يزدفردا :متن كامل فیلم به اسم دموکراسی
متن کامل اظهارات این سه تن به شرح زیر است:
هاله اسفندیاری:
من هاله اسفندیاری هستم متولد ایران و ۶۷سال سن دارم و در آمریکا در شهر واشنگتن زندگی میکنم و تحصیلات خود را در اتریش انجام دادم در ۴۴ سال پیش در دانشگاه وین در رشته روزنامه نگاری و تاریخ هنر فارغ التحصیل شدم پس از اتمام تحصیلاتم رفتم به بنیاد فرح و در مرکز فرهنگی باغ فردوس مشغول شدم و رابط بین موزههای ناظر بنیاد و بنیاد بودم. دو ماه قبل از انقلاب از ایران به لندن سفر کردم و یک سال و نیم در لندن بودم و در سال ۱۹۸۰به آمریکا به شهر پرینستون در ایالت نیوجرسی سفر کردم و مدت ۱۴سال در دانشگاه پرینستون زبان فارسی را تدریس کردم. در سال ۱۹۹۶یک بورس مطالعاتی از مرکز ویلسون که در واشنگتن قراردارد گرفتم و در ارتباط با تمام کردن یک کتاب درباره زنان ایران که قبلا شروع کرده بودم به تدوین آن پرداختم. در اواخر ۱۹۹۷بود که مسئول برنامه بین الملل مرکز ویلسون با من تماس گرفت و پیشنهاد کرد که بصورت پاره وقت یک برنامه خاورمیانه درست کنم.
یحیی کیان تاجبخش:
من یحیی کیان تاجبخش هستم متولد ۱۳۴۰تهران در سن حدود هفت یا هشت سالگی به مدرسه شبانهروزی انگلستان رفتم و در آن زمان پدر من در دفتر فرح پهلوی مشغول بکار بود و با مسئولیت روابط عمومی و در سال ۱۹۷۵ایشان به سوییس رفت و به عنوان کارمند اداره سازمان ملل شروع بکار کرد. من ادامه تحصیلم را در انگلستان تا مقطع فوق لیسانس ادامه دادم و در سال ۱۹۸۴با فوق لیسانس مدیریت شهری از انگلیس به شهر نیویورک رفتم. شهری که مادرم در آن اقامت داشت. تا زمان حدود ۱۹۹۶یا ۱۹۹۷من هیچ توجه به مسایل ایران نداشتم و زبان فارسی بلد نبودم و خواندن و نوشتن بلد نبودم و تا آن زمان تقریبا هیچ علاقهای به مسایل ایران نداشتم و دنبال نمیکردم.
رامین جهانبگلو:
من رامین جهانبگلو هستم. فرزند امیر حسین جهانبگلو و خجسته کیا که در هفتم دی ۱۳۳۵در تهران متولد شدم. تحصیلات ابتدایی و متوسطهام را در تهران انجام دادم تا سال ۱۳۵۳و از سال ۱۳۵۳تا سال ۱۳۷۲در فرانسه مشغول تحصیل فلسفه و علوم سیاسی و تاریخ بودم.
یحیی کیان تاجبخش:
در نیویورک با آقای بیژن خواجهپور در بار اول من آشنا شدم. ایشان خودشان را به من معرفی کرد و ایشان به من توصیه کردند زمانی که من سفر کنم به ایران با مجموعه مجله گفت و گو همکاری کنم و ایشان برای من تعریف کردند که مجله گفت و گو محلی هست و مجله هست که به اصطلاح مفاهیم جدید مربوط به دموکراسی و جامعه مدنی در آنجا بحث میشود و در آن مجله منتشر میشود و اشاعه میشود و ضمنا آقای خواجه پور در همان سفری که به نیویورک داشتم در یک محل دیگر با ایشان ملاقات کردم و ایشان در یکی از دفاتر متعلق به بنیاد سوروس سخنرانی داشت درباره انتخابات و تاسیس شوراهای شهر در ایران که این یکی از اولین بارهایی بود که من درمورد این مقوله شنیده بودم و در آن جلسه دوباره با آقای ریشتر مدیر برنامه ایران سوروس و بخش خاور میانه ایشان در آنجا حضور داشت.
رامین جهانبگلو:
با افرادی آشنا شدم. همکارم از جمله یکی از آنها دیوید کمران با مجله دموکراسی آشنا کرد و در آن مجله من مقالهای در مورد تحقیقم در مورد روشنفکران نوشتم که چاپ شد و از طریق ایشان من آشنا شدم با آقای مارک پلاتنر که رئیس مجله دموکراسی بود و از عناصر مهمای نی دی که میشود گفت که بنیاد در صندوق مالی دموکراسی در آمریکا است. آقای پلاتنر با من در سال ۲۰۰۱تماس گرفت و گفت ما یک سری بورسهایی داریم که امسال سال اول آن است و اگر برای شما جالب هست ما با شما تماس بگیریم من گفتم بله برای من جالب هست در آن دوره دیگر کار من در دانشگاه تورنتو تمام شده بود و من فعالیتی نداشتم و ایشان با من تماس گرفتند و گفتند که این بورس هست و اگر شما بخواهید میتوانید ار اکتبر ۲۰۰۱بیائید به آمریکا واشنگتن و کارتان را شروع کنید . از آنجا ارتباط من در حقیقت با نهادهای سیاسی آمریکا شروع شد.
هاله اسفندیاری:
هدف از گذاشتن برنامه ایران چه بود. علاوه بر برنامه کشورهای خاورمیانه هدف از برنامه ایران این بود که وقتی که سخنرانی از ایران میآید و در یک مرکزی به اهمیت مرکز ویلسون صحبت میکند یک عدهای میآیند حرفهای این آدمها را گوش میکنند و آنهایی که در این جلسات حضور پیدا میکنند چه کسانی هستند؟ سیاست سازان هستند. سیاست سازان یعنی چی در آمریکا؟ سیاست سازان در شهر واشنگتن یعنی کسانی که در نهادهای دولتی فعالیت میکنند.کسانی که در کنگره آمریکا کار میکنند. کسانی که در نهادهای اطلاعاتی هستند و کسانی که در رسانههای گروهی کار میکنند. کسانی که در بنیادها هستند کسانی که در دانشگاهها فعالیت میکنند و کسانی هم که در مراکز تحقیقاتی هستند یعنی طیف خیلی وسیعی را این سیاست سازان را در بر میگیرد.
یحیی کیان تاجبخش:
بنابراین دیدیم که یک بعد پروژه و برنامههای آشکار است و آن اهداف آشکار و بعد دوم آن فرهنگسازی ، نهادسازی و شبکهسازی هست ولی بعد سوم در واقع اهداف دراز مدت بنیاد سوروس که پیادهکردن فلسفه جامعه باز هست.
هاله اسفندیاری:
اما نقش من در این وسط چه بود.نقش من شناسایی سخنرانان بوده و من چون سالها از ایران دور بودم در مرحله اول واقعا با متخصصین ایرانی که در واشنگتن بودند مشورت میکردم و از آنها اسم میخواستم و یا متخصصین ایرانی که در سراسر آمریکا در دانشگاهها و در مراکز تحقیقاتی غیره کار میکنند.
بعضی وقتها به ایران سفر میکردم اگر اسمی داشتم با این شخص تماس میگرفتم و یک آشنایی برقرار میشد و نقش دیگر من این بود که خب ریاست جلسه را به عهده داشتم و مدیریت جلسه را میکردم
نحوه دیگر این بود که بعضی وقتها به ایران سفر میکردم اگر اسمی داشتم با این شخص تماس میگرفتم و یک آشنایی برقرار میشد و نقش دیگر من این بود که خب ریاست جلسه را به عهده داشتم و مدیریت جلسه را میکردم معمولا اگر یک سخنران بود سر یک ساعتی جلسه شروع میشد و ۲۵دقیقه سخنران صحبت میکرد و ۲۵دقیقه صرف سوال و جواب میشد و طی این سالها تعداد این جلسات پشت سر هم بگذارید و سخنرانهایی که آمدند به این نتیجه میرسید که خواهی نخواهی یک شبکهای بین شبکه ارتباطی بین سخنرانان و افرادی که ملاقات می کنند از بنیادها و مراکز تحقیقاتی و نهادهای دولتی و متخصصین مسایل ایران و همچنین سخنرانان دیگری که از ایران میآیند و بعضی از وقتها ما بیش از یک سخنران داشتیم مثلا یک کنفرانس داشتیم سه نفر از ایران میآمدند و الزاما شاید این سه نفر همدیگر را نمیشناختند.
رامین جهانبگلو:
به خاطر اینکه خانم اسفندیاری مسئول بخش خاورمیانه ودی ویلسون هستند و همسر آقای شائول بخاش هستند که ایشان یهودی الاصل هستند و در ایران قبل از انقلاب هم فعالیت داشتند رئیس یک روزنامه که فکر میکنم تهران تایمز بودند و یا کیهان اینترنشنال به زبان انگلیسی و در دانشگاه جورج میسون الان تدریس میکنند. خانم اسفندیاری خیلی از افراد و نهادهای مختلف آمریکا را میشناخت و موجب شد که این خب آشناییها با آن افراد صورت بگیرد افرادی از بنیاد کارنگی افرادی از بنیاد بوروکی افرادی از افراد کنگره و خود نهاد ودی ویلسون در حقیقت میشود گفت که هزینه اصلی کارش را از نهاد کنگره آمریکا میگرفت و بنابراین اینکه آشناییها نزدیکیهایی هم دیگر داشتند.
یحیی کیان تاجبخش:
کلا نقش من به عنوان مشاور هماهنگکننده بخصوص در طرحها و پروژههایی که در حیطه تخصص من نبوده نقش بنده هماهنگکننده این پروژه نهادهایی که در ایران بوده افرادی که در ایران بوده و دفاتر بنیاد سوروس یعنی در واقع حالا ترجمه اسناد برقراری ارتباط پاسخ به سوالات اداری و غیره بطور کلی این مشاوره به بنیاد سوروس و دفاتر سوروس درمورد مسایل سیاسی فرهنگی اجتماعی ایران بوده و سوالی بوده در مورد تحولات و یا وضعیت ایران .
جهانبگلو:
خانم هاله اسفندیاری و آن نهادهای آمریکایی از همان سال ۲۰۰۲یک دعوتی از من کرده بودند و چند تن از هموطنان دیگرمان به یک کنفرانسی به نام کنفرانس یو سی الای که این کنفرانس توسط یک بخشی از دانشگاه یو سی الای برگزار میشد و در حقیقت خرج کنفرانس را وزارت خارجه آمریکا بیشتر تقبل می کرد و در این کنفرانس تمام یک سری از افرادی که انتخاب میشدند از خاورمیانه اسراییلی فلسطینی اردنی عربستان سعودی کویتی عراقی و آمریکایی به این کنفرانی میآمدند و به مدت سه چهار روز با همدیگر در مورد مباحث مختلف از گروههای مختلف صحبت میکردند و این کنفرانس تقریبا دو بار و گاهی سه بار در سال برگزار میشد و یک محیط خیلی مهمی بود برای اینکه افراد بتوانند با همدیگر آشنا شوند و من هم در این کنفرانس شرکت کردم و این کنفرانسی که من شرکت کردم بیشتر در آتن بود و دو بار آن در اردن بود و در آنجا با یک سری افراد آمریکایی آشنا شدم و یک سری افرادی که از اسراییل میآمدند و این افراد افرادی مثل آقای یوسی آلفر بودند که بیشتر مامور اطلاعاتی بودند.
هاله اسفندیاری:
دانشگاه یو سی الای سالهاست که کنفرانس خاورمیانه میگذارد و اخیرا چند سال است که در آتن برگزار میکند با همکاری وزارت دفاع یونان قبلا در سایر کشورهای اروپایی. آنها ۱۵۰نفر از کشورهای خاورمیانه از مصر تا ایران دعوت میکنند از استادان دانشگاه از نخبگان و از کسانی که جزو نهادهای اطلاعاتی بودند و الان احتمالا در دانشگاهها تدریس میکنند و از فعالان دموکراسی و نهادهای مدنی و در حد یک گروه ۱۵۰نفری را هم دعوت میکنند.
در این نشست از آمریکا آقای اشتیگل که برگزارکننده این کنفرانس و خانم جودی کیاوست، استاد دانشگاه دفاع ملی آمریکا و تحلیلگر سازمان سیا ،یک شخص عالی رتبه از وزارت دفاع یونان، سفیر سابق کانادا در مصر، یک نفر از وزارت خارجه سوئد، به عنوان نماینده اتحادیه اروپا و از کشور اسراییل دیوید منشلری که استاد در یکی از دانشگاهها اسراییل هستند و یوسی الفه که سابقا ده سال افسر اطلاعاتی بودند، شرکت می کردند
و همیشته تکیه آنها این است که مسایلی که در این کنفرانسها مطرح میشود جایی منعکس نشود. ولی آنچه که در ارتباط با این کنفرانس مهم است شبکه ارتباطی که در خارج از جلسات کنفرانس به وجود میآید یعنی یک عده با همدیگر در خارج از جلسات این کنفرانس تماس میگیرند و با همدیگر صحبت میکنند، سرانجام صبح ظهر و شب با هم هستند و از کشورهای مختلف میآیند و درباره مسایل گوناگون مسایلی که در جلسات الزاما مطرح نمیشود در حالت غیر رسمی در خارج این جلسه مطرح میشود. خب یک نوع شبکه ارتباطی بین شرکت کنندگان به وجود میآید از جمله افرادی که در این کنفرانس مثلا شرکت کردند و من یادم هست من دو بار شرکت کردم در این کنفرانس آن هم چون از من خواسته بودند که یک گروه کار خانمها را تشکیل بدهم و از آمریکا خب البته آقای اشتیگل که برگزارکننده این کنفرانس و خانم جودی کیاوست ایشان استاد دانشگاه دفاع ملی آمریکا و سابقه ایشان تحلیلگر سازمان سیا بودند و یک نفر شخص عالی رتبه از وزارت دفاع یونان سفیر سابق کانادا در مصر و یک نفر از وزارت خارجه سوئد نماینده اتحادیه اروپا و از کشور اسراییل آقای دیوید منشلری که استاد در یکی از دانشگاهها اسراییل هستند و آقای یوسی الفه که سابقا ده سال افسر اطلاعاتی بودند و الان یک مجله اینترنتی به نام لیموی تلخ را پخش میکند،از لبنان یک افسر بازنشسته از اردن یک وزیر بازنشسته و به هر حال یعنی ۱۵۰نفر از کشورهای مختلف خاورمیانه از جمله ایران میآیند به این کشور.
هاله اسفندیاری:
در ارتباط با مسایل جوانان یک مثالی برای شما بزنم.اتفاق هجدهم تیر در ایران افتاد من با آقای دکتر جهانبگلو تماس گرفتم و از ایشان خواهش کردم تشریف بیاورند به مرکز ویلسون و صحبتی در ارتباط با حادثه و مساله رفراندوم و غیره داشته باشند و ایشان گفتند که ترجیح میدهند فقط اشاره به صحبت جوانان بکنند در چارچوب مطرح کردن مسایل روشنفکران و ما هم پذیرفتیم و ایشان آمدند و صحبتشان را کردند. ولی بعد از آن واقعه هجدهم تیر اخیرا امسال همینجا که من نشستهام آقای افشاری یک بورس مطالعاتی از صندوق دموکراسی از "انای دی" گرفتهاند ولی به هر حال این رابطهها کماکان ادامه دارد .
هاله اسفندیاری:
برای خیلیها ورودشان برنامه مرکز خاورمیانه ویلسون بود یعنی یک نوع شاهراهی بود برای آوردن این سخنرانها از ایران و آشنا کردنشان با مراکز تحقیقاتی همانطور که قبلا گفتم با سیاست سازان که اینکه منجر بشود دعوت بشوند به مراکز تحقیقاتی و بورس تحقیقاتی بگیرند و در ارتباط با آقای دکتر جهانبگلو دقیقا این اتفاق افتاد.
هاله اسفندیاری:
دانشگاهها هم بالاخره از بنیادها کمک میگیرند همانطور که گفتم بورسهای مطالعاتی میدهند و جلسات میگذارند و مثلا الان یکی از این مراکز خیلی فعال در ارتباط با ایران دانشگاه هاروارد است که الان مثلا آقای دکتر سازگارا آنجا یک بورس مطالعاتی دارند. ضلع سوم این دولت است . دولت در ارتباط با ایران دو نقش بازی میکند یک نقش آن استفاده از تجزیه و تحلیلهایی که درباره ایران در کنفرانسها میشود برقراری رابطه با افرادی که از ایران میآیند و در کنفرانسهای داخل آمریکا و خارج آمریکا شرکت میکنند و مورد دوم آن بودجهای که اختصاص داده در ارتباط با ایران خب این بودجه را در اختیار چه کسی میگذارد این بودجه را در اختیار مراکز تحقیقاتی میگذارد و در اختیار افراد میگذارد و در اختیار نهادهای غیر دولتی میگذارد و حتی در اختیار بنیادهای خیلی کوچک یعنی واقعا یک رابطه مستقیمی بین این سه ضلع مثلث است. خب به چه منظوری.به منظور واقعا به وجود آوردن یک مقداری تغییر در نهادهای تصمیم ساز داخل ایران یعنی یک نوع تغییر از درون که البته تاثیر گذار هم روی تصمیم گیران آمریکااست.
کیان تاجبخش:
یک استراتژی کلی بنیاد سوروس دارد که در پنج تا شش برنامه درواقع برای این یارگیری ازاساتید و دانشجوها استفاده میشود. فهرست وار من عرض میکنم یک آیفل برنامه آشکار یک سازمانی که متعلق به بنیاد سوروس است که در برنامه آشکارش کمک به کتابخانههای دانشگاه ایران برای دسترسی بیشتر به منایع دیجیتالی است. اما بعد دوم آن شبکهسازی به چه شکلی عملیاتی میشد تفاهم نامهای که آیفل و ایرانیان میخواست انجام بدهد با دو شرط بود شرط اول اینکه یک نهاد جدید در ایران تاسیس شود که ترجیحا این نهاد نهاد غیردولتی باشد یعنی از جامعه مدنی باشد و از بدنه وزارت علوم و از یک نهاد مثل کتابخانه ملی بیاد بیرون و در یک قالب چیزی مثل انجمن کتابداران دانشگاهی تاسیس شود و این طرف آیفل بشود و شرط دوم این است که یک شخص به عنوان رابط در ایفل معرفی شود و این نقش این رابط سفر کردن به کنفرانس و نشستهای اروپا و نهایتا آوردن آن نهاد ان جی او به عنوان یک عضو در شبکه های بینالمللی که درواقع در آن بنیاد سوروس حضوریابد.
هاله اسفندیاری:
بودجه مرکز از دو راه تامین میشود. بودجه اجرایی مرکز را کنگره آمریکا تامین میکند ولی بودجه برنامهها را با خود برنامهها از طریق بنیادها و بخش خصوصی و افراد تامین کنند. موقعی که با من در ارتباط با مسایل خاور میانه تماس گرفتند .
کیان تاجبخش:
اینکه دولت آمریکا به بنیاد سوروس مجوز فعالیت پروژه در ایران داده می شود نشان میدهد که علی رغم تفاوتهای سیاستهایی که خود آقای سوروس و بنیاد سوروس با حزب جمهوریخواه آقا بوش دارند در برنامههای مربوط به ایران اینجا مشترک هستند چون به هرحال مجوز دولتی به این بنیاد داده شد.
هاله اسفندیاری:
بنیاد سوروس در زمینههای مختلف کارمی کند. فرهنگسازی میکند نهادهای مدنی زنان را تقویت میکند مثلا این کار را در گرجستان کرد نهادهای آموزشی و بهداشتی را تقویت میکند و رسانههای گروهی داخل کشورها و خارج کشورها را که مخالف با آن کشور هستند تقویت میکنند و از این قبیل فعالیتها در داخل کشور. خب در داخل آمریکا هم بورسهای مختلف کمکهای مالی به برنامه های مختلف در زمینه کشورهای مختلف میکند. طی این سالهایی که ما با بنیاد سوروس کار کردیم اینها سه بودجه در ارتباط با برنامه ایران به ما دادند.
جهانبگلو:
جالب اینجا بود که یک سری از این افراد ی که در آن کنفرانسهای ویلسون بودند در کنفرانس یو سی الای هم شرکت داشتند بنابراین خب همدیگر را می دیدند و میتوانستند افراد دیگری را مرتب در آنجا ببینند خب طبیعتا این حلقه هم شکل خیلی مهمی برای خودش میگرفت و میتوانست آن کار خیلی عملیاتی مهمی را که میخواهد انجام بدهد. تقریبا تمام این حلقهها وقتی در کنارهم قرار میگیرند به این صورت بود که ما میبینیم که یک فعالیتی که سفارتخانهها داشتند حالا چه در وجه اروپای شرقی و چه در وجه اروپای غربی.
چه فعالیتی که خانم اسفندیاری و نهاد ویلسون داشتند در دعوت ایرانیها و بعد از دعوت به بورس دادن به یک سری از ایرانیهایی که میتوانستند بروند و یک مدتی در آمریکا بمانند.
هاله اسفندیاری:
هدف اصلی واقعا در تماس با این گروهها به نظر من یک نو شناسایی افراد کلیدی است. شناسایی افراد کلیدی برای دعوت کردن. حالا افراد کلیدی به این جلسات و سخنرانیها و کنفرانسها و یعنی ارتباط دادن آنها به این شبکه وسیع که در داخل و خارج است.
کیان تاج بخش
سرمایه اجتماعی کتابی بود که من تالیف کردم و این کتاب قبلا در دفتر مطالعات سیاسی وزارت کشور به فارسی ترجمه شد.
این کتاب آقای پاتلان بوده یعنی کتاب مهم علوم سیاسی امریکایی، مربوط به اقای پاتلان به فارسی ترجمه شد بعد چند سال بعد من کتاب دیگری درباره سرمایه اجتماعی نوشتم و این باعث شد که این مقوله سرمایه اجتماعی قابل تدریس شود و من در یکی از کلاسهای دکترای دانشگاه تهران این بحث را طرح و تدریس کردم.
این باعث شد که افراد مختلف و چند تا از شاگردان این موضوع سرمایه اجتماعی را به عنوان رساله دکتری انتخاب کنند و بعدا مقالات علمی در این زمینه بنویسند.
برخی از این شاگردان مسئولیت رسمی در وزارت کشور و سازمان شهرداریها داشتند و مقوله و مفهوم سرمایه اجتماعی را در مجلات رسمی وزارت کشور که به تمام شهرداری های کشور فرستاده میشود برای نخستین بار آنجا مطرح شد و به عنوان حکمرانی خوب و سرمایه اجتماعی محلی در واقع این بحث اشاعه پیدا کرد و نهایتا در بعضی از شعارهای انتخاباتی متوجه شدم که بحث سرمایه اجتماعی هم داره مطرح میشود.
هاله اسفندیاری
یک نکتهای که برای تان بخواهم بگویم اینست که یک رابطهای میان دولت، افراد و روسای بنیادها و مراکز تحقیقاتی وجود دارد و مانند درب های گردانی هستند که میچرخند و آدم از یک در میرود و ازآن در بیرون میآید. مثلا رئیس انستیتو بروکینز معاون وزارت امور خارجه زمان کلینتون بود. رئیس شورای روابط خارجه امریکا که واقعا یک نهاد بسیار با اهمیتی است در دوران ریاست جمهوری دوره اول بوش او رئیس برنامه ریزی برنامه های وزارت خارجه امریکا بود و اکنون رئیس شورای روابط خارجی امریکا است.
کیان تاج بخش
بنیاد سوروس اسم دیگر آن موسسه جامعه باز است یا osa است که از فلسفه آقای کوپر برگرفته شده است.
اقای جرج سوروس از این فلسفه این برداشت را کرده که همانطور که اقای کوپر میگوید هر علم باید ابطال پذیر باشد و هر معرفت و دانشی باید قابل ابطال باشد و نسبت به آن باید شک و تردید به وجود بیاید.
هدف دراز مدت بنیاد سوروس برای پیاده کردن فلسفه جامعه باز و حرکت کردن آن جامعه، هر جامعهای به سمت جامعه باز این است که میان حاکمیت و ملت شکاف ایجاد شود و از طریق این شکاف آن قسمتهایی از جامعه مدنی که برمبنای فلسفه جامعه باز شکل گرفته و توانمند شده روی آن حاکمیت فشار بیاورد برای تغییر رفتار. این شاید شتاب زده شود وقتی که حالت گرجستان باشد یا به تدریج به تغییر رفتار از طریق انتخابات و از طریق تغییر رفتارهای نرم و تدریجی باشد . برای ایجاد این شکاف یا حاکمیت و دولت مرکزی باید تضعیف شود و یا بخش جامعه مدنی یا عمومی که همراه حاکمیت نیست باید توانمند شود.
رامین جهانبگلو
از آنجا بود که این بحثی که من داشتم میکردم آن چیزی که به نظر خودمن اصلاح خشونت پرهیز جامعه ایران میآمد تقریبا افتاد به نوعی در دام، میشه گفت.. در ذهنیت این نهادهای آمریکایی که به آن شکل جدیدی دادند و من را آشنا کردند با افراد مختلف وبا نهادهای مختلف واز آنجا کار من که در ned تمام شد و در یک ریپورت نهائی، گزارش نهائی که من برای آن سازمان نوشته بودم من به این مسائل توجه کردم و این وضعیت تطبیقی بین جامعه مدنی و جامعه اروپای شرقی و وضعیت فروپاشی را با هم دیگر اشاراتی به آن کرده بودم آقای پلتنر من را آشنا کردند با نهاد وودرو ویلسون و خانم هاله اسفندیاری و در حقیقت خانم هاله اسفندیاری و نهاد وودرو ویلسون یک نهاد جدیدی شد که جایگزین ned شد و میشه گفت دنباله آن بحثی که در ned شروع شده بود را به یک نوعی دنبال کرد.
یحیی کیان تاج بخش
هدف دراز مدت بنیاد سوروس برای پیاده کردن آن فلسفه جامعه باز و حرکت کردن آن جامعه و حرکت کردن هر جامعهای به سمت جامعه بازاین هست که بین حاکمیت و ملت شکاف ایجاد شود و از طریق این شکاف آن قسمتهایی از جامعه مدنی که بر مبنای برنامه فلسفه جامعه باز شکل گرفته و توانمند شده روی آن حاکمیت فشار بیاورد برای تغییر رفتار این شاید شتاب زده شود یعنی به حال شتاب زده باشد وقتی به حالت گرجستان باشد یا میتواند به تدریج به تغییر رفتار از طریق انتخابات از طریق به اصطلاح تغییر رفتارهای نرم باشد یعنی به تدریج باشد برای ایجاد این شکاف یا دولت مرکزی یا حاکمیت مرکزی باید تضعیف شود یا آن بخش جامعه مدنی یا بخش عمومی که همراه با آن حاکمیت نیست باید توانمند بشود.
یحیی کیان تاج بخش
سرمایه گذاری بنیاد سوروس بعد از فروپاشی نظام کمونیزم و شوروی این باید باشد که دنیای اسلام را مورد هدف قرار دهد و این در واقع همان حالت اتوپیک را نشان میدهد و استراتژی درازمدت این بنیاد را هم نشان میدهد و در واقع تا به حال بیشتر برنامهها و سرمایه گذاری های بنیاد سوروس در اروپای شرقی و شوروی و آسیای مرکزی بوده ولی اکنون این بنیاد احساس میکند که کارش انجا اگر تمام نشده تقریبا تمام شده و الان کلا برنامهها به سمت کشورهای دنیای اسلام اعم از ترکیه، کشورهای عرب، پاکستان، افغانستان و غیره است.
هاله اسفندیاری
نماینده بنیاد سوروس با ما تماس گرفت از بنیاد فورد شنیده بود که مرکز ویسلون یک برنامه خاورمیانه شروع کرده و علاقه مند هست که یک برنامه ایران داشته باشد نماینده انیستیتو جامعه باز که بخشی از بنیاد سوروس هست با ما تماس گرفت آقای انتونی ریشتر و ایشان آمدند واشنگتن و یک جلسهای برگزارکردند با رئیس برنامه بین الملل ومن و یک توضیحاتی ما برایشان دادیم که هدف ما چیست و چه کاری میخواهیم بکنیم و ایشان گفتند که علاقه مند خواهند بود از طرف بنیاد که این بنیاد به برنامه سخنرانی های ایران کمک مالی بکند.
یحیی کیان تاج بخش
آقای شوارد نادزه خودشان نقل کردند که خیلی از ناآرامیها و تحولاتی که در گرجستان اتفاق افتاد از طریق حمایتهای نهادهایی بود که از طرف بنیاد سوروس حمایت میشدند و این برمی گردد به آن بعد دو اهمیت بعد دو چیست آن توانمند ساختن نهادها که با بنیاد سوروس در ارتباط هستند در شرایط خاصی بلافاصله میتوانند در واقع مورد حمایت بنیاد سوروس باشند چه از انتقال پول واستفاده ازآن برای رسانه و برای اعتراضات خیابانی و برای فعالیتهای مختلف درانتخابات یا غیرانتخاباتی. به تدریج دردوسال گذشته که من قرارداد مشاورهای داشتم در چند جلسه بسته بیشتر بسته با مدیران ارشد من چند نکاتی در صحبتها شنیدم.
هاله اسفندیاری
من واقعا نمی دانستم که بنیاد سوروس چه نقش مهمی در فروپاشی شوروی داشته و بهر حال این بنیاد پول زیادی در شوروی خرج کرد بنیاد را یک شخصی به نام جورج سوروس درست کرد که ایشان مجاری الاصل هستند و بعداز جنگ دوم جهانی به آمریکا آمدند و یک ثروت نسبتا قابل ملاحظهای بهرحال درست کردند برا ی خودشان و هدفشان برای کشورهایی که جز شوروی سابق بودند این بود که یک جامعه بازی بوجود بیاورند.پس با خود شوروی شروع کردند و الان هم در جمهوریهای آسیای میانه خیلی فعال هستند بخصوص خودشان علنا میگویند که موثر بودند یا عامل انقلاب مخملی در گرجستان بودند و بهرحال در اوکراین هم یک فعالیتهایی در زمینه انقلاب مخملی داشتند.
یحیی کیان تاج بخش
و این باعث میشود که با پیشبرد برنامه vng در ایران آنچه دارد اتفاق میافتد یک مدل دموکراسی غربی با ngo توانمند ساز میشود یعنی تقویت میشود و چون این یک تعارض نهایتا یعنی شاید در شکلهای اولی برای تصمیم گیری و دور هم نشستن شباهتی باهم داشته باشند ولی نهایتا بر مبنای فلسفه، اصول و سنت چه فرهنگ رسمی چه قوانین رسمی تعارضی بالاخره پیش میآید این میشود که در واقع این شکاف بین حاکمیت و ملت از طریق آن جامعه مدنی محلی نتیجه این کار خواهد بود.
یحیی کیان تاج بخش
آقای بوش آمده است بگوید که ما میخواهیم دنیا را برای دموکراسی آماده کنیم ولی از دهنش درآمده ما میخواهیم دنیا را برای خودمان آماده کنیم بعد بلافاصله گفته نه منظورم یعنی برای دموکراسی وهانتیگتون در پاورقی گفته که همان حرف اولی است .
هاله اسفندیاری
الان که نزدیک 5 ماه هست که من درایران هستم و فرصتی پیش آمد که روی این مسائل که مطرح کردم فکر کنم و صحبتهایی هم دراین باره کردیم واقعا به این نتیجه رسیدم که این افراد وخود من بشویم حلقه های یک زنجیرهای که تشکیل شده از بنیادها مراکز تحقیقاتی و دانشگاهها که به اسم دموکراسی به اسم توانمند سازی زنان به اسم دیالوگ حتی سعی کنند یک شبکه هایی را بوجود بیاورند که این شبکهها نهایتا درداخل ایران منجر بشود به بوجود آوردن یک تغییرات خیلی اساسی در درون رژیم ایران یعنی واقعا متزلزل کردن این سیستم.
رامین جهانبگلو
من الان که بر میگردم به این فعالیتهای چندساله ام از دوره آمریکا تا ایران میبینم که فعالیتهایی که داشته ام بیشتر در راستای منافع دشمنان ایران قرار گرفته تا در راستای منافع ملت ایران و از کرده خودم خیلی پشیمان هستم و فکر میکنم به بهترین وجه باید آن را جبران کنم.
يزدفردا
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
جمعه 10,ژانویه,2025