رضا سلطان زاده مدیر مسئول هفته نامه آيينه يزد

«حضرت علي (ع) فرزند اولين خانواده هاشمي است كه پدر و مادر او هر دو از فرزندان هاشمند. پدر علي (ع) ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبد مناف و مادر او فاطمه دختر اسد فرزند هاشم بن عبد مناف است.1»
«مشهور است كه مولاي متقيان (ع) روز جمعه سيزدهم ماه رجب بعد از سي سال از «عام‌الفيل» [10 سال قبل از بعثت پيامبر گرامي اسلام (ص) ] بدنيا آمد... آن‌چه به سندهاي بسيار وارد شده است اين كه روزي عباس بن عبدالمطلب و گروهي از بني هاشم و جماعتي از قبيله بني‌العزي در برابر خانه كعبه نشسته بودند ناگاه فاطمه بنت اسد به مسجد در آمد و به حضرت اميرالمومنين نه ماه آبستن بود و او را درد زائيدن گرفته بود در برابر خانه كعبه ايستاد و نظر به جانب آسمان افكند و گفت پروردگارا من ايمان آورده‌ام به تو و به هر پيغمبر و رسولي كه فرستاده‌اي و بهر كتابي كه نازل گردانيد‌ه‌اي به گفته‌هاي جدم ابراهيم خليل كه خانه كعبه را بنا كرده است، سوال مي‌كنم از تو به حق اين خانه و به حق آن كسيكه اين خانه را بنا كرده است و به حق اين فرزندي كه در شكم من است و با من سخن مي‌گويد و به سخن گفتن خود مونس من گرديده است و يقين دارم كه او يكي از آيات جلال و عظمت تو است كه آسان كني بر من ولادت او را... چون فاطمه از اين دعا فارغ شد ديديم كه ديوار عقب خانه شكافته شد فاطمه از آن رخنه داخل خانه شد و از ديده‌هاي ما پنهان گرديد پس شكاف ديوار بهم پيوست باذن خدا... فاطمه سه روز در اندرون خانه كعبه ماند اهل مكه در كوچه‌ها و بازارها اين قصه را نقل مي‌نمودند... تا روز چهارم رسيد پس همان موضع از ديوار كعبه كه شكافته شده بود ديگر باره شكافته شد فاطمه بنت‌اسد بيرون آمد و فرزند خود اسدا... الغالب علي‌بن ابي‌طالب را در دست خويش داشت...2»
ميلاد مولاي متقيان بر تمامي مسلمانان جهان و هموطنان عزيز و خوانندگان آيينه يزد مبارك باد. اولين پيشواي شيعيان جهان در خطبه‌ها و نامه‌ها و جمله‌هاي حكمت‌آميز خويش در موارد متعدد به حق حاكمان بر مردم و حق مردم بر دولتمردان، حقوق برادران ديني و دوستان و حق پدر و مادر و فرزند نسبت به يكديگر، حق آزادي، آزادي شخصي، فكري، سياسي و آزادي انديشه، بيان و قلم و كار و برابري در رنگ و نژاد و قبيله و امنيت شخصي و حق مبارزه با ستمكار و بهره‌مندي از يك زندگي مناسب انساني و آموزش و از جمله مراجعه به دادگاه‌هاي صالح اشاره نموده‌اند. در طول تاريخ پيروان مذاهب در رسيدن به حق آزادي مذهبي، شكنجه‌ها و زندانها و اعدامها ديده‌اند اما امام علي (ع) در چهارده قرن پيش در فرماني كه براي مالك اشتر نامزد استانداري مصر كه بسياري از مردمانش مسيحي و غير مسلمان بودند،‌ صادر فرموده تصريح مي‌كند: «نسبت به مردم قلمرو حكومت خود همچون درنده‌اي خونخوار مباش كه خوردن ايشان را غنيمت شماري زيرا آنان دو دسته‌اند يا برادر ديني تواند و يا در آفرينش همانند تو بنابراين از عفو و گذشت خود، آن چنان آنان را بهره‌مندساز كه دوست‌داري خدا از عفو و اغماض خود به تو ارزاني دارد...3»
«هنگامي كه حضرت علي (ع) در فرمان مالك اشتر سخن از قشرهاي جامعه مي‌گويد و وظايف و مسئوليت‌هاي هر يك از آنان را با دقت و ظرافت و جامعيت و عمق خاص خود بر مي‌شمرد لحن سخن آرام و منظم پيش مي‌رود ولي همين كه به قشر محروم و ستمديده مي‌رسد گفتار امام (ع) چنان اوج مي‌گيرد كه گويي از پرده دل فرياد مي‌كشد: (خدارا،‌ خدارا، اين مالك را درباره قشر پايين و محروم، نيازمندان، رنجديدگان و از كار افتادگان بينديش) و اين سخن را با دستور ويژه‌اي كه درباره آنها صادر مي‌كند تكميل مي‌سازد و مي‌فرمايد: بايد شخص خودت بدون هر واسطه ديگري وضع آنها را در سراسر كشور اسلام زير نظر بگيري و بطور مداوم از آنها سركشي كني تا مشكلاتشان با سرپنجه عدالت گشوده شود. باز براي اين كه محرومان و ستمديدگان بر اثر دخالت اطرافيان حاجبان، دربانان و واسطه‌ها زيردست و پا نمانند و فريادهايشان مستقيما به گوش رهبران برسد به مالك چنين دستور مي‌دهد: براي نيازمندان بخشي از اوقات خود را اختصاص ده كه فارغ‌البال از همه چيز به آنها بپردازي و در يك مجلس عمومي كه درهاي آن به روي همه گشوده باشد بنشين و تواضع را براي خدايي كه آفريننده توست پيشه كن،‌ پاسداران و محافظان و اعوان و انصارت را در اين مجلس كنار بگذار تا در نهايت آزادي هر كس سخني دارد بدون ترس و وحشت و خالي از لكنت بيان كند چرا كه من از رسول خدا (ص) شنيدم كه در مواضع متعددي اين سخن را تكرار فرمود: امتي كه حق ضعيفان را با صراحت از زورمندان نگيرد هرگز روي پاكي به خود نخواهد ديد.4»
عنواني كه زينت بخش اين مقاله قرار داده شده يكي از سخنان حكمت آميز مولاي متقيان حضرت علي (ع) مي‌باشد. سيد رضي از علما و دانشمندان بزرگ اهل تشيع در قرن چهارم هجري كه خطبه‌ها و نامه‌ها و مواعظ و حكمت‌هاي حضرت علي را جمع‌آوري نموده مي‌نويسد: اين از كلماتي است «كه قيمتي بر آن تصور نمي‌شود و هيچ حكمتي هم‌سنگ آن نبوده و هيچ سخني، والايي آن را ندارد. جاحظ يكي از دانشمندان اهل سنت مي‌گويد: اگر جز همين رهنمود را نداشتيم. براي امت اسلامي شافي و كافي و بي‌نياز كننده بود.5»
همگان از جمله روزنامه نگاران و نويسندگان از سخنان گهر بار حضرت علي، موضوع و مساله مهم آزادي انديشه و گفتار و بيان را در مي‌يابند اما به اين نكته بايد پي ببريم كه با تكيه بر اصل آزادي ضمن اين كه نبايد كتمان حقيقت كرد اما نمي‌توان هر چيز دلخواهي را به هر شكلي بيان نمود، دروغ گفتن، شايعه پراكني، كينه توزي، نوشتن عباراتي كه افترا آميز مي‌باشد هيچ كس را به سر منزل مقصود نخواهد رساند «همه ما مي‌دانيم كه در دنيا فراوانند اشخاصي كه فقط مي‌خواهند حرفي بزنند تا به اصطلاح معروف، خودشان را سبك كنند و اما اين كه سخنانشان چه محتوايي دارد مورد توجهشان نيست.6»
پروردگارا نگارنده و ديگر نويسندگان و روزنامه نگاران را توفيق عنايت فرما در راهي قرار گيرند كه عامل به سخنان مولاي متقيان (ع) باشند، حرمت قلم را نگهدارند،‌ حقايق را بنويسند با حيثيت و آبروي مردم بازي نكنند،‌ قلم را به ناحق وسيله امرار معاش و روزي خود قرار ندهند.

مدير سئول

پي‌نوشت‌ها:
1- «مرد نامتناهي»، حسن صدر، چاپ انتشارات اميركبير، چاپ 1350 ه. ش
2- «منتهي‌الامال»، ثقه‌المحدثين جناب حاج شيخ عباس قمي، صفحه 102 و 103، چاپ 1331 ه. ش
3- «يادنامه كنگره هزاره نهج‌البلاغه»، نقل از مقاله زين‌العابدين قرباني، صفحه 151، چاپ 1360 ه. ش
4- همان، صفحه 178 و 179
5- «نهج‌البلاغه»، ترجمه محمد دشتي(ره)، حكمت 81، صفحه 457
6- «حكمت اصول سياسي اسلام»، علامه استاد محمد تقي جعفري، صفحه 376

مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید

 
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا