ما که جناب شیخ الحکایات باشیم روزگاری در سازمانی استخدام رسمی دولت بودیم و بقدر عدم کفایت، بخور و نمیر هم مواجب دولتی از مرکز دریافت می کردیم.
یک نگهبان دیپلم ردی دم درب ورودی بود که آخرهای وقت میرفتیم نزدش و زبان و ریاضی و دروس بلده و نابلده را بهش یاد میدادیم و ایشان دیپلم واقعی از دبیرستان های داخله گرفت و خوشبختانه هیچ نامه ایی هم علیه اش از سوی کارکنان نوشته نشد که مدرکشان قلابی است.
بعد از این واقعه میمون، به اصرار و توضیحات تأثیر گذارمان در جامع علمی کاربردی به تحصیل مشغول و به توفیقات کاردانی دست یافتند و این انگیزه و بالاخص عدم توجه همکاران و عدم نامه نگاری جامع سازمانی دیگری، باعث شد ایشان دچار مدرک گرایی شده و ادامه داده و به درجه وزین کارشناسی نایل گردند.
زمانی نگذشت و با بازنشستگی قلیلی از قدیمیان، ایشان از حراست دم درب ورودی به قسمت امور اداری جایگزین شدند و ناگهان دنیا زیبا شد. بر حسب اتفاق روزی از سر صحبت گفتیمشان ؛ فلانی تو که تواون قسمت اداری هستی، خبر داری که پاداشی، بنی، حق ال و بلی، چیزی این روزها خبری هست یا نه؟
ایشان (مؤیدکم الله) در کمال بزرگ منشی فرمودند؛ چک حقوقتان را نوشتم و فردا حقوقتان را می ریزم به حساب. این فرمایش ایشان شد ملاک تفریحات و راحتی اسباب جهاز هاضمه امان که از سر غل و غش رفتنمان حاصل می آمد و از آن پس بود که نقل محافل شد که برای تفنن و سرگرمی به ایشان عرایض می داشتیم که امریه پرداخت حقوقمان را زودتر دستور فرمایند.
و این چنین گذشت تا به دفعتاً در شورای شهر فلان آبادی، آقای خودشیفته، شدند مسول امور آبادی نگری شهر! از برکات این سمت، چپ و راست عرایض مرحمت می فرمودند و تنها چیزی که به ایشان هیچ ربطی نداشت همین عرایض بود که ایضا اسباب راحتی و فراخ ریسه رفتنمان از شادی و اشک شوق و خنده ریختنمان فراهم بود و گاهی که این گاهی زیاد گاه به گاه تکرار میشد میرفتیم در سایتی که فرمایشات ایشان منقول (احتمالا از بن فعل شکسته بسته نقل می باشد) می شد و به تفریحات سالم می پرداختیم.
آقای خودشیفته که یکی از نمیدونم چند نفر شورای شهر هستند و یا شورای چند نفره شهر، ایشان را رییس آبادانی شهر کردند، بر رسالت – سرور فی قلوب بقیه – انگشت گذاشته و مطالبی را مطابق با 180 درجه خلاف کار و مسولیتش و ارتباطش به موضوع پیام از خودش آنهم به تنهایی و بدون توجه به بقیه اعضای شورا، از خودشان ساطع می فرمایند. این مسول آبادانی کردن شهر، در پیامهای مبارک و مهمی که برای اقشار مردم می نویسند، خدمات شایانی در آرامش روحی و روانی اقشار می نمایند.
مثلا در پیامی به تنهایی عید نوروز باستانی را با عنوان عضو شورای شهر به عموم غیر عضو شورای شهر تبریک می گویند و در پیام مهم دیگر سقوط هواپیمای شهر دیگر را به عموم اقشار تسلیت باد می گویند و علو درجات را برای بازماندگان درخواست می کنند.
حتی دوسه باری به خود ما که جناب مستطاب شیخ الحکایات باشیم طی تماسی غیر تلفنی، دندان مصنوعی گذاشتن عمه کوچیکمان و زایش نمودن گاو مش حسن را بشدت تبریک و شادباش عرض فرمودند.
البته اخیرا در کشور دوست و همسایه عراق انتخابات صورت گرفته و قدرت هم به آرامی منتقل شده ولی شروع کار رییس جمهور و نخست وزیر تا اعلام تبریک آقای خودشیفته شورای شهرمان به تعویق افتاده که خواهشمندیم برای برگشت آسایش و شادی به مردم آن اقشار سریعتر پیام مهم تبریک خود را بفرمایند.
ما از این انشا نتیجه می گیریم که شورای شهر خیلی چیز خوبیست و هریک از اعضای آن با تأسی از برنامه های مفید این عضو کوچیک می توانند باعث تفریحات سالم اقشار مردم شوند.
این خبر را با دوستان خود به اشتراک بگذارید | |||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
مخاطبان آن لاین یزدفردا -فرداییان همیشه همراه یزدفردا در سراسر جهان |
> مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید |
||||||||
|
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
شنبه 18,ژانویه,2025