قدر آيينه بدانيد چو هست
نه كه چون آينه افتاد و شكست
جمعي گرد هم آمده بودند كه محصول تلاششان را نسلهاي بعد درو كرده و ميكنند و بيادعا صميمي و كم توقع گرچه زمانه از آن قامت راست، خميدگي ساخته بود ولي ابهت آنها راست قامتي ميآموزاند و گرد فراموشي و بيمهري نورانيت از مهره هايشان سترده بود.
در نهمين روز آبان بود كه به روز بازنشستگان نامگذاري شده است از فرهنگيان متولد 1292 تا شهريور 1326 در سالن تربيت معلم يزد تجليل به عمل آمد كه به مناسبت جدا از سخنرانيها مراسم به جلوههاي ويژه و حواشي پر رنگ تر از متن براي ثبت در تاريخ فرهنگ يزد بپردازيم.
* در اين مراسم علاوه بر امام جمعه، استاندار، رييس كانون كشوري، مديران كل آموزش و پرورش بعد از انقلاب، جمعي از اعضاي شوراي شهر و عدهاي از مديران و مسئولان استان حضور داشتند.
* رسم ادب معلم و شاگردي در برخورد دانش آموزان قديم با معلمان سالخورده و يك درس بزرگ ادب يعني بوسه ادب بر دست معلم در حاليكه هر دو سپيد مو گشتهاند.
* جمعي از مدعوين عليرغم بيماري و كهولت حتي با صندلي چرخدار حضور يافتند كه نشانه علاقه آنها و احترام به كانون ارزيابي شد.
* گروه موسيقي با بازخواني قطعات خاطره انگيز قديمي هيجان خاصي به مراسم بخشيد.
* مجري خوش سليقه با صداي گرم و آشناي خود مراسم را دلنشين تر كرده بود بخصوص كه با حضور هر پيشكسوت از حاضرين ميخواست دانش آموزان وي قيام كنند! كه ابهت خاصي داشت.
* از قديمي ترين معلم هنرمند جناب علي اكبر مهنام تقدير شد كه در نوع خود قابل توجه بود و گاهي صحنههاي باشكوه كه به درام غم انگيزي تبديل ميشد.
* گرچه ساليان اخير مراسمي براي «نو بازنشستگان »برگزار كردهاند اما اين ابتكار كه در گام اول خود موفق بود پيشنهاد گرديد از تجارب مدعوين كتابي تهيه شود كه راههاي رفته دوباره تجربه نشود و ضمناً تاريخ شفاهي آموزش و پرورش معاصر مكتوب گردد.
* بانويي فرهنگي كه از ساليان دور از حسن سابقه و شهرت برخوردار بوده خود را به مجري رسانده در حاليكه چشمانش پراز اشك شده بود گفت سلام و سپاس مرا به برگزار كنندگان برسان و بگو متشكرم چهل سالي گذشت تا يادي از من شود امروز ديگر آرزويي ندارم و خستگي از تنم بيرون رفت.
* در ميان سخن حضار فصل مشترك تنگي معيشت غصه دار بودن از اينكه باز نشستهايم نه فراموش شده و بيش از آن عزت بر ياد رفته معلم را چه كسي برميگرداند و ديگر اينكه در ادارات حتي اداره آموزش و پرورش بايد چارهاي انديشيد كه باز نشسته در اداره متبوع خود غريب نباشد چون كسي آنها را نميشناسد و برخوردي در خور ندارند.
* يكي تعريف ميكرد به اتاق معاون رفتم، معاون از اينكه شخصاً براي امضاي نامه وارد اتاقش شدم و نامه را از طريق مسوول دفتر نفرستادم متغير شده گلايه داشت. ... بغض اجازه نداد كه جملهاش را تمام كند.
* دوستي به طنز ميگفت كاش مراسم در كانون بازنشستگان برگزار شده بود تا برخي مسئولان حاضر لااقل آدرس آن را به خاطر بسپارند.
* يكي از دبيران قاب عكسي خاطره انگيز به همراه داشت كه فارغالتحصيلان ششم ادبي و طبيعي يكي از دبيرستانهاي يزد را نشان ميداد. دانش آموزان در آن عكس، امروز از زمره پزشكان حاذق، قضات و مديران باز نشسته و در سن پيري بودند كه درنوع خود كم نظير است.
* كاش از دانشآموزان بر جسته و صاحب نام آنها هم دعوت ميشد تا افرادي نتوانند حاصل تلاش معلمان را زير سئوال ببرند.
* حضور اكثر مدعوين و پرشدن سالن نشان از موفق بودن و درستي ايده تشكيل چنين جلسهاي بود البته تني چندهم از قلم دعوت افتاده بودند كه لازم است براي جلسات بعد بانك اطلاعات بازنشستگان تكميل گردد.
* تعدادي از معلمان و مديران غير يزدي كه روزي در اين ديار شاغل و مهمان بودند به اين جلسه دعوت شده و عليرغم كهولت سن در جلسه حاضر شدند.
* چشم نوازترين و زيباترين صحنه مراسم «وصل دوستان» تجديد خاطرات با طعم روبوسي و خنده بود. ياران كه چند دهه هم او را نديده بودند«ديدار يار آشنا داني چه ذوق دارد؟
خاطراتي كه رد و بدل شد بازخواني تاريخ شفاهي فرهنگي يزد و ثبت كتاب خاطرات و تجربيات گران سنگ بود.
صحنه ورود با شكوه اين فرهنگيان و فرزانگان بسيار پر ابهت و جلوههاي خاص داشت بخصوص كه كلاس«منش پيشكسوتي و ادب معلمي» با بوسه ادب بر دست معلمهاي خود رواج داشت گرچه دانشآموز ديروز، امروز خود پدربزرگ بود.
خبر فوق را به زبان مورد نظر ترجمه کنید
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
دوشنبه 07,ژوئیه,2025