مقالات وارده  

سياست آرماني
---
سند افتخارات اصلاحات!

  هميشه وقتي از افاضات برخي دوم خردادي ها به كساني كه ادعاي ميانه روي و افراطي نبودن داشتند و دارند،شكايت مي كرديم و مي گفتيم كه اين صحبت ها و عملكرد ها چه معني دارد،آنها جواب مي دادند ،به ما مربوط نيست .آنها افراطي هاي گروه ما هستند.ما طرفدار ميانه روي هستيم.حرف ما را از دهان خودمان بشنويد.ما هم اطاعت مي كرديم و شك نمي برديم كه اين حرف ها براي گول زدن ما است. درست يكسال قبل در انتخابات سومين دوره شوراهاي اسلامي ،ائتلاف اصلاح طلبان كه متشكل از تمامي نيروهاي دوم خردادي و مورد تاييد 100% افرادي چون سيد محمد خاتمي و مهدي كروبي كه ادعاي ميانه روي در جنبش اصلاحات را دارند،بود، يك فيلم-عكس 5 دقيقه و 51 ثانيه اي تهيه كرد و در جا هايي ،توزيع كردند.متاسفانه و يا خوشبختانه به دست ما هم رسيد.تا زماني كه اين فيلم-عكس را مشاهده نكرده بودم ،من هم مانند همه بين افراطيون و ميانه رو هاي اصلاحاتيان ،تفاوت قائل مي شدم.اما اين فيلم ،اين بينش را به من داد كه هيچ فرقي ميان افراطيون و افراد به اصطلاح ميانه رو دوم خرداد ،وجود ندارد.شايد شيوه هاي اجرايي شان متفاوت باشد و الا هدف همه شان يكي است.اصلاح طلبان در اين فيلم ،ياران خود را بر مي شمارند.آرم  ائتلاف اصلاح طلبان
دعوت مي كنم به تماشاي تصاوير اين فيلم -عكس و توضيحات من ،بنشينيد.
در گوشه پائيني سمت راست ،آرم ائتلاف اصلاح طلبان است.
**تذكر:فيلم ،تنها يك موسيقي پس زمينه دارد و كلامي در آن نيست.
جملاتي كه منبع روزنامه اي دارد از كتاب تهاجم شيطاني م.سلحشور اخذ شده است.
1-آغــاز ---  آهنگ انتظار و خمودگي جزئي نواخته مي شود.
3 تصوير اول ،قبل از انتخابات 76 است.شهر پر از تبليغ است و مردم توجهي به آنها ندارد.همه تبليغ ها متعلق به رقيبان خاتمي است.تنها چند تصوير ،محمد خاتمي را تبليغ مي كند.

آهنگ انتظار هم چنان ادامه دارد.
به تصوير دوم كه مي رسيم ،آهنگ اميد نواخته مي شود.يعني با ورود سيد محمد خاتمي به گود انتخابات و پيروزي او،اميدي در دل مردم ،ايجاد مي شود.

تصاوير با آهنگي كه ترس و انتظاري مبهم را تداعي مي كند،ادامه مي يابد.
تصوير بعدي اجتماع تعدادي از حزب اللهي ها را نشان مي دهد كه دست نوشته هايي به دست گرفته اند.روي آنها نوشته شده است:
"موضع امام به قرائت عبدالله نوري:
اسرائيل خوب است.
نهضت آزادي قانوني است.
لايحه قصاص غير انساني و خشن است."
---
"آيا مواضع عبدالله نوري 78 ،همان مواضع عبد الله نوري دهه 60 است؟
امت اسلامي بر خلاف نوري،از انقلاب ،امام و رهبري نبريده است."
--
تصوير بعدي دادگاه عبدالله نوري را نشان مي دهد كه محسن رهامي در كنار اوست.
بد نيست نگاهي به اظهارات عبدالله نوري در بين سالهاي 76 تا 80 بي اندازيم.او از شاگردان آقاي منتظري است.
1-"ولايت انتصابي امري غير قابل فهم است،و اشكالات و تناقضات عديده اي دارد.(هفته نامه راه نو-77/6/21 -ش 21)

نوبت يار بعدي مي رسد و او كسي نيست جز غلامحسين كرباسچي.طلبه اي كه پس از اينكه توسط ر‍ژيم سابق ،لباس روحانيت از او گرفته شد،ديگر سراغ لباس روحانيت نرفت.او نمونه يك مدير در طرز تفكر حجه الاسلام هاشمي رفسنجاني است.وي به علت اينكه به مديريت فاسد در شهرداري تهران متهم بود،چند وقتي طعم زندان را تجربه كرد.
پس از تصوير عبدالله نوري كه در حال خارج شدن از منزل كرباسچي است،نوبت به هاشم آغاجري مي رسد.جالب است كه او در كنار تصوير معروف سيد محمد خاتمي سخنراني مي كند.
نمونه هايي از اظهارات او را مي خوانيم.
1-"دين در حكومت هاي ديني ،نه تنها افيون توده ها است،آنچنانكه ماركس گفته است،علاوه بر آن،افيون حكومت ها هم هست.زيرا اين افيون به واسطه فاصله انداختن بين واقعيت و ذهن حكومت ،نه تنها مردم را در ناآگاهي و فريب قرار مي دهد،بلكه حكومت ها را نيز فريب مي دهد."(كيهان 79/5/29 - به نقل از نشريه عصر ما)
2-"از اين به بعد ديگر نمي توان بقاي نظام جمهوري اسلامي و ثبات و اقتدار آن را بر مبناي نگهبانان دين سنتي ،تضمين كرد."(هفته نامه پيام هامون 78/12/23 - ص5)

تصوير بعدي ،تجمع طرفداران هاشم آغاجري است.
و تصوير بعد از آن اكبر گنجي را نشان مي دهد كه همه او را با نام اكبر.گاف مي شناسند.نمونه هايي از اظهاراتش ،او را بهتر به ما مي شناساند.
1-"آدم زميني نبايد در پاي ايدئولوژي هاي نا كجا آبادي قرباني شود،ارزش او از ايدئولوژي بالاتر است.ما انسان كامل در بين غير معصومان نداريم و لذاست كه قدرت مطلق،فساد مطلق به بار مي آورد.و جهنمي را روشن مي كند كه همگي در آن خواهند سوخت.پس بهترين راه نجات ،توزيع قدرت است."(روزنامه صبح امروز -78/2/26 - ص 2)
2-"پيامبر در بدر و حنين شمشير زد.اما آيا جنگ هاي جبهه حق عليه باطل ،پيامد هاي ناخواسته و يا آثار وضعيه به دنبال ندارد؟خشنوت فرزند خشونت است.و درخت خشونت ميوه هايي جز خشونت به بار نمي آورد.هيچ كس حق ندارد به صرف اينكه خود را حق و ديگران را باطل مي داند،دست به خشونت بزند.و در صدد نابودي مخالفان خود از طريق حذف فيزيكي برآيد."(صبح امروز - 78/2/23)
3-"رواج فساد و فحشا تاثير در قدرت دفاع و جنگ آوري ندارد.مگر عراقي ها هشت سال با ما و ده سال با آمريكايي ها نجنگيدند؟مگر پسر جرج بوش در جنگ كشته نشد،با اينكه كاباره ها و شراب فروشي ها براي همه آنها آماده بود"(صبح امروز -خرداد 78)
4-"حكم امام در مورد آقاي منتظري ،فقط بر مقلدان امام ،لازم العمل است و آيت الله العظمي منتظري كه مقلد نيست.در ثاني ساده لوح بودن ايشان از باب تشخيص موضوع است نه حكم و كسي نمي تواند در اين زمينه تقليد كند،ثالثا وقتي سياست و ديانت عين هم شدند ،مگر كسي مي تواند براي شخص خاصي ،بين آن دو تفكيك قائل شود؟"(عصر آزادگان - 78/8/11 - ص 8)
5-"ما تلاش مي كنيم خميني را به گونه اي تفسير كنيم كه مخالف با دموكراسي نباشد.خميني ديگر وجود ندارد.آنچه وجود دارد فقط برداشت هاي ما از سخنان اوست.اما به هر حال يك روزي در موزه خواهد رفت و هيچ كس نمي تواند جلوگيري كند.اين يك تكامل تاريخي است"(كيهان - 79/1/24)

يار بعدي عطا الله مهاجراني است، وزير ارشاد دولت خاتمي.او هم در بيهوده گفتن ،دست كمي از اكبر گاف ندارد.بخشي از سخنان او را با هم مرور مي كنيم.
1-"نظريه غيرت ديني ،ويران كننده انديشه،فرهنگ و تمدن است"(روزنامه آريا - 79/1/16)
2-"وقتي پيامبر اولوالعزمي چون ابراهيم در مورد معاد اين چنين شك مي كند كه به خدا مي گويد :به من نشان بده!چطور جوانان ما مجاز نباشند ،در مورد همه مسائل سوال كنند؟"(روزنامه آريا - 78/9/18 - ص 2)
3-"رقص را نبايد همواره ناپسند دانست"(نشاط - 78/6/1)
4-"برخورد با توهين كنندگان به مقدسات ،چون منجر به اشاعه توهين مي شود ،خود اشاعه فحشا است"(اخبار اقتصاد - 78/7/5 - ص 11)
5-"سر دادن شعار مرگ و آتش كشيدن پرچم آمريكا ،اعمالي زشت و وحشيانه است."(جبهه - 78/5/30)
6-"به فكر نيستيم كه سياست هايمان را تغيير دهيم"(مشاركت - 78/10/18)
تصوير بعد متعلق به آقاي طاهري اصفهاني ،امام جمعه مستعفي اصفهان است .در جريان استعفاي او جنجالي در اصفهان به وقوع پيوست كه شايد هدف از اين استعفا بود.
متن نامه مقام معظم رهبري ،را كه پس از اين قضايا خطاب به او نوشتند ،را با هم مي خوانيم.
بسم اللّه الرحمن الرحيم
جناب آيةاللّه آقاي حاج سيد جلال الدين طاهري دامت توفيقاته
با سلام و تحيت ديروز نامه اي منصوب به جنابعالي ملاحظه كردم كه در آن از برخي اوضاع كشور از جمله رواج فسادهاي اخلاقي و مالي و وجود تبعيض ميان طبقات مردم و استفاده هاي نامشروع برخي از اصحاب مناصب حكومتي يا روحاني شكوه كرده ايد.
اينها مطالب حقّي است كه اينجانب در چند سال اخير بارها در اجتماعات عمومي و نيز در ديدار مسئولان ذيربط درباره ي آن هشدار داده و بسيج همه ي امكانات را براي مبارزه با فقر و فساد و تبعيض از همه خواسته ام. اكنون هم معتقدم جز با جهادي مخلصانه و برخاسته از احساس درد و احساس خطر، اين شجره هاي ملعونه قلع نمي شود و اين محتاج همكاري و همصدايي همه بخصوص صاحبان موقعيتهاي حكومتي و اجتماعي است. يقيناً از جنابعالي كه سوابق ممتدي در انقلاب داريد بيشتر از خيلي ها انتظار و توقع داشته و دارم و اكنون كه طبق اين اعلاميه به اين فكر افتاده ايد آن را به فال نيك مي گيرم. امروزه براي رفع مشكلات مردم سه امر محوري وجود دارد، يكي توليد كار و اشتغال براي نسل جوان پراستعداد و پرشمار اين كشور است كه مشكلات زندگي را از دوش بخش مهمي از مردم ما بر مي دارد، دوم مبارزه با فساد اقتصادي در دستگاهها است كه اگر عزم همگاني بر آن قرار نگيرد همه ي تلاشهاي دولت كنوني و دولتهاي قبلي را خنثي و دستاوردهاي نظام مقدس ما را ضايع مي سازد و فاصله طبقاتي را عميق و منابع محدود ملّي را به خورد متجاوزان به حقوق ملت مي دهد. سوم و از همه مهمتر وحدت ملّي و يكصدايي مسئولان و خواص است كه اگر مخدوش شود هيچ حركت سازنده به سامان نمي رسد. مردم فداكار و مؤمن ما بحمداللّه در زير پرچم اسلام و انقلاب متحدند. نمونه اي از حضور پُرحماسه و پُرانگيزه ي مردم در دفاع از نظام اسلامي و اعلام حمايت از مباني انقلاب را خود جنابعالي در سفر چند ماه قبل اينجانب به اصفهان شاهد و ناظر بوديد و پس از آنكه عظمت و هيبت اجتماع مردم مؤمن و غيور و جوانان پرشور و مصمم را در ميدان امام و خيابانهاي اطراف آن به چشم خود ديديد به اينجانب گفتيد كه من از اوايل انقلاب چنين جمعيت متراكم و پرشوري در اين ميدان عظيم نديده ام. مردم بر خلاف تحليل تعداد انگشت شمار اشخاص مغرض يا فريب خورده، پشتيبان نيرومند انقلاب و اسلام و امام اند. كساني كه بر اثر تلقين اطرافيان ناباب و نامطمئن پنداشته اند كه نظام جمهوري اسلامي دوران ضعف وانحلال را مي گذراند، خودشان در دوران ضعف و انحلالند. دشمنان سوگند خورده ي انقلاب كه يكروز هم با امام و امت دل صاف و مهربان نداشته اند با اين تلقين ها مي خواهند مردم را مأيوس، جوانان را گمراه، و بعضي پيران موجّه ولي بي خبر را مدّعي امام و انقلاب كنند. در چنين شرايطي حرف زدن و اقدام كردن هوشياري بيشتري مي طلبد و اندك غفلتي دشمنان داخلي و خارجي را در سوءاستفاده و سوء نيت خود گستاخ مي سازد و جفاي بزرگي به اين ملت مظلوم است. از همين رو، روزي كه اطلاعيه ي منسوب به جنابعالي صادر شده ضدانقلاب كه در زير سايه ي آمريكا و اسرائيل با پول آنها زندگي و تغذيه مي كند بيشترين سوءاستفاده را از آن كردند و آن را مقابله با سياستهاي امام راحل و نفي و رفض نظام اسلامي و شعارهاي آن وانمود كردند. البته بنده با سابقه ي رفاقت و آشنايي با جنابعالي و اطلاع از سوابق ممتدتان در انقلاب و نيز اطلاع از محبّتي كه همواره نسبت به اينجانب ابراز كرده ايد چنين برداشتي نمي كنم ولي كساني كه سخن شيطان را باور كنند و فريب آن رابخورند نيز وجود دارند. اين بايد موجب شود كه همه ي ما در گفتار و اظهار خود هوشياري و دقت و اخلاص بيشتري به كار گيريم و نگذاريم وحدت و انگيزه اين ملت بزرگ و قهرمان خداي نخواسته با غفلت ما مخدوش شود. آمريكا براي عملي كردن تهديد خود در ايران تنها كمبودي كه دارد وجود يك پايگاه مستحكم مردمي است كه بتواند با استفاده از آن انتقام خود را از انقلاب و اسلام و امام بگيرد و براي سركوب اين ملت آزاد و شجاع، يك ديكتاتوري سياه شبيه ديكتاتوري پهلوي در اين كشور مستقر كند. البته اين خواب بي تعبير و خيال احمقانه ي آنان مانند تحليلهاي غلط هميشگي شان نسبت به مسائل كشور، براي آنان جز خسران و يأس چيزي به بار نخواهد آورد. مهم آن است كه خواص ملت نگذارند هيچ حركت و اقدام آنان در خدمت آن هدف شوم قرار گيرد. در باب فساد اقتصادي خوب است همه از اطرافيان و منسوبان خويشاوندي و شخصيتي خود شروع كنند. فساد را فقط در اشخاص دور دست نبينند، بلكه در نزديكان خود و اشخاص ظاهراً مورد اعتماد خود هم آن را حس و با آن مبارزه كنند. بلاي گرفتاري در مُشت اطرافيان نامطمئن موجب شد كه يكي از ياران و شاگردان نزديك امام در اواخر عمر آن يگانه ي زمان، مطرود ايشان واقع شود و او را از دخالت در امور سياسي منع شرعي كنند و باز اگر آن شخص به اين تصميم و اخطار حكيمانه ي استاد و مراد خود عمل مي كرد يقيناً مشكلات بعدي را براي خود و كشور به وجود نمي آورد.
اينجانب جفاي به خودم را فراموش مي كنم اما همه بايد از امام راحل عظيم خود آموخته باشيم كه جفاي به ملت و تلاش براي سُست كردن بنيان نظام اسلامي قابل بخشش نيست.
در پايان از مردم عزيز و وفادار ومردان و زنان مؤمن و غيور اصفهاني و بخصوص از فرزندان انقلابيم مي خواهم كه همه ي سعي خود را در حفُآرامش شهر و محيط نماز جمعه ي اصفهان بكار برند و از هر شعار و حركتي كه موجب تشنج و اختلاف و دودستگي شود جداً پرهيز كند. بي شك يكي از مهمترين هدفهاي دشمن ايجاد هرج و مرج و آشفتگي و درگيري ميان اقشار ملت است. با كمال هوشياري از تحقق اين خواسته ي دشمنان زبون و ابله و پليد، جلوگيري كنيد.
اكنون كه جناب آقاي طاهري از امامت جمعه كناره گرفته اند مانند ماههاي گذشته كه ايشان به خاطر ابتلائات جسماني در نماز حاضر نمي شدند جناب حجةالاسلام آقاي حاج سيد علي قاضي عسگر و جناب حجةالاسلام آقاي حاج شيخ محمد تقي رهبر امامان جمعه ي موقت اصفهان، نماز جمعه را با متانت و استحكام و شكوه فراوان برگزار كنند. اينجانب از كسي شكوه نمي كنم و به مدد الهي اطمينان دارم و به خاطر عزم مؤمنانه ي اين ملت بزرگ و عظمتي كه در هنگامه مشكلات از خود نشان مي دهند جبهه ي سپاس بر درگاه الهي مي سايم و اگر شكوه اي در دل باقي بماند به درگاه ولي اللّه اعظم (ارواحنا فداه) عرضه خواهم كرد.
والسلام علي جميع عباداللّه الصالحين - سيدعلي خامنه اي 81/4/20
 

تصوير بعدي تجمعي را نشان مي دهد كه در آن دختري بر دهان خود چسب زده است كه بگويد در ايران اسلامي خفقان است.
و او هم جزئي از اصلاح طلبان است.
پس از آن هم تصويري از خاتمي است كه در كنار دري است كه روي آن نوشته شده است ،خروج،فشار دهيد.كه به زبان بي زباني مي خواهد بگويد كه به قول خود خاتمي ،اقتدارگرايان يعني ما،هر 9 روز يك بخران عليه خاتمي به راه انداختيم.العجب ،ثم العجب.
تصوير بعدي هم همان پيراهن عثمان است كه پس از 14 قرن باز هم دست آويز عده اي شده است.درست عين همان داستان پيراهن عثمان.اين تصوير و تصاوير بعدي درباره قتل هاي زنجيره اي است.و اولين عكس آن مربوط به داريوش فروهر است،همان كسي كه به تعبير رهبر انقلاب دشمن ما بود. رهبر معظم انقلاب مي فرمايند:"اگر نظام جمهوري اسلامي اهل دشمن كُشي است، دشمنان خودش را مي كُشد؛ چرا سراغ فروهر و عيالش برود؟! مرحوم فروهر، قبل از انقلاب دوست ما بود؛ اوّل انقلاب همكار ما بود؛ بعد از پديد آمدن اين فتنه هاي سال شصت دشمن ما شد؛ اما دشمن بي خطر و بي ضرر. بيني و بين اللّه، فروهر و همسرش - اين دو مرحوم - دشمنان ما بودند؛ اما دشمنان بي ضرر و بي خطر"
پس دشمنان ما و رهبري هم ،دوستان اصلاح طلبان هستند.
بد نيست گوشه اي از سخنان حجه الاسلام حسينيان ،رئيس مركز اسناد انقلاب اسلامي را در باره قتل هاي زنجيره اي بخوانيم.
وي مي گويد:"قضیه قتلها مثل این كه گریبان ما را گرفته، هر چه ما مىخواهیم فرار كنیم، راه فرارى وجود ندارد. عرضم به حضورتان، اجازه بدهید من اطلاعات بیشترى را در رابطه با ماجراى قتلها در اختیار دوستان قرار بدهم كه جواب خیلى از این سؤالاتى كه قطعا سؤالات بعدى هم در این رابطه هست، روشن خواهد شد و شاید بیشتر وقت مجلسمان را هم بگیرد. اما خواهش مىكنم كه دقت بفرمایید چون مطالبى كه عرض مىكنم، همه سلسلهاى است متصل به هم و باید همه را در نظر گرفت تا ان شاء الله نتیجه نهایى را بتوانیم بگیریم.
قبل از این كه این قتلها آغاز بشود، من بیوگرافى آقاى موسوى معروف به آقاى كاظمى البته اسم اصلىاش آقاى كاظمى است، در این مصاحبههایى كه آقاى نیازى مىكنند و اطلاعیههایى كه سازمان قضایى مىدهد، به سیدمصطفى كاظمى یا به اعتبار ما آقاى موسوى (موسوى شیرازى). آقاى موسوى بچه استان فارس است. از همان زمانى كه اطلاعات در سپاه تشكیل شد، در اطلاعات سپاه بود و از همان زمان متهم بود كه با دستگاه آقاى منتظرى،‌ها‌دى و مهدى‌ها‌شمى در ارتباط است. بعد از این كه وزارت اطلاعات تشكیل شد و اداره كل اطلاعات هم در استان فارس تشكیل شد، ایشان به عنوان مسؤول اداره كل اطلاعات فارس انتخاب شدند كه درگیرى درونى از همان جا در استان فارس هم شروع شد و ایشان معروف بود در همان زمان، از بچههاى چپ استان فارس هست. درگیرى بین ایشان و امام جمعه شیراز به اوج خود رسید كه ناچار شدند آقاى موسوى را از شیراز به تهران منتقل كنند و در وزارت هم كه بود معروف بود به چپگرایى. در جریان انتخابات به شدت از جناب آقاى خاتمى حمایت مىكرد و این حمایت هم به قدرى افراطى شده بود كه بعد دیگر حتى طرفداران خود آقاى خاتمى هم ناراحت مىشدند.
در این ماجرا، مدتى قبل از این كه این قتلها شروع بشود، آقاى موسوى خدمت آقاى خاتمى مىرسد، ناگفته نماند كه براى معاونت امنیت هم از طرف ریاست جمهورى، آقاى موسوى پیشنهاد شده بود به آقاى درى كه ایشان به عنوان معاون امنیت نصب شود اما به ادله مختلف پذیرفته نشد. اما به عنوان معاون معاون امنیت یا جانشین معاون امنیت منصوب شدند. قبل از این كه این قتلها به وقوع بپیوندد، ایشان خدمت رئیس جمهورى مىرسد و مطلبى را اعلام ميكند و ميگوید كه در وزارت اطلاعات سناریویى در حال تدوین است و مىخواهند عدهاى را به قتل برسانند تا باعث سقوط دولت شما بشود. هنوز از قتلها خبرى هم نبود و حتى با یكى از مشاورین ریاست جمهورى هم تماس تلفنى گرفته و این جریان را گفته، كه خوشبختانه نوارش موجود است و ضبط شده این مكالمه. بعد از مدتى قتلها شروع شد. قتلها وقتى كه فروهر و خانمش كشته شدند، رئیس جمهور موضعگیرى كرد، مسؤولین دیگر موضعگیرى كردند، خصوصا ریاست جمهورى موضع تندى گرفت و هیأت هم از آن زمان شروع به كار كرد. بلافاصله بعدش قتلهاى دیگرى هم به وقوع پیوست كه از همان اول این ماجرا را مشكوك ميكرد كه چرا واقعا چنین اتفاقاتى دارد پشت سر هم به وجود مىآید. بعد از این كه ماجراى قتلها به اوج خود رسید، خود آقاى موسوى رفت به دفتر رئیس جمهور و گفت كه این قتلها توسط من انجام شده و كشفى هم اصلاً در كار نبود. خود ایشان رفتند گفتند. حتى دو سه روز ایشان را تحویل نمىگرفتند و ميگفتند دروغ است، مگر ميشود آقاى موسوى دوم خردادى طرفدار جبهه دوم خرداد چنین كارى را مرتكب شده باشد؟ نمي پذیرفتند و مي گفتند باز این سناریو است. تا بالاخره آنقدر اصرار كرد كه پذیرفتند.
نكته بسیار مهمى در بازجویى، آقاى موسوى مطرح كرده است كه باز من عرض ميكنم، آخرین حرفش هم همین است. آقاى موسوى علت و انگیزه قتلها را چنین بیان مىكند، عین عبارت است كه من حفظ كردهام، ایشان مي گویند كه: «تحلیل ما از اوضاع جارى روز این بود كه آقاى خامنهاى غیر از امام است و آقاى خاتمى هم به دلیل این كه 20 میلیون راى آورده و بیست میلیون پشتیبان دارد، قدرتش بیشتر از بنىصدر است و ما این قتلها را مرتكب مى شویم و به گردن آقاى خامنه اى مىاندازیم و جنگ بین این دو منجر به شكست آقاى خامنهاى در مقابل خاتمى خواهد شد».
درست 15 یا 16 روز بعد از دستگیرى آقاى موسوى، بنده براى اتمام حجت رفتم دفتر آقاى خاتمى كه با ایشان ملاقات كنم. آقاى ابطحى بدون كم و كاست تحلیلش از اوضاع همین بود و با صراحت به ما اعلام كرد، گفت: «فلانى ببین، آقاى خامنه اى غیر از امام است و آقاى خاتمى بیست میلیون نفر پشت سر دارد، آقاى خامنهاى 8 میلیون رأى آورد و اگر درگیرى به وجود بیاید، شما مطمئن باشید كه آقاى خامنهاى پیروز نخواهد شد». شما ببینید كسى كه خوشبختانه من چند روز بعدش كه رفتم در سپاه سخنرانى كردم، این را نقل قول كردم كه آقاى ابطحى هم رسید به من و گلگى كردند كه چرا یك مطلبى را كه من در جلسه خصوصى گفتم آمدى عمومى گفتى. خوشبختانه كسى هم بود كه نتوانند بعدا انكار بكنند. گفتم شما دارى توطئه ميكنید علیه رهبرى، حالا من این مطلب را در یك جلسه خصوصى این ور و آن ور نگویم؟ به هر حال این براى من بسیار مهم بود كه چطور مىشود كه كسى كه مرتكب قتل شده و مسؤول دفتر مقام محترم ریاست جمهورى، این حرف را مى زنند آیا جز این هست كه باید یك جریان فكرى حاكم بر این جریانات باشد؟ آیا منشأیى غیر از یك منشأ واحد این دو سخنگو و این دو نفر باید داشته باشند؟ بعد پىگیرى كردم كه خب حالا چه طورى مىخواستند این ماجرا را گردن مقام معظم رهبرى بیندازند. قتلها را مرتكب شدند. خب قطعا نمى گویند كه خود آقا آمده و كشته. گفتند كه آقاى موسوى در بازجویى مىگویند كه قرار بود ما این قتلها را به كردن سپاه بیندازیم و بگوییم سپاه این كار را كرده و معلوم بود كه سپاه زیر نظر فرماندهى كل قوا هست و وقتى كه به گردن سپاه بیافتد معنایش این است كه آقاى خامنه اى چنین چیزى را دستور داده. درست این مطلبى را كه آقاى موسوى در بازجویى اش اعتراف مى كند، شب 21 ماه رمضان در مسجد حسین آباد آیت الله طاهرى، هنگام سخنرانى یكى از روحانیون جناح چپ «مجمع روحانیون» در مسجد حسین آباد اتفاق مىافتد. دست خط مقام معظم رهبرى، واقعا دیدنى است، دستخط مقام معظم رهبرى را جعل كردند. البته وقتى دقت مى كنیم مى فهمیم كه آن دستخط نیست. اما تلاش كردند كه نزدیك هم باشد كه خطاب به سردار رحیم صفوى، كه سردار رحیم صفوى این دگراندیشان و نویسندگان روشنفكر، معاند و مرتد هستند؛ شما اینها را از بین ببرید. یعنى همان كارى را كه قرار بوده در ماجراى این قتلها انجام بدهند. خوشبختانه این فرد دستگیر شده، یكى از وابستگان سیدمهدى‌ها‌شمى است كه دستگیر شده و اعتراف هم كرده است به جعل این نامه. باز دوباره این دو تا واقعه را وقتى كه كنار هم گذاشتم، اینها را خدمت مقام معظم رهبرى هم من عرض كردم. این دو مطلب را كه گفتم خدمت ایشان هم عرض كردم. وقتى كنار هم گذاشتیم كه آن آقا در زندان اعتراف مىكند كه ما از طریق سپاه و بیرون از زندان هم درست مىآید؟ این برنامه اجرا مىشود و شایعه عملى مى شود و اجرا مى شود و حتى جعل مى شود. من فهمیدم كه باید یك ماجرایى پشت این قضیه باشد. در همین حین ماجراى آقاى پروازى پیش آمد. آقاى پروازى یك طلبهاى است با بچه هاى حزب الله همكارى مى كرد. بعدا درگیر شدند با بچه هاى حزب الله و ایشان منشعب شد و شروع كرد علیه بچه هاى حزب الله فعالیت كردن و حرف زدن و صحبت كردن. از این موقعیت گل آ لود آقاى سعید حجاریان، آقاى امین زاده معاون وزیر امور خارجه، آقاى محسن آرمین سخنگوى مجاهدین انقلاب اسلامى، این سه نفر و یك نفر دیگر هم آقاى افشار كه من نمى شناسم، هنوز هم نمى شناسم، كه چه كسى است، مى آیند این طلبه بنده خدا را مى برند و تحریكش مى كنند و مى گویند بیا و بگو كه اولاً حزب الله تا به حال چه كارهاى خشونت آمیزى انجام داده و ثانیاً بیا و بگو اینها با دستور رهبرى بوده.
شروع ميكند و یك لیستى از كارهایى را كه حزب الله كرده اند، كجا سینما آتش زده اند، كجا چه كار كرده اند، مى گوید كه مثلاً ده نمكى ميگفت كه ما از آقا اجازه گرفته ایم، فلانى گفته كه ما اجازه گرفته ایم. آقاى سعید حجاریان شخصیت خیلى بالایى هستند، بالاخره مشاور رئیس جمهور بود آن زمان، مشاور رئیس جمهورى مى نشیند این نوار را پیاده مى كند و این مى گویندهایش و فلانى مى گوید را حذف مى كنند و همه این عوامل به قول خودشان خشونت آمیز را مى گویند ما به دستور رهبرى انجام دادیم و جزوه اى چاپ مى كند، و براى من هم فرستادند به نام «سخنرانى حجةالاسلام پروازى در جمع رزمندگان بسیج» و پخش كردند و از آن طرف آمدند این بنده خدا، خود بازجویى آقاى پروازى را نگاه كردم، آقاى پروازى مى گوید كه من رفتم اعتراض كردم به آقاى حجاریان، كه آقا اولاً بنا نبود شما چنین چیزى را منتشر بكنید، بعد هم چرا صحبتهاى مرا تحریف كردید، آمدید بعضى قسمتش را حذف كردید. مى گویند خب حالا یك تكذیبیه بده ما مى گذاریم در خبرگزارى جمهورى اسلامى، و سر بنده خدا كلاه مى گذارند و یك چیزى مى نویسد. دوباره بهش برمى گرداند و مى گوید اینجایش را حذف كن، آن حذف مى كند و سه چهار دفعه همینطور مى آورند و مى برندش و سركارش مى گذارند و آخر كار بهش مى گویند كه قرار است حزب الله تو را به قتل برساند و دادگاه ویژه روحانیت هم مى خواهد دستگیرت كند، بیا فرار كن و ما در آلمان براى تو جا درست كرده ایم و كارهایش را هم كرده ایم كه بروى پناهنده بشوى. تا تبریز هم آقاى پروازى را بردند و شایع شد همان موقع كه یك روحانى به آلمان پناهنده شده، هنوز پناهنده نشده، اینها آن قدر حماقت كردند كه این را شایعه كردند كه یك روحانى پناهنده شده. خب ما هم حساس بودیم و مدام سؤال مى كردیم، كى است. فقط مى گفتند یك روحانى است كه به آلمان پناهنده شده و قرار است كه چند روز دیگر با رادیو كلن یك مصاحبه داشته باشد. این طلبه بیچاره بالاخره آدم متدینى بوده، بچه اهل جبهه بوده، آنجا عقل و دینش مانع مى شود و مى گوید حالا این چه كارى است، حالا اینجا من كار خلافى كردم، بروم كار خلافترى هم علیه جمهورى اسلامى بكنم كه چى، برمىگردد و مستقیما خودش را به دادگاه ویژه روحانیت معرفى مى كند و ماجرا را تعریف مى كند و واقعا این توطئه كه قرار هم شد(نوار گویا نیست)... خدمت آقا رسید و گریه كرد و عذرخواهى كرد و گفت ماجرا را. آقا هم سفارش كرده بود كه حالا اشتباهى هم كرده، شما هم در دادگاه ویژه كارى به او نداشته باشید.
قرار شد سعید حجاریان را دستگیر بكنند. اما متأسفانه تا به گوش آقاى خاتمى رسید، واسطه هایى را فرستادند و حتى ظاهرا خدمت مقام معظم رهبرى هم رسیده بود كه خلاصه این مشاور هست و بد مى شود براى ریاست جمهورى، دستگیر نكنید. نكردند و اما امیدوار هستیم به هر حال یك روزى این پرونده رو بیاید و سعید حجاریان به میز محاكمه به خاطر این توطئه كشیده بشود. واقعا اگر هر كدام از ماها یك چنین برخوردى را كرده بودیم چه مى كردند براى این آقاى خاتمى. بنده حدود یك ماه پیش آمدم در مدرسه فیضیه صحبت كردم. بلافاصله رفتند خدمت آقا گله كردند كه فلانى رفته علیه رئیس جمهور در مدرسه فیضیه صحبت كرده، كه دفتر وقتى با من تماس گرفت كه چى گفته اى؟ گفتم من چیزى علیه ایشان حرف نزدم. خب بالاخره ما حرف داریم، ما نسبت به حرفها و ادعاهاى ایشان نقد داریم. خود ایشان هم مدعى آزادى هستند. اگر آزادى نیست كه بفرمایید آزادى نیست و ما خفه خون بگیریم. اگر هم هست، خب ما هم به اندازه سعید حجاریان و آقاى كروبى بایستى آزاد باشیم و حرفمان را بزنیم. اگر هم خلاف مى زنیم، برخورد قانونى بكنند. اگر تهمت مى زنیم، یقه مان را بگیرند و بیندازند زندان. اگر حرف بى ربط مى زنیم به قول خودشان بیایند جواب بدهند. آخر چه حرفى است كه من در تلویزیون حرف مى زنم مى گویند تلویزیون یك وسیله عمومى است. فیضیه خانه من است، من اگر در خانه خودم حرف نزنم، پس كجا باید بروم حرف بزنم. این آقایان مدعى آزادى این قدر بى تحمل و نابردبار هستند در مقابل مخالفین خودشان. به هر حال نگذاشتند سعید حجاریان دستگیر بشود. حالا عرض من این است كه در همین گیر و دار جریان توطئه سعید حجاریان، محسن آرمین و امین زاده، مشاورین و معاونین و مسؤولین علیه رهبرى به وقوع پیوست و طرح شد. روزنامه ها هم شروع كردند اتهام این قتلها را گردن رهبرى انداختن. حالا من نمى خواهم شروع كنم از اول؛ هر كس اهل خواندن روزنامه هاى دو خردادى بود، كاملاً مشخص بود همه القایشان این هست كه مى خواهند بگویند كه پشتوانه این قتلها رهبرى بوده است."

 
 

تصوير بعدي متعلق به يار بعدي است.عباس عبدي.
عباس عبدي مي گفت:
1-"انقلاب اسلامي متاثر از الگوي حكومت شوروي سابق است و سرانجام آنها هم يكسان خواهد بود."(هفته نامه راه نو - 77/6/21 - ص 4)
2-"خداوند راه و روشي براي حكومت پيشنهاد نداده و مشروعيت هر حكومتي به راي مردم است.وظيفه يك مبلغ ديني صرفا ابلاغ و عرضه است،نه حكومت كردن."(راه نو - 78/6/14 - ص 2)
3-"علت اصلي كشمكش جناحي در ايران دعواي بين حكومت انتصابي و حكومت انتخابي است.اصل ولايت فقيه در قانون اساسي انتصابي است.طرفداران اصلاحات طرفداران حكومت انتخابي هستند.و راه حل از بين رفتن همه دعواهاي جناحي ،برگزاري يك همه پرسي با هدف ايجاد اصلاحات و تغييرات قانون اساسي است."(روزنامه جمهوري اسلامي - 79/10/4 به نقل از راديو بي بي سي )
تصوير بعدي متعلق به روزنامه سلام و جرياناتي كه اين روزنامه به راه انداخت كه به 18 تير 78 معروف شد.
تصوير بعدي نشان مي دهد كه نيروهاي انتظامي جمهوري اسلامي ،ياران و طرفداران اصلاح طلبان را مورد ضرب و شتم قرار مي دهند.

اين تصوير به همراه تصوير قبل و بعد كلا مي خواهد بگويد كه 18 تير انقلاب طرفداران اصلاحات بود كه با خشونت و سبعيت نيروهاي انقلابي و انتظامي سركوب شد.

اين تصوير ديگر به طور واضح نشان مي دهد كه حتي نيروهاي حزب الهي هم مقابل طرفداران اصلاح طلبان نبوده اند ،بلكه قواي انتظامي در مقابل طرفداران 2 خرداد بودند و ياران اصلاح طلب به سوي نيروهاي انتظامي سنگ پرتاب مي كنند.
تصوير بعدي دروغي بزرگ را نشان مي دهد كه عده اي در حال اغتشاش اند و در جلوي آنها كفن پوشي كه بر روي لباسش مثلا خون ريخته است،در حال حركت است.با زبان بي زباني مي خواهند بگويند كه اينها قصد جان ما را كرده اند.تصوير بعدي هم مي خواهد نشان دهد كه نيروهاي انتظامي حتي با عابرين ساده هم،برخود شديد مي كنند.

تصوير بعدي مي خواهد بگويد كه دختري معصوم! به جرم اصلاح طلبي در بند نيروهاي خشن انتظامي است.
در اين جاي فيلم غم شديدي در آهنگ موج مي زند.و تصوير نمايان مي شود كه حجاريان ترور شد.

تصوير بعدي كه قطعا مغرضانه انتخاب شده است و درست پس از قضيه ترور حجاريان قرار دارد ،تصوير محمود احمدي ن‍ژاد ،رئيس جمهور است كه در آن زمان به همراه ترقي ،در دادگاه موسوي خوئيني ها مدير مسئول سلام و پدر فكري اصلاح طلبان حضور دارند.

تصوير بعدي دختر دانشجويي را نشان مي دهد كه كتابي به نام تراژدي دمكراسي در ايران در دست گرفته است و گويا كل فيلم هم همين را مي خواهد بگويد كه ما اصلاح طلبان اهل صلح و گفتگو و دموكراسي هستيم ولي جريان روبروي ما تاب دموكراسي را ندارد و خشن و وحشي است.
تصوير بعدي مجلس ششم را نشان مي دهد كه سعي شده است در اين فيلم چون سند افتخاري براي اصلاح طلبان باشد.

تصوير بعدي مي خواهد بگويد كه همه از خاتمي مي خواهند كه حق شان را مطالبه كند و خاتمي هم سر گرم در اين كار است.
تصوير بعدي هم متعلق به حجه الاسلام هاشمي است كه مربوط به انتخابات رياست جمهوري است كه سعي مي كند كه ژست جوانانه اي بگيرد.گويا اصلاح طلبان خود را به فراموشي زده اند كه اكبر خان گنجي ،با آبروي آقاي هاشمي رفسنجاني چه كرد.خود را به فراموشي زده اند.

تصوير بعدي هم راي دادن سيد محمد خاتمي را نشان مي دهد.

چند ثانيه صفحه سياه مي ماند كه مي خواهد انتظار و گذر زمان را نشان بدهد.
يك دفعه آهنگي پر از شادي و اميد نواخته مي شود و تا پايان فيلم ادامه مي يابد.
تصوير بعدي سعيد حجاريان را نشان مي دهد .
سعيد حجاريان در آن سال ها مي گفت:
1-"رهبري كاريزماتيك ديني به درد اصل جنبش مي خورد ،اما اگر پاي آن به دوران ثبات و سازندگي كشيده شود،به استبداد ديني منجر خواهد شد."(هفته نامه مبين 78/6/27 - ش 339 - ص 6)
2-"تفكر فقهي نم تواند فرهنگ عاشورا را بازسازي كند.فوقش مي تواند امر به معروف و نهي از منكر را واجب كند.عرفان است كه فرهنگ عاشورايي را مي سازد."(روزنامه ايران - 78/1/31 - ص 10)

تصاوير بعدي مي خواهد شادي مردم را از كارهاي اصلاح طلبان و تلاش خاتمي و دولتش را نشان بدهد.

اين تصوير هم بهانه اي است براي ادعاي دين به شيخ مهدي كروبي ،شيخ اصلاحات.

تصوير بعدي ياران ديگر اصلاح طلبان را نشان مي دهد .محسن رهامي كه متهم پرونده نوارسازان بود.و در كنارش محسن كديور نشسته است.
كديور از شاگردان آقاي منتظري است.
اظهاراتش را با هم مرور مي كنيم.
1-"معصومين فقط در كليات و اصول اسوه اند،نه در فروع و جزئيات"(ماهنامه كيان - بهمن 77)
2-"حكومت در دست ماست.ما به اهداف خود رسيده ايم.ما اصلاحات خودمان را كه تغييرات در نظام و رهبري است،از طريق مجلس ششم انجام خوهيم داد."(يا لثارات - ش 93)
3-"انقلاب اسلامي در ديندار كردن مردم،كارنامه درخشاني ندارد،مردم در عمل هيچ فرقي با زمان سابق نكرده اند."(روزنامه خرداد 77/11/26 - ص6)
4-"فقيه نه علم غيب دارد و نه عصمت.لذا وجوب تبعيت ندارد و جامعه هم راهي جز رجوع به عقل جمعي ندارد.هيچ الگويي در زمان غيبت براي اداره جامعه در دست نداريم."(ماهنامه كيان -بهمن 77 )
5-"دين حكومت ندارد و هيچ روشي را براي نحوه حكومت ،پيشنهاد نداده است؛نحوه حكومت را مردم تعيين مي كنند ،چون اصل حكومت يك امر عقلاني است ،نه ديني."(خرداد -77/9/18 - ص 6)
تصوير بعدي متعلق به مصطفي تاج زاده ،از معاونين وزارت كشور دولت خاتمي كه متهم به تقلب و دستكاري در انتخابات مجلس ششم  شد.در كنار او هم محسن ميردامادي است كه هم اكنون به جاي محمد رضا خاتمي ،دبير كل حزب دولت ساخت،مشاركت شده است.

نوبت به يار بعدي مي رسد.يعني محمد رضا خاتمي.وي در انتخابات رياست جمهوري نهم ،معاون اول مصطفي معين بود كه تلويحا در سخنراني اش ،يك از افتخاراتشان را متوقف و منفعل كردن شوراي نگهبان و رهبري دانست.
او در چند سال پيش گفته بود:
1-"مبناي مشروعيت هر كاري ،راي مردم است.و قرائتي از اسلام در جمهوري اسلامي پذيرفته شده است،كه همه چيز را براساس راي مردم بداند."(جمهوري اسلامي - 79/6/8)
تصاوير بعدي هم مثلا شادي مردم از فعاليت هاي اصلاح طلبان و تجمعشان را به نفع اصلاحات خاتمي ،نشان مي دهد.

نوبت به يار بعدي يعني شيرين عبادي مي رسد.همان كسي كه جايزه صلح نوبلي را گرفت كه قبلا ياسر عرفات و شيمون پرز گرفته بودند و چون معتقد بود رعايت حجاب تنها در ايران لازم است ،در مجامع خارج از ايران ،با سر برهنه و لباس هاي آنچناني ،حضور پيدا مي كرد.
شيرين عبادي گفته بود:
1-"دو عامل در قتل و خشونت دخيل است.يكي جانشيني روابط به جاي ضوابط و ديگري كه مهم تر است،وجود قوانين غلط در مجازات هاي اسلامي است"(ماهنامه دنياي سخن‌‌‌ - آبان -آذر 78 ش 88 ص 21)
تصوير بعدي دختر ها و زنهاي بد حجابي را نشان مي دهد كه طرفدار خاتمي اند و شادي مي كنند.قطعا اگر تيم فعلي نيروي خدوم انتظامي در آنجا بود،بايد به همه بر اساس طرح امنيت اجتماعي ،يا تذكر مي داد و يا جلب مي كرد.اين علاقه وافر اصلاح طلبان به نشان دادن اين طرفداران ،يعني دختر ها و زنهاي بد حجاب و هم چنين پسراني كه اگر وضعشان از دختران بدتر نباشد،بهتر نيست،حكايت مي كند كه شايد بدشان نمي آيد كه جامعه سراسر اين گونه شود.
محمد خاتمي مي گفت "اگر اين حجاب و پوشش مانع حضور زن و بروز شخصيت زن شود ،قطعا مضر است.مشكل اين نيست كه زنان چگونه لباس بپوشند ،مشكل اين است كه زنان بتوانند در عرصه هاي مختلف حضور داشته باشند."(همبستگي - 79/8/16)

تصاوير بعدي هم مي خواهد محبوبيت خاتمي را نشان دهد .جالب اين است كه تنها حضور عموم مردم در عكس ها همين عكس آخر است كه مربوط به يكي از سفر هاي خاتمي مي شود.

تصوير بعدي جواني را نشان مي دهد كه در يك دستش تصوير گنجي و در دست ديگرش نوشته اي را گرفته است كه روي آن نوشته اند"انديشه زنداني نمي شود"يعني مي خواهد بگويد كه ما انديشمنديم و اينكه نظام ،انديشمندان را به جرم انديشه شان ،زنداني مي كند.فكر مي كنم ،انديشمندان اگر باخبر بشوند كه به اكبر گنجي لقب انديشمند داده اند،دست از انديشه و انديشمندي شان مي كشند.چون گنجي به تنها چيزي كه نمي خورد ،انديشه و انديشمندي است.
تصوير بعدي هم خاتمي را نشان مي دهد كه به يك طرف دارد اشاره مي كند و يعني اينكه دارد راه آينده را به اصلاح طلبان نشان مي دهد.

د آخر هم تصوير از برج آزادي.

و فيلم تمام ميشود با جمله اي كه مي گويد عكس از حسن سربخشيان.
-------------------------------------------------------------------
اما نكته اي كه به نظر مي رسد اين است كه بالاخره اين افراطي هاي اصلاح طلبان كه همه از آنها بري هستند چه كساني هستند؟آيا غير از اينها كه بر شمرده شد،اصلاحات يار ديگري هم دارد كه بخواهد افراطي باشد؟
در انتها چند جمله ديگر از افاضات ديگر دوستان اين اصلاح طلبان مي آوريم كه منش فكري شان بيشتر مشخص شود.
1-محمد خاتمي "اگر دين مقابل آزادي قرار بگيرد ،دين شكست مي خورد.اگر اقتصاد مقابل آزاد بايستد،اقتصاد شكست مي خورد.نمونه اول ،كليسا،قرون وسطي و رنسانس هستند و نمونه دوم شوروي سابق."(16 آذر - دانشگاه تهران)
2-اصغر زاده"حتي عليه خدا هم مي توان قيام و تظاهرات كرد"(كيهان - 77/2/6)
3-علوي تبار"اگر حكومت از بالا مشروعيت خود را تامين كند،به راحتي مي تواند با ديكتاتوري جمع شود"(صبح - تير 78)
4-صبح امروز "صحت قصه حضرت يوسف از محالات است"(خرداد 78)
5-تقي رحماني "اين تعصب غير معقول است كه طراحان سقيفه بني ساعده را ال الابد گناهكار بدانيم"(فتح 79/1/17)
6-عزت الله سحابي"آدم ها و حتي معصومين،خود به خود ، بدون نظارت مردم و به طور اصولي در معرض انحراف هستند"(روزنامه عصر آزادگان -78/10/16 -ص2)
7-عبدالكريم سروش"ارتداد حق طبيعي هر انسان و اديان همگي بر حق اند"(ماهنامه كيان - فروردين 78)
8-مرضيه آذرافزا"اينكه پيامبر را ابوالقاسم لقب داده اند ،نه ابو فاطمه ،حاكي از غلبه فرهنگ جاهلي مرد سالاري است."(پيام هاجر - 78/7/13 ش 286 ص 8)
9-عبدالكريم سروش"ارزش هاي ديني دائما در تغييراند.اگر روزي فاطمه(س) مي گفت كه بهترين زنان كسي است كه نامحرم او را نبيند،امروز كسي نمي تواند اين را بپذيرد.اينها همه داد مي زنند كه اين كلمات مقطعي و مخصوص جامعه اي خاص ،بوده است."(ماهنامه زنان -دي 78-ش59-ص 33 به بعد)
10-عبدالكريم سروش"فرهنگ شهادت خشونت آفرين است.اگر كشته شدن آسان شد،كشتن هم آسان مي شود."(روزنامه نشاط - 78/3/12 ص6)
11- سالار بهزادي"تفكر شيعه گري موجب انحطاط مملكت ما و مانعي براي دموكراسي است"(صبح امروز - 78/8/23 - ص8)
12-بهزاد نبوي"خواستم سخنانم را مثل سوره توبه بدون بسم الله شروع كرده باشم."(جمهوري اسلامي - 79/2/13)
13-محمد قوچاني "هيئت هاي مذهبي ،منشا خشونت اند و بسيجي ها ،اعضاي تشكيل دهنده اين هسته ها مي باشند"(عصر آزادگان - 79/1/20 -ص3)
14-مصطفي ملكيان"فقه متداول حوزه ها ،مستميك خشونت طلبان است"(روزنامه خرداد - 78/7/31 ص 6)
15-جلايي پور"حكومت بايد از حيث ايدئولوژي خنثي باشد.انقلاب ما به دنبال تحقق جمهوريت بود،نه اجراي احكام شريعت"(صبح امروز - 78/1/25 - ص 6)
من كه در انتها به اين نتيجه رسيدم كه تفاوتي ميان سيد محمد خاتمي،گنجي،حجاريان،خوئيني ها،نوري،كروبي،رهامي ،كديور،تاج زاده،ميردامادي،رضا خاتمي،عبادي،كرباسچي ،آغا جري،مهاجراني،طاهري اصفهاني،عباس عبدي،داريوش فروهر و ... با هم نيست.
شما را نمي دانم....
محمد مهدی ابراهیمی نصر

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا