دکتر غلامرضا محمدی /کویر

یزدفردا :سروده ای که در پی می آید توسط دکتر محمدی /کویر  سروده شده است و تقدیم شده است به دکتر شهاب، پزشک محبوب کودکان وهمه ی پزشکانی که چون او عشق می ورزند.



بیماری چقدر شیرین است،

وقتی بهانه ای برای دیدن اوست.

غنچه ها که می پژمرند،

جوانه ها که نمی خندند ،

وتن پاره ها که ملال می گیرند،

او شعله می گیرد تاچراغ افروزد.

تا نرگس ها بشکفند ،تاعشقها نمیرند،

"که آتشی که نمیرد همیشه در دل اوست"

او شهاب همیشه در باور ماست،آشنای مادران مهربان،

و انیس ِقلبهای ِکوچکِ زلال.

*******

اضطرابهای ِمُدرن،ملالهایی شگفت آورده است،

و روانهایِ پریش، طوفانهایی از تشویش.

وبیماری های ِمزمنِ مرموز،

پزشکان را در تحیّر فرو برده است.

جانها بیمار،

وکثرتِ محبتِ اغیار با دلهای ِبَدَل در پیکار.

دلم برای یکرنگی های کودکانه تنگ شده است

ایکاش کودکانه مریض می شدیم،

وبی کلام با نسخه ای می شکفتیم..

******************

من از اهالی" کوچه پیمانم"،واو دلنشین ِ"کوچه وحدت"

من هر روز از نهایت پیمان به وحدت میرسم .

من با او پیمانِ وحدت بسته ام

وهر روز تنگدلیهایم را به جاری روشن وحدت می سپارم.

آنجا که هر صبح ،طنینِ اذان "مسجدِ قبا"یش،بوی عشق را

در پرنیانِ بادِصبا هدیه میکند .

ونسیمِ معطرش ،شراب ِوحدت رادر پیمانه ی "میثاق"،

ارمغانِ یاران دارد.

آنجا که توزیع ِمدامِ شیرینی های "هانی"اش،

در طبقهای لبریز از بشارت،

به شادکامیِ خاطرات ماندگار ،پل میزند.

ومن در باران تبسم هایِ طربناک،

به شهابِ عشق، سلامی دوباره می کنم،که:

همیشه شور ِتوشیرین وساغرت پر جوش

مباد آنکه "شهاب" از شعف شود خاموش .!

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا