بی ذره بین

گاهی هنگام گشت و گذار در شهر، صحنه هایی را می بینیم که چنان واضح هستند که بدون هروسیله‌ی کمکی می‌توان آن ها را به روشنی مشاهده کرد. بعضی از این صحنه ها انسان را به تفکر دعوت می کنند، بعضی صدای آدم را در می آورند و بعضی نیز قلم را بر روی سودای کاغذ می جنبانند....یکی از این صحنه ها، ارگ سریزد است.
چند روز پیش، به دنبال دریافت یک بروشور تبلیغاتی به آن محل رفتم، افسوس که این خشت و گل هایی که همچون طلای خاک آلود در سریزد در حال نابود شدن هستند، چنان در ذوقم زدند که از ادامه ی بازدید سر باز زده و بازگشتم!
اما چند نکته را خاطر نشان می کنم تا اگر مسئولان، مسئول بوده و احساس مسئولیت نمودند، توجه نمایند و شاید پاسخی دهند تا اندکی به آینده ی میراث فرهنگی کشور امیدوار گردیم:
1-    یکی از زمینه های رشد و توسعه ی اقتصاد غیرنفتی در کشور ما، گردشگری و استفاده از امکانات بالقوه‌ی موجود در این زمینه است و استان یزد یکی از این گونه مناطق با پتانسیل بالا می باشد.
2-    ظاهراً مرمت و بازسازی مجموعه‌ی سریزد یا متوقف شده و یا با کُندی پیش می رود و این موضوع به جلب بیشتر گردشگر به آن منطقه لطمه می زند.
3-    متأسفانه قلعه‌ی اصلی سریزد علی رغم کابلکشی های برق جهت تأمین روشنایی راهروها و دهلیزهای آن، به دلیل قطع برق و یا خرابی سامانه‌ی برق رسانی آن، از روشنایی کافی برخوردار نیست.
4-    متأسفانه مجموعه‌ی سریزد از کمترین تابلوی راهنما برخوردار بوده و حتی فاقد یک راهنمای توانا می باشد. تنها جوانی که وظیفه ی بلیط فروشی(!!) را بر عهده دارد، گاهی اندکی از در ورودی دور می شود تا بازدیدکنندگان را راهنمایی نماید اما بلافاصله به اجبار به محل کار خود باز می گردد و بازدیدکنندگان را به امان خدا رها می سازد.
نمی دانم اگر مشابه همین مجموعه در کشوری دیگر و یا حتی در استانی دیگر بود، چگونه از آن بهره برداری می کردند اما مطمئن هستم که این راه و رسم نگهداری و بهره وری از اماکنی که بخشی از هویت تاریخی سرزمین ما را تشکیل می دهند، نیست....

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا