دفاع قاسم روانبخش از فعاليت‌هاي سياسي يك مركز آموزشي
دربست از دولت حمايت نمي‌كنيم
«قاسم روانبخش» را مي‌توان سخنگوي سياسي موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني ناميد. او اگرچه دبير سياسي نشريه پرتو سخن- نشريه وابسته به موسسه امام خميني – است و در انتخابات اخير مجلس خبرگان هم سخنگوي ستاد نخبگان حوزه و دانشگاه – همفكران آيت‌الله – بود كه اين دليلي بر اين ادعاست، اما پيش از اين نيز مي‌توان حضور فعال و سخنراني‌هايش را در تجمع‌هاي اعتراض‌آميز شاگردان آيت‌الله عليه دولت اصلاحات و اصلاح‌طلبان در قم به ياد آورد؛ اعتراض‌هايي كه گاهي برخي روزنامه‌هاي اصولگرا همچون «روزنامه انتخاب» هم از آن جان سالم به در نبردند. او كه در اين موسسه فلسفه مي‌خواند، به ميدان پرسش و پاسخ «شهروند امروز» دعوت شد تا درباره چرايي سياسي بودن اين مركز آموزشي سخن بگويد و دلايل جدايي برخي شاگردان آيت‌الله را بازگو كند. البته در اين ميان به پيوند استراتژيك دولت نهم و موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني نيز گوشه‌چشمي آمديم تا اينكه به شدت گرفتن انتقادات آيت‌الله نسبت به دولت در يكي، دو ماه اخير پرداختيم. اما آنچه بيش از همه سؤال‌برانگيز بود، تلاش براي نفوذ تفكرات آيت‌الله مصباح در ساختار آموزشي – اجرايي ايران.
***
موسسات و دانشگاه‌هاي آموزشي بسياري در ايران به فعاليت مشغول هستند، اما نام هيچ‌كدام از آنها در عرصه سياست شنيده نمي‌شود. چرا موسسه آموزشي و پژوهشي امام‌خميني همچون آن مراكز نيست و فعاليت‌هاي اين موسسه از سوي سياسيون دنبال مي‌شود؟
فكر مي‌كنم دليل اين مساله را مي‌توان از جهات مختلف مورد نظر قرارداد. دليل عمده آن به شخصيتي بازمي‌گردد كه در راس آن قرار دارد؛ حضرت علامه آيت‌الله مصباح‌يزدي قريب به 27-26 سال از آشنايي بنده با ايشان مي‌گذرد. ايشان از همان سال‌ها تاكنون، جز انجام وظيفه هدفي ديگر نداشته و ندارند. همواره درصدد اين بودند كه بدانند وظيفه چيست؟ و براساس آنچه وظيفه است، كار انجام مي‌دادند. در آغاز انقلاب كه سوسياليست‌ها و ماركسيست‌ها در دانشگاه‌ها اسلام و ارزش‌هاي ديني را مورد هجمه قرار مي‌دادند، حضرت آيت‌الله مصباح با تربيت شاگرداني كه قبل از آن زمان براي چنين روزهايي آماده كرده بودند و نيز تدريس مباني ماركسيست و نقد آن، به مقابله با اين جريان الحادي پرداختند كه آن مباحث در كتاب‌هايي كه توسط موسسه در راه حق چاپ شده به يادگار مانده است. همچنين ايشان با «احسان طبري» ايدئولوگ ماركسيست‌ها در چندين جلسه مناظره كردند كه اين مناظره در قالب كتاب «گفتمان روشنگر» منتشر شده است. نتيجه فعاليت ايشان آن شد كه آقاي احسان طبري از گذشته خود اظهار پشيماني كرد و قلم به دست گرفت و كتاب‌هاي خود را نقد و به دليل اينكه با نوشته‌هايش جواناني گمراه شدند، عذرخواهي كرد. با اين حركت آيت‌الله مصباح‌يزدي حقانيت منطق اسلام و بطلان ماركسيسم بر همگان روشن شد در نتيجه تومار جريان‌هاي ماركسيستي از جمله سازمان منافقين كه التقاطي از اسلام و ماركسيسم بود بسته شد. از سوي ديگر در دوران هشت‌ساله دولت مدعيان اصلاحات، موج سنگين و تهاجم گسترده عليه ارزش‌ها و مقدسات اسلامي و ديني صورت گرفت. ايشان در اين شرايط براي دفاع از اسلام و ارزش‌هاي الهي وارد عرصه شدند و به آن شبهات، پاسخ دادند كه بخشي از آنها را در كتاب 5 جلدي «پرسش‌ها و پاسخ‌ها» مي‌توانيد ببينيد. همچنين در برابر طرفداران سكولاريسم، پلوراليسم و قرائت‌هاي مختلف از دين و مهاجمان به اصل مترقي ولايت فقيه و... موضع گرفتند و به روشنگري پرداختند و با به چالش كشاندن اين تئوري‌ها، بي‌اعتباري آنها را بر روشنفكران برملا ساختند. مجموعه سخنراني‌‌هاي ايشان در پيش‌خطبه‌هاي نماز جمعه تهران كه اكنون در كتاب‌هاي «نظريه سياسي اسلام» و «نظريه حقوقي اسلام» منتشر شده است، برگ ديگري از دفتر زرين وظيفه‌شناسي حضرت استاد است. موسسه و شاگردان ايشان نيز به اعتبار حضرت آيت‌الله مصباح‌يزدي، اين وظيفه را احساس كردند و وارد عرصه مبارزه با مهاجمان شدند. به عنوان مثال: ما روزنامه‌نگار نبوديم و هفته‌نامه «پرتو سخن» را 14 آذر 77 به راه انداختيم و همچنين ديگر شاگردان ساير نشريات همچون «پويا، ديدار آشنا، معرفت و...» را منتشر كردند. البته اعزام و تبادل دانشجو ميان موسسه و برخي دانشگاه‌هاي آمريكايي، كانادايي و انگليسي هم به موسسه شهرت جهاني بخشيده است.
پس به نوعي مباحث علمي در موسسه رويكردي سياسي دارد؟ و اظهارات رياست موسسه بر اين مساله تاثير گذاشته است؟
سياست ما عين ديانت ماست. مسائل علمي در موسسه در جهت تدريس، تحقيق و پژوهش، نمي‌تواند جدا از مسائل سياسي باشد. آيت‌الله مصباح نيز براساس وظيفه‌شناسي همچون يك پزشك حاذق درد جامعه را تشخيص و هشدار مي‌دهند و داروي آن را نيز تجويز مي‌كنند. البته در مقابل، جرياني بود كه وقتي سخنان حضرت‌ آيت‌الله مصباح و شاگردان ايشان را نافذ ديد، به مقابله با آن پرداخت و با هياهو و جنجال عليه ايشان و موسسه موجب شهرت بيشتر موسسه شدند.
آقاي روانبخش! موسسات آموزشي، ارگان سياسي ندارند؛ اما موسسه آموزشي آقاي مصباح يزدي يك ارگان سياسي به نام «پرتوي سخن» دارد.
ارگان تعبير جالبي نيست. تبيين ارزش‌هاي اسلامي و دفاع از آنها ضرورت تاسيس يك تريبون براي اين مساله را دو چندان كرد. موسسه هم فقط صاحب امتياز پرتوي سخن است، ولي نشريه از جهات ديگر از جمله مسائل مالي كاملا مستقل است
موسسه به تنهايي به امور سياسي نمي‌پردازد، بلكه برخي از كانون‌ها و محافل ديگر نيز همچون كانون طلوع، دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي، انجمن فارغ‌التحصيلان و... نيز در كنار موسسه به تئوريزه و اجرايي كردن ديدگاه‌هاي آيت‌الله مصباح مشغول هستند. اين مساله هم در سياسي بودن موسسه آموزش و پژوهش امام خميني بي‌تاثير نيست.
دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي دفتري مستقل از موسسه است كه توسط تعدادي از طلاب و فضلاي برخي از موسسات به همراه دانشجويان موسسه تاسيس شده است كه به كارهاي فرهنگي و سياسي مي‌پردازند و نظرات آيت‌الله مصباح نيز جداي از نظرات حضرت امام(ره) نيست.
به هر حال جايگاه «دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي» در آن حد بود كه يك‌سال پيش از اينكه آقاي احمدي‌نژاد شعار دولت اسلامي را در برنامه‌هاي انتخاباتي خود بگنجاند، اين مركز در سال 83، «دولت اسلامي» را در مجموعه كتاب‌هايي تدوين كرده بود.
همان طور كه گفتم اين مجموعه مستقل از موسسه است. البته بله؛ اين دفتر براي اولين بار در سال 83 اقدام به انتشار اين كتاب كرد؛ كتابي كه محتواي آن برگرفته از سخنان مقام معظم رهبري است كه مراحل تشكيل دولت اسلامي را توضيح داده‌اند.
كاركرد كانون طلوع را توضيح نداديد.
كانون طلوع درون موسسه راه‌اندازي شده است كه جمعي از اساتيد و اعضاي هيات علمي موسسه به صورت هفتگي جلساتي را برگزار مي‌كنند. در اين جلسات مباحث روز توسط يكي از دوستان مورد بحث قرار مي‌گيرد و از سوي سايرين سوالاتي پرسيده مي‌شود كه از سوي آن فرد پاسخ داده مي‌شود.
آقاي مصباح هم در اين جلسات شركت مي‌كنند؟
گاهي ايشان تشريف مي‌آورند كه در پايان جلسه، از نقطه‌نظرات ايشان استفاده مي‌كنيم.
تاثير اين جلسات چيست؟
فايده آن اين است كه اعضاي موسسه نسبت به مسائل روز آشنايي كامل پيدا مي‌‌كنند و اشكالات احتمالي مرتفع مي‌شود تا زماني كه در دانشگاه‌ها و ساير مراكز جهت سخنراني دعوت مي‌شوند، از اين مباحث استفاده كنند.
اين مباحث در اختيار نهادها و مراكز ديگر هم قرار داده مي‌شود؟
خير؛ بلكه به صورت جزوه‌هايي درمي‌آيد و برخي اعضا هم در تدوين مقالاتشان براي نشريات از اين مباحث سود مي‌جويند و در مواردي نيز در قالب كتاب چاپ شده است.
گويي موسسه شما يك «باشگاه ايدئولوژيك» است.
بله، موسسه ايدئولوژيك است و مباني اسلامي مورد پژوهش قرار مي‌گيرد. در موسسه تا 12 رشته در حد دكترا امكان آموزش وجود دارد.
ريزش برخي شاگردان آقاي مصباح و دور شدن آنان از موسسه هم تاييدي بر «ايدئولوژيك» بودن موسسه است.
نه‌خير، برخي به دليل اشتغالات و فعاليت در ساير شهرها همچون تدريس و رياست بر دانشگا‌ه‌ها و قبول سمت‌هايي از اين قبيل از فعاليت‌هاي موسسه دور شده‌اند.
يعني آقايان مصطفي ملكيان، سيدابوالحسن نواب، محسن غرويان و... و همچنين برخي از دانشجويان بورسيه موسسه كه به ايران بازنگشته‌اند، به اين دليل از موسسه فاصله گرفتند؟
دانشجويان بورسيه‌اي كه به ايران بازنگشته باشند، نداريم؛ جز يكي، دو نفر از آقايان كه با هماهنگي جهت تبليغ براي مسلمانان آنجا باقي مانده‌اند.
در مورد آقاياني كه نام بردم، چه مي‌گوييد؟
آقاي ملكيان از اساتيد موسسه بودند كه مباحث معرفت‌شناسي را در موسسه تدريس مي‌كردند. ايشان در كرسي آزادانديشي در باب معرفت‌شناسي شركت مي‌‌كردند كه حتي تلويزيون نيز اين مباحث را در شبكه چهار پخش كرد؛ اين كرسي‌ها با حضور آقايان ديگر همچون دكتر لگن هاوزن، استاد فياضي و حضرت آيت‌الله مصباح برگزار مي‌شد كه هم‌اكنون نيز با حضور دكتر احمدي برگزار مي‌‌شود. آقاي ملكيان به تهران رفتند و حضورشان در قم كمرنگ شد و خودشان همكاري با موسسه را قطع كردند.
پس آن جلسه‌اي كه آقاي غرويان درباره آقاي ملكيان نقل مي‌كند، چيست: «يكي از افرادي كه به جمع مخالفان حاج‌آقا مصباح پيوسته است، از طلبه‌هاي فاضل و از شاگردان حاج‌آقا بودند كه در بنياد باقرالعلوم و مراكز علمي ديگر تدريس داشتند. ايشان اهل مطالعه و تحقيق بوده و تسلط بسيار خوبي بر زبان انگليسي و واژه‌هاي تخصصي فلسفه داشتند و زحمات زيادي براي نگارش و تدوين كتاب جامعه و تاريخ كه تقرير درس‌هاي حاج‌آقا بود، كشيدند تا اينكه ضمن تدريس در بنياد باقرالعلوم بعضي از طلبه‌ها به ايشان اعتراض كردند و گفتند كه شما همان حرف‌ها و شبهاتي را مطرح مي‌كنيد و به جواب آنها اشاره‌اي نمي‌كنيد و اين مطلب را به حاج‌آقا اطلاع دادند. آن آقا پيشنهاد كردند كه جلسه‌اي با حضور حاج‌آقا و استاد فياضي و اينجانب تشكيل شود تا ايشان افكار وعقايدش را با صراحت بازگو كند. جلسه تشكيل شد و ضبط صوتي را هم روي ميز گذاشتيم...»
من از چنين جلسه‌اي اطلاع ندارم. البته جلسه‌اي بود كه آقاي ملكيان، به عنوان استاد، داور يك پايان‌نامه بود. ايشان مطالبي را در مورد دانشجوي آن پايان‌نامه مطرح كردند كه مربوط به پايان‌نامه نبود. آن دانشجو كه اكنون يكي از اساتيد حوزه است، صحبت جناب آقاي ملكيان را نقد جدي كرد و بدون هيچ تعارفي، صراحتا مطالبي را خطاب به ايشان مطرح كرد. فكر مي‌كنم آقاي ملكيان از اين مساله آزرده‌خاطر شد.
يعني آقاي مصباح در دوري آقاي ملكيان از قم و موسسه نقشي نداشت؟
همواره حضرت استاد مصباح نسبت به اساتيد موسسه و حتي ايشان [آقاي ملكيان] با احترام برخورد مي‌كردند. رفتار ايشان به گونه‌اي است كه زماني از يك پروفسور مسيحي به نام «فرانكو اُمتو» براي تدريس انجيل به موسسه دعوت كرد. ايشان معتقدند بهترين كسي كه مي‌تواند براي گروه دين‌شناسي، انجيل تدريس كند يك پروفسور وكشيش مسيحي است. وي پس از پايان تدريسش و بازگشت به واتيكان نامه تشكرآميزي براي استاد نوشت و حتي در مطلبي كه در روزنامه‌هاي ايتاليا چاپ شد اعلام كرد كه «در 30 سال تدريس خود نظير شاگردان اين موسسه نيافتم كه حتي در ساعات زنگ تفريح حاضر به لگدمال كردن سايه بنده نبودند، اما بي‌محابا به من اشكال مي‌گرفتند.» هيچ‌گاه استاد يا دانشجويي به دليل افكار و نظرات سياسي از سوي موسسه طرد نشده است. البته بناي موسسه همواره بر اين بوده و هست كه اساتيد، پژوهشگران و دانش‌پژوهان در چارچوب موازين شرعي، قانوني و افكار صحيح اسلامي از آزادي كامل فكري، رفتاري و اجرايي برخوردار باشند. طبيعي است هركس از موازين شرعي و قانوني فاصله بگيرد، به همان ميزان خود را از اين مجموعه دور نگه داشته است.
پس آقايان ديگر غرويان، نواب و... چطور؟
قطعا در ميان چند هزار نفر از فارغ‌التحصيلان و دانشجويان موسسه، افرادي وجود دارند كه سليقه آنان با ديگران جور درنمي‌آيد و به اين دليل با مجموعه فاصله مي‌گيرند والا موسسه از آزادانديشي خاصي برخوردار است.
يعني گفت‌وگوي «محسن غرويان» با روزنامه شرق در آن سال‌ها بر اين مساله تاثير نداشته است؟
آقاي غرويان درباره مسائلي با روزنامه شرق گفت‌وگو كرد كه نه‌تنها موسسه، بلكه اكثر علماي حوزه نسبت به آن ادعاها موضع گرفتند. سپس ايشان در مصاحبه با هفته‌نامه پرتو با عنوان «به خود آمده‌ام» از مواضع خودش اظهار پشيماني كرد. اين كار عدم تعادل در فكر را نشان مي‌دهد، والا مجموعه هيچ محدوديتي براي اين افراد ايجاد نكرده است. آقاي غرويان تا اين اواخر در موسسه تدريس مي‌كرد و حتي عضو شوراي سردبيري نشريه معرفت بود.
آقاي روانبخش! گويي تئوري‌ها و نظرات آقاي مصباح در شعارها، اظهارات و رفتارهاي آقاي احمدي‌نژاد متبلور شده است. «دولت اسلامي» يك‌سال پيش از آغاز تبليغات رياست جمهوري دوره نهم در مجموعه كتاب‌هايي از سوي مركزي تحت مديريت آقاي مصباح تئوريزه و به صورت عملي نوشته مي‌شود، پس از آن آقاي احمدي‌نژاد اين شعار را در ميان برنامه‌هاي انتخاباتي‌اش قرار مي‌دهد. شما و شاگردان آقاي مصباح طي اطلاعيه‌هايي در آستانه انتخابات رياست‌جمهوري از آقاي احمدي‌نژاد حمايت مي‌كنيد. آقاي مصباح هم شروع به انتقاد از رفتارهاي گذشته رقيب آقاي احمدي‌نژاد- آقاي هاشمي‌رفسنجاني- مي‌كند. پس از پيروزي اين كانديدا هم آقاي مصباح همواره در جهت حمايت از او حركت كرده است و حتي آقاي سقاي‌بي‌ريا، مشاور امور روحانيون رئيس‌جمهور و شاگرد آيت‌الله نيز در گفت‌وگو با رجانيوز اعلام مي‌كند كه نظر آقاي مصباح پيش از انتخابات آقاي احمدي‌نژاد بوده است. گويي پيوندي استراتژيك ميان آقاي مصباح و شاگردانش با آقاي احمدي‌نژاد و هوادارانش در جهت پياده شدن نظر آيت‌الله مصباح در دولت فعلي همچون حذف ربا، اسلامي شدن دانشگاه‌ها و... ايجاد شده است. آيا آقاي مصباح پدر معنوي آقاي احمدي‌نژاد است؟!
پيش از پاسخ به سوال شما، لازم است مقدمه‌اي را بيان كنم. دولت اسلامي از سوي مقام معظم رهبري مطرح شده است. در سال 83 براساس فرمايش‌هاي مقام معظم رهبري كه مراحل تحقق دولت اسلامي را ترسيم كردند گام اول تشكيل جمهوري اسلامي و گام دوم تحقق نظام اسلامي و گام سوم برپا شدن دولت اسلامي است. آن كتاب‌ها تدوين شد كه ايشان در آن زمان فرمودند كه هنوز دولت اسلامي تشكيل نشده است. تمامي تلاش ما بر اين بود تا براساس فرمايش‌هاي مقام معظم رهبري دولت اسلامي شكل بگيرد. در انتخابات رياست‌جمهوري دوره نهم نيز تنها كانديدايي كه شعار دولت اسلامي و عدالت‌طلبي را مطرح كرد، آقاي احمدي‌نژاد بود؛ والا سايرين از هواي تازه و نوانديشي ديني و... دم زدند و آقاي هاشمي شعار «هاشمي 2005» را مطرح كرد تا بگويد هاشمي قبلي نيستم و با افكار جديد آمده‌ام. ما هم نه‌تنها با توجه به شعارهاي آقاي احمدي‌نژاد، بلكه با توجه به عملكردش در شهرداري تهران و حضورش در بسيج اساتيد از او حمايت كرديم. در زمان شهرداري تهران كه ايشان ربا را از سيستم شهرداري حذف كرد، آن خواسته و نظري بود كه استاد مصباح در گذشته مطرح كرده و نظام بانكي را ربوي دانسته بودند كه مورد حمله و تهاجم از سوي روزنامه‌ها قرار گرفتند.
يعني هيچ ديداري ميان آقاي مصباح و احمدي‌نژاد پيش از رئيس‌جمهور شدن ايشان برقرار نشده بود؟
خير؛ البته شنيده‌ام پيش از رياست‌جمهوري استاد در ميان جمع اساتيد دانشگاه كه سخنراني داشتند آقاي احمدي‌نژاد هم در جمع آنها بود.
پس سخن آقاي سقاي بي‌ريا مبني بر حمايت پيش از انتخابات آقاي مصباح از آقاي احمدي‌نژاد درست است؟
فكر نمي‌كنم كه ايشان هم‌چنين چيزي گفته باشند. حضرت استاد رسما از هيچ‌كس حمايت نكردند و نگفتند به چه كسي راي دهيم. ايشان بدون ذكر نام، با بيان ويژگي‌هاي نامزد اصلح بر ضرورت تبليغ براي فردي كه اصلح مي‌شناسيد، تاكيد داشتند. در نتيجه شاگردان ايشان در مجموع آقاي احمدي‌نژاد را به نظرهاي خود نزديك ديدند و ما در هفته‌نامه پرتو به صراحت از اين كانديدا حمايت و رفتار او را همچون شهيد رجايي توصيف كرديم.
آقاي احمدي‌نژاد پس از پيروزي به ديدار آقاي مصباح رفتند. پس از آن ديدار برخي از اعضاي موسسه همچون آقايان غلامحسين الهام، پرويز داوودي، منوچهر محمدي، مرتضي آقاتهراني، ناصر سقاي‌بي‌ريا و... در برخي سمت‌هاي دولتي قرار گرفتند. آيا آقاي مصباح در آن جلسه توصيه‌اي به آقاي احمدي‌نژاد در اين‌باره كرد؟!
آقاي احمدي‌نژاد در كنار ديدار با ساير مراجع و علماي قم، به ديدار حضرت آيت‌الله مصباح آمدند. ايشان به آقاي احمدي‌نژاد در آن جلسه توصيه كرد كه هر روز بخشي از وصيت‌نامه امام را مطالعه كند. در واقع ايشان با اين توصيه فكر دكتر احمدي‌نژاد را با فكر امام گره زد؛ همانطور كه خارجي‌ها مي‌گويند احمدي‌نژاد، امام‌گونه حرف مي‌زند. اين ادعا آثار آن مطالعه نظرات امام است.
ديگر چه مسائلي را آيت‌الله‌ مصباح به احمدي‌نژاد گوشزد كردند؟
ايشان در آن جلسه به آقاي احمدي‌نژاد فرمودند كه دوستان ما شما را اصلح دانستند و براي شما كار كردند و اين را وظيفه خود مي‌دانستند و هيچ‌گونه انتظاري از شما نداريم. ولي اگر دولت شما از موسسه كمك بخواهد، كارگروه‌هاي علمي موسسه از شما پشتيباني علمي خواهند كرد.
پس بر چه اساسي افراد نزديك به موسسه در مديريت‌هاي كلان دولتي قرار گرفتند؟
هر كدام از اين افراد كه نام برديد، از اساتيد بزرگ كشورمان هستند. آقايان الهام، داوودي، كدخدايي، منوچهر محمدي اساتيد دانشگاه هستند كه در موسسه هم تدريس مي‌كردند و حتي آقاي داوودي مسوول تيم گروه دكتراي اقتصادي موسسه بودند. اين انتخاب آقاي احمدي‌نژاد ربطي به موسسه نداشته است. معيار، خود آن افراد بودند.
پس مي‌توان گفت كه دولت آقاي احمدي‌نژاد با موسسه پيوندي ايدئولوژيك و سياسي دارد؟
طبيعي است؛ اگر از ابتدا پيوند ايدئولوژيك وجود نداشت و افكار همديگر را قبول نداشتيم، از آقاي احمدي‌نژاد و دولت حمايت نمي‌كرديم. الان هم آن حمايت را كار درستي مي‌دانيم و راهي درست بوده است. البته جايي لازم باشد، انتقاد هم مي‌كنيم، همانطور كه در پرتوي سخن، در مقابل نظر آقاي دكتر الهام در مورد امنيت اجتماعي و عدم دخالت دولت در آن مقاله نوشتيم و انتقاد كرديم.
گويي انتقادات آقاي مصباح و موسسه نسبت به آقاي احمدي‌نژاد آغاز شده است. شما در پرتو اينگونه مي‌نويسيد و از سوي ديگر آقاي مصباح در ديداري با آقاي «علي احمدي» سرپرست وزارت آموزش و پرورش انتقادات تندي همچون «حضور نامحرمان در بدنه دولت» را مطرح مي‌كند. دليل اين انتقادات چيست؟
كار فرهنگي سنگين‌تر از ساير فعاليت‌هاست. 8 سال در آموزش و پرورش كتاب‌هاي درسي را تغيير دادند و ريشه‌اي رفتار كردند. اكنون بايد ارزش‌هاي اسلامي حكمفرما شود؛ متاسفانه آموزش و پرورش در اين قسمت ضعيف عمل كرده است. در تابستان امسال قرار بود 1500 مربي تربيتي جهت «آموزش‌هاي ايدئولوژيك» در اردويي در مشهد حضور بيابند تا بتوانند در آينده به شبهات براي دانش‌آموزان پاسخ دهند. اساتيد هم از سوي موسسه به اين اردو اعزام و مستقر شدند، اما يك مرتبه اردو از سوي يك مدير آموزش و پرورش لغو شد كه با تلاشي كه صورت گرفت در هفته دوم اردو با 750 نفر برگزار شد.
اما اين انتقادات در يكي، دو ماه گذشته رشد داشته است. شايد به اين نتيجه رسيده‌ايد كه دولت فقط از حمايت‌هاي شما و همفكرانتان سود جسته است و نظرات آيت‌الله مصباح و شاگردانش را پياده نمي‌كند؟
دولت نهم از حمايت خاص رهبري برخوردار است و تعابيري كه معظم‌له نسبت به اين دولت به كار برد‌ه‌اند نسبت به هيچ دولتي نداشته‌اند ولي در مواردي به همين دولت هم انتقاد مي‌كنند. حمايت خاص ما از دولت نيز به معناي آن نيست كه دربست از مجموعه دولت حمايت كنيم. اگر لازم باشد، نقد هم مي‌كنيم؛ نمونه آن را در انتقاد پرتو از دولت مي‌توانيد ببينيد.
البته اين اواخر نقدهاي شما و همفكرانتان از دولت افزايش يافته است...
پيش از اين هم نقد مي‌كرديم؛ به عنوان مثال در بحث ورود زنان به ورزشگاه.
اما الان انتقادات به نوعي فاصله افتادن ميان موسسه و دولت را نشان مي‌دهد.
طبيعي است كه انتقادات پس از گذشت زمان و عدم اجرايي شدن برخي شعارها و كند حركت كردن برخي از مسوولان بيشتر شود. ما اين انتقادات را «خود انتقادي» مي‌دانيم.
آقاي روانبخش! انتقادات نشان از آن دارد كه مي‌خواهيد نظرات آقاي مصباح را در ساختار اجرايي كشور تثبيت كنيد و اعضاي موسسه در قدرت اجرايي سهيم شوند.
شاگردان حضرت آيت‌الله مصباح به دنبال كار اجرايي نيستند. البته طبيعي است كه دوست داريم انديشه‌هاي ناب محمدي حضرت امام حكمفرما شود. آن انديشه‌ها در جامعه ترويج شود. با تمام وجود به دنبال ترويج اين تفكرات هستيم. بايد اين تفكرات در نظام اسلامي نهادينه شود.
اما در اجلاس هفتم انجمن فارغ‌التحصيلان موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني كميسيوني تحت عنوان «كميسيون راهكارهاي تحكيم مباني نظام جمهوري اسلامي» در بند 9 و 10 خود بر «نفوذ در مراكز تصميم‌گيري و تصميم‌سازي» و «نفوذ در نظام آموزشي» تاكيد كرده بود. آيا اين مساله به اين معنا نيست كه مي‌خواهيد نظرات آقاي مصباح را در تمامي اركان قدرت اعمال كنيد؟
بنده اين مورد را نديده‌ام. اما اگر هم باشد؛ افكار حضرت آيت‌الله مصباح جداي از افكار امام نيست. بايد اين كارها را انجام دهيم و اين انديشه نفوذ كند؛ چرا كه حرف‌هاي آيت‌الله مصباح جداي از ديدگاه‌هاي حضرت امام و مقام معظم رهبري نيست. با مطالعه ديدگاه‌هاي سياسي حضرت امام و مقام معظم رهبري و كتاب نظريه سياسي اسلام و... اين مطلب بر شما روشن خواهد شد.
 
يزدفردا
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا