به نام خدا، سالها پیش که عضو شورای برنامه ریزی استان بودم، روی مساله توسعه متوازن استان وشهرهای استان خیلی فکر میکردم.
سخن بر سر این بود که چگونه با تفکر علمی و اصول آمایش از پتانسیلهای هر منطقه و فرصتهای ان بهره برداری شود که یک جریان توسعه پایدار وپاسخگو برای اینده آن شهر تضمین نماید وظرفیت جذب سرمایه برای توسعه را بوجود اورد.
روزگاری بافق فرمانداری داشت، که نمیدانم هم اکنون در کجا وچه وضع است، یادش بخیر در هر حال مشمول رحمت الهی باشد، بومی نبود، اصفهانی بود با سابقه معلمی و اموزش و پرورشی، شاید همداماد شادروان استاندار وقت یزد که سید بزرگواری بود و دوست داشتنی بود ،خدای اورا در این اغاز ماه ریزش رحمت بپاس خدمتش غریق غفران بفرماید.
برگردم سر اصل مطلب. در جلسه ها به شدت از بافق وسهمیه بافق دفاع میکرد وجانانه دلسوز بود.
روزی به ایشان گفتم که این بافق است وفعلا این معدن آهن! البته بافق چیزهای ارزشمند دیگری هم دارد، دارند اینجا با استخراج سنگ اهن وحمل آن،مرتب بر توسعه خندق در بافق میافزایند واگر بفکر جایگزینی نباشیم، در کنار برهوت بیابانهای بافق یکسری خندق خواهیم داشت، خیلی دلم میخواست نقش پشتیبان تخلیه بندر عباس وشهید رجائی ومرکزیت کانتینر های کشور در منطقه مرکزی کشور با پوشش استانهای مرکزی وبخشی از جنوب شرق واستان تهران به بافق داده شود.
چه بافق مرکزیت چند راهی خطوط ریلی را داشت واز نظر خشکی هوا و نداشتن مرطوبیت برای نگهداری بسیاری کالاها و ماشین الات امتیاز دارد. وما بایستی این زمینه وفرصت را برای ایجاد مرکزیت این خدمات فراهم اوریم. واگر جاده یزد بافق هم دو بانده واتوبان شود بیش از یکساعت راه نیست وبعضی اشکالهائی که نسبت به مرکز استان میگرفتند، تا حدودی رفع می شود.
ریل هم که دو خطه می توان بین یژد و بافق قطار سریع السیر راه انداخت، وخدمات ریلی را که هم اکنون در بافق هست با ایجاد واحدهای تولیدی در همین زمینه مانند واگن سازی و... نیز توسعه داد.
ولی دریغ که از درون بافق این کشش چندان جوش نمی زد. آن روزها جریان مهاجرت شهرهای تابعه استان به مرکز استان طبق آمارهای بسیج اقتصادی و توزیع کوپن بالا بود. وعقیده داشتم اگر ما می خواهیم شهر خوبی در یزد داشته باشیم باید چنان برنامه ریزی کنیم که جمعیت در حد نیم میلیون بالاتر نرود وسریز آن به شهرهای اطراف با توسعه زیر بناها وتعریف نقش غالب برای هر شهرستان در پشتیبانی از مرکز استان، روی آورند.
کاش این پیشنهادها مورد بررسی علمی و اقتصادی قرار گرفته بود وصفحه توسعه ااستان زیباتر وموزون تر نقاشی شده بود.
جای آن داشت که بندر خشک که آن روزها به مرکز انبارها عمومی گمرکی وخدمات کانتینری و جانبی گمرکی می شناختیم به بافق داده می شد.
کلام اخر در این مختصر باذکر اینکه در مورد جریان ها ی جاری بافق چیزی نمیدانم وپیداست که حرف حسابی ندارم این نکته را یاد اور می شوم که عزیزان بافقی طرزی عمل کنند که موضوع زمینه سازی امنیت سرمایگذاری وضرورت جذب آن در دورنمای آینده خدشه دار نشود.
وان شا ء ا... مسوولین موفق شوند که طرحی اقتصادی، اجتماعی برای معادن بافق در چارچوپ لایه مهم واصلی منویات قانونی اصل ۴۴وسیاستهای ابلاغی آن بنفع سرمایه گذاری و تولید بهره ورانه ومنافع عام مردم بافق بدهند.
چه بهر حال طبق تجارب خصوصی سازی صحیح ودرست ومطابق قواعد اقتصادی در درازمدت بنفع تولید ومنافع عمومی کشور است.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 24,دسامبر,2024