علی محمد رنجبر بافقی

 

... هیچ ابایی نمی کند. جلوی جمع کثیر همکاران از روی صندلی بلند می شود و خطاب به رئیس اداره خود که به مناسبت معرفی معاون اجتماعی اداره، پیرامون جدیت عمل در انجام امور موظف محوله سخنرانی می کرد، می گوید: ... بسیار عذر می خواهم جناب آقای رئیس!، هیجان قلبی ام غلیان کرد که صحبت های گران بهای شما را قطع کردم. جناب آقای... حضرت عالی مستحضر هستید بنده خدمتگزاری به آقای معاون جدید را خدمتگزاری به شخص جناب عالی از جمله بالاترین وظیفه خود می دانم. شخص شخیص آن مقام پرارج و والا حتما فراموش نفرموده اند که بنده طی سالهای خدمت همواره مطیع فرامین شما بوده و هستم. برکت وجود مستطاب شما موجب دلگرمی قاطبه کارکنان بوده است. افتخار می کنم همیشه سایه پایدار حضرت عالی برسر ما زیردستان شما تابندگی داشته باشد- کوچک شما...» حیرت و سکوت غلیظ حضار در سالن آمفی تئاتر محل سخنرانی چنان حاکم بر فضا شد که انگاری هیچ جنبده ای در آنجا حضور ندارد که... که با تبسم و کلام ملایم رئیس اداره، ترک خورد: ممنونم آقای... شما همیشه سبب امیدواری بوده اید. این اظهار لطف شما نشان می دهد که من هم در انجام وظایفم موفق بوده ام و... امیدوارم همچنان باشم.»

همه خوانندگان محترم کم و بیش با معنا و مفهوم این کلمات آشنایی دارند و چه بسا خوانندگانی که از این دو موضوع حکایت ها شنیده اند و چه چیزها که دیده اند. چرا که چاپلوسی و تملق گرایی در حال حاضر جزئی از روال کار اکثر ما نیز شده است.

هدف از نوشتن مقاله ای با این عنوان ، مشخص کردن علل و آثار چنین رذایل اخلاقی می باشد.

اگر به تاریخ نگاهی بیاندازیم کم نیستند داستان ها و حکایاتی در خصوص برخوردهای قاطع و تنبیه متملقان كه درباره برخی از شاهان و بزرگان نگاشته شده و نیز چه احادیث و سخنانی که در رد این آفت نقل گردیده است:

شاه عباس به جهت تنبيه متملقان درباري، امر کرد درمجلسي سرقليان ها را به جاي تنباکو از سرگين الاغ پرساخته و آتش روي آن ها قرار دادند! پس از آن که درباريان مشغول پک زدن به قليان ها شدند، شاه عباس گاه و بيگاه مي گفت: اين تنباکوها را حاکم همدان براي من فرستاده است! کيفيت آن چگونه است و هريک از درباريان حاضر درحالي که به شدت سرفه مي کردند درپاسخ با لحني چاپلوسانه جواب مي دادند: قربان! اين تنباکو فوق العاده عالي و خوش عطر و بواست و در جهان بهتر از آن پيدا نمي شود. اين تنها يک گزارش از تملق و چاپلوسي است که در ميان درباريان و دولتمردان رواج دارد.

و یا حکایتی از نحوه برخورد کریم خان با چاپلوسی که تنها به گذاشتن لینك آن بسنده می کنم .

چاپلوسی در دربار کریم خان

اما چاپلوسی چه بلایی بر سر مدیران تملق پذیر و جامعه خواهد آورد :

دروغ گویی در جامعه رواج پیدا می کند و باعث می شود تا فرد تملق شده فرصت خودشناسي و شناخت حقایق اخلاقی خود را از دست بدهد و دیگر در جهت رفع عیوب احتمالی خود گامی برندارد چرا که براثر تملق به این باور می رسد که آنچه که دربارة او می گویند حقیقت است و موجب آن می شود که فرد تملق پذیر از مقام انسانیت ساقط شود.

 لیکن نگارنده خود نیز بر این باور است که فرهنگ تقدیر و تشکر نیز اگر به جا و فارغ از افراط و تفریط باشد بسیار لازم و ضروری است چرا که امیرمومنان علی (ع) می فرماید :

الثناء بأکثر من الاستحقاق ملق و التقصير عن الاستحقاق عي او حسد؛

ثنا و ستايش بيش از استحقاق، تملق است و کمتر از استحقاق، ناتواني و حسادت است.

(نهج البلاغه، حکمت ۳۳۹)

مناسبترین روش برای رهایی از این آفت زبانی بی اعتنایی به تملق گوینده است

بی شک اگر این خصائص زشت و بدور از انسانیت در هرسازمان و محیطی ترویج یابد سبب آلودگی فرهنگی و اخلاقی آن محیط می گردد و هرچه بگذرد افراد غیر کارآمد بیشتری سکان امور را بدست می گیرند و باعث فروپاشی آن سازمان خواهد گردید.

به اميد روزي كه جامعه از اين خصلت زشت مبري گردد ...

 

علی محمد رنجبر بافقی

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا