خوانندگان محترم! حالا فهميدم چرا پدر عزيزم هر بار سرش تو حساب و كتاب ميرود و از چك و تراز مالي صحبت ميكند متغيير الاخلاق ميشود.
امروز هم از آن روزها بود پدر پس از حساب و كتاب سال 90 چنان اوقات مباركش تلخ بود كه پرونده حساب و كتابها را به بيرون از اتاق پرتاب كرد از آنجا كه در خاندان ما بيشتر از دوچيز پدر به فرزندان به ارث نميرسد دومي آن فضولي و اولي زبان درازي است. خودم را به بالاي اوراق رسانده ديدم حضرت ابوي خلاصه تراز مالي سال 90 خود را چنين نوشته است: بر آن شور بخت بايد گريست، كه دخلش بود نوزده خرج بيست و اضافه نمودند كه اگر حقوق ششماهه اول سال 91 را يكجا بدهند كمي اوضاع توفير ميكند و در قسمت موجودي انبار هم مرقوم نموده بودند «از تهي سرشار».
پس من باب فضولي به تراز مالي چند سال پيش نگاه كردم و با مقايسه تراز امسال حق را به پدرم دادم كه چرا سرشان سوت ميزند و بدنشان ميلرزد!!؟
در همان سالهاي نه چندان دور: گوشت خريداري شده در طول سال يك خانوار«از قرار كيلويي 95 تومان» به اندازه يك دويستم قيمت يك كيلو گوشت الان بوده در حاليكه دولتمردان آن روزها به كاركنان خود «يك سكه تمام» عيدي ميدادند يعني 3 برابر عيدي امروز حق با پدر بود كه از سر اوقات تلخي با ايهام و ايجاز در ستون درآمدها نوشته بودند. «فرزندان عزيزم تنها در آمد امسال پدر اين بود»
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
دوشنبه 23,دسامبر,2024