او را ندیده اند اما پولی برایشان فرستاده است تا مسجد بسازند. اهالی روستا می گویند بانی اصلی«مسجد خضراء بیدستان»کسی نیست جز:«آسیدجوادحیدری»

 نرسیده به سرمای زمستان و در اوایل پاییز1390به بهانه ی  تهیه گزارشی   راهی جاده ی یزد شیراز شدیم و شصت کیلومتر که از یزد دور شدیم، راهنما و بَلَدِ راه ما را به دل کوه برد. جایی با فاصله ای اندک از جاده ی اصلی که دلیل انتخابِ آن یک ویژگی خاص بود. نخست ادعای بلدِ راه را تا ندیدیم نپذیرفتیم و وقتی دیدیم هم باورِ آن برایمان سخت بود اما روستاگردیِ شش-هفت ساعته دستآوردهای بسیاری داشت؛ یکی همان گزارشی  در ماهنامه ی خیمه  و تحت عنوان«دیداری از مسجد خضراء روستای بیدستان؛ مشتاقی و مهجوری شش انسان منتشر شد و دیگر دستیابی به انسان های عاشق، باصفا، آرام و قدرشناس

شصت کیلومتری جاده ی یزد-شیراز و قبل از رسیدن به روستای دره زرشک، دقیقاً در حوالی یک پل ارتباطی تازه ساز، پیش روی شما جاده ای خاکی به سمت افق کشیده اند با خاکی به رنگِ سرخ و پوشش گیاهی اندک که اگرچه در ناحیه ای کوهستانی قدم گذاشته ای اما عریانی خاک از پوشش گیاهی تو را متحیر می کند. با پیمودن سه کیلومتر، کم کم چشم اندازی از یک روستا پدیدار می شود و درختان بادام و گردو و استخری همیشه مالامال آب نوید جایگاهی آباد و پرنشاط می دهد اما سکوت حاکم بر آن مکان، بهتی عجیب را به همراهیان ما هدیه می دهد، این بهت و سکوت تا ساعتی بعد ادامه می باید زیرا کسی را نمی بینیم تا برای سؤالاتِ احتمالیِ خود پاسخی درخور بیابیم. از همان پیشانی ورودی روستا ساختمانی بلندمرتبه، مستحکم و مجلل با سقفی گنبدی و آب بندی شده به صورتی چشم نواز تو را به خود می خواند. ساختمانِ موردِ نظر نامی زیبا و عنوانی آسمانی دارد:«مسجدخضراءبیدستان-تأسیس1378»

کم کم انسان های پا به سن گذاشته اما پر از انرژی و احساس، رُخ می نمایند و همان جا کنار مسجد روی خاک ها می نشینیم، چای آورده اند دم کشیده با بوی دود و حرارتِ چوب های خشک درختان بادام و عجب حلاوتی...

حرف ها گل می اندازد از خیلی چیزها می گویند و سؤال ما درباره ی مسجد بحث را عوض می کند. در میانه ی حرف هایی که نشان از گلایه داشت و ناراحتی که درخت هایمان زیر لایه ای از گرد و غبار در حال جان سپردن هستند؛ یک نام ما را به خود می آورد:«حاج سیدجوادحیدری»

او را ندیده اند اما پولی برایشان فرستاده است تا مسجد بسازند. اهالی روستا می گویند بانی اصلی«مسجد خضراء بیدستان»کسی نیست جز:«آسیدجوادحیدری»همان روحانی خوشنام و نشانی که برکت وجودش شامل ما نیز شد و حالا مکانی داریم تا نماز هایمان را در آن بخوانیم، محرم و لیالیقدر مراسم بگیریم و از داشتن مکانی آسمانی محروم نمانیم. آن ها اضافه می کنند بانی اصلی مسجد کسی نیست جز همان روحانیِ زاهد پیشه ای که این روزها مردم دارالعباده در سوگ عروج آسمانی اش سیاه پوشیده اند. مسجد با کمک های دیگر و پول فروش محصولات کشاورزی روستا سر و شکلی می گیرد اما برای مردمان روستا هیچ چیز به اندازه ی همان پول اولیه ای که آن سید جلیل القدر فرستاد ارزشمند نیست.

حالا غروب نردیک است و ما عزم بازگشت می کنیم درحالی که پاسخِ سؤالمان را دریافت کرده ایم سؤالمان این بود:بانی اصلی مسجد خضراء روستای بیدستان کیست؟ و روستاییان ابهام ما را با یک نام برطرف کردند«حاج سیدجواد حیدری(ره)»... روحش شاد

 

 

> مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید

 

این خبر را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا