آثار و بركات سيد الشهدا (ع)
فصل اول :آثار و بركات فردى سيدالشهدا (عليه السلام)
نویسنده :عليرضا رجالى تهرانىآثار و بركات سيد الشهداء (عليه السلام)(مقدمه)
فصل اول :آثار و بركات فردى سيدالشهدا (عليه السلام)
1- چراغ هدايت و كشتى نجات
من آن نورم كه در شبهاى تاريك
چراغ رهنماى كاروانم
در اين دريا منم آن ناخدايى
كه كشتى را به ساحل مىرسانم
روايت شده كه امام حسين (عليه السلام) فرمود: «خدمت رسول خدا (صلّى الله عليه وآله) شرفياب شدم در حاليكه ابى بن كعب هم آنجا بود. حضرت رسول اكرم (صلّى الله عليه وآله) فرمود: مرحبا به تو ، اى ابا عبدالله ، اى زينت آسمانها و زمين . ابى گفت : چگونه او زينت آسمانها و زمين است در صورتى كه كسى غير از تو چنين نيست؟ حضرت فرمود: اى ابى ، قسم به كسى كه مرا به حق به نبوت مبعوث كرد، حسين بن على در آسمان بزرگتر از روى زمين است، و همانا بر طرف راست عرش الهى نوشته شده است كه او چراغ هدايت و كشتى نجات است » . 1
يكى از بركات فردى حضرت سيدالشهدا (عليه السلام) اين است كه او «چراغ هدايت» و «كشتى نجات» است . اگر چه همه پيامبران و امامان (عليه السلام) چراغها و انوار هدايت و كشتيهاى نجات و رهايى اند، چنانكه پيامبر اسلام (صلّى الله عليه وآله) فرمود: «انما مثل اهل بيتى فيكم كمثل سفينة نوح من دخلها نجا، و من تخلف عنها هلك» .2
همانا خانداون و اهل بيت من در ميان شما مانند كتشى نوح است كه هر كس داخل آن شود نجات پيدا كرده و هركس كه از آن تخلف كند هلاك خواهد شد.
اما كشتى نجات حسين (عليه السلام) حركتش بر امواج توفنده و گسترده دريا، سريعتر و لنگر انداختن و پهلو گرفتن آن بر ساحلهاى نجات آسانتر بوده و دايره بهرهورى و استفاده از نور مشعل وجود حسين (عليه السلام) وسيعتر است .
در آن زمانى كه امواج بلند و سهمگين فساد و گناه بر پيكره نيمهجان جامعه اسلامى، و جان و دل مسلمانان، تازيانه مرگ مى زد و گرداب حوادث و توطئهها و پليديها، خفتگان در بستر غفلت را بىرحمانه به قعر تاريكى و تباهى مى كشيد ، اين حسين بود كه با قيام و نهضت الهى خود و شهادت و اسارت اهل بيت خويش ، گرفتاران در اين اوضاع خطرناك را از درياى پر تلاطم ساخته شده به دست فتنهگر «بنى اميه» نجات بخشيد و با كشتى رهايى خود ، اين خفتگان و غافلان و گرفتاران را به ساحل نجات رهنمون نمود.
آرى ، حسين (عليه السلام) «مصباح الهدى » است تا در اين ظلمتكده خاك، دليل و راهنماى راه باشد؛ و «سفينة النجاة» است تا در اقيانوس متلاطم فتنهها و ضلالتها، غرق شدگان را كه كشتى شكسته بودند فرياد رس باشد.
اى كه مصباح هدايت هستى و فلك نجات
از چه با اين اشكها ايجاد طوفان مى كنى؟
زنده در قبر دل ما بدن كشته تو است
جان مايى و ترا قبر حقيقت دل ماست
2- محبت مكنون
از جمله احاديث نبوى كه در واقع بيانگر تأثير پذيرى معنوى مردم از وجود مبارك سيدالشهداء (عليه السلام) مىباشد، حديثى است كه فرمود:
«ان للحسين محبة مكنونة فى قلوب المؤمنين ». 3
در كانون دلهاى مؤمنين ، محبتى نهفته و ويژه نسبت به حسين وجود دارد.
كيست كه نام حسين (عليه السلام) را بشنود و فردى از افراد بشر يا تنى از اولاد انسان باشد و حالت انقلاب و انكسار و دلباختگى براى او فراهم نشود؟ محبت حسين (عليه السلام) دلها را به التهاب در آورده و جگرها را گداخته و مذاب مىسازد، و شورش دل و آتش درون را به ريزش قطرات اشك از ديدگان ، آشكارا و عيان مىكند.
در كجاى دنيا ديده مى شود كه شيعه و دوستدار حسين در آنجا باشد و اقامه عزاى حسينى نكند . كيست كه پس از دادن عزيزترين محبوب و مطلوب خود به اندك فاصله و مختصر وقت و گذشتن كمتر زمانى، آن مصيبت را فراموش نكند؛ جز مصيبت حسين (عليه السلام) كه با اين همه طول زمان و گذشتن قرنها، روز به روز اين مصيبت تازهتر و شور و شرارهاش بيشتر و بلندتر مىگردد. آيا نه اين، جذبه عشق و علاقه و تأثير محبت و فرط دلبستگى و دلباختگى علاقهمندان نسبت به آن امام محبوب است؟
و اى بسا ، نامحرمان در برابر عظمت و جلالت حسينى تسليم شده و به تواضع و تكريم در مقابل نام مبارك حسين و جلال و مقام او قد خويش به تعظيم و تسليم خم نموده و به دين و آيين حسينى گراييده و از اكسير محبت او مس خود را طلاى ناب و زر خالص مىگردانند.
براستى، سنت الهى چنين بوده كه محبت امامى كه مسير تاريخ را عوض كرده و دين الهى را نجات مى بخشد به گونهاى خاص در دل و جان مسلمين و مؤمنين قرار گيرد، حتى كسانى كه مقابل حسين (عليه السلام) قرار گرفتند به قول فرزدق : «دلهايشان با او بود، اگر چه بر اثر دنيا پرستى شمشيرهايشان بر روى او كشيده شد» . چه رسد به مؤمنينى كه عشق و محبت او با گل آنان سرشته شده است .
حتى محبت حسين (عليه السلام) در دل و جان رسول اكرم (صلّى الله عليه وآله) نيز ريشه دوانيده بود، به طورى كه مى فرمود: «هر گاه كه به فرزندم حسين مىنگرم ، گرسنگى و اندوه از وجودم رخت بر مىبندد» .4 و نيز مى فرمود: «بار خدايا ، من حسين را دوست دارم و آنان كه دوستدار او هستند نيز دوست دارم ». 5
راه حسين (عليه السلام) راه دل است، و هرگاه عاشقى به دل توجه كند او را پيدا مىكند . لذا در برخى روايات وارد است كه : «قبر او در دلهاى دوستداران اوست».
سلام از دور و از نزديك بهر او بود يكسان
بلى قبر شريف او دل اهل يقين باشد
آرى، دل مؤمن جايگاه تابش نور پر فروغ و احياگر حسين است . و هرگاه عشق و محبت فراتر از آفاق ظاهرى و مادى باشد ، رنگ ابديت به خود مىگيرد، زيرا پيوند اين محبت در حريم حب خدا بوده است و بقاى آن به بقاى فيض ذات سرمدى، جاودانه است ، كه گفتهاند:
اين محبت راز محبتها جداست
حب محبوب خدا حب خداست.
شاهى كه نه سپهر از او برقرار شد
ماهى كه مهر و ماه از او كسب نور كرد
3- سيدالشهدا (عليه السلام) ، پدر امامان نه گانه
يكى ديگر از بركات فردى سيدالشهدا (عليه السلام) كه از ارزش معنوى بسيارى برخوردار است ، اين است كه نه امام معصوم (عليه السلام) بعد از او از فرزندان گرامى آن حضرت مىباشند ، و نسل امامان به بركت وجود او ادامه يافت . چنانكه از امام باقر و امام صادق (عليه السلام) روايت شده است كه فرمودند: «خداوند عوض قتل امام حسين (عليه السلام) چهار ويژگى به آن حضرت عطا فرموده است : اول - امامت را در ذريه او قرار داده است، دوم - شفا را در تربت آن جناب قرار داده، سوم - كنار و زير قبه او دعا مستجاب مىباشد، چهارم - ايام زيارت كنندگان او از عمرشان حساب نمىشود». 6
از طرفى در روايات بر اين امر تصريح شده كه على بن الحسين (عليه السلام) بعد از پدر به امامت رسيده است . چنانكه عبدالله بن عتبه روايت كرده: خدمت امام حسين (عليه السلام) بودم كه پسر كوچكترش «على» وارد شد. (يعنى حضرت سجاد (عليه السلام) كه از على اكبر كوچكتر بوده است . و اين واقعه قبل از تولد على اصغر مىباشد). تا آنجا كه مىگويد: عرض كردم : اگر آن امرى كه از آن به خدا پناه مىبرم اتفاق افتاد ، به چه كسى رجوع كنيم؟ (يعنى امام بعد از شما كيست؟) فرمود: به اين پسرم : على ، او امام و پدر امامان است ...» 7.
روايت در اين زمينه زيادتر از آن است كه در اين مختصر بدانها پرداخته شود، ضمن اينكه ادامه امامت از ذريه امام حسين (عليه السلام) به خاطر مشهور بودن آن ، نيازى به استدلال روايى بيشتر از آنچه ذكر شده، ندارد.
بارى ، استمرار خط مستقيم و هدايتگر امامت به بركت وجود مقدس سيدالشهدا (عليه السلام) است، و اين از بزرگترين بركتهاى فردى و معنوى آن حضرت است .
او شفيع است اين جهان و آن جهان
اين جهان در دين و آنجا در جنان
4- شفاعت
يكى ديگر از آثار و بركات فردى سيد الشهداء (عليه السلام) كه در نزد شيعيان اهميت و جايگاهى خاص دارد شفاعت در آخرت است .
شفاعت از ماده «شفع» به معنى ضميمه كردن چيزى به همانند اوست، و از اينجا روشن مى شود كه بايد نوعى شباهت و همانندى در ميان آن دو بوده باشد، هر چند تفاوتهايى نيز در ميان آنها ديده شود . به همين دليل، شفاعت به مفهوم قرآنى آن بدين معنى است كه : انسان گنهكار به خاطر پارهاى از جنبههاى مثبت (مانند ايمان يا انجام بعضى از اعمال شايسته) شباهتى با اولياى الهى پيدا كند و آنها با عنايت و كمكهاى خود ، او را به سوى كمال سوق دهند و از پيشگاه خدا تقاضاى عفو كند. و به تعبير ديگر حقيقت شفاعت، قرار گرفتن موجودى قويتر و برتر، در كنار موجودى ضعيفتر، و يارى رساندن به او براى پيمودن مراتب كمال است .
شفاعت در جوامع انسانى غالباً همان پارتى بازى و استفاده از رابطه است . اما شفاعت مورد نظر در قرآن كريم و روايات اسلامى، متوجه شايستگىهاى افراد است نه روابط شخصى بين شفاعت كننده و شفاعت شونده.
شفاعت اقسامى دارد كه برخى از آنها نادرست و ظالمانه است و در دستگاه الهى وجود ندارد، ولى برخى صحيح و عادلانه است و وجود دارد. شفاعت غلط بر هم زننده قانون و ضد آن است، ولى شفاعت صحيح حافظ و تأييد كننده قانون است . شفاعت غلط آن است كه كسى بخواهد از راه پارتى بازى جلوى اجراى قانون را بگيرد. برحسب چنين تصوراتى از شفاعت، مجرم بر خلاف خواست قانونگذار و بر خلاف هدف قوانين اقدام مىكند و از راه توسل به پارتى بر اراده قانونگذار و هدف قانون چيره مىگردد. اينگونه شفاعت، در دنيا ظلم است و در آخرت غير ممكن . ايرادهايى كه بر شفاعت مىشود بر همين قسم از شفاعت وارد است، و اين همان است كه قرآن كريم آن را نفى فرموده است .
شفاعت صحيح، نوعى ديگر از شفاعت است كه در آن نه استثنا و تبعيض وجود دارد و نه نقض قوانين و نه مستلزم غلبه بر اراده قانونگذار است . قرآن اين نوع شفاعت را صريحاً تأكيد كرده است كه اين نيز بر دو قسم
است :
1- شفاعت «رهبرى» يا شفاعت «عمل».
2- شفاعت «مغفرت» يا شفاعت «فضل».
نوع اول شامل نجات از عذاب و نيل به حسنات و حتى بالا رفتن درجات مىباشد، و نوع دوم شفاعتى است كه تأثير آن در از بين بردن عذاب و در مغفرت گناهان است، و حداكثر ممكن است سبب وصول به حسنات و ثوابها هم بشود ولى بالا برنده درجه شخص نخواهد بود.
با توجه به آنچه به طور اجمال در خصوص شفاعت گفته شد، لازم به ذكر است كه يكى از شفاعت كنندگان از اهل بيت ، حضرت سيدالشهدا (عليه السلام) است، ولى آن حضرت شفيع كسانى است كه از مكتب او هدايت يافتهاند، نه شفيع كسانى كه مكتبش را وسيله گمراهى ساختهاند.
قرآن و مكتب حسينى ريسمانهايى هستند كه قدرت دارند بشر را از چاه نگون بختى به اوج سعادت بالا برند: يكى «حبل من الله» و دومى «حبل من الناس » است؛ ولى اگر كسى از اين دو حبل الهى سوء استفاده نمود، جرم از ريسمان نيست، علت اين است كه او در سر سوداى بالا رفتن نداشته است، و البته چنين مردمى به وسيله قرآن و مكتب حسينى به قعر دوزخ برده مىشوند. 8
شفاعت به معنى وسيع كلمه ، در هر سه عالم (دنيا ، برزخ و آخرت) صورت مىپذيرد ، هر چند محل اصلى شفاعت و آثار مهم آن در قيامت و براى نجات از عذاب دوزخ است ، از اين رو سيدالشهداء هم در دنيا ، هم در برخ و هم در آخرت شفيع دوستداران و شيعيان حقيقىاش بوده و خواهد بود.
چنانكه در روايتى از اميرالمؤمنين (عليه السلام) آمده است : «براى ما شفاعت است و براى دوستان ما نيز شفاعت است » .9 و در روايتى ديگر آمده است : «شافعان امامان هستند و دوستان مؤمنانند» 10.
و معلوم است كه امام حسين (عليه السلام) يكى از امامان معصوم بوده كه در قيامت و محشر كبرى از شيعيان و دوستانش شفاعت مى كند . بطورى كه يكى از روايان گويد: روايتى از قول ابى عبدالله الحسين (عليه السلام) به من رسيده بود كه آقا فرموده است : «هر كس پس از مرگ من مرا زيارت كند، پس از مرگش من هم او را زيارت مى نمايم» . اين روايت در ذهن من بود، تا اينكه شبى در عالم واقع ابى عبدالله الحسين (عليه السلام) را ديدم ، گفتم : آقا اين روايت درست است و از شماست ؟ «قال : نعم، و لو كان فى النار اخرجته منها» فرمود: آرى ، هر چند در آتش باشد او را بيرون مى آورم. عرض كردم: آيا از اين به بعد اين روايت را بدون واسطه از خود شما نقل نمايم؟ فرمود:آرى . 11
به محشر كه كسى نيست غمخوار كس
شفيع محبان ، حسين است و بس
ترا ز باب حسينى برند جانب جنت
ترا كه عاشق اويى ، ترا كه شيعه اويى*
5- دوستداران حسين و دوستان دوستداران او بهشتىاند
يكى ديگر از آثار و بركات فردى سيد الشهدا (عليه السلام) كه در سراى ديگر ظهور كرده و جلوهنمايى مىكند، بهشتى شدن دوستداران و حتى دوستان و دوستداران آن حضرت است. چنانكه حذيفة بن يمان گويد: رسول خدا (صلّى الله عليه وآله) را ديدم كه دست حسين بن على (عليه السلام) را در دست خودگرفته بود و مىفرمود:
«يا ايها الناس، هذا الحسين بن على فاعرفوه ، فو الذى بيده ، انه لفى الجنة ، و محبه فى الجنة ، و محبى محبيه فى الجنة»12.
اى مردم ، اين حسين بن على است ، او را بشناسيد؛ سوگند به آن خدايى كه جانم به دست اوست، براستى او در بهشت است، و دوستدار او نيز در بهشت است ، و دوستدار دوستدار او نيز در بهشت مىباشد.
و از امام موسى بن جعفر (عليه السلام) روايت شده كه فرمود:
«رسول خدا (صلّى الله عليه وآله) دست حسن و حسين (عليه السلام) را گرفت و فرمود:
«هر كس اين دو پسر و پدر و مادر آنان را دوست داشته باشد، روز قيامت در درجه من با من خواهد بود» 13.
و نيز رسول خدا (صلّى الله عليه وآله) فرمود: «آگاه باشيد، همانا حسين (عليه السلام) درى از درهاى بهشت است، هر كس با او دشمنى كند خدا بوى بهشت را بر او حرام مىكند» 14.
و معلوم است كه اين مقام عظيم تنها با محبت ظاهرى حاصل نمىشود، بلكه مقصود، محبت خاصى است كه مخصوص كسانى مىباشد كه در درجات بالاى ايمان هستند. اگر چه دوستى و محبت امامان معصوم و امام حسين (عليه السلام) ثمر بخش است ولى احراز مقام والاى معيت بارسول خدا (صلّى الله عليه وآله) در بهشت برين ، محبتى فراتر از ظاهر مىطلبد.
پى نوشتها:
1 فرائد السمطين , جوينى خراسانى , ج 2 ص 155
2 فرائد السمطين , جوينى خراسانى , ج 2 ص 246
3 حماسهء حسينى , استاد شهيد مطهرى , ج 3 ص 247
4 بحارالانوار , علامه مجلسى , ج 43, ص 309
5 بحارالانوار , علامه مجلسى , ج 43, ص 281
6 وسائل الشيعه , شيخ حر عاملى , ج 10 ص 329
7 اثبات الهداة , شيخ حر عاملى , ج 5 ص 215
8 اقتباس از كتاب عدل الهى , استاد شهيد مطهرى , ص 241تا 246
9 خصال , شيخ صدوق , ص 624
10 المحاسن , ابى جعفر برقى , ج 1 ص 293
11 نقل از كتاب <قيام حسينى > آيت الله شهيد دستغيب , ص 105
(#) ـ بيتى از نگارنده .
12 بحارالانوار , علامهء مجلسى , ج 43, ص 262
13 منتخب كامل الزيارات , ابن قولويه , ص 32
14 سفينة البحار, محدث قمى , ج 1 ص 257
متن کامل کتاب را در اینجا بخوانید :آثار و بركات سيد الشهداء (عليه السلام)
یزدفردا
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
چهارشنبه 13,نوامبر,2024