محسن اختياري

مهاجرت نخبگان یا به تعبیر واقعی تر فرار مغزها از مهمترین مشكلات و دغدغه های جوامع است كه این موضوع در كشور ما آنقدر جدی است كه بعضا در این زمینه در دنیا در رتبه های اول جهانی قرار داریم ؟!

نخبگان كه ماحصل سرمایه گزاریها و برنامه های آموزشی و تعلیم و تربیت یك كشور بوده و باهزینه های بسیار زیاد پرورش داده می شوند و درست در زمانیكه موسم ثمر دادن آنها می رسد صرفا به دلیل بی توجهی و پاره ای مشكلات قابل حل و عمدتا حتی علیرغم میل باطنی و  برای دستیابی به شرایط بهتری كه در شان موقعیت و جایگاهشان باشد مهاجرت می كنند ، درست مانند درختهایی كه سالها برای به ثمر رسیدن آن زحمت كشیده شده و وقت و هزینه صرف شده و دقیقا زمان باردهی به دیگران واگذار می شوند و قطعا كشورهای مقصد كه عمدتا كشورهای آمریكایی و اروپایی هستند نیز با آغوش باز ایشانرا پذیرفته و شرایط مناسب را برای فعالیت و زندگی آنان مهیا می كنند . بعنوان مثالی كاملا ملموس و واقعی خروج بیشتر دارندگان مدالهای جهانی المپیادهای علمی در سالهای اخیر كه حتی در مواردی آمار آنرا بالای نود درصد ذكر می كنند عمق فاجعه و اهمیت موضوع را نشان می دهد كه باید برای آن چاره ای اندیشید . آمار ذكر شده بخصوص در دوره دولتهای نهم و دهم آنچنان نگران كننده و غیر معمول بود كه بعضا در آن دوره حتی بالاترین مقامات مسئول در كشور ناچار به توضیح و البته توجیه آن بودند اگر چه توجیهات بنی اسرائیلی آنان برای هیچ فرد آگاهی پذیرفتنی نبود و فقط بوی رفع مسئولیت می داد . هرچند پرداختن به این موضوع نیازمند بحثها و بررسیهای كارشناسی همه جانبه و مفصل دارد و لیكن به عنوان كسی كه مستقیما با این پدیده درگیر بوده  به ذكر برخی خاطرات و تجربیات  می پردازم شاید بیان این واقعیتها به نوعی بیان كننده چرایی موضوع باشد . اگر چه این خاطرات ممكن است عجیب باشد ولیكن از جنبه هایی نیز جالب و مخصوصا درخور تامل است .

یكی از این خاطرات برمی گردد به مراجعاتی كه اینجانب برای تایید و ترجمه مدرك تحصیلی طی دو مرحله به وزارت علوم واقع در شهرك غرب داشتم ، اولین مورد غیرعادی در این مراجعات مواجهه با تعداد زیادی از فارغ التحصیلانی بود كه همگی از دانشگاههای معتبر همچون شریف ، تهران و صنعتی اصفهان بوده كه حتی با یكی از دوستان دوران دانشجویی خود برخورد نمودم كه همگی برای تامین مقدمات مهاجرت نیاز به تایید و ترجمه مدرك داشتند ؛ مورد تامل برانگیز دیگر تابلوهای راهنمای متعددی بود كه از ابتدای ورود به ساختمان با آن مواجه می شدید كه كاملا شما را به محل مورد نظر راهنمایی می كرد و به روشنی بیانگر تعداد بسیار زیاد مراجعه كنندگان بود كه بیشتر مراجعه كنندگان به وزارت علوم  را در آن سالها شامل می شدند . و لیكن موردی كه برایم بسیار جالبتر و البته درخور تامل و جای بسی تاسف بود اینكه با خروج از ساختمان وزارت علوم با تابلو تبلیغاتی بسیار بزرگی مواجه می شدید كه آدرس و شماره تلفن یكی از دارالترجمه های رسمی را به شما نشان می داد كه معلوم بود حسابی كار و كاسبی اش رونق داشت و اینجانب هم با وجود دور بودن از آن نقطه شهر به آنجا مراجعه نموده و كار ترجمه مدرك تحصیلی خود را به آنها سپردم ولیكن نكته بسیار عجیب ولی واقعی كه با آن مواجه شدم چند ماه بعد و در مراجعه دوم كه برای تایید و ترجمه مدرك تحصیلی همسرم رفته بودم اتفاق افتاد بطوریكه دیگر از تابلو تبلیغاتی اول خبری نبود بلكه اینبار تابلویی خودنمایی می كرد از دارالترجمه ای وابسته به خود وزارت علوم و احتمالا بصورت خصوصی متعلق بود به مسئولان مربوطه بطوریكه در كمترین فاصله در مدرسه ای در همان محل كار خدمات ترجمه را به مراجعان كه تعدادشان هم كم نبود ارائه می نمود و تابلویی شما را به پنجاه متر جلوتر راهنمایی می كرد ، اما نكته ای كه شاید عجیب و جالب و البته جای تاسف  باشد اینكه با توجه به هزینه های بالای ترجمه رسمی كه در آنزمان برای هر صفحه A4 مبلغی بیش از یكصد هزار تومان بود منبع درآمد قابل توجهی بود كه مسئولان مربوطه این فرصت طلایی را به خود اختصاص داده و احتمالا حق خود می دانستند چرا كه حق آب و گل داشتند ؟! حالا موضوع فرار مغزها به دیگران مربوط است و هر كسی باید كلاه خودش را بچسبد ؟!

مورد دیگری كه خاطره و تجربه شخصی و لیكن دارای جنبه اجتماعی و عمومی می باشد ارائه طرحهای بسیار متعدد و متنوعی بوده كه در سالهای اخیر در زمینه ها و موضوعات گوناگون داشته ام كه بعضا حتی به تایید و تاكید مسئولین كشوری می توانسته در اقتصاد ملی كشور تاثیرات بزرگی داشته باشد ولیكن به دلیل عدم توجه برخی از همین مسئولین به بایگانی ذهن سپرده شده است ، كه برای اثبات مدعی و روشن شدن بیشتر موضوع مختصرا به آن اشاره ای می نمایم .

اینجانب با تجربه حضور مستمر در جشنواره های متعدد علمی و پژوهشی از جمله چندین دوره حضور در جشنواره ملی ایده های برتر كشور طرحها و ایده های متعددی ارائه نموده كه بعضا به عنوان اختراع  در اداره كل مالكیت صنعتی كشور ثبت شده و برخی از آنها در سطح استان وحتی در سطح كشور اجرایی شده و عملا نتیجه بخش بوده و مشكلات بزرگی را حل نموده است ، اگر چه جای تامل است كه هیچگونه منافع مادی و حتی معنوی برای اینجانب نداشته مضاف براینكه تمامی هزینه ها نیز شخصا پرداخته ام ؟!

اما نكته قابل تامل و تاسف باری كه در همه این تجربه ها با آن مواجه بوده ام عدم توجه و اهمیت مسئولان بوده كه ناشی از عدم درك صحیح و اهمیت موضوع  و كاملا بیانگر یك مشكل ریشه ای و اساسی در سطح كشور است . بعنوان مثال در یكی از طرحهایی كه در رابطه با كاهش مصرف سوخت در كل كشور بوده و دو هدف عمده و بسیار مهم ملی یعنی از یكطرف كاهش مصرف سوخت در كشور و از طرف دیگر افزایش ایمنی در جاده ها و كاهش تلفات ترافیكی را دنبال می كرد ، طی مكاتبه و ارائه خلاصه مختصری از طرح و بنا بر دعوت مستقیم مسئولان مربوطه طی دو مرحله سفر به تهران  بطور مستقیم وحضوری با مسئولین مركز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی كه خود از اعضای كمیسیونهای مجلس و از تصمیم گیرندگان در سطح ملی می باشند مذاكره نمودم كه در ابتدا پس از بیان خلاصه ای از طرح شدیدا مورد استقبال واقع گردیده و حتی بعنوان كارشناسان رده بالای كشوری مستقیما اذعان داشتند كه تا كنون در این زمینه كار نشده و با این طرح می توان تا چند درصد مصرف سوخت در كل كشور را كاهش داد ! كه اگر چه در ابتدا این موضوع با استقبال مواجه شد بطوریكه خواستار تكمیل و ارائه طرح تكمیلی شدند ولیكن برخوردهای بعدی برخی مسئولین از جمله جلسات و مذاكراتی كه با بالاترین مسئولین و مقامات استانی داشتم كاملا باعث دلسردی و بی انگیزگی گردید ، و در حالیكه در چنین طرحی صحبت از صرفه جوییهای میلیارد دلاری در اقتصاد كشور بود كاملا بایگانی و فراموش گردید .

همه این موارد در شرایطی است كه مواجهه بسیاری كشورهای پیشرفته دنیا كه اهمیت و اثرات مسائل را به خوبی درك می كنند كاملا متفاوت است بطوریكه حتی برمبنای خاطرات شخصی موارد موثقی را از تجربیات دوستانی سراغ دارم كه به دلیل رعایت اختصار از ذكر آن خودداری می نمایم ولیكن كاملا موید و موكد ارزش و اهمیتی است كه برای تفكر ، دانش و تجربه قائلند و قطعا یكی از عوامل اصلی پیشرفت آنها بخصوص در زمینه های علمی و تكنولوژی درك صحیح از اهمیت نخبگان و جایگاه آنان و درنتیجه تاثیر گذاری كه در جامعه و سرنوشت بشری دارند می باشد . مگر در هر یك میلیون نفر جمعیت كشور چند نفر نخبه المپیادی جهانی یا قهرمان المپیك وجود دارد ؟ و آیا می دانیم كه در بسیاری كشورهای دنیا فقط راه یافتن به تیمهای ملی ورزشی آن كشور  فرد را كاملا از نظر مالی بی نیاز می كند صرفنظر از تاثیرات مثبت و مضاعف دیگری كه از نتایج و موفقیتها می گیرد ؟!

اگر چه این موضوع بسیار مفصل بوده و از ابعاد گوناگون قابل بحث و بررسی می باشد ولیكن پرداختن به موارد فوق و از جمله بیان خاطرات و تجربه های موثق و مستقیم شخصی صرفا بمنظور روشن شدن بیشتر موضوع و بیان واقعیتهای موجود بود كه امیدواریم با افزایش سطح آموزش و آگاهی كل جامعه و بویژه مسئولین مربوطه و درك صحیح و اصولی از اهمیت موضوع روز به روز شاهد توجه بیشتر به نخبگان و اعتلای هر چه بیشتر ایران سرافراز باشیم .

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا