جمعه بیست ودوم فروردین 93به همایش شعر وخاطره در میبد دعوت بودم. موضوع مراسم بزرگداشت یکمین سال مرحوم یحیی زاده نماینده فقید تفت ومیبد بود و مهمان اصلی جلسه جناب آقای دکتر حداد عادل بودند.چون تصمیم رفتن به این محفل روحانی وادبی را داشتم کفتم شعری برای آن عزیز مخلص وخدمتگزار کم نظیر بسرایم وخوب شد که چیزکی گفتم زیرا در گل مجلس مرا صدا زدند وخوشبختانه بدک نشد واینک این غزل را با اندکی اصلاح تقدیم خوانندگان بزرگوار وعلاقه مندان به آن عزیز از دست رفته می کنم وعذر خواهی میکنم که شتابزده سروده ام ومیشد که بهتر از اینها باشد به قول خودم در یک غزل:
بهتر از این ها غزل می ساختم/ گر در این غوغا مجالی داشتم.
*****************
زجنس آینه بود از تبار نور و نسیم
گرانبها گهری بود وکیمیا زر وسیم
بهار بود وچمن درچمن سخاوت داشت
بلند بود ،چوسرو ِسهی در این اقلیم
جلالِ اهلِ ولا بود وازقبیله ی عشق
که از ولایتِ دل بود واهلِ قلب سلیم
به کوچه کوچه ی میبد به قریه قریه ی تفت
رفیق ِخسته دلان بود وهمنشینِ یتیم
چوآفتاب، صمیمی چو چشمه در تسبیح
حیات طیبه اش هدیه ی خدای کریم
به ملک عشق جز اخلاص پادشاهی نیست
بر اوسلام که بر سر نهاد این دیهیم
چنان نجیب که انگار بلبلان چمن
به گرد عارض او کرده اند دل تقسیم
سلام داشت به لب پیش ازآنکه رهگذری
بر اوسلام کند ،وز دل آورد تعظیم
چه بی بدیل بهاری که بی بهانه فسرد
چه بی قرین گل سرخی به دوست شد تقدیم
گلی چنین به چه گلواژه شرح بتوان گفت
جز اینقدَر که :به دریای عشق،دُرّ یتیم
کویرِ تشنه وتنهایی وطنین ِفراق
کسی کجاست؟که زخم دلی کند ترمیم
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 24,دسامبر,2024