محمد سعید صالحی

-
انصراف عارف به فرمان رهبری اصلاحات بار دیگر به همه یادآوری کرد در کشورمان منافع گروههای سیاسی  بسیار پر اهمیت تر از منافع کلان کشورمان می باشد....

1- حضور محمد رضا عارف در انتخابات ریاست جمهوری کشورمان می توانست توجه بخشی از مردم فراموش شده کشورمان را به رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری جلب نماید.

محمد رضا عارف نماینده مردمی از کشورمان بود که منطقی کاملا ریاضی دارند . برای آنان مهمترین اعداد صفر و یک می باشند. در منطق صفر و یک پیچیده ترین مفاهیم انسانی به اعداد صفر و یک تقسیم می شوند .

با تبدیل مفاهیم پیچیده به صفر و یک همه معادلات و همه مجهولات به گزاره هایی ساده تبدیل می شوند. معادلات به اندازه ای ساده می شوند که معمولی ترین آدمها نیز از فهم و درک معادلات عاجز نیستند. محصول  گزاره های ساده شده در ارتباطات انسانی یک چیز است : کلمه آرام بخشی به نام اقناع . در چنین گزاره هایی هیچ فردی نمی تواند از زیر بار سنگینی حقیقت بگریزد.

در حوزه گزاره های صفر و یک و منطق ریاضی واژه هایی به نام لجاجت ، خود را  به فراموشی زدن ، حسادت ،برتری جویی و  صفات منفی انسانی دیگر جایی ندارد. در منطق ریاضی کسی  از دیگری انتظار گذشت ندارد. انسانها  همه به یک اندازه خوب و شریف هستند. و گذشت دو انسان  که هردو شریف هستند در برابر هم بی معنی جلوه می کند. در منطق ریاضی  در رویدادهای روزانه گریه معنی ندارد .

یا راه حلی  برای مشکلات وجود دارد و ذهن پرتکاپوی انسانی برای آن مشکلات چاره جویی می کند و بر مشکلات غلبه می کند و یا اینکه ذهن انسانی از حل آن مشکلات عاجز می ماند و آن مشکلات را به عنوان حقایق غیر قابل تغییر می پذیرد و با آن کنار می آید.

۲- سالهاست  صحنه اجتماعی سیاسی کشورمان  جولانگاه مردم و تصمیم گیرندگانی  بوده است  که برخوردار از ذهنی ریاضی نبوده اند . سالهاست که لجاجت و احساساتی که هیچگاه توانایی ساده کردن چالشها را ندارند بر تصمیم گیرندگان سیطره داشته است .

حضور عارف در جمع کاندیداهای ریاست جمهوری این امید را  در بخشی از مردم کشورمان زنده نمود که بک ذهن ریاضی بدون لج و لجبازی ،گزاره های سیاسی احتماعی را چنان ساده کند تا با تفاهمی همگانی کشورمان به سطح بالاتری از حیات اجتماعی خود وارد شود .

حضور عارف  در انتخابات ریاست جمهوری می توانست  بخش گسترده ای  از مردمی که از حوزه ریاضی به چالشها نگاه می کنند  را به پای صندوقهای رای بکشاند.

۳- حضور عارف جای هیچ کسی را تنگ نمی کرد. حضور عارف  حضوری در جهت منافع کلان کشورمان بود. حضوری در جهت برگزاری پرشورتر انتخابات و عظمت بخشی به دموکراسی جوان کشورمان بود.

اما افسوس که منافع حقیرانه گروههای اجتماعی کشورمان و نیز تنافر گروههای اجتماعی کشورمان این حضور را بر نتابید.

گروههای اجتماعی کشورمان به جای اینکه گسترده تر شدن حضور مردم کشورمان و سهیم بودن آنان در انتخابات را عامل قدرت خود بدانند و منافع بلند مدت خود را در  حضور پر ابهت مردم ببینند، تنها به منافع حقیرانه خود در پیروزی مقطعی چشم دوختند.

۴- هیچ گروه اجتماعی نمی تواند هنگامی که گروههای دیگر اجتماعی در رقابتهای مدنی قدرت خویش را به نمایش می گذارند از آنان چشم پوشی کند ، آنان را نادیده گیرد  و به منافع گروههای اجتماعی رقیب بی توجه باشد.  از سوی دیگر   هیچ گروه اجتماعی نمی تواند با رقابتهای نفرت پراکنانه خود باعث تفاهم اجتماعی و رسیدن  به درک مشترک در گروههای اجتماعی متفاوت کشورمان شود.

۵- اجبار عارف به کناره گیری بار دیگر ثابت نمود گروههای اجتماعی کشورمان و بویژه تحول خواهان هنوز در دوران کودکی خود به سر می برند. هنوز گروههای اجتماعی کشورمان به شناختی همساختارانه دست نیافته اند ، هنوز گروههای اجتماعی کشورمان آمادگی آن را دارند که بر روی امواجی که به  چیزی کمتر از فروپاشی کشورمان راضی نیستند سوار شوند و خود  و جامعه خود را به پرتگاه بکشانند.

۶- بهترین کود برای دیکتاتوری یا سلطه بیگانه ،گستراندن نفرت بین گروههای اجتماعی می باشد . گروههای اجتماعی مواظب باشند به ماده خام تشکیل دهنده کود دیکتاتوری ،استبداد و سلطه خارجی تبدیل نشوند.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا