دختر دکتر شریعتی گفت: «فقر همیشه مساله ای سیاسی است؛ چگونه برای فرهنگ سیاست گذاری می کنیم اما برای این فقر سیاست گذاری نکرده ایم، چه کسی مسئول این فقر است؟ قدرت و سیاست!»


به گزارش نامه، مراسم رونمایی، نقد و بررسی جدیدترین اثر استاد محمدرضا حکیمی با عنوان «منهای فقر» به عنوان انقلابی‌ترین اثر او، عصر روز گذشته، 29 مهرماه، با حضور حسن سبحانی، استاد اقتصاد دانشگاه تهران، سارا شریعتی، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران و محمدرضا زائری، مدیر مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی به همت بنیاد الحیات و موسسه فرهنگی سرچشمه برگزار شد. حجت الاسلام زائری در این مراسم طی سخنانی با تبیین ویژگی آثار محمدرضا حکیمی گفت: ویژگی آثار استاد حکیمی بیش از هر چیز وامداری ایشان به منابع اصیل روایی و رویایات و احادیث است این توجه به سرچشمه اصیل معرفت دینی در همه آثار استاد وجود دارد اما متأسفانه عده ای از ایشان شناخت نداشته و حتی گاهی به ایشان ضد انقلاب هم می گویند یکی از دلایل دیگر این تلقی به خاطر رواج فضای ریا و نفاق و دورویی است به گونه ای که اگر کسی کوچک ترین انتقادی بکند آن را ضد انقلاب می دانند در صورتی که با این دیدگاه باید کفت رهبر معظم انقلاب ضد انقلاب ترین فرد هستند زیرا اساسی ترین انتقادها را مطرح می کنند!

وی افزود: اوج فرمایشات ایشان این است که اسلامی که در آن عبادت نباشد اسلام نیست، ایشان در جایی از کتابشان به برخی شبکه های ماهواره ای اشاره کرده و با غیرت دینی به آن ها می تازند. زائری گفت: ما باید در نظر داشته باشیم که احادیثی که راجع به عدالت اجتماعی وجود دارد بسیار بیشتر از احادیث درباره موضوعی چون حجاب است بنابراین باید حساسیتمان درباره عدالت بسیار زیاد باشد در صورتی که آن قدری که برای حجاب یک دختر جوان حساسیت نشان می دهیم برای عدالت حساسیت نشان نمی دهیم. این کارشناس دینی با انتقاد از عدم توجه به مساله عدالت اجتماعی گفت: این درست است که بی حجابی و بد حجابی جوان را به طغیان وا میدارد اما آیا دیدن ماشین های یک میلیاردی و 2 میلیاردی و خانه های 15،20 میلیاردی این افراد را به طغیان وا نمی دارد؟

گزیده‌ای از اظهارات سارا شریعتی و حسن سبحانی را به نقل از نسیم در ادامه می‌خوانید:

- صدا و سیما برنامه های مذهبی زیادی دارد اما هیچ برنامه ای وجود ندارد که به فقر بپردازد. گویا دین در خود مساله ای به نام فقر ندارد و با چالش های دیگری روبرو است وقتی کتاب "منهای فقر" را به بنده دادند ابتدا فکر کردم کتابی مثل کتاب محمد یونس یا کتاب یک مبارز مارکسیستی است اما این کتاب، کتاب یک عالم راستین دینی است که به ما می گوید هر جا که فقر هست، دین نیست.

- اگر انقلابی نتواند جامعه عادلانه ایجاد کند در حقیقت این انقلاب فقط جابجایی برای قدرت و ثروت است این کتاب برای نسل من نیز کتاب یاداوری است؛ یادآوری کسانی که با بی عدالتی مبارزه می کردند، اینها برای ما دیندار بودند. زمانی که من دین را به قسط و عدالت بر می گردانم، چون مشیت دینی ندارم تحت تهمت مارکسیست بودن قرار می گیریم در حالی که تشیع، اصل عدالت است.

- این حرف، حرف جدیدی نیست اما از فرط بدیهی بودن مغفول مانده است، کمترین حجم علوم اجتماعی در مورد فقر است درحالی که فقر همیشه مساله اصلی اجتماع است. در دهه شصت و هفتاد میلادی به نظر می رسید که در جوامع توسعه یافته مساله نان مساله اصلی نیست بنا بر این بسیاری آمدند و گفتند این مساله را کنار بگذاریم، همزمان کسانی بودند که می گفتند یکی از مسائل جدی جامعه شناسی نابرابری اجتماعی است، کمتر از بیست سال فقر در چهره های جدید و با خشن ترین چهره ها در همان جوامع برگشت، کارمندان و کارگرانی بودند که ظرف 24 ساعت از اقشار بالای جامعه به فقیر نزول پیدا می کردند چون در جامعه سرمایه داری همه چیز را قسطی خریده بودند، ما امروز هم در مهد توسعه یافته ترین جوامع این را می بینیم بنا بر این جامعه شناسان دوباره به نوشتن کتاب های جدید روی آورده اند و باز هم این مساله سرفصل شد.

- آیا فقری که ما در حال حاضر شاهد هستیم محصول همین ثروت ها نیست، مگر غیر از این است که ثروت جوامع ثروتمند محصول فقر و غارت جوامع توسعه نیافته است؟ در جامعه ای که همزمان در حال ثروتمند شدن است در برخی اقشار فقر جدیدی در حال شکل گیری است. در اروپا فقر که بازگشت یکی از صورت های جدید شکل گیری چیزی بود که به آن ضد جامعه ها می گفتند؛ اینها مراکز فقر و خشونت و بدبختی را به وجود آوردند. این دسته در جامعه ظهور و بروز ندارند و تنها زمانی که بحران و شورش پدید می آید دیده می شوند.

- در ایران قبل از انقلاب و زمان انقلاب فقر وجود داشت، مبارزان در آن زمان هدفشان ساخت جامعه برابر بود پس از انقلاب هم بچه ها را می بردند و کاخ ها را نشانشان می دادند، پس از گذشت مرحله انقلابی و آرمان های انقلابی اراده زندگی کردن جای خود را به آرمان انقلابی داد، انقلابیون دیروز نگاه کردند دیدند بعد از انقلاب، جنگ و مبارزه اینها از زندگی خود عقب ماندند پس بسیاری گفتند باید حق خودمان را از زندگی بگیریم پس برای فرد، من، خانواده من، املاک من و دارایی من مهم شد و من با قدرت برگشته ماجرا را عوض کرد و بعد ما دیدیم که از فقر دیگر صحبتی نشد اما از فقرا زیاد صحبت می شود پرداختن به وجود فقرا را تقلیل می دادند به ویژگی شخصی فقرا، یعنی جامعه، سیستم و ساختارها مهم نیستند بلکه فقر شخصی است و باید با ترحم این مساله را حل کرد حتی در نوع دوستی نیز این خودخواهی به وجود آمد که اگر من به فقیری کمک می کنم، این نوع دوستی برای مبارزه نیست بلکه برای رستگاری روح و بیمه کردن فرزندانم است باز هم در اینجا مساله اصلی "من" هستم و افراد فقیر نیز به دنبال حامی بودند یعنی چهره خیرین، جانشین چهره مبارزین دیروز شد و دیگر حتی فقرا دنبال مبارزه نبودند در حالی که باید حق خود را از دولت، حکومت و جامعه مطالبه کنند.

- ما در شرایطی هستیم که جامعه ما بافت اجتماعی اش به شکل جدی دچار آسیب و قطعه قطعه شده به گونه ای که اگر خودش در میدان فقر نباشد می گوید فقری هم وجود ندارد در صورتی که فقر در هزار و یک چهره وجود دارد و خودنمایی می کند در دانشگاه ها، در شهرک های کوچک و بزرگی که به دلیل دوری از شهر وامکانات هم نه تنها مهر را بازتولید نمی کنند که خشونت را باز تولید می کنند. در حال حاضر دیگر کار انسان را ثروتمند نمی کند بلکه این سرمایه است که انسان را پول دار می کند، با نظام اسلامی 21% سود می گیریم یعنی سرمایه داشته باش و کار نکن.


- فقر همیشه مساله ای سیاسی است. چگونه برای فرهنگ سیاست گذاری می کنیم اما برای این فقر سیاست گذاری نکرده ایم، چه کسی مسئول این فقر است؟ قدرت و سیاست!

- اراده سیاسی ریشه کن کردن فقر وجود ندارد ، جامعه هم در برابر فقر مسئول است زمانی که در جامعه یک نفر گرسنه است مردم دیگر هم مسئول هستند، ما حساسیت هایمان را نسبت به فقر که هدفمان از انقلاب بود را از دست داده ایم. آن قدر که در پرونده های سیاسی داخلی و خارجی، حساس هستیم درباره فقر حساسیت نداریم. آیا تا به حال فقر، تیتر یک روزنامه شده است؟ می گویند به خاطر سیاست سیاه نمایی نکنید، ما باید دوباره خودمان را در برابر واقعیت های اجتماعی درگیر کنیم، جامعه دینی و سیاسی مان را به پرسش بگیریم که شما برای از بین بردن فقر چه کرده اید؟

حسن سبحانی نیا: چگونه می‌توان از فردی که در روز 16 ساعت کار می‌کند توقع کار فکری و فرهنگی داشت؟

- ادبیات و آموزه های مربوط به دین اسلام و از جمله ادبیات فردی که این جلسه به بزرگداشت مقام او می پردازد بسیار رسا و گویا است و این است که دین با فقر نمی سازد و اگر کشوری اسلامی باشد نمی تواند فقیر بود و باید بدانیم که اگر کشوری فقیر بود باید در اسلامی بودنش شک کنیم.

- برای ما و جامعه ای که در آن زندگی می کنیم عنصری ترین مساله این است که مطلوب اسلام در زمینه داشتن جامعه ای متعادل و عاری از فقر با همه مظاهرش با چه ساز و کاری تامین می شود؟ ساز و کارها باید به گونه ای باشد که وقتی آمد فقر رخت بر بندد و ارزش های جامعه با جوهره دین تغییر کند باورم این است که در جمهوری اسلامی، آن ساز و کار که باید هدف تامین عدالت رانشانه می گرفت با متغیرهای سرمایه داری پیگیری شد و نظام سیاسی و فرهنگی که به زبان ادعای مبارزه با سرمایه داری می کردند اقتصاد سرمایه داری را پشتیبانی می کردند. غافل از این که دشمن در پشت الفاظ پنهان شده است، نباید از یاد ببریم که در این سال های طولانی برایند اقدامات حکومتی در جستجوی توسعه یافتگی به خاطر اتخاذ ساز و کاری غریب بسیاری از کسانی را که با این ساز و کار مخالفت کردند به شیوه های مختلف منزوی کرده است.

- در حال حاضر وضعیت به گونه ای شده است که فرد 16 ساعت کار می کند و هیکل نحیف خود را به خانه می رساند و فردا روز از نو روزی از نو! چگونه میتوان از چنین فردی انتظار فکر و مشارکت در فعالیت های فکری و فرهنگی را داشت. درد بزرگتر این است که همه آنها که در این سال ها به طراحی، تثبیت و اجرای این ساز و کارهای متکاثر مآب کمک کرده اند به جای پاسخگویی اوضاع را به گردن کسانی انداخته اند که به نام دین جامعه را اداره کرده اند.

- در مجموعه مسئولینی که اقتصاد و مسائل اجتماعی و فرهنگی را اداره کرده اند یا نمی بینید یا کم می بینید کسانی را که ادبیات اقتصاد دین را در طی این سالها داشته باشند، ما دچار بدعت شده ایم و این بدعت جایگزینی ساز و کار اصالت سرمایه به جای ساز و کاری است که اگر کار می کرد نمی توانست با فقر جمع شود، است این بدعت ها از طریق به عوارض و معلول هایی مثل دادن یارانه به وجود نیامده، این بدعت ها جایگزینی ساز و کار غریبه در حضور تملق و مهار نقد و سکوت مصلحت اندیشان به وجود آمده است.

- در روزگار غربت دین باید از هر فریادی به نفع دین حمایت کرد. حداقل باید این انتظار را داشته باشیم که حاکمیت دینی اجتماع متدینین را با آموزه های دینی اداره کند تا فقر که مرگ اکبر است و موجب سلب شخصیت فقیر می شود از بین برود و آن گاه است که می تواند از استعدادهای خودش استفاده کند.

سوسن شریعتی: کتاب «حج» شریعتی مورد توجه قرار نگرفته است

سوسن شریعتی از کتاب «حج» اثر علی شریعتی به عنوان کتابی یاد کرد که زمینه‌های تجربه معنوی آزادی‌بخش را فراهم می‌کند.


به گزارش نامه، سوسن شریعتی، استاد جامعه شناسی که 22 مهرماه در نشست معرفی کتاب «حج» و «میعاد و ابراهیم» در خانه‌موزه علی شریعتی سخن می‌گفت،‌ اظهار کرد: ما معمولا پرهیز می‌کنیم در نشست‌هایی به نام شریعتی حضور پیدا کنیم تا به حساب نسبت خانوادگی گذاشته نشود؛ اما درباره‌ی کتاب «حج» خودم پیشنهاد کردم نشستی برگزار شود، زیرا این کتاب آن‌گونه که باید، مورد توجه قرار نگرفته است. کتاب «حج» مانند بسیاری از آثار دیگر دکتر شریعتی با مخاطب غیرحرفه‌یی ارتباط برقرار می‌کند و البته از جذابیت‌های مهم تفکر شریعتی همین است که در دسترس قرار دارد و می‌تواند طیف وسیعی از مخاطب‌ها را معطوف به خود کند و این موضوع درباره کتاب «حج» نیز صادق است.

این استاد جامعه‌شناسی با استناد به مفاهیم و آموزه‌های برساخته تفکر علی شریعتی تصریح کرد: همان‌جور که جهان اندیشه و تفکر این اندیشمند چندوجهی است‌، کتاب «حج» هم چنین خصلتی را دارد. چندوجهی بودن تفکر شریعتی در عین حالی که فرصتی را برای تفسیرها و برقراری نسبت‌های متکثر فراهم می‌آورد، از طرفی سبب دامن زدن به سوءتفاهم‌ها نیز می‌شود.

دختر علی شریعتی متذکر شد: در ادوار مختلفی آثار دکتر علی شریعتی به انحای مختلف مورد توجه مخاطب‌ها و متفکران قرار گرفته است. در این سال‌ها آثار کویریات علی شریعتی مورد توجه جوان‌ها قرار گرفته است، در حالی که در سال‌های دهه 50 و 60 کتاب شهادت او در کانون توجه مخاطب‌ها بود‌؛ اما کتاب «حج» همواره آهسته و مداوم در چهار دهه اخیر خوانده شده و در عین حال کم‌تر دست‌خوش قبض و بسط شده است. به اعتقاد من کتاب «حج» اثری غریب است. از منظری کتابی چندوجهی و بسیار پرحرف و ایده است و از طرف دیگر آن‌طور که باید، به آن توجه نشده است. این کتاب برخلاف بسیاری از آثار دکتر شریعتی که سخنرانی بوده‌اند‌، به شکل مکتوب تدوین شده است، از این‌رو وسواس‌های خاص وی در نثر و نگارش کتاب مورد توجه بوده است. این کتاب نثر شیوا و ساختاری جذاب دارد، اما در بین منتقدان و موافقان علی شریعتی به ندرت دیده شده است، در حالی که پتانسیل آن را دارد که مدام مورد ارجاع قرار گیرد و آن بخش از وجوه مغفول‌مانده اندیشه شریعتی در این اثر واکاوی شود.

سوسن شریعتی متذکر شد: فرم و ساختار کتاب «حج» متأثر از همان مناسک حج است و به نوعی کتاب یک سفرنامه است. همان‌طور که شریعتی می‌گوید، سفرنامه یک حج‌کننده مسلمان است. کتاب «حج» رساله فقهی نیست، بلکه رساله فکری است و در مقدمه‌ی مهم کتاب «حج» نویسنده تأکید دارد مؤمنان تفسیرها و تجربه‌های شخصی خود را از امور معنوی بنویسد.‌ با کند و کاوی در کتاب «حج» دیده می‌شود که چگونه علی شریعتی متهم از طرف روشن‌فکران به استفاده کارکردی از دین، پاسخ منتقدان را می‌دهد و همچنین در مواجهه با انتقاد روحانیون که می‌گویند شریعتی به شعائر و مناسک بی‌اعتناست نیز پاسخی درخور می‌دهد. او تأکید دارد یک متخصص فقه و کلام نیست، بلکه صرفا خود را یک حج‌کننده مسلمان می‌داند، سعی می‌کند فارغ از عادت‌های معمول درباره تجربه دینی‌اش سخن بگوید و از این حرکت می‌توان به عنوان گامی در جهت دموکراتیزه کردن برداشت‌های دینی یاد کرد. شریعتی تأکید دارد از این کار در پی آن است که کتاب خواندنی قرآن خوانده شود. تمام این رویکردی که در کتاب «حج» دیده می‌شود، به شکل دیگر نیز در کتاب «میعاد با ابراهیم» دنبال می‌شود و مضمون‌ها یکی است.

او در ادامه به تشریح فصل‌های مختلف کتاب «حج» پرداخت و متذکر شد: کتاب «حج» در سه بخش تدوین شده است؛ بخش نخست حج عمره که شریعتی از آن به عنوان سفر به کعبه یاد می‌کند، بخش دوم حج بزرگ‌تر که شریعتی آن را سفر از کعبه نام می‌نهد و معتقد است حج بزرگ‌تر با ترک کعبه آغاز می‌شود و فصل سوم بزرگ‌تر از حج است که همانا آن را شهادت می‌داند و این بخش اشاره مستقیمی به ناتمام ماندن سفر حج امام حسین (ع) و حرکت او به سمت کربلاست. در فصل حج عمره زیرفصل‌های حج‌، موسم‌ احرام‌، کعبه‌، طواف‌، بیعت‌ و سعی قرار دارد. نکته مهم این است که در باب نسبت شریعتی با امام حسین‌ (ع) با ابوذر غفاری سخنان بسیاری گفته شده است، اما در باب نسبت شریعتی با ابراهیم (ع) کم‌تر صحبت شده است. این اندیشمند در کتاب «حج» در پی ابراهیمی کردن انسان است.

سوسن شریعتی در ادامه مروری بر عنوان‌های فصل دوم کتاب «حج» با استناد دیدگاه‌های علی شریعتی، به طرح مفاهیمی چون عرفات‌، مشعر،‌ منا‌، قربانی‌ و عید پرداخت و تصریح کرد: به اعتقاد شریعتی حج‌کننده در پایان سفر به حج می‌بایست در کنار تجربه امر معنوی به تجربه شناخت و شعور و عشق برسد و مؤمن باید به ابراهیم بدل شود و بت‌های ذهنی رفتاری و زندگی خویش را فروبشکند به تعبیر شریعتی در پی یافتن اسماعیل خویش باشد تا آن را در پیشگاه خدا قربانی کند.

به گزارش ایسنا، او در بخش دیگری از اظهاراتش به شرح ایده‌های اصلی کتاب «حج» پرداخت و گفت: به اعتقاد شریعتی، تجربه دینی و معنوی تجربه‌ای آزادی‌بخش است و او در کتاب «حج» از طریق چندوجهی کردن رابطه مؤمن با خداوند و همچنین از طریق چندوجهی کردن مناسک حج تعریف‌های معمول و مرسوم از تجربه امر معنوی را به چالش می‌کشد و تصریح می‌کند این‌که مناسکی یک‌بار برای همیشه تعریف شده باشد، صحیح نیست و فرد را به تکرار و عادت می‌کشاند و تأکید دارد که تجربه‌های امر معنوی و دین‌داری باید با شناخت و ادراکی تازه برای مؤمن همراه باشد، همچنان که هر بار که شریعتی به سفر حج می‌رفت، ادراک دیگری از آن تجربه معنوی پیدا می‌کرد. ایده مهم دیگر این کتاب آن است که پرسوناژ‌های تاریخی به موقعیت‌های درونی و وجودی بدل می‌شود، مثلا هاجر که شخصیتی اسطوره‌یی تاریخی است، در رویکرد و نگاه علی شریعتی به یک موقعیت بدل می‌شود و از هاجر شدن سخن می‌گوید. شریعتی تأکید دارد که مؤمن باید بنیان‌گذار کعبه ایمان خویش باشد و به اعتقاد من این موضوع‌ها از مهم‌ترین ایده‌های کتاب «حج» هستند.

گله‌های دختر دکتر شریعتی از اتهام‌های واردشده به پدرش

ششمین نشست «تفکر از نمای نزدیک» با عنوان "شریعتی و ادبیات" همزمان با سی‌وششمین سالگرد درگذشت دکتر علی شریعتی با حضور فرزندش سوسن و مصطفی مستور در خانه‌موزه دکتر شریعتی برگزار شد.



به گزارش نامه، سوسن شریعتی در این نشست درباره پدرش گفت: من همیشه سعی کرده‌ام مساله ژنتیک و نسبت خانوادگی‌ام با شریعتی را در حرف‌ها و نظرهایم دخیل نکنم. اما وقتی بعضی از اتهام‌ها را در مورد او می‌شنوم، احساس می‌کنم حالا باید به عنوان دختر شریعتی از حیثیت و آبروی پدرم دفاع کنم.

او افزود: بعد از گذشت بیش از 30 سال عده‌ای پیدا می‌شوند و می‌گویند اصلا شریعتی نام خانوادگی پدر من نبود. او فردی بود به اسم علی مزینانی که به کمک ساواک از ایران خارج شد و بعد هم از بیماری قلبی مُرد. حتی گاهی پا را فراتر می‌گذارند و می‌گویند، خود ساواک حسینیه ارشاد و جلسات پدرم را تدارک دیده بود و مدیریت می‌کرد.

او درباره حق تألیف کتاب‌های پدرش هم گفت: ما از حق تألیف کتاب‌های او پس از مرگش استفاده می‌کردیم، اما دکتر شریعتی در دوران حیات خود هرگز برای کتاب‌هایش حق تألیفی نگرفت. ایشان نسبت به پول یک روحیه مقدس‌مآب داشت. برخی افراد با گفتن حرف‌هایی مثل این‌که "شریعتی از دست شخص وزیر علوم حقوق می‌گرفته" می‌خواهند چهره آن را تخریب کنند. پدرم پس از اخراج از دانشگاه حقوق بازنشستگی‌اش را می‌گرفت و پس از مرگش خانواده از حق تألیف کتاب‌های او استفاده می‌کردند.

او همچنین با اشاره به تغییر نگاه عده‌ای به آثار شریعتی گفت: مطمئنا برای خود شریعتی هم دردناک است که می‌بیند نوشته‌هایش در کتاب «کویر» امروز به پیامک‌های عاشقانه تبدیل شده است. برخلاف عقیده برخی از افراد که معتقدند با گذشت زمان شریعتی و کتاب‌هایش خسته‌کننده و پیش پا افتاده می‌شوند، معتقدم جنس آگاهی که شریعتی می‌خواهد بدهد، از جنس اطلاعاتی نیست که متوقف شود، بلکه مواجهه با او یک مواجهه‌ وجودی و پایدار است.

سوسن شریعتی ادامه داد: من هم مثل همه‌ی هم‌نسل‌هایم به شریعتی و آثار او مراجعه کردم؛ رجوعی که به بعد از مرگ پدرم مربوط می‌شود و مثل همه هم‌نسل‌هایم با مطالعه آثار او دست‌خوش شادی‌، عصبانیت و لذت شدم و هرچند بارها از او فاصله گرفتم، اما با این حال امروز می‌پذیرم میراث‌دار شریعتی هستم.

او در ادامه به روحیه مبارزه‌طلبانه پدرش اشاره و اظهار کرد: شریعتی با نه نگفتن به دین دولتی و نظام اجتماعی حاکم بر دوران خود، چالش و تنش مداومی ایجاد کرد. شریعتی از سویی روشنفکر بود و از سوی دیگر افرادی که پای بحث‌های مذهبی او در حسینیه ارشاد می‌نشستند و در تاریخ ادیان او ثبت‌نام می‌کردند، بیش از سه‌هزار نفر می‌شد و همه این‌ها باعث نادیده گرفتن او در جامعه شد.

مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید

 
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا