یزدفردا "علیرضا سعیدآبادی:كارشناس ارشد روابط بین الملل و كارشناس حوزه فرهنگ:در هر جامعه اي ما همواره با دو طبقه از مردمان روبرو هستيم.افرادي كه حكومت مي كنند و كساني كه بر آنان حكومت مي شود.آنچه كه باعث تفاوت در نظام هاي سياسي و تفكيك آنها به نظام هاي مردم سالار و اقتدارگرا مي شود نحوه ارتباط اين دو بايكديگر و سهم مناسب مردم در تصميم گيري هاي اساسي و سازوكارهاي قانونمند اجراي آن و پايبندي نخبگان سياسي به قواعد گردش قدرت است.
اين فلسفه حكمراني خوب در جهان معاصر است.بياييم قدري به آدم ها و به اصطلاح امروزي آن به شهروندان از بالا به پايين نگاه نكنيم.باور من اين است كه در متن جامعه ما افراد شايسته تر،با تدبيرتر،بااراده تر و تواناتر بسيارند كه هنوز فرصت برابر براي آن ها فراهم نشده است.
سوال نويسنده اين است آيا از خود تاكنون سوال كرده ايد كه در جامعه هفتاد و پنج ميليوني كشورمان با سرمايه هاي انساني بسيار فراوان تعداد كساني كه از بين شهروندان شناخته شده و ناشناخته ايراني شرايط احراز پست رياست جمهوري را دارند چه نسبتي از جمعيت را تشكيل مي دهند؟نسبت يك به يك ميليون نفر ايراني يا يك به صد هزار يا به ده هزار يا هزار و يا حتي كمتر از آن.شما كدام را باور داريد؟
من با توجه به شاخص هايي مانند فرهنگ و تمدن،ايدئولژي و مكتب،هوش و سرمايه هاي انساني،مسئوليت پذيري و همبستگي اجتماعي،تجربه هاي بزرگ تاريخي،جغرافيا و سرزمين،منابع و ثروت هاي خدادادي،بلندپروازي ها و آرزوهاي ديرينه و آرمان شهر گرايي ايرانيان،نسبت يك به ده هزار نفر را حق ملت بزرگ ايران مي دانم به شرط آن كه شهروندان ايراني با بلندپروازي ها و داشتن خواسته ها و روياهاي ملي در زندگي دنيايي آشتي كنند و با تحقق كامل اهداف والاي انقلاب اسلامي از فرصت هاي برابر در نظام هاي آموزشي،اجتماعي،اداري و سياسي برخوردار باشند.اين نسبت بسيار در دسترس و سهل الوصول است.
اين جامعه زيبا و متعالي كه از هر ده هزار نفر،يك نفر آن فارغ از قوميت،جغرافيا،آشنايي هاي متعارف سببي و نسبي،گروه بندي هاي سياسي،وابستگي به كانون هاي قدرت و ثروت و حمايت هاي خارجي و ساير عوامل مي تواند به تنهايي واجد شرايط ملي و داراي ويژگي هاي موردنياز يك رييس جمهور باشد با برنامه ريزي هاي دقيق و همه جانبه در عمل امكان پذير است.
اما در حال حاضر با وضعيت مطلوب فاصله داريم.امتيازات گاهي اوقات اين گونه بنظر مي رسند كه اكتسابي نبوده و موروثي هستند.بااين كه انقلاب براي برچيدن سهم خواهي ها و امتيازات در ايران صورت گرفته اما متاسفانه آقازاده ها كم نبوده و هنوز هم پيدا مي شوند افرادي كه بدون رنج و زحمت و كسب شرايط لازم و احراز ويژگي هاي موردنياز براي قرار گرفتن در موقعيت هاي مناسب و فقط با استفاده از امتياز آشنايي و وابستگي به اين و آن رجل سياسي خود نيز مرد سياست مي شوند و ره صد ساله را يك شبه طي مي كنند و گوي سبقت را از ديگران مي ربايند.
اصلاً بعضي از اينها صاحب امتياز و موقعيت بدنيا آمده اند.شايد علت آن اين است كه ما رياضي را خوب بلد نيستيم.بجاي آنكه در روابط مان هم افزايي داشته باشيم و از خاصيت مخرج مشترك بيشتر استفاده كنيم نيروهاي جامعه را بيشتر تقسيم و تجزيه مي كنيم.
دايره دوستان را تنگ و دايره دشمنان را بسيار باز تعريف مي كنيم.اصولاً به اين جمله مطرود در دنياي فرامدرن امروز كه " هركه با ما نيست،بر ماست!"خيلي از ما كه در عرصه سياست فعال هستيم در لايه هاي پنهان افكارمان باور داريم و آن را بطور مستقيم يا غيرمستقيم،عمداً يا سهواً،برنامه ريزي شده و يا اتفاقي با رفتار مان ترويج مي كنيم.
اين در حالي است كه در نگاه ديني و حتي با رويكرد هاي انسان مدارانه بايد دايره دوستان را در جامعه فراخ تر از دايره دشمنان فرض كرد و آن را در برنامه ريزي هاي ملي جستجو نمود.متاسفانه اين رابطه معكوس شده دوستان و دشمنان باعث گرديده كه در همه شئون اجتماعي،اداري و سياسي ممكلت ما اثر سوء بگذارد.
نبايد در رقابت ها و فعاليت هاي خرد و كلان جامعه ديگران را دشمن فرض كرد.من قوياً معتقدم مسئله خودي و غيريت سازي در عرصه هاي داخلي و حتي بعضاً خارجي نياز به بازنگري داشته و در اين عرصه مهم از فرهنگ سياسي كشور كه با ميراث مشترك ملت ها و فرهنگ ناب ايراني-اسلامي فاصله دارد سهم سازنده سياسيون و بويژه نقش الگوساز اصحاب رسانه براي بازسازي آن تعيين كننده و بي بديل است.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
شنبه 16,نوامبر,2024