یزدفردا :صدرالدین دهقان :مادر زینب گونه اش می گوید:شب سوم اسفند خواب دیدم سه زن با وقار، وارد خانه شدند، هرچه تلاش کردم ازآنها سئوال کنم برای چه کار آمده اید وبا چه کسی کار دارید، نتوانستم.

یزدفردا :صدرالدین دهقان :مادر زینب گونه اش می گوید:شب سوم اسفند خواب دیدم سه زن با وقار، وارد خانه شدند، هرچه تلاش کردم ازآنها سئوال کنم برای چه کار آمده اید وبا چه کسی کار دارید، نتوانستم.
در حیرت عجیبی فرو رفته بودم که ناگهان یکی از آن سه زن رو به من کرد وگفت:آیااین خانم را می شناسید؟جواب دادم : متاسفانه  خیر ، آن زن ادامه دادو گفت:ایشان حضرت فاطمه زهرا (س) هستند.آمدم دست مبارک حضرت را ببوسم و عذر خواهی کنم وبگویم کور بودم که شما را نشناختم که حضرت بلافاصله فرمودند: مادر،واجب بود همراه جنازه بیایم. ازخواب بیدار شدم وبا خود گفتم فرزندم محمد، شهید می شود. چهار روز بعد خبر آوردند فرزندم در تاریخ 3 /1 /64 به تنها آرزویش که شهادت بود نائل آمده است . او مادرصبورنوجوان هفده ساله، شهید محمد زکی زاده است

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا