله می کردم.
* مگر وزارت نفت، شرکت نیکو یا شرکت HK اساسا می توانستند پول به حساب شما واریز کنند؟
– خیر. نمی توانستند. ما می رفتیم یک حساب در بانکی که ایران در آنجا حساب داشت باز می کردیم. بعد در داخل بانک، پول را به حساب ما واریز می کردند و ما از آنجا پول را به بانک First Islamic حواله می کردیم. جز این روش هم، به هیچ وجه پول بیرون نمی آمد.
* با این روش چقدر پول حواله کردید؟
– حدود ۷۷۰ میلیون یورو من به حساب پیمانکاران نفت پول منتقل کردم.
* با چه کارمزدی؟
– با کارمزد ۷ در هزار. یعنی به یک درصد هم نمی رسید.
* آیا دولت و نهادهای مسوول، از این کار شما اطلاع داشتند؟
– همه در جریان بودند. همه نهادهای نظارتی و امنیتی هم مطلع بودند که چه اتفاقی دارد می افتد. تا رسیدیم به اینجا که دیگر بانک مرکزی منابعی نداشت که پول بدهد. به من گفتند شما می توانی از محل فروش نفت کاری کنی که به مجموعه پول برسانی. من هم گفتم تلاش می کنم ببینم می توانم مشتریانی معرفی کنم تا نفت بخرند.
* چه کسی به شما گفت که نفت بفروشید؟
– آقای وزیر نفت (آقای قاسمی) گفتند. آقای جشن ساز گفتند. در کارگروه هایی که می نشستیم از همه نهادهای مسوول بودند. همه دنبال این بودند که بشود منابعی پیدا کرد. من هم اعلام آمادگی کردم که شاید بتوانم برای نفت مشتری پیدا کنم.
* از کجا مشتری پیدا کنید؟
– من تلاش کردم از هند، سنگاپور، مالزی و… یکسری مشتری پیدا کنم. به نفتی ها گفتم این مشتری ها، نفت می خواهند اما نمی توانند نفت ایران را بخرند.
* امور بین الملل شرکت ملی نفت، خودش در هند، سنگاپور و حتی مالزی مشتری دارد. شما همان مشتری ها را معرفی کردید؟
– آنها دیگر نمی توانستند نفت ایران را بخرند. اگر می خریدند که شرکت نفت رأسا به آنها می فروخت.
* چطور از شرکت نفت نمی خریدند، آن وقت از شما می خریدند؟!
– دلیل داشت. من در مالزی به دیدار ماهاتیرمحمد رفتم. ایشان می خواست برای پتروناس نفت بخرد اما می گفت از ترس تحریم آمریکایی ها نمی تواند این کار را بکند. به من گفت شما بیا واسطه شو، این نفت را بخر و به ما بده.
* آقای زنجانی! فقط فرد یا شرکت ملی نفت که تحریم نبود. نفت ایران تحریم است. مشخصات نفت ایران هم مشخص است. در همه جای دنیا قابل شناسایی است. این چه حرفی است که شما می زنید. نفت ایران را چه شما بفروشید چه شرکت نفت فرقی نمی کند.
– این هم روش داشت. اگر شرکت نفت، نفت را می فرستاد، آنالیزش مشخص بود. معلوم هم بود که مقصدش کجاست. من عملیاتی روی آن انجام می دادم.
* چطور این کار را می کردید؟
– {روش کارش را مفصل توضیح می دهد اما به دلیل شرایط تحریم امکان چاپ آن وجود ندارد.}
* آقای زنجانی، چرا بانک شما LCهای ۹۰ روزه برای خرید نفت ایران باز می کرد؟ در حالی که قاعدتا باید یک ماه تسویه می شد.
– من هیچ وقت LC باز نمی کردم. این LCها را از خریداران نفت ایران می گرفتم. این LCها را به شرکت نفت ابلاغ می کردم و شرکت نفت هم قبول می کرد. نفت را به مشتری می دادم و LCهای ۶۰ یا ۹۰ روزه مشتری را هم به شرکت نفت می دادم. در موعد مقرر هم پول وصول می شد.
* شما نفت را از شرکت نفت بشکه ای چند می خریدید؟
– به قیمتی که امور بین الملل شرکت ملی نفت به همه مشتریان می داد به ما هم می داد. قیمت را به صورت میانگین قیمت ماهانه محاسبه می کنند. طبق قانون خودشان قیمت نفت را برای ما هم مثل وقتی که خودشان نفت را تحویل مشتری خارجی می دادند، محاسبه می کردند.
* اما در برخی خبرها آمده بود که نفت را بشکه ای ۶۰ دلار به شما می دادند و شما ۹۰ دلار به مشتری ها می فروختید.
– چنین چیزی نیست. تازه امور بین الملل شرکت نفت، گاهی زرنگی هایی می کرد که نفت را کمی گران تر به ما بفروشد. یعنی ۹۰ روز موعد پرداخت پول من را یک جوری محاسبه می کرد که قیمت نفت یک مقدار بالاتر بایستد. ظاهرا امور بین الملل شرکت ملی نفت، خیلی دلشان نمی خواست من موفق شوم. قیمت نفت را هم چون به صورت میانگین ماهانه محاسبه می کردند برای بار من به گونه ای محاسبه می کردند که ۳-۲ دلار در هر بشکه بالاتر می افتاد. یک بار از بیست و هشتم تا بیست و هشتم می گرفتند یک بار میانگین پانزدهم به پانزدهم می گرفتند. این را بچه های شرکت نیکو هم به من می گفتند.
* آقای زنجانی، در این مورد قضاوت نمی کنم. لطفا بفرمایید مجموعا چند میلیون بشکه از شرکت ملی نفت، نفت گرفته اید؟
– من تاکنون ۱۲ کشتی نفت برده ام و فروخته ام می شود حدود ۲۴ میلیون بشکه.
* این ۲۴ میلیون بشکه را به قیمت روز به شما می دادند؟
– بله. به قیمت روز با مهلت پرداخت ۶۰ روزه و ۹۰ روزه. در تاریخ های مقررش هم پول نفت وصول شده و به حساب هایشان واریز شده است.
* عرف تسویه حساب پول نفت یک ماهه است. در مواردی هم البته مهلت ۶۰ روزه داده اند. چرا برای بازپرداخت شما مهلت ۹۰ روزه داده اند؟!
– چون گاهی شده بود که «ال.سی» ۶۰ روزه گرفته اند اما پس از گذشت ۶۰ روز هم بار کشتی به دست مشتری نرسیده است.
* در فروش ۲۴ میلیون بشکه نفت چقدر گیر شما می آمد؟
– ۷ در هزار پول نفت فروخته شده که از طریق بانک من جابه جا می شد برایم می ماند. برای واسطه گری فروش نفت، پولی به من نمی دادند. هیچ جا هم ننوشتند که بخواهند چنین پولی به من بدهند.
* پس چرا شما این کار را انجام می دادید؟
– نقل و انتقال این پول ها برایم مهم بود.
* آقای زنجانی، به هر حال این نکته را هم نباید نادیده بگیرید که وقتی شما یک میلیون بشکه دارید با زمانی که یک میلیون دلار پول دارید متفاوت است. به هر حال نفت قدرت لابی می آورد. اینکه به چه مشتری بفروشید به چه مشتری در خارج نفروشید به شما قدرت می دهد. حتی از آن سود ۷ در هزار نقل و انتقال پول نفت هم مهمتر است. به هر حال در مالزی برای شما رانت ایجاد می کند.
– بله خب. این هم ممکن است باشد. ولی در این شرایط تحریم این کار، کاری نبود که برایم اعتبار بیاورد. جز اینکه اعتبارم را از دست می دادم. هر جا می گفتم نفت ایران را می فروشم یا مرا می گرفتند یا یک بلایی سرم می آوردند. همانطور که الان هم این اتفاق افتاده است. الان نه آن طرف آب جا دارم نه این طرف. از این جا رانده و از آنجا مانده شده ام.
* موضوع فروش میعانات گازی به شما چطور شکل گرفت؟
– اینها به من گفتند پول لازم داریم.
* اینها یعنی چه کسانی؟
– شرکت نفت. درست تر بگویم شرکت HK که زیرمجموعه شرکت ملی نفت بود. برای پیمانکارانشان پول می خواستند.

ادامه این مصاحبه را درقسمت ششم بخوانید :

 

  301 سوال از بابک زنجانی راننده سابق رییس بانک مرکزی که کارش را «سالامبور»فروشی آغاز می گوید :فقط ۱۰ میلیارد دلار بدهکارم!(بیوگرافی بابک زنجانی به زبان خودش)(قسمت ششم)


 

تمام مصاحبه را دراین خبر بخوانید:

 

  بابک زنجانی یا بابک مرتضی زنجانی متولد 1353 تاجر ایرانی /معمای قرن 21 که قوه قضاییه از آن پرده برداری خواهد کرد 


  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا