سید عباس حسینی باقرآبادی

شانزدهم فروردین امسال با دوازدهم جمادی الاولی مطابق شده است که مردم بافق می بایست این روز را در یاد و خاطره خود پاس دارند.

آری دوازدهم جمادی الاول سال ۱۳۶۵ هجری قمری ، همان روزی که زمین اعجوبه ای را از دست داد و زمان و صاحب آن (عج) در عزای آن یگانه دوران عزادار شدند.

نامش “محمد تقی است” فرزند “حاج محمد باقر تاجر بافقی” که در سال ۱۲۹۲ هجری قمری در بافق به دنیا آمد.

همان شخصیتی که علامه بزرگوار ،عالم عامل و عارف کامل حضرت آیه الله کاشانی (ره) در وصفش فرمود روزی که حاج شیخ محمد تقی بافقی (ره)را دفن کردند یکی از بزرگان در شب اول دفنش او را در عالم رویا در حالت شادی و شعف فراوان می بیند در حالی که می دانسته است حاج شیخ فوت کرده است لذا به ایشان می گوید : آشیخ! امشب شب اول قبر توست چگونه اینقدر شور و نشاط داری!؟ حاج شیخ در جواب ایشان می فرماید: به محض اینکه نکیر و منکر برای سوال از من آمدند امام صادق (ع) آمد و به آن دو ملک فرمود او را رها کنید او از ماست. بنابراین من آزاد شده امام صادق (ع)هستم.

آری دوازدهم جمادی الاول یادآور شهادت بزرگ مردی از تبار خوبان ، مجاهد نستوه ، آمر به معروف و ناهی از منکرمرحوم حاج شیخ محمد تقی بافقی (ره) است همان شخصیتی که القابی چون سلمان زمان و ابوذر زمان را به او نسبت دادند. همان دلسوخته ای که درد دین داشت و در راه ترویج دین و تبیین امر به معروف و نهی از منکر سیلی ها خورد و شکنجه ها دید و ضربه چکمه های رضاخان را به جان و دل خرید اما دست از دفاع از دین بر نداشت و زن و فرزندان بی حجاب رضاخان را از حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) بیرون کرد.

همان که مراد بسیاری از بزرگان و عرفا از جمله امام خمینی (ره) قرار گرفت که چه در زمان زندگی و دوران تبعید آن مرحوم و چه بعد از فوت و شهادت، از ایشان یاد و به روان پاکش درود می‌فرستادند. آیت الله  شریف رازی(ره) در این باره می‌گوید: بنده به خاطر دارم که امام خمینی (ره) در درس اخلاقی که در مدرسه فیضیه تدریس می‌کرد، هر گاه می‌خواست یک مرد مجاهد و یک مؤمن حقیقی را معرفی کند، مرحوم بافقی (ره)را نشان داده و می‌فرمود: هر کس بخواهد در این عصر مؤمنی را زیارت کند و دیدار نماید کسی که شیاطین تسلیم او و به دست او ایمان می‌آورند؛ به شهر ری مسافرت کند و بعد از زیارت حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام مجاهد بافقی (ره)را ببیند .

حضرت امام (ره) خود نیز از مریدان حاج شیخ شده و گاهی در شوق دیدار حاج شیخ که در شهر ری بود به این بیت شعر متوسل می شد

چه خوش بود که برآید ز یک کرشمه دو کار                     زیارت شه عبدالعظیم و دیدن یار

بافقی دلباخته

مرحوم حاج شیخ محمد تقی بافقی (ره) دارای مقام و منزلت والایی بود و فراوان محضر مبارک امام عصر (عج) می رسید و می فرمود: با استناد به ادله اربعه (کتاب،سنت،اجماع و عقل) راه ملاقات با امام زمان (عج) باز است و علاوه بر آن مهمترین دلیل بر امکان چیزی واقع شدن آن است؛ زیرا ما شاهد هستیم که از زمان شروع غیبت صغری (۲۶۰ ق) تاکنون هزاران تشرف معتبر اتفاق افتاده که در کتابهای زیادی نقل شده است.

وی همچنین در مورد علی بن مهزیار اهوازی فرمود: “علی ابن مهزیار اهوازی ۲۰ سال از اهواز به مکه رفت تا حضرت ولی عصر امام زمان علیه السلام را زیارت کند ،  چرا یک مرتبه و یا یک شب نیمه شعبان به کربلا نیامد تا حضرتش را در کنار قبر جدش حسین بن علی علیه السلام ملاقات نماید ؟ “. {این تعبیر به گونه ای دیگر نیز نقل شده است که حاج شیخ فرمود چرا یک شب نیمه شعبان به کربلا نیامد تا دست او را در دست امام زمان (عج) قرار دهم.}

و همین علاقه و شوق وی به امام زمان (عج)بود که دست به توسعه مسجد مقدس جمکران می زند و آن مسجد را از غربت بیرون می آورد و مردم را به رفتن و نماز خواندن در آن مسجد ترغیب و تشویق می کند و این در حالی بوده که کمتر کسی نامی از مسجد جمکران شنیده بود و همو بود که مسجد را احیاء کرد و روز به روز به رونق آن افزود.

تا قبل از ورود مرحوم بافقی (ره)این مسجد، متروک بود و چندان به آن توجهی نمی‌شد تا این‌که آن بزرگوار با  روح با عظمت و همت مردانه قصد رفتن به آن مسجد و دعوت و تشویق مردم به آن مکان شریف را کرد ، در هر هفته یک مرتبه یا بیشتر، خصوصاًً در شب‌های پنجشنبه و جمعه که با تحصیل طلاب مزاحمتی نداشت، به آن‌جا مشرف می‌شد و همراه با جمعی از طلاب متدین و پرهیزکار شب را تا صبح بیتوته می‌کرد . سپس اقدام به تعمیر آن‌جا و ساختن آب انبار کرد. حتی خود نیز با شوق زیادی کار می‌کرد و به قدری در احیاء مسجد کوشید که تا کنون مردم مرهون اقدام و همت ایشان هستند. اما مع الاسف امروزه کمتر کسی این مساله را می داند و کمتر هم برای زائرین آن مسجد بیان می شود.

مرحوم رازی  می‌فرمایند: آیت الله بافقی (ره)از شیفتگان و دلباختگان آن حضرت بود و در تمام شداید و گرفتاری‌ها ، جز به آن حضرت توسل نمی‌جست و می‌فرمود: غیر ممکن است که کسی درب خانه امام زمان علیه‌السلام را بکوبد و در به روی او باز نشود، به یاد دارم که می‌فرمود: اگر مشکل مهمی برای تان پیش آمد در سحر شب جمعه در جای خلوتی ۷۰ بار با این کلمات به محضر امام عصر ارواحنافداه استغاثه کنید که بسیار تجربه شده است :   یا فارس الحجاز ادرکنی، یا اباصالح المهدی ادرکنی، یا اباالقاسم المهدی ادرکنی یا صاحب‌الزمان ادرکنی، ادرکنی ادرکنی و لا تدع عنی فانی عاجز ذلیل هم چنین می‌فرمود:‌  نماز امام زمان ارواحنافداه در سحر شب جمعه بسیار توسل مؤثری است.

تاسیس حوزه علمیه قم

شاید امروز کمتر کسی باشد که نام مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری (ره)را نشنیده باشد . شخصیتی که غالبا نامش را با تاسیس حوزه علمیه قم قرین می دانند اما چه خوب می شد اگر در کنار نام مرحوم حائری نامی از مرحوم بافقی (ره)هم به میان می آمد و بیان می شد که مرحوم بافقی (ره)بود که این پیشنهاد را به ایشان داد چون در روایات دیده بود که در آخرالزمان، قم “دارالعلم” خواهد شد، بنابراین تمام فکرش بر این متمرکز بود که شاید این امر به دست ایشان انجام گیرد. چرا که در آن زمان شهر قم مرکز رسمی علم نبود و علمای بزرگ قم نیز مجالس مهمی نداشتند. و مراکز رسمی علم ایران در آن زمان مشهد ، اصفهان ، اراک و تهران بود.

در آن زمان مرحوم “آیت الله العظمی حائری یزدی”، در اراک تشریف داشتند و جمعی از فضلا از محضرش استفاده می‌کردند، تا هنگامی که آن بزرگوار به قصد زیارت حضرت معصومه (س) به شهر قم حرکت کردند. وقتی این خبر به دانشمندان و بزرگان رسید و “آیت الله بافقی” هم که به ایشان نزدیک ‌تر و از سایرین بیشتر با ایشان در تماس بود از این موضوع با خبر شد، اهل قم را برای  استقبال از آن بزرگوار تشویق کرد. لذا استقبال شایانی از ایشان به عمل آمد، تا حدی که جمعیت تا مسیر امام‌زاده سید جمال‌الدین (شاه‌جمال) که هم اکنون در انتهای شهر توسعه یافته قم قرار دارد، رسیده بود.

در مجلسی به مرحوم آیت الله حائری یزدی (ره)عرض کرد:   آیا اخباری را که درباره‌ی ظهور علم در قم است، قبول دارید؟ ایشان فرمود‌:  البته! مرحوم بافقی (ره)گفت:  آیا نمی‌خواهید که این کار مهم و اساسی به دست شما انجام شود و سالیان دراز در آن شریک باشید؟ فرمود:  چرا! گفتند:   پس چرا تأمل دارید، در همین جا بمانید و بنای این اساس را بنیان گذارید. فرمودند:  بودجه لازم است مرحوم بافقی (ره)عرض کرد:  ما من دابة الا علی الله رزقها . هیچ جنبده‌ای نیست مگر آن‌که روزی او بر عهده خدا است.

و ظاهراً مرحوم حائری (ره)فرمودند:  ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها ؛ (خداوند هر کاری را با اسبابش انجام می‌دهد) مجدداً مرحوم بافقی (ره)گفت:  هو مسبب الاسباب … ؛ (خدا سبب ساز است …) و بالاخره ایشان را قانع کردند که در شهر قم بمانند و بنای کانون علم و اساس فضیلت را بگذارند و از آن طرف هم تجار و رجال بازار و گروه‌های دیگر مردم قم را تشویق کردند تا به قدر خود کوشش کنند که این بار به منزل خود برسد.

پس چه خوب است نام او را نیز در کنار نام مرحوم حائری از بنیانگذاران و موسسین حوزه علمیه قم بدانیم و این جای بسی افتخار است برای شهر بافق که زادگاه این شخصیت عظمی است که نام و یاد  بافق را زنده کرد و در جای جای میهن اسلامی ، بافق و بافقی را با نام مرحوم بافقی احترام می کنند.

وفات

سرانجام مرحوم حاج شیخ محمد تقی بافقی (ره)در اثر ظلم رضاخانی به آستان مقدس حضرت عبدالعظیم  (ع)در شهر ری تبعید شده و در سال ۱۳۶۵ هجری قمری مسموم  شده و در دوازدهم جمادی الاولی در سن ۷۳ سالگی به شهادت رسید و پیکر پاکش بعد از انتقال به قم در حرم کریمه اهل بیت (س) و در مسجد بالا سر به خاک سپرده شد و تا چند سال قبل کسی از محل دفن ایشان خبری نداشت تا اینکه مقام معظم رهبری حضرت آیه الله خامنه ای (مد ظله العالی)در یکی از سفرهای خود به شهر مقدس قم مزار وی را مشخص کرده و دستور می دهند نام ایشان را روی ستگ حک کنند که از آن روز ،هر روز بر سیل مشتاقان و زائرین او افزوده می شود.

چند سوال بی جواب!

آیا شایسته نیست که در سالروز شهادتش تابلوها و بنرهای مفصلی در سطح شهر نصب شود؟

آیا شایسته نیست که مراسمی مفصل و با تبلیغات گسترده برای ایشان برگزار شود و مردم را جهت شرکت در آن تشویق و ترغیب کنند؟

آیا شایسته نیست که مسئولین بافق با مسئولین حرم مطهر کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (س) رایزنی کرده و سنگ قبری زیبا و بلند بر مزار وی در کنار علمای دیگر نصب کنند تا قبر ایشان از غربت به در آید؟

آیا شایسته نیست که با مسئولین مسجد مقدس جمکران هماهنگی کرده و تاریخچه احیاء مسجد توسط مرحوم بافقی (ره) را در آن مسجد نصب کنند؟

آیا شایسته نیست که منزل او در شهر مقدس قم را بیابند و مانند بیوت سایر بزرگان چون حاج شیخ عباس قمی ، مرحوم بهاءالدینی و … آن را محل بازدید مردم قرار دهند تا بدینوسیله یاد او در خاطره ها جا بگیرد؟

و ده ها سوال دیگر که همت مسئولین بافقی را می طلبد تا به آنها پاسخ داده شود.

به امید روزی که به همت مردم و مسئولین بافق یاد و خاطره این مجتهد مبارز و شهید امر به معروف و نهی از منکر زنده شده و هر سال در روز شهادت این فقیه وارسته مراسمی در خور شان او گرفته شود .

والسلام علیه یوم ولد و یوم استشهد و یوم یبعث حیا

 

سید عباس حسینی باقرآبادی

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا