یک استاد دانشگاه با بیان اینکه آزادی بیان ضرورتی است که در انتخابات توسط کاندیداهای محترم به آن پرداخته نشد گفت: من پیش از این هنگامی که از روحانیون می شنیدم خدا عاقبت ما را ختم به خیر بگرداند معنای آن را نمی دانستم اما اکنون فهمیدم که معنای آن زندگی هاشمی رفسنجانی است.

 
صادق زیباکلام در همایش تقدیر از عارف حمایت از روحانی در خصوص زندگی سیاسی هاشمی رفسنجانی گفت: اتفاقی که در زندگی هاشمی رفسنجانی افتاد باعث شد تا من متوجه شوم عاقبت به خیر شدن که روحانیون در پایان هر منبر خود می گویند چه معنایی دارد.
 
وی پس از قرائت قطعه شعر «می تراود مهتاب» از نیما یوشیج گفت: اکنون که یک نفر از این دو بزرگوار رئیس جمهور شده و امیدواریم که حق به حقدار برسد و دیگری معاون اول رئیس جمهور شود، باید بگویم اگر چه خیلی حرفها از فساد گرفته تا گرانی بیان شد اما جای یک نکته خالی بود.
 
زیباکلام با اظهار اینکه آزادی بیان موردی بود که هیچ کدام از نامزدهای محترم درباره آن سخن نگفتند بیان داشت: اگر آزادی بیان وجود داشت ما باید زودتر متوجه می شدیم که مذاکرات هسته ای در 8 سال گذشته هیچ پیشرفتی نداشته است.
 
وی ادامه داد: در حالی که ما فکر می کردیم آقای جلیلی سنگر به سنگر غربی ها را وادار به عقب نشینی می کند این نارواست که ما در جریان مناظره بفهمیم که این مذاکرات پیشرفتی نداشته است.
 
به گزارش ایسنا، زیباکلام تصریح کرد: به خداوندی خدا اگر آزادی بیان در مطبوعات و امکان به نقد کشیدن حاکمیت وجود داشته باشد مشکلات پیش رو یک به یک حل خواهد شد.
 
29 شهریور 91

زیباکلام: حمایت هاشمی واصلاحات از قالیباف/جای خاتمی تیرآهن هم بود رای می آورد!

هاشمی دشمنی با آمریکا را مبنایی نمی داند/ ناطق نوری طرح اجماع ملی را می‌تواند به سرانجام برساند نه ولایتی

 
صادق زیباکلام را کمتر کسی است که نشناسد. صراحت و رک حرف زدن های این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران بارزترین ویژگی شخصیتی اوست. در کنار این ویژگی، حمایت های گاه و بیگاه او از هاشمی رفسنجانی سبب شده است تا برخی ها با دیدن مصونیت او بگویند:«زیباکلام، مهره هاشمی است!».
در این باره از او پرسیدیم اما او مدعی است که هاشمی از آدم هایش حمایت نمی کند! بالاخره در این گفت و گو از او خواستیم تکلیف خودش و ما را روشن کند و بگوید که خودش را متعلق به کدام جریان سیاسی می داند! تمام تلاشمان این بود که این گفت و گو بی پرده باشد و گاهی گفت و گو آنقدر صریح می شد که اگر باقلوای یزدی جلوی دستمان نبود و نمی خوردیم، مزه دهانمان «گس» می شد! او در این مصاحبه، برای اولین بار از یک دیدار مهم و خصوصیش با هاشمی سخن می گوید. زیباکلام در حین مصاحبه خونسرد است اما شاید اگر کس دیگری جای او بود، به خاطر پافشاری ما روی برخی سئوالات از کوره در می رفت! آنچه می خوانید ماحصل گفت و گوی خودمانی «مشرق» با این فعال سیاسی و استاد دانشگاه است.

***

*آقای دکتر! تکلیف من و خیلی های دیگر را روشن کنید و ما را از سردرگمی و ابهام در بیاورید لطفاً! بالاخره اصولگرا هستید، اصلاح طلبید یا مستقل؟ درباره این حرف هم که خیلی ها می گویند شما «مهره آقای هاشمی رفسنجانی » هستید، چه دفاعی دارید از خودتان بکنید؟

اجازه بدهید اول، بخش دوم سئوالتان را جواب بدهم. اینکه می گویند «زیباکلام مهره آقای هاشمی است» دو سه تا معنی می تواند داشته باشد؛ یک معنی این است که من از خودم هیچ فکر و نظر و اندیشه ای ندارم و مرتب با آقای هاشمی در تماسم و ایشان به من می گویند که درباره فلان مسئله، اینطور یا آنطور بگو! معنای دیگرش این است که لزوما اینطور نیست که من مرتب با آقای هاشمی در تماس باشم و ایشان به من خط بدهند بلکه چون از ایشان حمایت کرده ام، می کنم و خواهم کرد، از یک حاشیه امنیتی و مصونیت سیاسی برخوردارم و آقای هاشمی به دستگاه های امنیتی سفارش کرده اند که با زیباکلام کاری نداشته باشید و یا اینکه اگر مشکلی برای من پیش بیاید،آقای هاشمی بلافاصله زنگ می زنند و مرا از آن مخمصه خلاص می کنند.

* البته ناگفته نماند که خیلی ها فکر می کنند شما نوعی مصونیت امنیتی دارید! نمونه اش خود من!

بله می دانم! این روایت خیلی مشهور است! بارها گفته اند اگر حمایت آقای هاشمی از زیباکلام نبود و اگر پشتش به هاشمی رفسنجانی گرم نبود بارها دستگیرش کرده بودند! می گویند خیلی ها نصف و حتی  ثلث حرف هایی را که زیباکلام می زند را نزده اند و بیان نکرده اند اما بارها دستگیر شده اند و دو سال، سه سال و یا حتی  بیشتر در زندان بوده اند! بارها به خود من گفته اند:«چرا شما را بازداشت نمی کنند؟!» بعد خودشان هم جواب این سئول را داده اند:«چون آقای هاشمی پشت شماست!». اما اجازه بدهید برای اولین بار و در مصاحبه با شما درباره خودم، آقای هاشمی و این حرف ها یک اعتراف بکنم. شاید خیلی از کسانی که این مصاحبه را می خوانند فکر کنند که من در این مورد کمی دروغ می گویم و یا مبالغه می کنم اما من آخرین باری که با آقای هاشمی رفسنجانی صحبت جدی سیاسی کردم...

* حضوری یا تلفنی؟

حضوری و رو در رو. همیشه دیداری اگر با آقای هاشمی داشته ام حضوری بوده و هیچوقت تلفنی نبوده حتی یکبار. بله داشتم می گفتم آخرین باری که صحبت سیاسی خیلی جدی با آقای هاشمی داشتم تیرماه 1388 و در اوج جریانات بعد از انتخابات ریاست جمهوری بود. آقای هاشمی رفسنجانی قرار بود روز جمعه 26 تیرماه به همان نمازجمعه معروف بیایند. من روز پنجشنبه 25 تیرماه با ایشان ملاقات کردم. گفته شده بود که آقای هاشمی روز جمعه به عنوان خطیب خواهند آمد در حالی که شایعاتی هم مطرح بود مبنی بر بازداشت خانگی ایشان! روز سه شنبه 23 تیرماه با دفتر ایشان در مجمع تشخیص مصلحت تماس گرفتم و گفتم که با حاج آقا کار دارم و می خواهم حتما ایشان را ببینم. فضای آن روزها را اگر بیاد بیاوریم اینطور بود که هنوز معترضان به نتیجه انتخابات، کف خیابان ها بودند. روز چهارشنبه بود که به من گفتند:«حاج آقا فردا ساعت 10 صبح شما را در جماران- منزلشان- می بیند».

* راستی اصلا هدفتان از این ملاقات چه بود؟

علت این که می خواستم بروم و حاج آقا را ببینم این بود که فکر می کردم خطبه های ایشان در آن  نمازجمعه بسیار مهم، سرنوشت ساز و تاریخی است و میلیون ها نفر در ایران و خارج از ایران منتظر هستند ببینند ایشان روز جمعه چه خواهد گفت. من رفتم ایشان را ببینم تا همین تاریخی بودن و حساس بودن حضور و سخنان روز جمعه را به ایشان یادآوری کنم.

* تنها رفتید؟

نه با یکی از بستگان رفتم. چون تابستان هم بود آقای هاشمی ما را در حیات منزلشان دیدند.

* چقدر طول کشید؟

حدود یکساعت، کمی بیشتر یا کمی کمتر طول کشید.

* دقیقا به  آقای هاشمی چه گفتید؟

من رفته بودم بگویم که خیلی ها منتظرند تا ببینند آقای هاشمی کجای این معادله قرار میگیرند. می خواهند بفهمند آیا آقای هاشمی با معترضین به نتیجه انتخابات است یا با موافقین نتیجه انتخابات.

*می‌خواستم به هاشمی بگویم برای همیشه تمام می‌شوید؛ اگر...

من به آقای هاشمی گفتم:«من نمی دانم شما فردا چه می خواهید، بگویید و چه جوری می خواهید موضعگیری کنید! اما اگر شما موافق نتیجه انتخابات صحبت کنید برای همیشه تمام میشوید و اگر همصدا با معترضین  هم حرف بزنید و کامل طرف آنها را بگیرید باز هم برای همیشه تمام میشوید! آقای هاشمی! فردا یکی از سخت ترین و مهمترین روزهای زندگی سیاسی شماست. شما فهمیده تر از این هستید که من به شما بگویم فردا چه بگویید. من فقط حرفم این است که شما دارید روی زمین مین گذاری شده حرکت می کنید.» بعد آقای هاشمی از من پرسیدند:«شما چی فکر می کنی؟» من نمی دانم مقصودشان از این سئوال چه بود اما تصورم آن لحظه این بود که منظورش این است:«چه طور باید صحبت کنم و چه باید بگویم؟»

*خب، شما چه جوابی دادید؟

من گفتم: «شما مثل آکروباتیستی هستید که در یک ارتفاع خیلی زیاد روی یک طناب خیلی نازک حرکت می کند. با کوچکترین حرکت حساب نشده یا از این طرف طناب به دامن معترضین می افتید یا از آنطرف طناب به دامن موافقین نتیجه انتخابات سقوط می کنید. در هر دو حالت شما تمام می شوید! پس جسارتا اولین چیزی که به شما میگویم این است که آقای هاشمی!خواهش می کنم شما تمام نشوید؛ جوری صحبت بکنید که تمام نشوید.»

*یعنی طوری که نه سیخ بسوزد نه کباب؟!

نه! نه! اصلا منظورم این نبود. من گفتم:« شما نباید تمام بشوید. شما باید همیشه حضور داشته باشید. کشور و انقلاب به شما نیاز دارد. پس باید شما بمانید؛ یعنی باید مستقل بمانید. شما باید نه نتیجه انتخابات  را تایید بکنید و نه حرف مهندس موسوی و معترضین را.  آقای هاشمی! شما باید تز و و تم آشتی ملی را در پیش بگیرید. باید خواستار آزادی زندانیان سیاسی بشوید. بعد به رهبر انقلاب پیشنهاد بدهید که یک هیئت حقیقت یاب زیر نظر رهبری تشکیل بشود اما مستقل از شورای نگهبان. بعد، جامعه را دعوت به آرامش بکنید. شما باید بمانید هم برای معترضین که الان داغ هستند و گوششان بدهکار نیست و هم برای نظام باید بمانید.»

*مقصودتان از هیئت حقیقت یاب، گروهی مستقل از شورای نگهبان بود؟

بله! من تاکید کردم که هیئت حقیقت یاب باید حتما مستقل از شورای نگهبان و زیرنظر مقام معظم رهبری باشد و دیگر اینکه برای تحقق یک آشتی ملی، در نخستین گام زندانیان سیاسی آزاد شوند. این آخرین باری بود که به صورت جدی و مفصل و رودررو آقای هاشمی رفسنجانی را خصوصی ملاقات کردم.

*یعنی از آن زمان تا حالا دیگر ایشان را ملاقات نکرده اید؟

چرا ملاقات کرده ام اما نه به این شکل.  دوبار دیگر ایشان را بعد از آن دیدار تیر 88 دیده ام. هر دوبار در مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. یکبار زمانی بود که بچه های جانباز دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران وقت گرفته بودند و به ملاقات آقای هاشمی رفتند که بنا به اصرار این دوستان، من هم همراهیشان کردم. و بالاخره آخرین باری که حاج آقا را دیدم زمستان 88 بود که در حاشیه دیداری که با آقای محمد هاشمی- برادر حاج آقا- داشتم، دیدار کوتاهی هم با آقای هاشمی رقم خورد.

*آقای زیباکلام! هنوز متوجه نشدم که بالاخره این که می گویند شما مهره آقای هاشمی هستید را قبول دارید یا نه؟

نه قبول ندارم! من مقالاتی که در تایید مرحوم مهندس بازرگان نوشته ام سال ها بعد از مرگ ایشان بوده. من کتاب «برخورد تمدن ها از اسامه بن لادن تا سیدمحمدخاتمی» پس از پایان ریاست جمهوری خاتمی تقدیم به او کردم نه وقتی که ایشان در قدرت بود. این سبک و سیاق من است. نمی توانم از کسی تعریف کنم چون در حال حاضر نخست وزیر است یا فلان مقام را دارد. به نظرم، ارزش دفاع من از آقای هاشمی هم در همین است که هیچ رابطه خاصی بین من و ایشان وجود ندارد؛ من در دوران ریاست جمهوری ایشان نه استاندار بوده ام و نه وزیر و نه هیچ مقام دیگری.

*از آقای هاشمی چیزی نگرفته ام که به ایشان بدهکار باشم

از آقای هاشمی هیچ چیزی نگرفته ام که به ایشان بدهکار باشم. در عین حال شما نمی توانید یک خط مطلب از من پیدا کنید که در زمان قدرت و کیا و بیای آقای هاشمی در تایید ایشان گفته باشم. اتفاقا یکی از سئوالات و نقدهای اطرافیان و آن ها که مرا می شناسند همیشه این است که وقتی چیزی از آقای هاشمی به تو نرسیده چرا اینقدر از او حمایت می کنی و سنگ او را به سینه می زنی؟! به من می گویند بگذار آن ها که کلی از بغل آقای هاشمی خورده اند و چیزهای زیادی گیرشان آمده بروند و برایش سینه چاک کنند!

* یعنی ایشان هیچ حمایتی از شما نکرده اند و یا نمی کنند؟!

نه! مثلا چه حمایتی؟! یکبار شایع شده بود که ایشان باعث استخدام من در دانشگاه شده اند و به تعبیری من وام دار ایشان هستم.

*نشده بودند؟

من در مهر 1355 به استخدام دانشکده فنی دانشگاه تهران درامدم. در آن مقطع آقای هاشمی در زندان اوین بودند.

*از بابت رفتنتان به انگلستان برای دکترا در سال 1363 چطور؟

از آن بابت هم مدیون آقای دکتر عبدالکریم سروش هستم نه آقای هاشمی.

*یعنی واقعا هیچ حمایتی ایشان از شما نکرده اند و شما صرفا از بابت عقیده از ایشان حمایت یا دفاع می کنید؟

ببینید من اگر از ایشان چیزی گرفته بودم تا بحال هزار بار آنرا در بوق و کرنا کرده بودند. اما  اجازه بدهید این سئوالتان را در قالب یک تصور جواب بدهم.

*تصور عکس‌العمل هاشمی در قبال خبر دستگیری زیباکلام!

تصور کنید یکی از من بدش بیاید و برایم پاپوش درست کند؛ بعد هم مرا دستگیر کنند و به زندان ببرند. ببینید؛ من اینقدر عقلم می رسد که اگر در چنین شرایطی، زن و بچه و خانواده من پیش آقای هاشمی بروند و کمک بخواهند، آقای هاشمی می گوید:«بله آقای زیباکلام، آدم فاضلی است و خیلی تاسف بار است که بازداشت شده. ما هم دعا می کنیم که انشاء لله رفع سوء تفاهم بشود و ایشان از زندان بیرون بیاید.» همین! بیشتر نه! باور کنید اینجور نیست که در چنین شرایطی، آقای هاشمی بلافاصله وارد ماجرا بشوند و آزادی من را پیگیری کنند.


* عجب! اما آقای دکتر زیباکلام، جسارتا ببخشید که مجبورم رک باشم. نمی توانم حرف شما را بپذیرم!

اصراری ندارم برای قانع کردن شما. اما من هرچقدر به آقای هاشمی نزدیک باشم به اندازه عبدالله نوری نزدیک نیستم! من هرچقدر به آقای هاشمی خدمت کرده باشم به اندازه غلامحسین کرباسچی به ایشان خدمت نکرده ام! من نمی دانم ایشان برای عبدالله نوری و کرباسچی چکار کردند؛ ممکن است پنهانی کارهایی کرده باشند، نمی دانم!

*هاشمی نه برای عبدالله نوری کاری کرد، نه برای کرباسچی

اما نظر و تصور من این است که آقای هاشمی نه برای عبدالله نوری کاری کرد، نه برای کرباسچی! این وسط، چه دلیلی دارد که اگر زیباکلام به زندان بیفتد آقای هاشمی برایش کاری بکند؟! به نظرم در چنین شرایطی آقای هاشمی به خودش خواهد گفت:«خیلی خب، زیباکلام نظرش این بوده که من به درد مملکت می خورم بنابراین باید از من حمایت کند. اما این دلیل نمی شود که اگر الان به زندان افتاده، بخواهم کمکی بکنم! من که مجبورش نکرده بودم!»

*یعنی آقای هاشمی از خادمان و هوادارانش حمایت نمی کند؟!

بله همینطور است. اتفاقا در جریان تهیه و تالیف کتاب«هاشمی بدون روتوش»،  یکی از موضوعاتی که از خود آقای هاشمی هم پرسیده ام همین است(البته یادم نیست که این سئوال در کتاب آمده یا نه). من از ایشان پرسیدم:«آقای هاشمی! یکی از نقاط ضعف شما این است که شما آدم هایتان را نگه نمی دارید! اینقدر که شما برای اعضای خانواده تان- مهدی، محسن، یاسر، فاطمه و فائزه- ارزش قائلید یک هزارمش را برای کسی که یک عمر برای شما زحمت کشیده و دست راست شما بوده است، قائل نیستید! چرا؟»

*خب، چه جوابی دادند؟

ایشان البته این موضوع را نپذیرفتند! گفتند:«نه! اینطور نیست». من اصرار کردم و گفتم:«اینطور هست! یک نمونه دیگرش، حسین مرعشی بود.» آقای هاشمی رفسنجانی ذاتا این طور است و این اخلاق را دارد. اخلاقش اینطور نیست که بگوید مثلا آقای حسین مرعشی خیلی به من خدمت کرده و هرجور شده باید او را از مخمصه بیرون بیاورم! منهای آن حلقه خانوادگی و وابستگی خونی آقای هاشمی به فرزندانش، ایشان دیگر از کسی یعنی از خدمتکارانش حمایت ویژه نمی کند. من این ویژگی را نقص آقای هاشمی میدانم.

*مصاحبه به نیمه رسید و هنوز راز حمایت ویژه شما از آقای هاشمی را نفهمیدیم! اگر به قول بعضی ها شما مهره آقای هاشمی نیستید پس هوادار ایشان هستید؟

نه! هوادارشان هم نیستم. من در کنار حمایت هایی که از ایشان داشته ام هرجا لازم بوده، نقدشان هم کرده ام. تنها دلیل حمایت من از آقای هاشمی این است که مقدار زیادی با ایشان همفکری دارم؛ یعنی افکار ما تا حد زیادی شبیه به هم است. با این تفاوت که من افکارم را به زبان می آورم اما آقای هاشمی به خاطر برخی محظورات، فکرهایش را علنی نمی کند.

*مثلا در چه افکاری با آقای رفسنجانی مشترک هستید که ایشان به زبان نمی آورد؟

مثلا این که من معتقدم ما نباید در برابر امریکا بایستیم؛ دشمنی ما با امریکا هیچ مبنایی ندارد!

*یعنی دشمنی ما با امریکا که برای منافع خودش دست به هر جنایتی می زند و از هیچ ظلمی به مردم کشورهای مظلوم فروگذار نکرده و قبل از انقلاب هم ایران را به مسیر مستعمره شدن وارد کرده بود، مبنایی ندارد؟ دشمنی ما با امریکایی که هشت سال در جنگ تحمیلی، حامی صدام بود و علیه ایران جنایت می کرد، هیچ مبنایی ندارد؟!

نه به نظر من دشمنی ما با امریکا از 22 بهمن 57 به اینطرف یک اشتباه هولناک  تاریخی بوده است!.

*دشمنی ما با آمریکا هیچ مبنایی ندارد!

هیچ مبنایی ندارد. لغت «مبنا» در اینجا خیلی مهم است. من  مبنای دشمنی  اسامه بن لادن و القاعده با آمریکا  را می توانم بفهمم؛ او می گفت من با غرب مشکل دارم و هرجا بتوانم عملیات انتحاری علیه غربی ها انجام می دهم؛ چه در مادرید، چه در مترو لندن و چه در نیویورک. او می گفت که کل غرب  کفر است. من ضدیت بن لادن با آمریکا را می توانم بفهمم چون آمریکا هم بخشی از غرب است. اما ضدیت خودمان با آمریکا را نمی توانم بفهمم! ما با کشورهای غربی مثل فرانسه و آلمان هیچ مشکلی نداریم اما این وسط فقط با امریکا مشکل داریم! اگر ما هم کلا با غرب مشکل داشتیم و کنار نمی آمدیم برای من قابل فهم بود اما اینکه فقط با یک کشور به نام امریکا مشکل داشته باشیم برایم قابل هضم نیست!

*این که نمی شود! مگر ما مشکل روحی داریم که با همه مشکل داشته باشیم؟! ما فقط با دولت آمریکا آن هم به خاطر سیاست های استکباریش مشکل داریم.

نه! برای من قابل تحلیل و فهم نیست! البته به عنوان یک استاد مسائل سیاسی می توانم تحلیل کنم و بفهمم که این ضدیت و دشمنی از کجا، کی و چرا شروع شد.

*خیلی خب، حالا ربط این مسئله با آقای هاشمی کجاست؟!

ببینید؛ من معتقدم وقتی آقای هاشمی در دهه 60 پشت تریبون های گوناگون قرار می گرفت و می گفت ما ضربه زدیم به امریکا و آن ها فلان خیانت را کردند، واقعا اعتقاد داشت. آن زمان آقای هاشمی اعتقاد داشت که ما با امریکا مشکل داریم. اما الان دیگر این اعتقاد را ندارد. او مدت هاست که دیگر اعتقادی به این موضوع ندارد. در این مورد، من هم مثل آقای هاشمی فکر می کنم. مثلا آقای هاشمی قبول ندارد که راه توسعه اقتصادی کشور ما باید متناسب با فرهنگ شیعی، اسلامی و ایرانی ما باشد. ایشان اقتصاد توحیدی و اقتصاد اسلامی و یا مثلا موضوعاتی همچون توسعه ایرانی-اسلامی یا راه رشد و توسعه بومی و این حرفها را اصلا قبول ندارد. او معتقد است راه توسعه اقتصادی ما همان راهی است که ترکیه، مالزی، برزیل، آرژانتین، کره جنوبی ،تایوان ، اندونزی، ویتنام و... رفته اند و دارند می روند. این هم یکی دیگر از وجوه اشترک فکری من و آقای هاشمی است. من اینقدر آدم واقع بینی هستم که در هاشمی رفسنجانی، «نلسون ماندلا» را نبینم، «وسلاو هاول» را نبینم، «ماهاتما گاندی» را نبینم و یا مثلا «ژان ژاک روسو» را نبینم، من در او حتی بدنبال مرحوم مهندس بازرگان هم نیستم.

*بزرگترین انتقاد من از هاشمی

من در هاشمی رفسنجانی، فقط هاشمی رفسنجانی را می بینم و او را با سایر روحانیون هم تیپ و هم سنخ خودش می سنجم و مقایسه می کنم. بزرگترین انتقاد من هم از ایشان غفلتش از آزادی و دمکراسی است.

*آقای زیباکلام! فکر کنم تا همینجا کافی باشد بحث درباره مناسبات شما و آقای هاشمی.  برویم سراغ سئوالات دیگر. تحلیلتان از شانزدهمین اجلاس کشورهای جنبش عدم تعهد که در ایران برگزار شد چیست؟

در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران به خاطر فشارهای امریکا و متحدینش  بر سر موضوع هسته ای در شرایط ویژه ای قرار گرفته است. اما مخالفان برنامه هسته ای ایران تا به حال در پیشبرد هدف هایشان پیروز نبوده اند و یکی از نشانه های این ناکامی، حضور بیش از 120 کشور دنیا به اضافه آقای بان کی مون دبیرکل سازمان ملل در اجلاس تهران است؛ اجلاس نم از این جهت یک پیروزی و دستاورد مهم برای ایران است. شاید بعضی ها بگویند کشورهایی که به تهران آمده بودند کشورهای اثرگذاری نیستند و بعضا حتی اسمشان را هم نشنیده ایم! خیلی خب، اما به هرحال، کشورهای دنیا همین ها هستند، از خودمان که نمی توانیم کشور بسازیم! همین کشورها دو سوم کشورهای عضو سازمان ملل را تشکیل می دهند. از طرفی، مسئله مهم درباره این اجلاس، شکست امریکایی ها در منصرف کردن کشورها برای شرکت در اجلاس تهران است که تلاش داشت و دارد ایران را منزوی نشان دهد.

*آقای هاشمی رفسنجانی هم همراه سران نظام در اجلاس عدم تعهد حاضر شده بود؛ این حضور چه پیامی می تواند داشته باشد؟

تحلیلم این است که از دیدگاه رهبری و آقای هاشمی، خیلی امور هست که ربطی به فرد یا جناح خاصی ندارد و به منافع ملی برمیگردد بنابراین باید از آن ها حفاظت کرد. ضمن این که، حضور سران نظام با همدیگر در این اجلاس، نمادی از وحدت و انسجام داخلی هم بود. روی اصلی این حضور با کسانی بود که در داخل یا خارج می گویند میان سران نظام شکاف ایجاد شده. این حضور نشان داد که در مسائل کلان، هاشمی رفسنجانی در کنار رهبری  و مسئولان است و رهبر انقلاب هم در کنار آقای هاشمی و مسئولان.

*فکر می کنید که انتخابات ریاست جمهوری سال آینده در همان مرحله اول تمام می شود یا سر از دور دوم در می آورد؟ تقریبا ترکیب رقبا هم تا حد زیادی روشن است؛ محسن رضایی، محمدباقر قالیباف، علی اکبر ولایتی، علی لاریجانی و گزینه آقای احمدی نژاد که هنوز مجهول الهویه است!

من معتقدم که انتخابات ریاست جمهوری یازدهم رقابت بین اصولگرایان است و اصلاح طلبان در این انتخابات کاندیدایی نخواهند داشت. علت هم این است که نه خود اصلاح طلبان انگیزه ای برای معرفی کاندیدا دارند و نه جریان اصولگرایی علاقه ای به دیدن رقیب در کنار خودش دارد. اگر اصلاح طلبان بیایند یا داستان 2 خرداد 76 تکرار می شود و یا ماجرای 22 خرداد 88. و اصولگرایان هیچیک از این دو گزینه را نمی خواهند بنابراین راه ساده آنست که اصلاح طلبان نیایند!

* البته با اتفاقاتی که در سال 88 افتاد و تندروی ها و ساختارشکنی هایی که اصلاح طلبان به نمایش گذاشتند و با ضد انقلاب و اپوزیسیون خارج نشین همراه شدند، دیگر کاندیدای اسم و رسم داری برای حضور ندارند که شانس تکرار 2 خرداد 76 و یا پیروزی را داشته باشند. نه سیدمحمد خاتمی را دارند، نه موسوی را و نه کروبی را. بخش قابل توجهی از افکار عمومی نسبت به چهره های شاخص اصلاحات، خوش بین نیست و به آن ها اعتماد ندارد؛ عده ای به خاطر این که سران اصلاحات در پروژه به زانو درآوردن نظام موفق نبوده اند به آنها بدبین شده اند و عده ای دیگر هم به خاطر اعتقادات مذهبی و اصولگراییشان مخالف جدی اصلاحات و سران آن هستند. سران اصلاحات به خاطر تندروی هایشان خودشان را در حاکمیت و در پیشگاه بخش قابل توجهی از افکار عمومی سوزاندند بنابراین  اصلاحات کسی را ندارد که بتواند رای ساز باشد و اعتماد آسیب دیده مردم را ترمیم کند. از سوی دیگر، جبهه اصلاحات در حال حاضر دچار یک فشلیسم سازمانی و ساختاریست.

بخش هایی از تحلیلتان را قبول دارم و بخش هایی را هم قبول ندارم.

*بخش عمده‌ای از آرای خاتمی، آرای خاموش و خاکستری بودند

ببینید؛ بخش عمده ای از 20 میلیون نفری که در 2 خرداد 76 به آقای خاتمی رای دادند، آرای خاموش و خاکستری بودند. این آرای خاموش و خاکستری هنوز هم در جامعه ما نفس می کشند.

اگر یک نامزد جدی از یک جریان رقیب اصولگراها که در حال حاضر اصلاحات است وارد میدان شود، می تواند آرای خاکستری را جذب کند و این برای اصولگراها قطعا نگران کننده خواهد بود. به خاطر همین هم از همین ابتدا با ورود اصلاح طلبان مخالفت خواهند کرد و به نظرم کاندیداهای اصلاح طلب برای ریاست جمهوری هم رد صلاحیت می شوند!

*پیشگویی می کنید؟! یا به تعبیر قدما «قصاص قبل از جنایت»؟!

نه پیشگویی نیست، تحلیل است. مگر رد صلاحیت کاندیداهای اصلاح طلب در انتخابات ریاست جمهوری سابقه ندارد؟! آقای معین و مهرعلیزاده در انتخابات ریاست جمهوری نهم مگر رد صلاحیت نشدند بعد با حکم رهبری تایید صلاحیتشان کردند؟!


*افرادی همچون محمدعلی نجفی که الان عضو شورای شهر تهران است و یا اسحاق جهانگیری، کمال خرازی و محمدرضا عارف اگر کاندیدا شوند به هیچ وجه رد صلاحیت نمی شوند.

نه؛ این بار فرق می کند. قطعا حاکمیت خاطره تلخی از ماجرای انتخابات 88 و آشوب های بعد از آن دارد و نخواهد گذاشت که این خاطره تلخ مجددا در خرداد سال آینده تکرارشود و کشور دچار بحران شود. به نظرم، اگر اصلاحات کاندیدا معرفی کند، در دقیقه 90 رد صلاحیت می شود! الان نمی گویند رد صلاحیت می کنیم تا جنجال به پا نشود!

*به نظر شما اگر انتخابات دو مرحله ای بشود، رقابت بین چه کسانی خواهد بود؟

من فکر می کنم رقابت اصلی بین آقای قالیباف خواهد بود با نامزد اصلی جبهه متحد اصولگرایی.

*یعنی شما آقای قالیباف را اصولگرا و بالطبع «کاندیدای اصولگرایان» نمی دانید؟

نه! قالیباف را نامزد اصولگراها نمی دانم. او را به نوعی کاندیدای غیراصولگراها می دانم. نامزد اصولگرایان یا دکتر سعید جلیلی خواهد بود یا دکتر ولایتی و یا علی لاریجانی.

* راستی، در تحلیلتان خبری از محسن رضایی نیست! چرا؟

چون برای آقای رضایی این شانس را قائل نیستم که بتواند رقابت جدی داشته باشد.

*کاندیدای مطلوب صادق زیباکلام برای ریاست جمهوری چه کسی است؟

محمدعلی نجفی. چون هم اصلاح طلب است و هم توان اجرایی دارد.

* چند وقت پیش رهبر انقلاب با اساتید دانشگاه دیدار داشتند که شما هم جزو اساتید حاضر در این دیدار بودید. اما عده ای که اتفاقا ادعای آزادی بیان و اندیشه دارند بدجور شما را کوبیدند و به خاطر این حضور به شما حمله کردند. بالاخره شما به عنوان یک استاد دانشگاه این حق را دارید که برای شرکت کردن یا نکردن در یک مراسم خودتان تصمیم بگیرید و کسی حق ندارد شما را شماتت کند. این هجمه را چه طور ارزیابی می کنید؟

بله. برخی ها با پیامک، برخی دیگر با تماس تلفنی و بعضی هم به صورت حضوری به من حمله کردند. من حرف هایشان را قبول نکردم و نمی کنم اما سعی کردم و می توانم علت دلخوری این عزیزان را بفهمم!

*این حمله و هجمه با ادعایی که این دوستان در مورد ازادی بیان دارند، منطقی است؟

تا حدی از نظر من منطقی است! چون این دوستان تصویر و تصوری از من داشتند که این تصویر و تصور یک جورهایی درست از آب در نیامد!
 
*سری بزنیم به انتخابات ایالات متحده امریکا. به نظر شما رامنی پیروز می شود یا باراک اوباما؟

من فکر می کنم رقابت این دو در امریکا مثل رقابت سارکوزی با اولان در فرانسه خیلی نزدیک و نفس گیر خواهد بود اما در نهایت فکر می کنم و یا شاید دلم می خواهد اینطور فکر کنم که باراک اوباما با اختلاف کم پیروز خواهد شد.

*از بین طیف آقای خاتمی، کارگزاران و مجمع روحانیون در جریان اصلاحات، کدامیک محور هستند؟ به نظر شما آقای خاتمی توان محوریت جریان اصلاحات را دارد؟

از بین این سه جریانی که نام بردید، هیچ تردیدی به خودتان راه ندهید که محوریت جریان اصلاحات با آقای خاتمی است. بله؛ آقای خاتمی توان محوریت و رهبری جریان اصلاح طلبان را دارد.

*راستی هدف اتاق فکر آقای عبدالله نوری که اخیرا درباره آن خبرهایی به گوش می رسد چیست؟

من هیچوقت نتوانسته ام در این موارد بفهمم که اتاق فکر یعنی چه؟! اتاق فکر معادل THINK TANK در زبان انگلیسی است و به مجموعه ای اطلاق می شود که دور همدیگر جمع می شوند و در خصوص یک مسئله- مثلا محیط زیست- یا هر مسئله دیگری که برای آن جامعه حیاتی و مهم است به یکسری جمع بندی ها می رسند. اما در مورد پدیده اصلاح طلبان در ایران ما به چیزی به نام اتاق فکر نیاز نداریم زیرا صورت مسئله مشخص است. ما در خصوص جنبش اصلاح طلبی به عنوان یک جنبش دموکراسی خواه در ایران نیاز به رهبر و رهبری داریم نه به اتاق فکر! همه اصلاح طلبان می دانند که به دنبال چه هستند؛ دمکراسی و آزادی های سیاسی.

*فکر می کنید چه شد که آقای خاتمی در دوم خرداد 76 رای آورد؟!

ببینید؛ یکی از اشتباهات بزرگی که اصلاح طلبان بعد از دوم خرداد 76 مرتکب شدند این بود که خیال کردند آن ها توانسته اند برای خاتمی رای جمع کنند، سعید حجاریان فکر کرد که طرح عبور از دموکراسی او توانسته این کار را بکند، یکی دیگر فکر کرد به خاطر طرح ایده جامعه مدنی بوده که خاتمی رای آورده، آن یکی خیال کرد که چون او به خاتمی گفته در تلویزیون اینجوری ژست بگیرد و بخندند، رای آورده و... نه! اینها نیست.

*چرا خاتمی 20 میلیون رای آورد؟

می دانید چرا خاتمی 20 میلیون رای آورد؟ چون در برابر ناطق نوری ایستاده بود این میزان رای آورد. این سخن خیلی تلخ است اما واقعیت دارد. البته اگر به جای خاتمی یک تیرآهن هم رقیب ناطق نوری بود باز تیرآهن بود که 20 میلیون رای می آورد! چرا؟ به خاطر این که آرای خاموش و خاکستری و حتی بخشی از آرای غیرخاکستری، فقط هدفشان این بود که ناطق رای نیاورد. رقیب ناطق برایشان مهم نبود. ما از دوم خرداد 76 اصلا درس نگرفتیم؛ بزرگترین درسی که از دوم خرداد می توانستیم بگیریم این بود که بفهمیم یک اکثریت سرخورده در جامعه به وجود آمده اند که عموما تحصیلکرده هستند، نسبتا مرفه اند و شهرنشین هستند. این ها را باید ببینیم و جدی بگیریمشان و برایشان برنامه ریزی کنیم. ما آنموقع این واقعیت را نپذیریفتیم و نتیجه اش این شد که این واقعیت بعد از 22 خرداد 88 خودش را کف خیابان ها نشان داد.

*برخی ها معتقدند چون در حال حاضر اصلاح طلب ها کاندیدای مطرحی برای ریاست جمهوری ندارند باید بیایند و از انتخابات شورای شهر شروع کنند و زمینه را برای دور دوازدهم ریاست جمهوری بچینند. فکر می کنید این ایده جواب می دهد؟

نه! چون شورای شهر کاره ای نیست و اثرگذاری لازم را ندارد. این جواب نمی دهد. اما اصلاح طلبان کاری را باید بکنند که تا به حال نکرده اند و آن این است که یک شب یا یک روز دور هم جمع بشوند و بررسی و تعیین کنند که چه جور، چه زمانی و با چه شیوه ای می خواهند به اهدافشان برسند. باید ببینند که آیا اگر رئیس جمهور در خرداد 92 از میان اصلاح طلبان انتخاب شود به اهدافشان می رسند یا اگر رئیس جمهور در خرداد 92 از اصلاح طلبان نباشد به اهدافشان می رسند.

*خب، اگر فرض را بر این بگذاریم که اصلاح طلبان کاندیدایی نداشته باشند و به این نتیجه رسیده باشند که با نداشتن کاندیدا به اهدافشان زودتر می رسند، در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 از چه کسی حمایت خواهند کرد؟

قطعا قالیباف! من حتی معتقدم که آقای هاشمی رفسنجانی هم از قالیباف حمایت خواهد کرد.

*پس این که می گویند آقای هاشمی در پی طرح اجماع ملی برای انتخابات است و به آقای ولایتی نظر دارد چه می شود؟!

اجماع ملی یک طرح درست است. اگر از من بپرسید جامعه ایران در حال حاضر به چه چیزی بیشتر از همه نیاز دارد می گویم:«آشتی ملی».

*پس اجماع ملی را نسخه شفابخش می دانید؟

بله قطعا! منتهی معتقدم که این اجماع ملی را ولایتی نمی تواند به سرانجام برساند؛ در توان ولایتی نیست که این کار را انجام بدهد. اما کسی که هم اعتقاد به آشتی ملی دارد و هم توان تحقق آن را دارد ناطق نوری است. حتی اگر محمدعلی نجفی کاندیدای مطلوب من هم که از عارف بیشتر قبولش دارم در کنار ناطق نوری کاندیدا شود من با تمام وجودم برای ناطق نوری و اجماع یا آشتی ملی فعالیت خواهم کرد. ناطق نوری کاندیدایی است که در حال حاضر به درد مملکت می خورد. وقتی شما خشکسالی دارید فقط آب است که نیاز دارید و ناطق در حال حاضر، حکم همین آب را دارد.

*اما همین چند دقیقه پیش گفتید که اگر تیرآهن هم رقیب ناطق نوری بود 20 میلیون رای می آورد! گفتید 20 میلیون به خاتمی رای دادند چون نمی خواستند ناطق نوری رای بیاورد! از طرفی، تشبیه آقای ناطق به تنها کسی که منجی است مبالغه آمیز نیست؟!

شما برای فهم اهمیت این فکر آشتی ملی  باید مقدمات بحث مرا قبول بکنید.  ببینید شما  اگر الان از من بپرسید که اگر قدرت عظیمی از عالم غیب به من اهدا می شد اولین کاری که برای ایران می کردم چه بود؟ آیا آزادی مطبوعات؟ آزادی بیان؟ و یا آزادی زندانیان سیاسی می بود؟ خیر. سعی می کردم در کشور یک درجه ای از آشتی ملی ایجاد کنم. من معتقدم یکی از تبعات هولناک حوادث و رویدادهای بعد از 22 خرداد 88 بوجود آمدن بغض و کینه و حاکمیت دشمنی در فضای کلان سیاسی کشور بوده.  این وضعیت اسفبار دشمنی سیاسی را شما امروزه حتی در میان اصولگرایان حاکم هم شاهد هستید. این فضای پر از کینه و دشمنی دارد دارد مثل موریانه نظام را از درون تهی می کند. شما فقط هجم هتاکی های سیاسی را  میان مسئولین رده بالا در جامعه ما ببینید آنوقت متوجه می شوید که من کجا را دارم می بینم.

*پس در حقیقت، تهدید اصلی پیش روی نظام را همین قهرها و اختلافات می دانید؟
بله بی تردید! این قهر و دعواها از تحریم و حمله نظامی امریکا و اسرائیل هم بدتر است و بیشتر از هرچیز دیگری نظام و کشور ما را تهدید می کند. از طرف دیگر، در برابر فشارهای خارجی و تحریم های بیگانه، به مهمترین چیزی که نیاز داریم وحدت و انسجام داخلی است.

*بزرگترین مشکل جریان اصلاحات را چه می دانید؟

این که دستورالعمل یا همان چه باید کرد ندارند. اگر اخوان المسلمین در مصر برنده شد به خاطر این بود که دستورالعمل داشت. اصلاح طلبان انسجام و رهبری ندارند. آقای عبدالله نوری از یک طرف اعلام می کند اتاق فکر تشکیل داده ایم! فردای این اظهارنظر، آقای خاتمی در جشن تولد خواهرزاده اش در پاسخ به خبرنگاری که می پرسد آیا در انتخابات ریاست جمهوری شرکت می کنید جواب می دهد:«انشاءلله. دعا کنید». بعد رسانه ها تیتر می زنند:«خاتمی: با دعای مردم در انتخابات شرکت می کنیم!»

*راستی آقای هاشمی رفسنجانی اصلاح طلب است یا مستقل؟

آقای هاشمی اصلاح طلب است.

*پس با توجه با این که گفتید اشتراکات فکری زیادی با آقای هاشمی دارید و او اصلاح طلب است و چون جواب بخش اول سئوال اولم را ندادید من اینطور نتیجه می گیرم که شما صددرصد اصلاح طلبید.

نمی خواهد نتیجه گیری کنید. خودم به شما می گویم: بله درست است. من یک اصلاح طلبم.

4-1-92

آقای زیباکلام! حمایت شما از مه آفرید، به نفع شبکه های فساد است

 

الف: دکتر مهران نحوی نوشت:

اخیرا یادداشتی به قلم آقای دکترصادق زیباکلام تحت عنوان "دادگاه بر اعدام مه آفرید اصرار دارد تا افکار عمومی را التیام بخشد" منتشر گردیده که در پاسخ به مطلب اینجانب تحت عنوان "نامه دکتر زیباکلام، دفاع از مفسدان یاحقوق انسانی؟" نگارش یافته است. مطلب زیر پاسخی به نقد ایشان است.

رئوس مطالبی که اقای دکتر زیباکلام در نامه به قوه قضاییه و پاسخ به نوشتار اینجانب در خصوص پرونده معروف به ۳۰۰۰ میلیاردی ارائه کرده اند عبارتست از:

١- میلیونها نفر با اصرار خواهان و در اشتیاق اعدام متهمین هستند.
٢- اساساً تخلف یا تخلف مهمی اتفاق نیفتاده است.
٣- اگر تخلفی بوده بدلیل وجود نظام ناکارامد فاسد دولتی است و مجازات متهمین مشکلی را حل نمی کند.
٤- متهمین پرونده کارنامه مثبتی در تولید و اشتغال زایی داشته طوری که تخلف احتمالی آنها قابل چشم پوشی است.
٥- اشد مجازات به چه اتهامی صادر شده است؟
٦- چرا به متهمین اجازه انتشار دفاعیه داده نمی شود؟

پاسخهای اجمالی اینجانب به موارد بالا طبق آنچه در نوشتار قبلی خود آورده و آنچه تفصیلاً در پی خواهد آمد به شرح زیراست:

١- بنده و میلیونها نفر مثل بنده با اصرار خواهان اجرای عدالت در مورد همه متخلفان مرتبط با این پرونده، اعم از گروه امیر منصور آریا و صاحب منصبان هستیم.
٢- تخلف بسیار مهمی با زدوبند برخی مقامات حکومتی و صاحبان ثروت روی داده که باید با آن برخورد جدی شود.
٣- وجود نظام ناکارامد و ضعیف، مجوز انجام تخلف و تقلب و عدم برخورد با آن نیست. فسادپذیری نظام های ناکارامد با ابزارهای نظارتی قوی جبران می شود.
٤- کارنامه احتمالی مثبت متهمین در تولید و اشتغال زایی در مقابل خسارات مادی و معنوی آنها به کشور بسیار کوچک و قابل چشم پوشی است. اثرات مخرب این نوع فساد بر ریشه های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کشور بسادگی قابل ترمیم نیست.
٥- صدور احکام قضایی به تشخیص قاضی است و تجدید نظر مراحل قانونی معینی دارد و فضاسازی علیه قاضی تضعیف اراده و حرکت مبارزه علیه فساد است.
٦- همانگونه که دادخواست متهمین اجازه انتشار یافته است چرا به متهمین اجازه انتشار دفاعیه داده نمی شود؟ اصولاً فضای آزاد رسانه ای در یک نظام مردم سالار عامل مهمی در پیشگیری و پی گیری موارد فساد است.

در اینجا توجه فرهیختگان علاقمند را به تفصیل آنچه در شش بند بالا آمده جلب نموده و اصرار به پاسخگویی را بدلیل اهمیت موضوع مبارزه با فساد می دانم که منحصر در این پرونده و متهمین مورد بحث در آن نیست و از اینکه نوشتار به اقتضای اهمیت مطالب ناچاراً مطول گردیده، پوزش می طلبم.

١- یکی از نکاتی که آقای دکتر زیباکلام در جای جای پاسخشان و گاهی کنایه گونه به نقد اینجانب وارد می کنند آن است که بنده از احکام اعدام متهمین پرونده حمایت کرده بر آن تاکید می کنم و از آن اظهار خشنودی می نمایم.

آقای دکتر زیباکلام! ظاهراً جنابعالی مطلب بنده را به درستی مطالعه نکرده و به اصل موضوعی که به آن پرداخته ام توجه نکرده اید!. بنده در مطلب اخیر از ابتدا خود را فاقد جایگاه تخصصی و اطلاعات دقیق از پرونده اعلام کرده ام و اساساً وارد در موضوع پرونده و احکام صادره نشده و ورود بی تخصص و بی اطلاعات دقیق جنابعالی را هم تقبیح کرده ام. حال چگونه در مورد احکام اعلام شده نظر مثبت یا منفی داشته باشم؟!

در نوشتار اخیر بنده که بر روی سایت وجود دارد بنده حتی یکبار هم کلمه "اعدام" را بکار نبرده ام. در حالیکه جنابعالی در جواب نقد بنده ٢٢ بار از این کلمه استفاده نموده اید و بنده را طرفدار مجازات اعدام، خشنود از اعدام دیگران، در انتظار تماشای اجساد در بالای دار و نظایر آن معرفی کرده اید. آیا با این روش خواسته اید احساسات مخاطب را تحریک و نظر خود را انسانی و منطقی و دیدگاه بنده را وحشیانه و غیر منطقی جلوه دهید؟ اینجانب اصراری مگر به اجرای عدالت در مورد همه اشخاص درگیر در پرونده ندارم و فرزند آن مکتبی هستم که حتی یک سیلی یا دشنام را غیر از مجرا و چارچوب قانون و عدالت، جرم و گناه می داند.

اما در مقابلِ تقریبا همان تعداد کلمه "اعدام" که شما بکار برده اید بنده از کلمه "فساد" استفاده کرده ام و مسئله مبارزه با فساد را محور بحث خود قرار داده و از شما به دلیل تضعیف حرکت قوه قضاییه انتقاد کرده ام.

برداشتم از شخصیت شما علی رغم اختلاف نظراتی که با شما دارم، یک مبارز دوران ستم شاهی و فردی دلسوز کشور بوده است و انتظارم این بود که اگر صادق زیباکلام به رای دادگاه اعتراض دارد و تغییر آن را از مجاری قانونی دنبال می کند اما در عین حال به دنبال اجرای عدالت در مورد مفسدان بوده و از برخورد قاطع با فساد حمایت می کند. فسادی که بخش مهم آن صاحب منصبانی هستند که در پشت متهمین پرونده پنهان شده و به دنبال آنند که با تضعیف این حرکت، همچنان پنهان به فسادگری خود ادامه دهند.

آقای زیباکلام به شما اطمینان می دهم حمایت های شما از متهمین این پرونده بیش از آنکه به نفع امثال مه آفرید امیر خسروی تمام شود به نفع همان شبکه های مفسد رخنه کرده در مناصب حکومتی تمام می شود. در واقع شما از آنها دفاع می کنید و آنها را تبرئه و تطهیر می کنید.

٢- در جای دیگر گفته اید: "بنده هیچ کجا نه گفته ام و نه نوشته ام که متهمین آن پرونده گناهکارند یا بی گناه؛ جرمی را مرتکب شده اند یا نشده اند."
این سخن البته تغییری مثبت در موضع شماست چرا که هم در نامه به رئیس قوه قضاییه و هم در مطلب اخیرتان تلویحاً و یا صراحتاً بر بی گناهی متهمین حکم صادر نموده بودید، آنها را نابغه خوانده و از خدماتشان گفته بودید به گونه ای که نتیجه گرفته بودید اساساً چرا اینها محاکمه شده اند و به آنها اتهاماتی وارد شده است.

در نامه تان نوشته اید: "اساساً خیلی معلوم نیست که گناه یا گناهان او دقیقاً کدامین بوده؟ مه آفرید امیرخسروی انسانی بسیار باهوش، با استعداد و یک نابغه اقتصادی است." یا در مطلب اخیر به صورت اشاره فرموده اید:
"آنان جرم سنگینی مرتکب نشده بودند و نه تنها مستحق اعدام، که حتی مستحق زندان هم نیستند."

٣- در فقره دیگری فرموده اید: "اقتصاد ایران یک اقتصاد دولتی فاسد و نا کارآمد است. فساد فقط یکی از جنبه های آن است." و در ادامه گفته اید: "ریشه همه مفاسد اقتصاد ایران هم در دولتی بودن آن است و با اعدام مه آفرید امیر خسروی ها هیچ دردی دوا نمی شود. همچنانکه با اعدام فاضل خداداد و محکومیت شهرام جزایری هم هیچ چیز تغییر نیافت."

اگرچه این اتفاق نظری است که تقریبا اکثریت متخصصین، مطلعین و دست اندکاران در مورد ناکارامدی نظام اقتصاد دولتی دارند، اما وجود فساد نهادینه در همین نظام ناکارامد، عارضه مهلکی است که نیاز به درمان های کوتاه مدت و بلند مدت دارد. بازسازی و نوسازی یک نظام اقتصادی و اداری کارامد، به یک عزم و همکاری ملی و طی یک برنامه ریزی بلند مدت امکان پذیر است. آنچه که باید در برنامه های توسعه کشور مورد ملاحظه نخبگان، قانونگذاران و مسئولان قرارگیرد و از همه مهمتر، مورد حمایت واقع شود. اما آیا وجود یک نظام دولتی و زمینه های مستعد خلاف می تواند مجوزی برای تخلف و سوء استفاده باشد؟ یا دلیلی بر نادیده گرفتن تبهکاری و عدم برخورد با مفاسد؟ آیا این مقدمه ایجاد یک جامعه ویران و پر هرج و مرج نیست؟

این ادعای شما که با مجازات مفسدین در سالهای قبل هیچ چیز تغییر نکرد پذیرفتنی نیست. اتفاقاً بسیاری از صاحبنظران معتقدند که همان برخوردها موجب بازدارندگی قابل توجهی در جرم و خلافکاری در حد خود در آن سالها بوده است. لابد انتظار ندارید که با مجازات یک یا چند نفر، نظام اداری متحول و تبدیل به نظامی کم فساد و کارامد شود؟! این انتظاری عبث است زیرا چنین هدفی، برنامه و راهکار مخصوص به خود را نیاز دارد. اما نمی توان بازدارندگی نظارت و جدیت در برخورد با متخلفان را انکار نمود.

آنچه باعث تاسف و نکوهش است برخورد با آن مفسدان نیست بلکه عدم جدیت در برخورد با دیگر جنبه ها و طرف های مختلف درگیر در فساد است. در مورد فاضل خداداد یا شهرام جزایری، طرف های دیگر صاحب قدرتی نیز وجود داشتند که بدبختانه امید به برخورد قاطع با آنان به یاس مبدل شد. وقتی ریشه این قبیل تخلفات که فساد متنفذان، سیاستمداران و صاحب منصبان است ردیابی و خشکانده نشود، بیماری عمیق تر و مهلک تر از جای دیگر سربرمی کشد. پرونده مه آفرید امیرخسروی همان پرونده فاضل خداداد و شهرام جزایری است که همچنان مفتوح است و اگر با ریشه های سیاسی آن برخورد نشود، نشانه های این سرطان کشنده از جایی دیگر و زمانی دیگر دوباره سر باز می کند.

گفته بودید چرا مجازات سخت؟! و در نامه تان مثال برخورد با زورگیرها را بکاربرده اید و حکم قاضی در مورد آن دو جوان زورگیر را ناشی از انتشار وسیع خبر آن و تحت تاثیر افکار عمومی دانسته بودید. اتفاقاً مثال خوبی را مطرح نموده اید. پدیده زورگیری این روزها زیاد مطرح می شود. شاید این پدیده دلایل مختلف فرهنگی، تربیتی و اقتصادی داشته باشد. در هر حال یک نگاه آسیب شناسانه سوال می کند که پدیده زورگیری چگونه در این سالها رشد کرده است؟ چرا درسال های گذشته کشور با افزایش تولید اراذل و اوباش روبروست. هرچند همت همه دست اندرکاران باید بر حل ریشه ای این مسئله متمرکز باشد اما در عین حال مجازات ها و برخوردهای تنبیهی نیز باید با قاطعیت وجود داشته باشد، در غیر اینصورت هرج و مرج اجتماع را متلاشی خواهد ساخت.

اینکه دو جوان زورگیر به سخت ترین مجازات محکوم می شوند، به دلیل تاثیر بسیار مخرب و گسترده ای است که با انتشار وسیع تصاویر زوگیری بر ذهن اجتماع وارد ساخته و حس وحشت و ناامنی را در بین مردم کشور ایجاد کرده است. در واقع دادگاه با صدور سخت ترین احکام سعی دارد اولاً عامل بازدارنده ای را علیه این رفتار به کار گیرد و ثانیاً احساسات و افکار جریحه دار، وحشت زده و آسیب دیده اجتماع را ترمیم نماید. مسلماً انتشار وسیع این خبر و تصاویر آن، تاثیر قطعی بر حکم دادگاه داشته است. زیرا تاثیر کیفیت حکم مجازات نیز لازم است به همان وسعت و اندازه، بازدارنده و به قول جنابعالی التیام بخش باشد. لذا صدور احکام سخت مجازات نه از سر ضعف و تحت تاثیر فضاسازی که حاکی از درایت قاضی و موقعیت شناسی تاثیرجرم و مجازات توسط اوست.

حال آقای دکتر آیا به نظر شما وجود زمینه ها و عوامل فساد در نظام اداری و سیاسی کشور مجوز تخلف، ارتشا، پولشویی و انواع تقلب و سوءاستفاده است؟ آیا وجود نظام ناکارمد دولتی دلیلی بر عدم برخورد قاطع قوه قضاییه با فساد می دانید؟

٤- همین استدلال در مورد پرونده گروه امیر منصور آریا در سطح بسیار بالاتری صادق است. حساسیت پرونده ایشان به این جهت است که تاثیر مخرب تخلف این گروه بر اقتصاد، امنیت، عدالت، فرهنگ و بسیاری حوزه های اجتماعی دیگر، مانند آن زورگیری قابل تصویربرداری و انتشار نیست. برخی افراد گمان می کنند تخلف این گروه تنها استفاده رانتی از تسهیلات دولتی بوده است و این تخلف با یک جابجایی ساده مبلغ سوء استفاده قابل جبران است. پس دیگر چه جای مجازات آن هم مجازات سخت؟ در حالیکه اگر تبعات گسترده و سنگین چنین سوءاستفاده های را بر کشور بدانند به گونه ای دیگر قضاوت خواهند نمود و خواهان رسیدگی عادلانه و قاطع نسبت به همه عوامل آن خواهند بود. برخلاف تصور برخی، برخورد قاطع قانون با فساد نقش مثبت و موثری در ایجاد امنیت در فضای کسب و کار و موجب رونق تولید و افزایش اشتغال می گردد.

حقیقت تلخ آن است که پرونده امیر منصور آریا در واقع نشانه ای از فساد سیاسی است که کشور به آن مبتلا گردیده است و به همین دلیل می بایست آن را پرونده یک شرکت خصوصی و چند متهم حقیقی ننگریست. این یک پرونده ملی است که می باید با همه عوامل فردی و ساختاری آن برخورد عادلانه و قاطع صورت پذیرد. آخرین دستاوردهای تحقیقاتی پژوهشگران با توجه به وضعیت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشورهای مختلف و ارزیابی ابعاد مختلف اثرات فساد سیاسی نشان می دهد که این شکل ازفساد بالاترین ضربات را بر پیکر اقتصاد، فرهنگ و توسعه سیاسی یک کشور وارد می سازد.

فساد سیاسی، تضعیف ایدئولوژی خدمت و جایگزینی ایدئولوژی ثروت، موجب گسترش بی اعتمادی، بی اعتنایی و بی تفاوتی، دین گریزی و ناهنجاری های اخلاقی بین مردم و خصوصاً جوانان، به وجود آورنده بحران مشروعیت اعتقادی و کارامدی حاکمیت است.

فساد سیاسی همچنین باعث غفلت از سیاست‌های توزیع درآمدی و موجب انحراف در تخصیص منابع و نا کارایی اقتصادی و موجب گسترش فقر و اختلاف طبقاتی شدید است.
به این ترتیب می توان دریافت که اگرحتی فعالیت آقایان مشمول ثمراتی برای اقتصاد و صنعت و اشتغال بوده است، مفسده شیوه آلوده عملشان برای همه کشور و نظام به مراتب زیان بارتر بوده است.

٥- آقای دکتر زیباکلام در بخش دیگری از اینکه چرا احکام اشد مجازات رای متهمین صادر شده است سوال می کنند و می پرسند که آیا مجازات "تخلف مالی"، "اختلاس" یا "فساد بانکی" اعدام است؟ این بر اساس مبانی حقوقی و فقهی و به تشخیص قاضی است که چه حکمی را به تناسب چه جرمی صادر نماید. ادعای اینکه ممکن است قاضی در تطبیق حکم مرتکب خطا شده باشد مطلب محتملی است که قانون راههای جلوگیری از آن را با بررسی های مجدد توسط مراجع ذیصلاح پیش بینی کرده است. این مسئله بخصوص در مورد محکومان به اشد مجازات دقیق تر و محتاطانه تر است. نباید بگوییم احکام صادره صحیح نیست. باید تابع قانون باشیم و از قانون در اجرای عدالت حمایت کنیم.

٦- آقای زیباکلام مدعی اند که دفاعیه متهمین اجازه انتشار ندارد. با توجه به اهمیت این پرونده ملی و اینکه دادخواست علیه متهمین انتشار یافته و جلسات دادگاه غالباً علنی برگزار گردیده است ، چه نگرانی از انتشار دفاعیه وجود دارد؟ و چرا فرصت انتشار ندارند؟ رسانه ها می توانند بازوان پرقدرت قوه قضاییه در برخورد و جلوگیری از مفاسد باشند. رسانه ها چشم های تیز بین جامعه می باشند.

امروزه رسانه ها در کشف و پی گیری و پیشگیری از مفاسد بویژه فسادهای سیاسی در جهان نقش تعیین کننده ای یافته اند. این نقش آفرینی به گونه ای در چهارچوب قانون تعریف گردیده که امکان سوءاستفاده و جوسازی های ژورنالیستی احتمالی را برای آنها پرهزینه و به حداقل رسانده است. از خبرهای معمول این قبیل کشورها هر از چند گاهی رسوایی مالی و سیاسی فلان مقام حکومتی است که به برکناری و افتضاح او و حزب طرفدارش می انجامد و این امر یکی از دلایل مهم پایین بودن سطح فساد در این قبیل کشورهاست.

آقای دکتر زیباکلام! اصل سخن این است که حرکت مبارزه علیه فساد را مورد حمایت قرار دهیم هر چند به برخی تصمیمات و احکام منتقد باشیم. حتی با همین نظام ناکارمد دولتی نیز برخورد قاطع، عادلانه و بدون ملاحظه با فسادگران عامل موثری در کاهش هزینه های مادی و معنوی نظام بوده و در حرکت جامعه به سوی عدالت و امنیت و استحکام اعتماد ملی بسیارموثر است.

در نوشته اخیرتان از حرمت ریخته شدن خون بناحق هم گفته بودید. حتی کمترین اعتقاد به دین و اخلاق موجب احترام به حریم دیگران بخصوص زندگی آنان می شود. از قضا احترام به حرمت همه کسانی که قربانیان فسادها و فسادگران هستند ما را به دفاع از مبارزه علیه فساد فرا می خواند: حرمت آبروهای ریخته، مال های باخته، فرصت های سوخته، زندگی های تباه شده و بالاخره اعتبار هدر رفته نظام مقدس و کشورعزیزمان ایران.
 
22فروردین 92

زیباکلام: اصلاح‌طلبان بر هاشمی اجماع کنند/ حسن روحانی 2 میلیون رای دارد

یک فعال سیاسی اصلاح طلب با بیان اینکه اصلاح طلبان باید با تمام توان پشت سر هاشمی قرار بگیرند و نگذارند داستان عملکرد اسفبار اصلاح طلبان در سال 84 یکبار دیگر تکرار شود، اظهار داشت: اگر چه با ورود خاتمی پیروزی اصلاح طلبان قطعی می شود ولی کیاست، تجربه و کاردانی هاشمی رفسنجانی برای پیشبرد امور بیشتر است.

 
صادق زیباکلام درگفتگو با مهر با بیان اینکه وضعیت اصلاح طلبان برای حضور در انتخابات در هاله ای از ابهام است، اظهار داشت:  اگر چه نزدیک به دو ماه تا انتخابات ریاست جمهوری باقی نمانده است، ولی تکلیف اصلاح طلبان در خصوص شرکت یا عدم شرکت در انتخابات مشخص نیست.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه مراد از اصلاح طلبان در چنین وضعیتی کسانی چون سید محمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی و نزدیکان این دو است، اظهار داشت: دلیل این بلاتکلیفی اصلاح طلبان عدم تمایل اصولگرایان برای شرکت آنها در انتخابات است.

وی با اظهار اینکه اصولگرایان با نامزدی خاتمی و هاشمی مخالف هستند، گفت: دلیل این مخالفت اصولگرایان این است که هر دو نفر و به خصوص آقای خاتمی شانس اول برای برنده شدن در انتخابات هستند.

زیبا کلام ادامه داد: فهم اینکه چرا آنها نمی خواهند هاشمی و خاتمی نامزد شوند خیلی پیچیده نیست، چون در این صورت سناریوی  دوم خرداد تکرار خواهد شد.

وی با اظهار اینکه در چنین وضعیتی اصولگرایان قوه مجریه را از دست خواهند داد و کشور دچار حالت دوقطبی در فضای سیاسی می شود، بیان کرد: در این شرایط نیز قطب ضعیف اصلاح طلبان و قطب نیرومند از نظر قدرت سیاسی اصولگرایان خواهند بود.

روحانی و کواکبیان هریک بیش از 2 میلیون رای ندارند

این فعال اصلاح طلب ادامه داد: در عین حال اصولگریان نمی خواهند در داخل و خارج چنین بازتابی بوجود آید که انتخابات به صورت یک قطبی برگزار می شود، بنابراین آنها تلاش زیادی خواهند کرد تا افرادی مانند حسن روحانی و کواکبیان را به عنوان نامزد جبهه اصلاح طلب معرفی کنند.

زیبا کلام تاکید کرد: این در حالی است که مردم نه آقای روحانی و نه آقای کواکبیان را به عنوان اصلاح طلب به رسمیت نمی شناسند.

وی با بیان اینکه در صورت کاندیداتوری این افراد آنها در انتخابات رای نخواهند آورد، بیان کرد: آقای روحانی در صورت کاندیداتوری حداکثر 2 میلیون رای و آقای کواکبیان حدکثر یک میلیلون رای خواهند داشت.

استاد دانشگاه تهران ادامه داد: چنانچه رهبری اصلاح طلبان یعنی افرادی چون هاشمی و خاتمی و احزاب مهم آنها بتوانند بدنه اصلاح طلب را مجاب به رای دادن به افرادی نظیر عارف، نجفی و یا اسحاق جهانگیری کنند در این صورت شانس زیادی برای پیروزی اصلاح طلبان وجود دارد.

در شرایط فعلی اصلاح طلبان تمایلی برای شرکت در انتخابات ندارند

زیباکلام  با بیان اینکه در شرایط فعلی نه اصلاح طلبان خودشان تمایلی برای شرکت برای انتخابات دارند و نه اصولگرایان تمایل به شرکت آنان دارند، بیان کرد: در چنین شرایطی احتمال جدی وجود دارد که شورای نگهبان فردی چون خاتمی را نیز رد صلاحیت کند.

وی با بیان اینکه فقط یک احتمال وجود دارد که هاشمی و خاتمی یعنی اصلاح طلبان از سوی اصولگرایان کارت حضور در انتخابات را پیدا کنند، بیان کرد: این حالت در صورتی اتفاق خواهد افتاد که احمدی نژاد بتواند برای رحیم مشایی مجوز ورود به انتخابات را بگیرد.

این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه شورای نگهبان صلاحیت مشایی را تایید نخواهد کرد، اظهار داشت: با این وجود احمدی نژاد تلاش خواهد کرد نظیر اتفاقی که برای دکتر معین افتاد تایید صلاحیت مشایی را از طریق حکم حکومتی بگیرد.

وی ادامه داد: در صورت تایید مشایی و عدم حضور اصلاح طالبان، مشایی خواهد توانست با رای 2  حتی 3 برابر هر نامزد مورد نظر اصولگرایان آنان را براحتی  شکت دهد.

زیباکلام افزود: بنابراین در این وضعیت تنها چاره اصولگرایان برای جلوگیری از پیروزی مشایی آنست که اجازه ورد به هاشمی و خاتمی بدهند.

وی گفت: اگر گزینه خاتمی و هاشمی برای اصولگریان بد است، رحیم مشایی برای آنها بدتر است.

استاد دانشگاه تهران با اظهار اینکه در این وضعیت اصولگرایان چاره ای جز دادن اجازه حضور اصلاح طلبان را نخواهند داشت، گفت: اگر احمدی نژاد نتواند به هر دلیلی تایید صلاحیت مشایی را بگیرد اصولگرایان دیگر اجازه ورود اصلاح طلبان را نخواهند داد چون در این صورت دیگر هیچ تهدیدی متوجه آنها نخواهد بود.

دکتر عارف می تواند یک نامزد حداقلی مورد قبول برای اصلاح طلبان باشد

وی ادامه داد: در وضعیتی که مشایی حضور نداشته باشد و اصولگرایان بنا بر دلایلی فرضا مجبور شوند یک نامزد اصلاح طلب را بجز افرادی چون دکتر روحانی و کواکبیان بپذیرند، آن نامزد کسی بجز دکتر عارف نمی تواند باشد.

زیباکلام تاکید کرد: در چنین شرایطی دکتر عارف تنها نامزدی از اصلاح طلبان می باشد که میزان اصلاح طلبی اش مورد قبول اصولگرایان خواهد بود.

وی ادامه داد: در صورت و در شرایطی  که مشایی در انتخابات شرکت نکند و از سوی اصلاح طلبان دکتر عارف در انتخابات شرکت کند، شانس پیروزی اصلاح طلبان زیاد خواهد بود.

مشکل اصلی اصلاح طلبان مجاب کردن بدنه اجتماعی است

این فعال اصلاح طلب با بیان اینکه در این وضعیت مشکل اساسی اصلاح طلبان مجاب کردن نیروها و بدنه اجتماعی بالقوه طرفدار اصلاح طلبان است تا حاضر شوند در انتخابات شرکت کنند، اظهار داشت: چون اکنون خیلی از رای دهندگان بالقوه اصلاح طلب نمی خواهند دیگر در انتخابات شرکت کنند.

وی ادامه داد: جدای از حوادث بعد از انتخابات 22 خرداد 88 خیلی از آنان معتقدند که به فرض هم ما در انتخابات شرکت کنیم و به فرض هم که خاتمی، هاشمی یا عارف هم پیروز شوند، با توجه به اینکه همه قدرت در دست اصولگرایان است هیچ کاری از دست یک رئیس جمهور اصلاح طلب ساخته نیست. بنابراین بزرگترین مشکل اصلاح طلبان این است که خیلی از طرفدارانشان دیگر حاضر به شرکت در انتخابات نیستند.

وی با بیان اینکه قدرت اصولگرایان به مراتب بیشتر از قدرت آنها در سال 76 است و بنابراین کار برای اصلاح طلبان دشوار است، تاکید کرد: خیلی از  20 میلیون نفری که در دوم خرداد 1376 به خاتمی و خیلی از ده میلیون نفری  که در سال 1384 به هاشمی و خیلی از 13 میلیون نفری که به میرحسین موسوی رای دادند حاضر نیستند در این شرایط در انتخابات شرکت کنند.

زیباکلام افزود: دروضعیت فعلی برای اصلاح طلبان قبولاندن این امر به مردم بالاخص جوانان که تنها راه پیشبرد دموکراسی از راه صندوق رای وزارت کشور است کار بسیار دشواری است.

وی گفت: در عین حال رهبری اصلاحات چاره ایی ندارند جز اینکه ناراضیان و ناامیدان از انتخابات را مجاب و ترغیب کنند تا در انتخابات شرکت کنند و به نامزد مورد نظر رهبری اصلاح طلبان رای دهند.

هاشمی از خاتمی مناسبت تر است/ اصلاح طلبان باید بر روی هاشمی اجماع کنند

وی با اظهار اینکه به لحاظ رای آوری خاتمی از هاشمی مناسبت تر است، تاکید کرد: با کاندیداتوری خاتمی در مقایسه با هاشمی شانس اصلاح طلبان برای پیروزی در انتخابات قطعی می شود.

این استاد دانشگاه  تصریح کرد: با این وجود به لحاظ پیشبرد امور مملکت و و برون رفت از وضعیت هولناک سیاسی و اقتصادی و وضعیتی که ایران در جایگاه بین المللی پیدا کرده حضور هاشمی قطعا مناسب تر وموثر تر از خاتمی است.

وی ادامه داد: کیاست، تجربه و کاردانی هاشمی رفسنجانی در این زمینه برای پیشبرد این امور بسیار بیشتر است.

وی با بیان اینکه بنابراین اگر به اصلاح طلبان اجازه شرکت در انتخابات داده شود پیشنهاد او به اصلاح طلبان این است که بر روی هاشمی رفسنجانی اجماع کنند، گفت: آنها باید با تمام توان پشت سر هاشمی قرار بگیرند و نگذارند داستان عملکرد اسفبار اصلاح طلبان در سال 84 یکبار دیگر تکرار شود.

ممکن است احمدی نژاد تمایل به مشارکت در قدرت با اصولگرایان داشته باشد

زیباکلام با اظهار اینکه تمام این پیش بینی ها بستگی به چگونگی اقدامات احمدی نژاد دارد، تاکید کرد: ممکن است احمدی نژاد در مواجه با اصولگرایان اصطلاحا "به مرگ بگیرد که به تب راضی شوند."

وی در توضیح منظور خود گفت: این شرایطی است که او بتواند در قدرت با اصولگرایان شریک شود و با صرفنظر کردن از مشایی آنها را برای حمایت از دکتر صالحی، شیخ الاسلام، مجتبی ثمره و یا یکی از افراد خودش به جای ولایتی یا حداد عادل مجاب کند.

هاشمی و عارف می توانند مشایی را شکست دهند

فعال اصلاح طلب با بیان اینکه اگر اصولگرایان بر روی نامزد خود یعنی ولایتی و یا حداد عادل اصرار ورزند و با احمدی نژاد به توافق نرسند در آنصورت انتخابات سه وجهی می شود، تاکید کرد: در این صورت چنانچه از سوی اصولگرایان ولایتی و یا حداد، از سوی دولت نیکزاد و یا صالحی و از سوی اصلاح طلبان هاشمی رفسنجانی نامزد شوند، در همان دور اول هاشمی پیروز انتخابات خواهد بود.

وی ادامه داد: اما اگر احمدی نژاد موفق شود کارت ورود مشایی را بگیرد و اصلاح طلبان هم مجوز حضور داشته باشند در چنین وضعیتی کار به دور دوم خواهد کشید و هاشمی موفق خواهد شد در دور دوم مشایی را شکست دهد.

این فعال اصلاح طلب افزود: اگر اصولگرایان مشایی را بر هاشمی و خاتمی ترجیح دهند و از سوی اصلاح طالبان کسی جز دکتر عارف را اجازه کاندیداتوری نیابد، در آن صورت شرایط برای اصلاح طلبان بسیار دشوار می شود.

وی گفت: با این وجود و در صورتیکه در چنین وضعیتی رهبری اصلاح طلبان همچنان معتقد به حضور در انتخابات باشد، در آنصورت این امکان هست که دکتر عارف بتواند در دور دوم مشایی راشکست دهد. البته عرض کردم اصلاح طلبان کار دشواری پیش روی دارند که طرفدارانشان را متقاعد کنند تا در انتخابات شرکت کنند.

 

27 ارذیبهشت 92

پاسخ تند عباس عبدی به صادق زیباکلام

 

پس از آنکه عباس عبدی روزنامه نگار و تحلیلگر اصلاح طلب در گفت و گویی احتمال نماندن هاشمی در ادامه رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری را مطرح کرد‌، «قانون» در گزارشی اظهارنظر 10 فعال سیاسی را درباره این گمانه‌زنی جویا شد، یکی از این افراد صادق زیبا کلام بود که عبدی را مورد تندترین انتقادها قرار داد و گفت: "متاسفانه آقای عبدی یک بغض و کینه قدیمی‌از‌هاشمی‌دارد که مربوط به یک سال و دو سال اخیر هم نیست. این کینه سابقه ای نزدیک به دو دهه دارد و عبدی همواره مواضعش علیه آقای‌هاشمی‌بوده است."

این استاد علوم سیاسی دانشگاه خاطرنشان کرد: "متاسفانه عباس عبدی نه شرایط کشور و نه اصلاح‌طلبان را در نظر نمی‌گیرد و صرفا به دنبال تسویه حساب و یک انتقام کور از آقای‌هاشمی‌است. یقینا آقای‌هاشمی‌تا انتها حضور خواهند داشت. "

وی در انتها هم تاکید کرد که در حال حاضر دو گروه در کشور مخالف حضور‌ هاشمی‌ هستند. دسته اول کسانی مانند عباس عبدی که با نگاه به گذشته به دنبال انتقام گیری هستند و دسته دوم جریان‌های راست افراطی که از هم اکنون تخریب و خبرسازی رسانه ای جهت دار را آغاز کرده اند.

این سخنان واکنش عباس عبدی را برانگیخت و این فعال سیاسی و روزنامه نگار پاسخی را به روزنامه ارسال کرد. در پاسخ عبدی آمده است:

"البته در ادامه گزاره نقل شده از بنده نکته دیگری هم آمده است که از قلم گزارشگر افتاده است. در آن متن گفته‌ام که"برداشت من این است که آقای هاشمی‌برای ماندن نیامده است هر چند ممکن است مجبور به ماندن هم بشود" با این حال ذکر این نکته را لازم می‌دانم که خوانندگان محترم این گزارش مقایسه ای کنند میان پاسخ آقای زیبا کلام با سایر افرادی که در گزارش با آنان گفت‌وگو شده است. سایرین هیچکدام خود را استاد علوم سیاسی نمی‌دانند ولی به روشنی نظر خود را گفته‌اند و به انگیزه شناسی روی نیاورده اند ولی آقای زیبا کلام به‌جای آن که کلمه ای از منطق در گفتارش داشته باشد دستگاه کهنه شده انگیزه شناسی خود را به‌کار انداخته و به نقد انگیزه ای که نمی‌شناسد پرداخته و اگر قرار باشد بر حسب انگیزه ‌(آن هم انگیزه‌های اثبات نشده) نظرات افراد را سنجید. آن وقت همه خواهند گفت وی که عمری است شیفته رفتارهای آقای هاشمی‌است همه نظراتش بر این شیفتگی متکی است.

اما بنده نیازی نمی‌بینم که این را بگویم. اگر در این گزارش فقط از آقای زیبا کلام نقل قول شده بود خوانندگان متوجه نمی‌شدند که سطح تحلیلی ایشان چقدر است اما وقتی اظهارات وی در برابر کسانی که داعیه استادی علوم سیاسی ندارند آمده است به‌خوبی نشان می‌دهد که واقعیت چنین افرادی تا چه حد بیگانه از دانش و درک عرفی بشرسیاسی است. مسلم است که اگر سیاستمداران ایرانی افراد بادنجان دورقابچین را به منتقدان خود ترجیح نداده بودند امروز با چنین مشکلاتی در کشور مواجه نبودیم. هر سیاستمداری با داشتن دوستانی چون آقای زیبا کلام بی‌نیاز از دشمنی کینه جویان واقعی یا خیالی خواهد بود.

با توجه به فضایی که برخی افراد ایجاد کرده‌اند تصمیم دارم که تا روزهای آینده در‌باره مسائل مربوط به انتخابات سلباً و ایجاباً صحبتی نکنم تا همه آقایان با خیال راحت پروژه خود را جلو ببرند امیدواریم که وضع کشور از این بهتر شود هر چند بنده در باره انگیزه آنان نه تنها قضاوت منفی نمی‌کنم بلکه آنان را به احتمال دارای انگیزه‌های خوب هم می‌دانم."
 
5خرداد92

شباهت‌های‌جلیلی و احمدی‌نژاد از دید زیباکلام

 
 فارس نوشت:

زیباکلام در یک مناظره تأکید کرد: یکی از چهره‌هایی که نورانی‌ترین بیرق مقاومت را در دست دارد، آقای سعید جلیلی است که به نظر من نامزد اصلی جریان اصولگرا خواهد شد.

وی افزود: خیلی جالب و حیرت‌آور است که وقتی ایشان راجع به انتخابات و آینده کشور صحبت می‌کند مطلقاً حرفی از مسائل عینی و حقیقی جامعه نمی‌زند، بلکه راجع به مسائل انتزاعی در خلأ و اینکه خط امام، انقلاب و مقاومت را به جلو ببریم سخن می‌گوید. او کاری به به تورم، گرانی و سقوط جایگاه ایران در عرصه بین‌المللی که ظرف این 8 است که قدرت در دستشان بود ایجاد شده، ندارد.

این کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: ‌اکنون در عرصه بین‌المللی اینقدر که کانادا،‌ نروژ و سوئد اصرار دارند علیه ما رأی دهند، آمریکا، ‌اسرائیل و انگلیس ندارند. بسیاری از کشورهایی که دلیلی نداشت دشمن ما شوند به لطف اصولگرایان دشمنمان شدند. چه دلیلی داشت آلمان، فرانسه و ... دشمن جمهوری اسلامی ایران شوند.

زیباکلام تأکید کرد: از سوی دیگر بخش خصوصی شاهد ورشکست شدن شرکت‌ها و مؤسسات است، اما آقای جلیلی طوری صحبت می‌کند که انگار قرار است رئیس‌جمهور کشور دیگری شود نه ایران و از دنیا، فضا و گفتمان دیگری صحبت می‌کند.

وی با بیان اینکه نظر جلیلی نزدیکترین گفتمان به احمدی‌نژاد است، اظهار داشت: اگر عنوان سخنان جلیلی را بردارید همان نطق‌های احمدی‌نژاد در سال 84 است.
 
13خرداد92

اظهار تاسف عسگراولادی از سخنان زیباکلام

 
رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری با اشاره به سوابق مبارزاتی آیت الله طاهری اصفهانی گفت: همراهی آیت الله طاهری با نهضت امام خمینی(ره) در تاریخ ثبت است.

به گزارش ایسنا، حبیب الله عسگراولادی با اشاره به درگذشت آیت الله طاهری اصفهانی و تسلیت به خانواده و علاقمندان وی افزود: خدمات مرحوم آیت الله طاهری به انقلاب به ویژه در ایام دهه اول انقلاب در سنگر امام جمعه اصفهان و نیز 8 سال دفاع مقدس در کنار رزمندگان اسلام به خصوص شهادت یکی از فرزندان این عالم مجاهد برجسه است و در مواردی امام (ره) از ایشان به نیکی یاد می کرد، خداوند ایشان را مشمول رحمت و مغفرت خود قرار دهد.

عسگر اولادی با تجلیل از پدیدآورندگان حماسه 15 خرداد ، اظهار داشت: نیم قرن از حماسه 15 خرداد می گذرد و در این نیم قرن دشمنان اسلام ضعیف تر و ذلیل تر و پیروان امام(ره) و انقلاب هر روز قوی تر و نیرومند تر شده‌اند.

این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش دیگر از اظهارات خود در پاسخ به سوالی درباره اظهارات زیبا کلام در مورد هاشمی رفسنجانی که گفته بود هاشمی در حال تبدیل به اپوزیسیون است، گفت: متاسفم از این دست اظهارات، آن هم در آستانه 15 خرداد. متهم کردن یکی از فرزندان انقلاب و پدیدآورندگان 15 خرداد به اپوزیسیون.

عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی افزود: آقای زیبا کلام که نام اش صادق و کلامش باید زیبا باشد، نباید تنش آفرین و موهن موضع بگیرد.آقای زیبا کلام به دلیل این اهانت به آقای هاشمی باید از ایشان عذرخواهی کند.آیت الله هاشمی رفسنجانی امین مقام معظم رهبری و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هستند و از استوانه های نظام جمهوری اسلامی می باشند. ایشان تلاش داشته و دارند که همانند امام (ره) و مقام معظم رهبری و بزرگان نظام فرا جناحی موضع داشته باشند و خود را در محدوده جناح ها محدود نمی کنند.

وی ادامه داد: نظرات ابرازی ایشان برای بهبود امور را باید در چارچوب منافع و مصالح نظام تلقی کرد، نه خوشایند یا تلخ کامی اپوزیسیون، ایشان همواره در شان مشاوری دلسوز برای رهبر عزیز انقلاب بوده و ان شاءالله خواهند بود.

عسگراولادی در پایان با اشاره به فراز و فرودهای ضد انقلاب در داخل عنوان کرد: بیش از سه دهه است انقلاب سرپا ایستاده است و ما اکنون در دهه چهارم انقلاب مستقر ترین نظام سیاسی جهان هستیم. مخالفان نظام باید آرزوی بازگشت به قدرت را به گور ببرند.رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری با اشاره به سوابق مبارزاتی آیت الله طاهری اصفهانی گفت: همراهی آیت الله طاهری با نهضت امام خمینی(ره) در تاریخ ثبت است.

به گزارش ایسنا، حبیب الله عسگراولادی با اشاره به درگذشت آیت الله طاهری اصفهانی و تسلیت به خانواده و علاقمندان وی افزود: خدمات مرحوم آیت الله طاهری به انقلاب به ویژه در ایام دهه اول انقلاب در سنگر امام جمعه اصفهان و نیز 8 سال دفاع مقدس در کنار رزمندگان اسلام به خصوص شهادت یکی از فرزندان این عالم مجاهد برجسه است و در مواردی امام (ره) از ایشان به نیکی یاد می کرد، خداوند ایشان را مشمول رحمت و مغفرت خود قرار دهد.

عسگر اولادی با تجلیل از پدیدآورندگان حماسه 15 خرداد ، اظهار داشت: نیم قرن از حماسه 15 خرداد می گذرد و در این نیم قرن دشمنان اسلام ضعیف تر و ذلیل تر و پیروان امام(ره) و انقلاب هر روز قوی تر و نیرومند تر شده‌اند.

این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش دیگر از اظهارات خود در پاسخ به سوالی درباره اظهارات زیبا کلام در مورد هاشمی رفسنجانی که گفته بود هاشمی در حال تبدیل به اپوزیسیون است، گفت: متاسفم از این دست اظهارات، آن هم در آستانه 15 خرداد. متهم کردن یکی از فرزندان انقلاب و پدیدآورندگان 15 خرداد به اپوزیسیون.

عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی افزود: آقای زیبا کلام که نام اش صادق و کلامش باید زیبا باشد، نباید تنش آفرین و موهن موضع بگیرد.آقای زیبا کلام به دلیل این اهانت به آقای هاشمی باید از ایشان عذرخواهی کند.آیت الله هاشمی رفسنجانی امین مقام معظم رهبری و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هستند و از استوانه های نظام جمهوری اسلامی می باشند. ایشان تلاش داشته و دارند که همانند امام (ره) و مقام معظم رهبری و بزرگان نظام فرا جناحی موضع داشته باشند و خود را در محدوده جناح ها محدود نمی کنند.

وی ادامه داد: نظرات ابرازی ایشان برای بهبود امور را باید در چارچوب منافع و مصالح نظام تلقی کرد، نه خوشایند یا تلخ کامی اپوزیسیون، ایشان همواره در شان مشاوری دلسوز برای رهبر عزیز انقلاب بوده و ان شاءالله خواهند بود.

عسگراولادی در پایان با اشاره به فراز و فرودهای ضد انقلاب در داخل عنوان کرد: بیش از سه دهه است انقلاب سرپا ایستاده است و ما اکنون در دهه چهارم انقلاب مستقر ترین نظام سیاسی جهان هستیم. مخالفان نظام باید آرزوی بازگشت به قدرت را به گور ببرند.
 
14رداد92

نامه سرگشاده زیباکلام به هاشمی رفسنجانی و خاتمی

 

 نامه سرگشاده زیباکلام به آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی

                                                     با نام و یاد حضرت حق

محضر آیت الله جناب آقای هاشمی رفسنجانی و جناب حجت الاسلام آقای سید محمد خاتمی دامت اقبالهما

                        مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار         ورنه مستوری و مستی همه کس نتوانند

            با سلام و تحیات و اگر چه می دانم این روزها آقایان بواسطه موضوع انتخابات پیشرو کمتر مجالی برایشان مانده اما با توجه به شرایط  حساس کشور و وضعیت بغرنجی که برای دوستان اصلاح طلب بوجود آمده بخودم اجازه داده جسارت نموده و در خصوص ضرورت اجماع اصلاح طلبان بر روی یک نامزد نکاتی را باستحضار برسانم. اگر چه که می دانم با وجود حضور خیلی از مشاورین خبره و آقایان صاحب نظر، نیازی به بیان الکن چو منی نمی رود. اما راستی را آنست که هشت سال مدیریت اصولگرایان بر کشور وضعیتی را در همه عرصه ها از داخلی گرفته تا خارجی، از اقتصادی گرفته تا فرهنگی، از اجتماعی گرفته تا خانوادگی، از اعتیاد و فساد و فقر و بیکاری گرفته تا سیاسی ، تا مهاجرت بهترین فارغ التحصیلان مان به غرب، تا..... که نمی توان نسبت به وضعیت کشور درد نداشت. واقعا هم گمان نمی رود برای درک اوضاعی که اصولگرایان در این هشت سال در کشور بوجود آورده اند خیلی نیازی به شاخصه ها و آمار و ارقام اقتصادی یا اجتماعی باشد. کافیست شما این روزها به پای سخن رانی های نامزدهای اصولگرایان بنشینید. محض نمونه حتی یکی از آنها هم کلامی و لغتی از آقای احمدی نژاد و اقدامات و سیاست های وی در این هشت ساله سخنی بمیان نمی آورد. گویی این اصولگرایان نبودند که زمینه انتخاب شدن آقای احمدی نژاد را فراهم کردند، بر گرد سرش هاله نور دیدند، او را ملقب به معجزه هزاره سوم نمودند، سفرهای استانی اش را که یک تحول بنیادی که نه ، یک انقلاب جدید در شیوه مملک داری و خدمت به محرومین و پابرهنه ها اعلام کردند، تعطیلی سازمان برنامه و بودجه را توسط رئیس جمهور انقلابی شان جشن گرفتند و شجاعت و شهامت وی در بستن آن "نهاد آمریکایی" که بدست عمال آمریکایی بمنظور جلوگیری از رشد و توسعه ملی در ایران ایجاد شده بود را ستودند و بوی و ملت بزرگ ایران که چنین رئیس جمهور انقلابی را خداوند به آنان ارزانی داشته تبریک گفتند. بگذریم که امروز جملگی نامزدهای اصولگرا یکی پس از دیگری براه انداختن  همان سازمان برنامه "آمریکایی" را در زمره نخستین وعده های انتخاباتی شان در صورت پیروزی قرار داده اند. بخش های دیگر تبلیغات نامزدهای اصولگرا ایضا حکایت از شکست برنامه های اصولگرایان در این هشت سال دارد. کدام نامزد اصولگراست که مهم ترین موضوعات تبلیغات انتخاباتی اش شامل مبارزه با تورم، توقف گرانی، بیکاری ، مبارزه با فساد، اعتیاد، پایین آوردن شکاف طبقاتی، تغییر ساختار مدیریتی کشور، نگرانی از بدهی های سنگین دولت ، اهمیت دادن به علم و تخصص و تجربه و.....نمی شود؟ کدام نامزد اصولگراست که  روند رو به افزایش مهاجرت فارغ التحصیلان دانشگاههای شریف ، پلی تکنیک و دانشکده فنی دانشگاه تهران برایش مطرح نیست؟ کدام نامزد اصولگرا است که پایین رفتن سطح امید در میان جوانان کشور اسباب نگرانی اش نشده؟ کدام نامزد اصولگراست که روند رو به افزایش ورشکستگی واحدهای تولیدی، حجم بی سابقه چک های برگشتی بواسطه رکود و ورشکستگی در بازار، فرار سرمایه ها بهمراه کارآفرینان از کشور برایش مطرح نباشد؟ هر چند که اصولگرایان بگونه ایی رفتارمیکنند که گویی هیچ نقشی و مسئولیتی در بوجود آوردن این وضعیت نداشته اند و گویا اساسا احمدی نژاد را نمی شناسند و تا دیروز چیزی از او نشنیده بودند. اما بسیاری از مردم حمایت پر شور اصولگرایان از احمدی نژاد و سیاست هایش را فراموش نکرده اند. فراموش نکرده اند که همان سیاست هایی را که امروزه آنان مورد نقد قرار داده و یکسره بباد انتقاد گرفته اند، وقتی در دوران احمدی نژاد باجرا در می آمدند چگونه اصولگرایان با همه وجود از آنها استقبال نموده و دردو بلای "دولت خدمتگزار"، "دولت کریمه"، "دولت محرومین" ، " دولت استکبارستیز" و " دولت خستگی ناپذیر" را بر سر دولت های شما می کوبیدند. در عرصه خارجی هم عملکرد اصولگرایان براستی در طی این هشت سال شگفت آور بوده. من هرگز نتوانستم درک نمایم که چه اصراری بود که اصولگرایان کشورهایی را که حتی در سالهای نخست دوران انقلاب  و حتی در دوران جنگ با عراق هم دشمن ما نبودند، در جبهه مخالفین و دشمنان ما درآوردند؟ چه ضرورتی بود و چه ضرورتی می رفت که آلمان، فرانسه ،ایتالیا، کانادا، ژاپن ، نروژ، استرالیا ، دانمارک و.....را ما در صفوف دشمنان ایران اسلامی قرار دهیم؟ چه ضرورتی بود که با همه همسایگانمان روابطی سرد و تیره داشته باشیم؟ برنامه های هسته ایی مان که بواسطه تحریم ها و هزینه های مستقیم فشار سنگینی بر اقتصاد ملی مان وارد کرده، معلوم نیست که در مقابل  چه خیر و دستاوردهایی برای منافع ملی و اقتصاد کشور بهمراه داشته است؟ شک نیست که وضعیتی که کشور امروز در آن قرار گرفته خیلی جای امیدواری برای دولت بعدی باقی نمی گذارد. یقینا آقای هاشمی می دانستند که با پای به پیش گذاردن به استقبال چه کارزاری می روند. ثبت نام ایشان موجی از شور و نشاط و امید بالاخص در میان جوانان و اقشار و لایه هایی که مطمئن نبودند قصد شرکت در انتخابات را دارند بوجود آورد. اصولگرایان هم که متوجه آن موج غیر مترقبه می شوند راه چاره جلوگیری از براه افتادن یک سونامی دیگر مثل 2 خرداد سال 76  را در جلوگیری از ورود ایشان به انتخابات دیدند. بعداز رد صلاحیت آقای هاشمی مقدار زیادی آن شور و امید فروکش نمود. اصلاح طلبان از یکسو مواجه با این فروکش شده اند و از سویی دیگر مواجه با حضور دو نامزد غیر اصولگرا. آقایان دکتر حسن روحانی و دکتر محمد رضا عارف هر دو مصمم به ایستادن و ادامه راه تا به آخر و عدم کناره گیری بنفع دیگری. بنده فکر نمی کنم نیازی به تشریح این حقیقت تلخ باشد که وجود دو نامزد "اصلاح طلب" چه تبعات  مصیبت باری برای اصلاحات و جنبش دمکراسی خواهی ایران در پی خواهد داشت. مسئله فقط در این نیست که اصلاح طلبان آنقدر بی برنامه و بی تدبیر بوده اند که حتی نتوانسته اند بر روی یک نامزد واحد بتوافق برسند. بلکه مسئله بیشتر متوجه فقدان احساس مسئولیت در قبال میلیونها طرفدار در سطح کشور می باشد. آنان عملا رها شده اند که خودشان هر طور که صلاح می بینند اقدام نمایند. این بی ارادگی سیاسی و مواجه نشدن با بار سنگین مسئولیت اجتماعی که شرایط کنونی جامعه ایران بر دوش شما بزرگواران بعنوان رهبری اصلاحات و اصلاح طلبان گذارده، در گذشته هم مع الاسف آثار و نتایج نامطلوبی برای اصلاح طلبان ببارآورده است. اما اینبار شرایط و اوضاع بحرانی داخلی و خارجی  کشور بگونه ایی است که بیش از پیش می طلبد که شما سروران خیلی خیلی جدی تر به مسئولیت تاریخی تان لبیک گویید. روش نکردن تکلیف طرفداران اصلاحات با هیچ عذر و بهانه ایی قابل توجیه نیست. پاسخگو نبودن رهبری اصلاحات به رسالت تاریخی اش راه را برای پیروزی مجدد اصولگرایان هموار خواهد نمود. بالطبع آقایان روحانی و عارف هرکدام واجد نقاط قوت و ضعف های متفاوتی هستند. محبوبیت آقای عارف یقینا در میان اقشار و لایه های تحصیلکرده بالاخص دانشجویان بیشتر است. درعین حال این هم واقعیتی است که بسیاری از اصولگرایان معتدل تر و میانه رو تر ممکن است به آقای روحانی رای دهند. بعلاوه مسئله اساسی تر آنست که در صورت موفقیت، کدام یک از آنان بهتر و بیشتر می تواند با بدنه اصولگرایان درون حاکمیت کار کند. از این بابت هم شانس آقای روحانی خیلی بیشتر از آقای عارف است. بهر حال تصمیم دشواری فرا روی شما آقایان قرار گرفته. یقینا هر تصمیمی که شما و مشاورین تان به آن برسید برای آقایان روحانی و عارف می بایستی واجب الاطاعه باشد. این نکته دوم مبارزه سیاسی و اجتماعی است: داشتن نظم، تشکل، سازماندهی ، پرهیز از فرد محوری و تبعیت از رهبری دسته جمعی. در غیر این صورت می رسیم بار دیگر به داستان غم انگیز اصلاح طلبان در جریان انتخابات سال 84 .اگر هرکدام از آقایان روحانی یا عارف از تصمیم جمعی اصلاح طلبان تمکین نکردند، رهبری می بایستی به طرفداران اعلام نمایند که ایشان بصورت فردی در انتخابات شرکت دارند و نامزد اصلاح طلبان نیستند.تصدیع اوقات کردم و پوزش می طلبم. اما خدا می داند که اگر سیاست های هشت ساله گذشته نقطه امیدی باقی گذارده بود، خیلی جای نگرانی از تداوم  این سیاستها برای چهار سال دیگر نمی رفت.

                                                                                                                                                              

                                                                   ایام بکام باد

                                                                                                                                                       

                                                               صادق زیباکلام

                                              چهاردهم خرداد ماه یکهزارو سیصد ونود دو

15خرداد92

زیباکلام باید از هاشمی عذرخواهی کند

رئیس جبهه پیروان درباره اظهارات زیباکلام در مورد آیت الله هاشمی رفسنجانی که گفته بود هاشمی در حال تبدیل به اپوزیسیون است،گفت: وی باید از هاشمی عذرخواهی کند.

به گزارش تسنیم، حبیب الله عسگراولادی رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری طی سخنانی ضمن عرض تسلیت به مناسبت درگذشت آیت الله سید جلال الدین طاهری اصفهانی، گفت: خدمات مرحوم آیت الله طاهری به انقلاب به ویژه در ایام دهه اول انقلاب در سنگر امام جمعه اصفهان و نیز ۸ سال دفاع مقدس در کنار رزمندگان اسلام به خصوص شهادت یکی از فرزندان این عالم مجاهد، برجسته است و در مواردی امام (ره) از وی به نیکی یاد می‌کرد، خداوند او را مشمول رحمت و مغفرت خود قرار دهد.

وی همچنین با تجلیل از پدیدآورندگان حماسه خرداد، اظهار داشت: نیم قرن از حماسه ۱۵ خرداد می گذرد و در این نیم قرن دشمنان اسلام ضعیف تر و ذلیل تر و پیروان امام(ره) و انقلاب هر روز قوی تر و نیرومند تر شده اند.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به سوالی درباره اظهارات زیباکلام در مورد آیت الله هاشمی رفسنجانی که گفته بود هاشمی در حال تبدیل به اپوزیسیون است، گفت: متاسفم از این دست اظهارات، آن هم در آستانه ۱۵ خرداد. متهم کردن یکی از فرزندان انقلاب و پدیدآورندگان ۱۵ خرداد به اپوزیسیون.

عسگراولادی افزود: زیبا کلام که نامش صادق و کلامش باید زیبا باشد، نباید تنش آفرین و موهن موضع بگیرد.آقای زیبا کلام به دلیل این اهانت به آقای هاشمی باید از وی عذرخواهی کند.آیت الله هاشمی رفسنجانی امین مقام معظم رهبری و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است و از استوانه‌های نظام جمهوری اسلامی به شمار می‌رود. وی تلاش داشته و دارد که همانند امام (ره) و مقام معظم رهبری و بزرگان نظام فراجناحی موضع داشته باشند و خود را در محدوده جناح ها محدود نمی‌کنند

.وی ادامه داد: نظرات ابرازی هاشمی برای بهبود امور را باید در چارچوب منافع و مصالح نظام تلقی کرد، نه خوشایند یا تلخ کامی اپوزیسیون، وی همواره در شان مشاوری دلسوز برای رهبر عزیز انقلاب بوده و ان شاءالله خواهند بود.

رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری در پایان با اشاره به فراز و فرودهای ضد انقلاب در داخل تصریح کرد: بیش از سه دهه است انقلاب سرپا ایستاده و ما اکنون در دهه چهارم انقلاب مستقرترین نظام سیاسی جهان هستیم، مخالفان نظام باید آرزوی بازگشت به قدرت را به گور ببرند.
 
19خرداد92

زیباکلام: در مناظره سیاسی ولایتی قهرمان صداقت و راستگویی شد

 
صادق زیباکلام درباره‌ی مناظره شب گذشته 8 کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری، اظهار کرد: فکر می‌کنم در مناظره شب گذشته دکتر ولایتی قهرمان صداقت، درستی و راستگویی شدند.

به گزارش ایسنا، این تحلیل‌گرمسایل سیاسی با بیان این که شخصا دلم می‌خواست که این عبارت را درباره‌ی دکتر روحانی و دکتر عارف مطرح کنم، افزود: نه این‌که این دو بزرگوار صادقانه برخورد نکرده باشند نه، اما انصافا دکتر ولایتی به ویژه در بحث هسته‌یی و دفاع از سیاست خارجی آقای هاشمی صادقانه برخورد کردند و حقیقت را فدای مصلحت، سیاست و رای بیشتر نکردند.

زیبا کلام تصریح کرد: آقای ولایتی نشان دادند که نه آن گونه که سعی کردند تصوری به وجود آورند که آقای جلیلی دست بالا مذاکرات را انجام می‌داد و انجام می‌دهد و قرص و محکم از منافع ملی دفاع کرده است و از سوی دیگر نه آن گونه است که آقای روحانی و اصلاح طلبان منافع ملی رادر نظر نمی‌گرفتند و تنها از موضع ضعف و ترس از غرب مذاکره می‌کردند. آقای ولایتی آب سردی بر روی این تصورات ریختند و آقای رضایی نیز البته سخنان آقای دکتر ولایتی را تایید کردند.

زیباکلام ادامه داد: نکته این است که انتخابات تمام می‌شود و یکی از این هشت نفر رئیس جمهور می‌شود اما مساله‌ی اساسی اینجاست که چرا نوشتن در خصوص مذاکرات هسته‌یی 1+5 و سیاست خارجی که مسئولان ما دنبال می‌کنند به دید امنیتی نگاه شود، که هیچ یک از رسانه‌ها نتوانند در مورد آن مطلبی بنویسند.

وی اظهار کرد:‌ اگر کسی درباره‌ی موضوع هسته‌یی بنویسد خلاف مصلحتی است که آقای جلیلی می‌گوید و تحت عنوان مسائل امنیتی روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها این مطالب را منتشر نمی‌کنند آن وقت چند سال بعد باید در مناظره فهمید که آقای ولایتی به عنوان مشاور مقام معظم رهبری با سارکوزی مذاکره کرده و به پیشر فتهایی هم دست یافته. به طوری که می‌توانسته کشور را در این موضوع از بن بست برهان و ما دچار این تحریم‌ها نشویم اما قائم مقام وزارت خانه آمده و گفته است که آقای ولایتی هیچ اختیاری نداشتند که مذاکره کنند.

وی با بیان اینکه من نمی‌خواهم بگویم حق با آقای ولایتی بوده یا قائم مقام وزارت امور خارجه، ادامه داد:‌ مساله اینجاست که چرا مطبوعات نباید بتوانند درباره‌ی مسائل به این مهمی بنویسند. آن وقت در جریان یک مناظره مشخص شود که چه اتفاقاتی رخ داده است. در مورد سیاست خارجی ما در زمان جنگ، در مورد سوریه ، بحرین و جنبه‌های مختلف سیاست خارجی وضع به همین منوال است و کسی حق ندارد خلاف آن چیزی که آقای جلیلی یا وزیر امور خارجه می‌خواهد بنویسد.

این کارشناس مسائل سیاسی اظهار کرد:‌اگر علاقه بنده از وزیر امور خارجه به نظام و آینده جمهوری اسلامی بیشتر نباشد کمتر نیست چرا ایشان هرچه که بخواهند درباره‌ی سیاست خارجی در مورد مسائل مختلف می‌توانند بگویند اما من نمی‌توانم انتقادت کنم.

زیباکلام گفت: درس مهمی که سخنان دکتر ولایتی به ما می‌دهد این است که این تفکراشتباه است که به همه‌ی مسائل دید امنیتی داشته باشیم و اجازه ندهیم صاحب‌نظران مستقل در این مسائل اظهار نظر کنند. اگر ما می‌گوییم که در جمهوری اسلامی آزادی بیان و رسانه‌ها و مطبوعات وجود دارد چرا ا جازه نمی‌دهیم سخنان منتقدان نیز منتشر شود. صدا و سیمای ما فیلمهایی را از آمریکا و اروپا نشان می‌دهد که در این کشورها یک میلیون یا 2 میلیون نفر به خیابانها آمدند و علیه سیاستهای بوش یا اوباما درباره‌ی لشگر کشی به عراق تظاهرات می‌کنند. یا درباره‌ی سیاصست خارجی اوباما در مورد افغانستان یا تحریم‌ها علیه ایران صدها مقاله و یادداشت چاپ می‌شود و کسی به آنان نمی‌گوید که شما خلاف سیاست‌های اوباما صحبت کرده‌اید.

این کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه فکر می‌کنم مدال صداقت را باید به گردن دکتر ولایتی آویزان کرد، گفت: ایشان هم حقیقت را درباره مذاکرات گفتند و هم حاضر نشدند به آقای هاشمی رفسنجانی جفا کنند و سیاست خارجی ایشان را زیرسوال ببرند باعث خشنودی جریانات تندروی اصولگرایان شوند.

وی افزود: در مورد آقای قالیباف ایشان گفتند که آقای خاتمی به عنوان رییس جمهور، موسوی لاری به عنوان وزیر کشور، آقای تاج زاده معاون سیاسی و اجتماعی وزیر کشور و دکتر روحانی به عنوان نماینده آقای خاتمی در شورای عالی امنیت ملی می‌خواستند که نیروی انتظامی دانشجویان را قلع و قمع کند که ایشان مخالف بودند. آقای قالیباف در این مناظره 180 درجه در نقطه مقابل آقای ولایتی قرار گرفت.

وی همچنین گفت: آقای غرضی هم خواستند که بگویند من در ورای اصلاح‌طلبی و اصولگرایی هستم و خواستم بگویم که مردم از اصولگرا و اصلاح‌طلب خسته شده‌اند. ایشان با حمله به اصلاح‌طلبان که گفتند یک اصلاح‌طلب گفته است که منشور سازمان ملل باید منشور اصلاح‌طلبان باشد، خواستند اصلاح‌طلبان را زیرسوال ببرند اما مگر هرکسی منتسب به جریان اصلاح‌طلبی باشد، هر حرفی که بزند، سیاست اصلاح‌طلبان بوده است و اصلا فرض کنیم که رییس اصلاحات آمد و گفت که منشور سازمان ملل را سرلوحه اصلاحات کنید. چه عیبی دارد، مگر در منشور سازمان ملل که ایران نیز عضو آن است، چه ناحقی وجود دارد، مگر آنجا گفته است که برابری و مساوات بد است، سرقت و تجاوز به کشورهای دیگر و... خوب است که آقای غرضی در مناظره شب گذشته اینچنین واسلاما سر می‌دادند و می‌گفتند اصلاح‌طلبان با چه رویی به چشمان مردم نگاه می‌کنند.

وی گفت: آقای جلیلی و‌آقای حداد عادل هم نشان دادند که بسیار همفکر و هم عقیده‌اند البته این برای من تعجب آور و تاسف آور بود. از آقای جلیلی انتظاری نداشتم و مواضعش نیز شناخته شده است، اما در مورد آقای حداد عادل قبولش سخت بود. آقای حداد یک آدم فرهنگی است فلسفه خوانده است و شاگرد سیدحسین نصر بوده.هرچه را می‌خواست به هاشمی و اصلاح‌طلبان نسبت داد و چشم به هشت سال گذشته بست که انگار نقشی در سیاست‌هایی که در هشت سال گذشته پیاده شده است نداشته‌اند و انگار نه انگار که ایشان و سایر اصولگرایان چطور از آقای احمدی‌نژاد حمایت می‌کردند.

زیباکلام ادامه داد: از نظر آقای حدادعادل که اصلا مشکلی وجود ندارد اگر هم مشکلی باشد، به خاطر اقدامات هاشمی رفسنجانی و اصلاح‌طلبان و بخشی نیز مربوط به سوءمدیریت آقای احمدی‌نژاد بوده است و اصولگرایان اصلا نقشی نداشته‌اند. من می‌خواهم بگویم که آقای حداد عزیز چه کسی زمینه‌ساز پیروزی آقای احمدی‌نژاد شد. چه کسی از ایشان حمایت کرد؟ اما امروز به احمدی‌نژاد پشت کردید و انگار امروز او را اصلا نمی‌شناسید. آقای حداد فراموش کردند که آقای هاشمی 16 سال پیش رییس جمهور بودند. ایشان می‌گوید که اقدامات آقای هاشمی سطحی بوده است. اگر سطحی بوده، چطور بعد از 16 سال همچنان مشکلات به خاطر سیاست‌های است. من فکر می‌کنم نمره آقای حداد از باب صداقت بالاتر از نمره آقای قالیباف و آقای غرضی قرار نمی‌گیرد.

وی با بیان این‌که اصولگرایان در مجموع شایسته و بالنده در مناظرات ندرخشیدند، گفت: آقای روحانی و آقای عارف در مجموع خوب درخشیدند البته آقای روحانی بهتر و رادیکال‌تر می‌توانست ظاهر شود اما ترجیح دادند که در همین حد باشد و اصولگرایان خود همدیگر را به چالش بکشند. در مجموع مناظرات به سود اصلاح‌طلبان رقم خورد.
 
19خرداد92

زیباکلام: عارف انتخاب شود دولت فلج می شود

 
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران روحانی را گزینه مطلوبتری نسبت به عارف برای ائتلاف اصلاح طلبان خواند و تاکید کرد که باید به دلیل بر باد دادن تلاش های طیف تندرو و رادیکال اصولگرا به منظور معرفی جلیلی به عنوان فرشته نجات، به دکتر ولایتی مدال صداقت داد.

صادق زیباکلام در گفتگو با مهر، درباره شکل گیری ائتلاف بین آقایان روحانی و عارف اظهار کرد: شکل گرفتن و ضرورت این ائتلاف برای پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات پیش‌رو واقعا واجب و لازم است. البته این موضوع بدین معنا نیست که اگر ائتلافی شکل نگیرد، اصلاح طلبان حتما شکست خواهند خورد، ولی در صورت ائتلاف همه آراء اصلاح طلبان به سبد یک نامزد این طیف ریخته خواهد شد.

وی افزود: شکل گیری ائتلاف بین آقایان روحانی و عارف علاوه بر اینکه از فاجعه سال ۸۴ و شکست اصلاح طلبان جلوگیری می کند، تکلیف جامعه اصلاح طلبی را برای رای دادن به یک نامزد مشخص روشن می نماید. لذا شکل گیری ائتلاف از این جهت اهمیت دارد که در نهایت منجر به تجمیع آراء اصلاح طلبان می‌شود.

این فعال سیاسی اصلاح طلب با تاکید بر اینکه شکل گیری ائتلاف بین کاندیداهای اصلاح طلب تنها محدود به مساله ۲۴ خرداد نیست، تصریح کرد: مساله اصلی بعد از انتخابات ۲۴ خرداد مطرح خواهد شد چون اصولگرایان بخشی از حاکمیت موجود هستند و برای تشکیل دولت و پیشبرد شعارها و اقدامات خود مشکلی ندارند، اما اگر یک نفر از بین آقایان عارف و روحانی پیروز شوند وقتی بعد از ۲۴ خرداد ماه بخواهند کابینه خود را تشکیل دهند با کوهی از دیوارهای بتن آرمه مواجه خواهند شد.

زیباکلام ادامه داد: نکته اساسی این است که رئیس جمهور اصلاح طلب چگونه می خواهد بعد از ۲۴ خرداد در حالیکه تقریبا همه ارکان قدرت مخالف و مقابل او هستند آرمان های خود را تحقق ببخشد. در اینجا هنر آقای روحانی خیلی بیشتر از آقای عارف است و به همان اندازه که عارف بیشتر از روحانی اصلاح طلب است، روحانی می تواند زبان اصولگرایان را بفهمد.

وی با بیان اینکه ترس بنده از این است که اگر آقای عارف انتخاب شود، از همان اول به سرنوشت ۲ خرداد ۷۶ دچار شویم که دولت فلج شود و کاری از پیش نرود، گفت: احتمال ایجاد چنین بن بستی با حضور آقای روحانی کمتر است چون او میزان مفاهمه اش با اصولگرایان بیشتر خواهد بود و اگر هم نتواند گام های بلندی در جهت ایجاد اصلاحات و توسعه سیاسی بوجود آورد، اقدامات موثری در این زمینه انجام خواهد داد.

استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران اضافه کرد: خیر و صلاح بلندمدت اصلاحات و دموکراتیک خواهی است که روحانی در سیستم در نظر گرفته شده برای ایجاد اجماع بین دو نامزد اصلاح طلب، کاندیدای اصلی اصلاح‌طلبان شود و اگر آقایان هاشمی و خاتمی بتوانند این تصمیم را بگیرند، نشان خواهند داد که جنبش اصلاح‌طلبی همچنان از قابلیت تصمیم گیری و تعیین تکلیف برای رأی دهندگان این طیف برخوردار است.

زیباکلام با بیان اینکه اتخاذ تصمیمی در جهت معرفی یک کاندیدا از بین آقایان روحانی و عارف با شرایطی که عنوان شد اعتباری برای آقایان هاشمی و خاتمی به عنوان رهبران اصلاح طلبان خواهد بود، تاکید کرد: آن کسی که توسط آقایان هاشمی، خاتمی و مشاوران این دو انتخاب می شود، نهایتا تعهد کند که به نفع کاندیدای دیگر کنار برود و آن کسی که از این دو نفر باقی می ماند باید متعهد شود و از دیگری در کسوت معاون اولی استفاده کند. این باعث می شود مردم احترام بیشتری برای اصلاح طلبان قائل شوند.

وی یادآور شد: دو کاندیدای اصلاح طلب در سازوکار اجماع و ائتلاف باید به گونه ای حرکت کنند که نشان دهند اگر در نظرات اختلافی دارند در اصول، یکسان هستند و اینطور که در مناظره ها دیدیم مثل اصولگرایان دچار هرج و مرج در تصمیم گیری و اصول نیستند.

این فعال سیاسی اصلاح طلب در بخش دیگری از گفتگو با خبرنگار مهر، درباره مناظره های انتخاباتی و شخصیت کاندیداهای انتخابات در این وادی گفت: تصور می کنم که این مناظره ها بخصوص در دور سوم بیانگر نکات مهمی درباره آقای جلیلی بود. چندین سال است که طیف رادیکال و تندرو اصولگرایان سعی می‌کنند که تصویری آرمانی از جلیلی بسازند که او توانسته از سر عزت، قدرت، مقاومت، تعقل و... درباره موضوعات هسته ای تصمیم گیری کند و آمریکا و اروپا را درب و داغان کرده است.

زیباکلام افزود: این طیف از اصولگرایان تندرو می خواهند بگویند در دوران ریاست جمهوری آقایان هاشمی و خاتمی و دبیری آقای روحانی بر شورای عالی امنیت ملی، کشورمان مرعوب ۱+۵ و غرب بوده است و آقای جلیلی با کنار گذاشتن این رویکرد توانسته مذاکرات روبه پیشبردی داشته و موفقیت های بسیاری در این راه کسب کند، برای این موضوع هم تمامی ظرفیت های رسانه ای خود را بکار گرفتند، اما آقای دکتر علی‌اکبر ولایتی ظرف چند دقیقه تمام این تلاش چندین ساله را بر باد داد و نشان داد که اصلا و ابدا از این خبرها نبوده است.

وی تاکید کرد که آقای ولایتی با سخنان خود در آخرین مناظره انتخاباتی نشان داد که جلیلی هیچ گام مثبتی در جهت حل و فصل مساله هسته ای و بهبود وضعیت کشور برنداشته است. در ادامه آقای رضایی هم این موضوع را تایید کرد و به قول کرمانی ها نشان دادند که آقای جلیلی آنچنان شیره گلوسوزی هم نبوده است. آقای ولایتی در آخرین مناظره انتخاباتی شنل قهرمانی خودساخته برخی اصولگرایان تندرو را از دوش آقای جلیلی برداشت.

استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با بیان اینکه آقای ولایتی در مناظره روز گذشته از سیاست خارجی دوران آیت الله هاشمی رفسنجانی به حق دفاع کرد، گفت: او در برابر حملات آقایان جلیلی و حداد صادقانه حقیقت را فدای مصلحت نکرد و برخلاف این دو که سعی کردند به سیاست خارجی دوران سازندگی و اصلاحات بتازند، محکم ایستاد و از این موضوع دفاع کرد. زیباکلام ادامه داد: این دفاع آقای ولایتی از سیاست خارجی دوران سازندگی نه به واسطه این بود که او در آن دوران وزیر بوده است چون خیلی راحت می توانست از موضوع بگذرد و یا بگوید من کاره ای نبودم و شخص آقای هاشمی و خانواده وی تصمیمات را اتخاذ می کردند، اما به حق ایستاد و دفاع کرد. لذا معتقدم اگر قرار بود مدال صداقت به سینه این هشت نفر آویزان شود، باید این مدال را به گردن آقای دکتر ولایتی می‌انداختیم.

وی درباره رفتار سعید جلیلی در مناظره های انتخاباتی اظهار کرد: از جلیلی رفتاری خیلی متفاوت از احمدی‌نژاد انتظار نداشتم چون او مثل احمدی نژاد بود و مثل او هم رفتار کرد البته نه در حد و اندازه او. جریانی هم که از آقای جلیلی حمایت می کند تماما کسانی هستند که احمدی نژاد را به قدرت رساندند و هشت سال مشکلات را برای کشور به ارمغان آوردند، البته شرایط فعلی با سال ۸۴ خیلی متفاوت است و مردم به حدی بیدارند که با شعارهای پوپولیستی و عوام گرایانه نمی توانند بجایی برسند.

وی با اشاره به رویکرد سیدمحمد غرضی در مناظره های انتخاباتی یادآور شد: کیس آقای غرضی بسیار جالب بود که می خواست خود را نه اصلاح طلب و نه اصولگرا معرفی کند، اما درباره سخن دیروز ایشان سوال من این است که مگر منشور سازمان ملل چیست که آقای غرضی آن را خفت‌بار خواند، اگر این چنین است پس چرا جمهوری اسلامی عضو سازمان ملل است؟

استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران خاطر نشان کرد: محض اطلاع آقای غرضی می گویم، منشور سازمان ملل حقوق ملت ها، قومیت ها و مذهب ها را با هم برابر می خواند و معتقد است که حقوق همه افراد جامعه بشری از جمله زنان با دیگران یکسان است، لذا این باعث افتخار است که منشور سازمان ملل جزئی از قانون اساسی ملتی هم باشد. من فکر می کنم شاید آقای غرضی می خواست خود را به اصولگرایان بچسباند. خدا را چه دیدید شاید یکی از اصولگرایان حاضر رئیس جمهور شد.
 
22خرداد92

زیباکلام: امکان تقلب در انتخابات وجود ندارد‌

 
 نماینده حسن روحانی کاندیدای یازدهمین دوره ریاست جمهوری گفت: ‌در انتخابات سال 88 دو جریان رقیب در برابر هم قرار گرفت اما در این دوره حضور قالیباف و جلیلی شکل احزاب را به هم ریخته ‌و ‌معتقدم به هر شکل امکان تقلب وجود ندارد.

به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز، صادق زیباکلام در نشست خبری که با حضور اصحاب رسانه و جمعی از مسئولان اظهار کرد: گسترش فضای اطلاعات در ایران به دلیل بسته بودن فضای سیاسی جایگاهی ندارد و جای آن یک سری توهمات و ناباوری‌های کلی گرفته است.

وی افزود: بسیاری از مسئولان وقتی می‌خواهند اطلاعات جدید و به‌روز در خصوص موضوعی را کسب کنند شبکه بی.بی.سی را تماشا می‌کنند اما جالب اینجاست که خود آنها این شبکه را نفی می‌کنند.

نماینده کاندیدای یازدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی، حسن روحانی خاطرنشان کرد: ما محب اصلاحات باید با ناباوری‌های کلی موجود در جامعه خاتمه دهیم و قرص و محکم و استوار در انتخابات شرکت کنیم.

وی ادامه داد: باید در نهایت پیروی اصلاحات را جشن بگیریم و این مهم جز با حضور در پای صندوق‌های رای محقق نخواهد شد.

زیباکلام عنوان کرد: طیف مقابل ما اصولگرایان هستند که به عقیده آنها رای مهم است و هیچ کاری به عملکرد هشت ساله دولت ندارند.

وی اضافه کرد: آنها رای دادن به دو کاندیدای این دوره ریاست جمهوری سعید جلیلی و علی اکبر ولایتی را حتی اگر از آسمان سنگ نازل شود هم یک تکلیف می‌دانند.

نماینده کاندیدای یازدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی، حسن روحانی بیان کرد: معتقدم رای اصولگرایان در این دوره بین پنج تا 7 میلیون است.

وی ادامه داد: رای حدادعادل که انصراف خود را اعلام کرده است شاید تنها پنج درصد بوده پس کناره‌گیری وی چیزی را عوض نکرده است.

زیباکلام عنوان کرد: از سویی عارف، کاندیدایی که امروز انصراف خود را اعلام کرد رای بسیار بالایی دارد و قشر بزرگی از دانشگاهیان و فرهیختگان درصدد رای به وی بودند.

وی افزود: معتقدم این انتخابات به مرحله دوم کشیده خواهد شد و در دور اول شاهد دو قطبی بودن انتخابات نخواهیم بود چرا که کاندیداهای این دوره قالیباف و رضایی در دور اول مستقل وارد شده‌اند اما دور دوم انتخابات با حضور آقایان روحانی و قالیباف دو قطبی خواهد شد.

نماینده کاندیدای یازدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی، حسن روحانی در خصوص مناظره‌ها ادامه داد: مناظره‌ها نه تنها آبی را گرم نکرد بلکه هیچ تحرک رقابتی بین کاندیداها به‌وجود نیاورد.

وی بیان کرد: تنها مناظره آخر بود که تحرکی نسبتا خوب در برنامه‌های تبلیغاتی صدا و سیمای کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری ایجاد کرد و پس از آن تایید صلاحیت‌ها و به‌دنبال آن ردصلاحیت‌ هاشمی رفسنجانی موجی شد که نگذاشت این موج خود را ارائه دهد.

زیباکلام اضافه کرد: در انتخابات سال 88 دو جریان رقیب در برابر هم قرار گرفت اما در این دوره حضور قالیباف و جلیلی شکل احزاب را به هم ریخته است و من معتقدم به هر شکل امکان تقلب در این دوره کمتر است.

وی با بیان اینکه به نتایج انتخابات این دوره بیشتر می‌توان استناد کرد، گفت: انتخابات دور قبل باعث شد که در طول این چهار سال حتی یک‌بار تریبون را در اختیار اصلاحات نگذاشتند و آنها را مدام به فتنه‌گران تشبیه کردند.

نماینده کاندیدای یازدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی، حسن روحانی عنوان کرد: امروز اگر رفراندوم برگزار شود از تعداد 50 میلیون و 400 هزار واجدشرایط رای چه میزان به نظم جمهوری اسلامی رای خواهند داد؟ آیا 25 میلیون + یک نفر می‌خواهند اسرائیل نابود شود؟ آیا مردم ایران همچنان تحت هر شرایطی حاضرند کشورشان فعالیت هسته‌ای داشته باشد؟
 
23خرداد92

زیباکلام در فیلم روحانی چه گفته بود که صداوسیما سانسور کرد؟

 

یکی از موارد محذوف این فیلم، سخنان دکتر صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران بود که خطاب اصلی وی با تحریم کنندگان انتخابات بود و تاکید می‌کرد، غیر از رای دادن آلترناتیو دیگری نداریم.

 
وی در این گفتگو به آنان که دچار یاس و ناامیدی شده و مدام از خود سوال می کنند که چرا و به چه کسی باید رای داد و چه تضمینی در خوانده شدن آرای آنها وجود دارد، می گوید که چاره دیگری وجود ندارد. و تنها آلترناتیو موجود همین صندوق رای وزارت کشور است. 
 
زیباکلام همچنین شرکت در انتخابات و امید به پیروزی کاندیدای منتخب اصلاحات را تنها راه اصلاحات، آشتی با دنیا، رفرم اقتصادی و توسعه سیاسی قلمداد نموده است.
 
این استاد علوم سیاسی استفاده از راه های دیگر را با توجه به شیک و زیبا جلوه کردن آنها بسیار هزینه زا و دارای واقعیت های وحشتناک و بدون مقصد دانسته و تنها راه ادامه راه اصلاحات را که تا کنون برای آن هزینه بسیاری پرداخته شده، غلبه بر احساس و وسوسه "رای دادن فایده ای ندارد"، می داند.
 
متن سخنان وی در این فیلم، به این شرح است: یه سوال؛ سوال از شما که دچار ناامیدی شدین؛ برای چی باید رای بدهیم و به چه کسی رای بدهیم؟ از کجا معلوم رایی که ما داده باشیم خوانده می شود؟
 
سوال: ما چه گزینه دیگه ای داریم؟ چه آلترناتیو دیگه ای به جز صندوق رای داریم؟ بنده به عنوان یه استاد علوم سیاسی به شما می گم: هیچ گزینه دیگه ای نداریم. هیچ آلترناتیو دیگه ای نداریم. بنابراین هیچ چاره ای نداریم جز اینکه با همین صندوق رای شیکسته پیکسته وزارت کشور با همین مقدار سعی بکنیم که ببریم جلو. 
 
ببریم به سمت تغییر ببریم به سمت اصلاحات. ببریم به سمت آشتی کردن با دنیا، ببریم به سمت توسعه سیاسی، ببریم به سمت رفرم اقتصادی...
 
 چاره دیگه ای نداریم بدیلش باور کنین واقعیت های وحشتناکی هست که این چیزهایی که تا الان به دست آوردیم، از بین خواهد رفت اگر راه و روش های دیگه ای بریم. بنابراین چاره و گزینه دیگری نداریم. گزینه های دیگر اگر چه خیلی شیک به نظر می رسند ولی سر به ناکجا آباد می گذارند. بنابراین باید با این احساس و وسوسه بجنگیم که رای دادن فایده ندارد.
 
 
 
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا