رضا بردستانی:کمتر سرزمینی است که ایرانیان را به هنر و هنرمندی نشناسد و باز کمتر تاریخ پژوهی است که با این شنیدن این سه واژه؛ نام ایران به ذهن و اندیشه اش خطور ننماید؛ شعر، نفت و قالی...
تاریخچه ی پر رمز و راز قالی ایرانی با آن گره های ناب و نادرش(که هر منطقه از نوعِ خاصی گره بهره می برند) تا رنگ آمیزی و ماندگاری این کالای فرهنگی، تاریخی ، اجتماعی، اقتصادی و هنری؛ همه و همه این مهم را به یادمان می آورند که ایرانیان اگر به دارندگی و بالندگی رسیده اند در گذرگاه بهره گیری از هوش و ذکاوتی است خدادای که از یک کالای اقتصادی کارکردهای گوناگونی طلب می نمایند.
در روزگارانی که سیطره ی اقتصادی چین، جهان را آشفته خواب کرده است تا جایی که صنایع هوایی آمریکا نیز از کالای بنجل چینی در امان نمانده است این فرش ایرانی بود که یک تنه در برابر هر تقلید و تلاشی برای به زیر کشیدن قدرتِ هنر ناب ایرانی ایستاد و حتی همسایگان شمال و شمال غربی ما که خود میراث دارِ هنرمندانِ ایرانی بودند را نیز در ناکامی همیشگی فرو برد. ترکیه با تمام تلاش و همیّتی که به خرج داد نتوانست به نزدیکی های جایگاه فرش ایرانی دست یابد و بالاجبار راه خویش را به سمتِ بازار پر رونق گردشگری گسیل داشت.
داستان هزاران ساله ی فرش ایرانی آنقدر اعجاب و شگفتی دارد که بتوان کتاب ها نوشت و نکته ها گفت اما آنچه در این مجال بررسی خواهد شد هنر شگفت انگیز فرصت سوزی است که به عارضه ای زجر آور تبدیل شده است عارضه ای که به یک عادت و پیشینه ی زشت در حال نهادینه شدن و ریشه دوانیدن است. هر از چند گاهی در بوق و کرنا می کنیم که داشته های یکی از کوچکترین شهر های ما در ابعاد هنری و تاریخی از تمامی پهنا و درازای فلان و بهمان کشور مدرن اروپایی بیشتر است و این در حالی است که آن ها از هیچ همه چیز ساخته اند و ما همه چیز را به هیچ انگاشته ایم!
نوروز 1389 همزمان با اعلام سال جهانی «تقارب فرهنگ ها» ایده ای ناب و زیبا در هسته ی مدیریت فرهنگی استان شکل گرفت و تحت عنوان تأمل برانگیز «هر گردشگر یک گره» در قالب بافت فرشی آغاز شد که از ابتدا قرار شد با بافت مُهر یونسکو بر پیکره ی آن، در مراسمی باشکوه به دفتر این سازمان در ایران تقدیم شود که شد. فرشی بافته شده از تار هنر و پود ظرافت
828 روز بعد و در میان تعجب برخی از فعالین حوزه فرهنگ و اندیشه در خبرها خواندیم و کمی بعد مشاهده نمودیم فرشی در برج میلاد رونمایی خواهد شد و شد! همان فرشی که در باغ دولت آباد و با شعار «هر گردشگر یک گره» بافته شد. اگرچه در آغاز به کار این ایده انتقاداتی مطرح و دامن زده شد اما هرگز گمان نمی بردیم این اثر منحصر به فرد و زیبا اینچنین غریبانه و به دور از موطن اصلی که در آن متولد شده بود و ریشه دوانیده بود و در میان غیبت سوال برانگیز مقامات کشوری و استانی به جای رونمایی به دار آویخته شود.
828 روز زمان برای بافت فرشی که به گفته ی برگزار کنندگان و تنها حامی مالی آن(گروه ستاره کویر)بیش از 57 هزار نفر بر آن گره زده بودند و بالغ به 2میلیون گره را در خود جای داده بود بدون کوچکترین بهره گیری تبلیغی ـ فرهنگی و هنری انگار به هیچ انگاشته شد. دلمان گرفت که چرا نباید در این رونمایی ارزنده و منحصر به فرد؛ شکوه و عظمت به چشم آید؟ فرشی که بافت آن با درایت و اندیشه ای ناب در باغ زیبای دولت آباد یزد آغاز می شود چگونه و چرا سر از برج 220متری میلاد تهران در می آورد؟
سخنرانان در میان طنازی های ناقبول مجری نام آشنای سیما خانم ژاله صادقیان که مراسم را کمی شخصی نموده بود به نکات خوبی اشاره نمودند:
احمد صادقیان حمایت از اصالت فرش ایرانی را وظیفه و دغدغه ی گروه ستاره کبیر دانست و شوق و اشتیاق گردشگران برای گره بر این فرش زدن را با شکوه و ستودنی دانست.
فرزاد هوشیار پارسیان این فرش را نماد نزدیکی فرهنگ ها دانست و آن را نقطه ی آغاز یک حرکت ارزنده دانست
عالیشوندی هنر فرش ایران را هنری برگرفته از آموزه های قدسی و کاربردی ترین هنر تمام اعصار ایران زمین دانست و آن را نشانه ای غم و اندوه بشر از حبوط به زمین معرفی نمود
تارجا ویرتانن، بافت فرش «هر گردشگر یک گره» را کار خلاقانه و ساده ای دانست و آن را شیوه ای برای حفظ تقارب فرهنگ ها معرفی نمود.
سعید آبادی میراث ایرانیان را که در این فرش به صورتی کاملا غیر مادی و غیر ملموس نمایش داده شده بود ستود اما از ابعاد فراگیر هنر فرش ایرانی نیز گفت ...
جلوه هایی از یزد زیبا در قالب کلیپ هایی به نمایش در آمد و میهمان تمامی جمع هایی که یزدی ها در آن دخالت داشته باشند یعنی شیرینی های بی نظیر یزد هم بود اما هر چه چشم گردانیدیم اثری از مقامات اجرایی و فرهنگی استان ندیدیم با مقایسه ی حاضرین و غایبین پی خواهیم برد شاید آن قدرها که ما فکر می کنیم این تلاش هنرمندانه ارزشمند نبوده است و ما در توهمی بزرگ دچارخودشیفتگی مفرط شده ایم
حاضرین:
کارمندان تلاشگر موسسه فرهنگی هنری توسعه آسمان هنر
جمعی از مدعوین گروه ستاره کویر
کسانی که قرار بود به صورتی کاملا نمادین برای گره هایی که دو سال و اندی قبل زده بودند هدیه دریافت نمایند
کلانتری استاندار سابق یزد
عالیشوندی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی فعلی استان فارس و سابق یزد
غیاثی یکی دیگر از مدیران کل سابق فرهنگ و ارشاد(البته خیلی خیلی کوتاه)
سلمانی مجری نام آشنای یزدی شبکه بین المللی خبر
خبرنگاران و عکاسان خبرگزاری های کشوری
دکتر سعید آبادی یزدی دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو در ایران
فرزاد هوشیار پارسیان، مدیرعامل برج میلاد تهران
خانم تارجا ویرتانن از فنلاند، رئیس دفتر منطقه ای یونسکو
احمد صادقیان مدیر گروه ستاره کویر و تنها حامی مالی این اثر
حمید صالحیه مدیر موسسه فرهنگی توسعه آسمان هنر(مارلیک)
عدم درک اهمیت واقعی این اثر و بازتاب هایی که می توانست جهانی تر باشد از سوی برگزار کنندگان و حامیان مالی از یک سو، عدم برخورداری از یک مشاور فرهنگی ـ هنری و اپیدمی تاریخی و فریادرس تاخیر در پرواز هواپیما و نرسیدن به پرواز که مجری برنامه بارها اعلام نمود اگر دست به دست هم نداده بودند این فرش زیبای ایرانی در مکانی شایسته(مسجد جامع کبیر یزد، میدان و تکیه ی امیرچخماق شامی، باغ دولت آباد و یا سالن همایش های صدا و سیما) و در شبی با شکوه پرده از رخ برداشته بود. با ایمان به قدرت لایزال الهی می پذیریم این تأخیرها حتما حکمتی داشته است!!! با نیم نگاهی به غایبان اصلی و احتمالی در جلسه! ناگفته ها ی این نوشتار به خودی خود برملا خواهدشد!
غایبین:
رحیمی معاون محترم رئیس جمهور
دکتر سید محمد حسینی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی
سید حسن موسوی معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی ،صنایع دستی و گردشگری
دارابی معاون سیمای رسانه ملی
مهندس فلاح زاده استاندار یزد
نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی(صالح جوکار-زارع-یحیی زاده-تابش)
بهرام عبدالحسینی مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد
بهرام رضایی مدیر کل میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان یزد
نماینده ای از جانب آیت الله ناصری نماینده ی ولی فقیه و امام جمعه یزد در وادی هنر
خبرنگاران و نماینده های خبری استان یزد
جمعی از فعالین هنری و فرهنگی یزد
معاونین استاندار (دشتی – بابایی – رضایی...)
ابوترابی مشاور فرهنگی استاندار یزد
سید ناصر امامی مشاور هنری استاندار یزد
حسن مفیدی معاون فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی
هادی ورشویی معاون هنری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد
فعالین اقتصادی ـ اجتماعی یزدی مقیم تهران
هنرمندان یزدی به ویژه آن دسته از هنرمندانی که ساکن تهران هستند
و...
در این که این اثر ارزشمند هنری در بدترین و نازیباترین شکل ممکن رونمایی شد هیچ شکی وجود ندارد اما با اندکی تأمل در خواهیم یافت نوعی سرخوردگی و دل زدگی از محیط فرهنگی هنری که چند سالی است در ابعاد دولتی بر کلیه ی فعالیت ها سایه افکنده است برگزار کنندگان اصلی و حامی مالی را مجاب نموده است خود را از این فضای غبار آلود دور سازند و در میان ریزگردهای کشنده ی پایتخت و هوای غیر قابل تنفس به جای رونمایی از یک اثر ارزنده در شبی باشکوه و با حضور بلندپایه ترین مقامات مسئول آن را در میان بهت و تردید در برج میلاد به دار بیاویزند. این تغییر دیدگاه و چرخش از باغ دولت آباد به برج میلاد حاصل یک فرآیند درونی نزد برگزار کنندگان است این چرخش تنها چرخش از یزد به تهران نبود بلکه چرخش از هنر و اندیشه ی ناب ایرانی به سمت و سوی اقتصاد و بازده های تضمین شده ی مالی نیز محسوب می شود حق دارند نگران سرمایه گذاری خود باشند اما باید بفهمند چه به دست می آورند در برابر چیزی که بسیار آسان در حال از دست دادن می باشند. این رونمایی غریبانه رخ داد تا یادمان باشد ما استادان بلامنازع فرصت سوزی هستیم فرصت هایی که ناب هستند و نایاب!
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 17,نوامبر,2024