بسمه تعالی
سوگنامه علی (ع) بر مزار فاطمه (س)
علی اکبر قیومی ابرقوئی
در ماجراهای تکان¬دهنده و تأمل برانگیز پس از رحلت رسول اسلام (ص) تا شهادت صدیقه طاهره (س)، نشانه¬هایی وجود دارد، آشکارا و آفتابین که بر مظلومیت و آزردگی جسم و روان دختر دردانه پیامبر (ص) دلالت دارد. از داستان سقیفه بنی ساعده و غصب حق امام منصوب از سوی نبی مکرم (ص) تا حکایت غصب فدک. از ماجرای یورش به بیت رسالت و آتش بر سراپرده عصمت تا قصه دادخواهی زهرای اطهر (س) در مسجد و ...
باری تمامی این شواهد و قرائن از رنجیدن و آزار دیدن زهرای مرضیه (س) حکایت دارد. بانوی بزرگواری که در حدیث شریف نبوی، خشم و رضای او با خشم و رضای الهی متناظر و موافق است؛ چه اینکه پیامبر (ص) فرمود:
از دیگر علائم و امارات مظلومیت زهرای اطهر (س)؛ سوگنامه جانسوزی است که علی (ع) پس از فراغت از دفن دردانه خویش و رو به مرقد شریف نبوی ایراد نموده است. روح بزرگ امیرمؤمنان (ع) که حوادث کوهسان نیز در برابر آن ناچیز و حقیرند، در مقابل مصیبت زهرا (س) چنان بی¬تاب و برافروخته است که عجیب می¬نماید. اگر کسی اندک آشنایی با مرام و منش و بلندای روحی و عظمت شخصیت امیرمؤمنان (ع) داشته باشد به طور قطع خواهد دانست سوز و گداز علی (ع) در ماجرای زهرا (س) صرفاً گریه یک شوی بر همسر جوان و شایسته خود نیست و قطعاً دردهای بزرگ دیگری است که قلب صبور و روح مطمئن علی (ع) را اینچنین داغدار و بی¬تاب ساخته است.
آری، دردی بزرگ و مصیبتی سترگ که به دلیل مصالحی بزرگ¬تر نمی¬توان آن را فریاد زد. این غم را باید شبانه در چاه ریخت و این آه را باید در سینه خفه کرد:
صبت علی مصائب لو انها صبت علی النهار سرن لیالیا
(مصائبی که بر من وارد آمد اگر بر روزهای روشن فرود می¬آمد، چون شب¬های تیره و تار می¬شدند)
(منسوب به حضرت زهرا (س))
باری، متن سوگنامه علی (ع) بر مزار فاطمه (س) در بسیاری از متون کهن و منابع متقن تاریخی با اختلافاتی اندک آمده است. بخش بزرگی از این سخنان درخشان در خطبه 202 نهج البلاغه سید رضی (ره) مضبوط است. مرحوم حاج شیخ عباس قمی، صاحب کتاب شریف مفاتیح الجنان (ره) نیز گزارشی از آن را در کتاب "بیت الاحزان" آورده است. اما آنچه در زیر می¬آید ترجمه فاخر مرحوم استاد سید جعفر شهیدی (که سعی وافر ایشان در آستان علوی و درگاه فاطمی، مشکور باد) از متنی است که در کتاب شریف اصول کافی از مرحوم کلینی (ره) ضبط شده است. با هزاران دعا و درود به پیشگاه قدسی امیر مؤمنان(ع) و فاطمه زهرا (س) و امید به دستگیری و دادرسی این بزرگواران این خطبه بلیغ و چکامه جاودان را که دردها و درس¬هایی بزرگ اما پوشیده و پنهان را در خود دارد مرور می¬کنیم:
" ای پیغمبر خدا! از من و از دخترت که بدیدن تو آمده و در کنار تو زیر خاک خفته است، بر تو درود باد!
خدا چنین خواست که او زودتر از دیگران به تو بپیوندد. پس از او شکیبایی من به پایان رسیده و خویشتنداری من از دست رفته. امّا آنچنان که در جدایی تو صبر را پیشه کردم، در مرگ دخترت نیز جز صبر چارهای ندارم؛ که شکیبایی بر مصیبت سنّت است.
ای پیغمبر خدا! تو بر روی سینه من جان دادی! تو را به دست خود در دل خاک سپردم! قرآن خبر داده است که پایان زندگی همه بازگشت به سوی خداست.
اکنون امانت به صاحیش رسید، زهرا از دست من رفت و نزد تو آرمید.
ای پیغمبر خدا! پس از او آسمان و زمین زشت مینماید، و هیچ گاه اندوه دلم نمیگشاید.
چشمانم بیخواب، و دل از سوز غم کباب است، تا خدا مرا در جوار تو ساکن گرداند.
مرگ زهرا ضربتی بود که دل را خسته و غصّهام را پیوسته گردانید. و چه زود جمع ما را به پریشانی کشانید. شکایت خود را به خدا میبرم و دخترت را به تو میسپارم! خواهد گفت که امتت پس از تو با وی چه ستمها کردند. آنچه خواهی از او بجو و هر چه خواهی بدو بگو! تا سرّ دل بر تو گشاید، و خونی که خورده است بیرون آید و خدا که بهترین داور است میان او و ستمکاران داوری نماید.
سلامی که به تو میدهم بدرود است نه از ملالت، و از روی شوق است، نه کسالت. اگر میروم نه ملول و خستهجانم و اگر میمانم نه به وعده خدا بدگمانم. و چون شکیبایان را وعده داده است در انتظار پاداش او میمانم که هر چه هست از اوست و شکیبایی نیکوست.
اگر بیم چیرگی و ملامت دشمنان نبود برای همیشه در کنار قبرت میماندم و در این مصیبت بزرگ، چون فرزند مُرده جوی اشک از دیدگانم میراندم.
خدا گواه است که دخترت پنهانی به خاک میرود. هنوز روزی چند از مرگ تو نگذشته، و نام تو از زبانها نرفته، حق او را بردند و میراث او را خوردند. درد دل را با تو در میان میگذارم و دل را به یاد تو خوش میدارم که درود خدا بر تو باد و سلام و رضوان خدا بر فاطمه."
(منبع: شهیدی، سید جفر، زندگانی فاطمه زهرا (س)، ص 153)
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
چهارشنبه 13,نوامبر,2024