راز ماندگاری مهدی باکری / حسین علایی
یاس نو :با گذشت بیش از بیست سال از شهادت مهندس مهدی باکری، هنوز یاد، قدر و منزلت وی در اذهان بسیاری از همرزمان او و نیز مردم ایران زنده است. در این مدت و به ویژه پس از پایان یافتن جنگ تحمیلی، دایم بر شخصیت برجسته و اهمیت وی و نقش مؤثر او در دوران دفاع مقدس در افکار عمومی افزوده شده است. راز ماندگاری « مهدی» در حیات پس از شهادتش را می توان «خداجویی»، «اخلاص در عمل» و «استقامت» در مسیر راهی دانست که او از سالیان دراز و از روزهای آغازین زندگانی برگزیده بود. مهدی «دین» را آنچنان که امام خمینی (ره) به مردم تعلیم داده بود، در رفتار فردی خود پیاده کرد و اقدامهای اجتماعیاش را بر پایه فهم خود از اسلام ناب محمدی (ص) که منش امام در آن متجلی بود، تنظیم کرد و سرانجام نیز در این راه در سن سی سالگی به شهادت رسید و جاودانه شد.
او همچون امام خود، «ارزش حیات را به آزادی و استقلال میدانست» و به خوبی دریافته بود که استکبار حاکم بر جهان، تاب تحمل حکومتی به نام اسلام را در ایران ندارد و باید برای حفظ این نظام الهی، به پا خاست و لباس رزم پوشید و داوطلبانه و در هر کجا که نیاز باشد، برای دفاع از جمهوری اسلامی، در برابر متجاوزان جنگید. درباره شخصیت برجسته و ممتاز شهید مهندس مهدی باکری، تاکنون سخنان بسیاری گفته شده و مطالب بسیاری هم به رشته تحریر درآمده است، ولی هنوز میتوان بسیاری از نکات و گفتنیهای دلنشین، راجع به این اُسوه دوران را مطرح نمود و به آن پرداخت. حیات کوتاه شهید باکری به سه دوران متمایز از هم قابل تفکیک است:
۱ـ سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی مهدی در سالهای ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۶، دانشجوی رشته مهندسی مکانیک دانشکده فنی دانشگاه تبریز بود و جزو دانشجویان مبارز مذهبی دانشگاه به شمار میرفت. او به خاطر اعدام برادرش، علی به دست رژیم شاهنشاهی، به علت عضویت در یک گروه مخالف شاه، همیشه تحت تعقیب ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت دوران شاه) قرار داشت. ساواک مرتب او را احضار میکرد تا از عدم پیگیری راه برادرش، علی توسط وی مطمئن شود.
مهدی با چهرهای ساکت و آرام و به گونهای که حساسیت ساواک را تحریک نکند، تلاش خود را در راه مبارزه بر پایه عقیده اسلامی دنبال میکرد. کسانی که از نزدیک با وی زندگی میکردند، میتوانستند به روحیات و کوششهای او در این زمینه پی ببرند. وقتی نهضت امام خمینی در سال ۱۳۵۶ با شتاب بیشتری، دوباره در بین مردم ایران جریان یافت، او از جمله دانشجویانی بود که تلاش میکرد با تقلید از امام خمینی، راه مبارزه را دنبال کند.
۲ـ دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی به محض استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران، او همه وجود خود را برای تثبیت انقلاب، به ویژه در منطقه آذربایجان غربی به کار گرفت. در درگیریهایی که ضدانقلاب در کردستان به وجود میآورد، شرکت کرد و برای امنیت مردم کرد، توان خود را به کار گرفت. او در اواسط سال ۱۳۶۰، درحالی که فرمانده عملیات سپاه آذربایجان غربی بود، توانست با برنامهریزی دقیق و تهیه یک طرح عملیاتی مناسب و با کمک پاسداران و بسیجیان و همکاری دیگر نیروهای مسلح، شهر «اوشنویه» را از دست حزب مسلح دمکرات وابسته به صدام آزاد و محیط آذربایجان را برای گروههای وابسته به حزب بعث، ناامن کند. پیش از آن، نخستین شورای اسلامی شهر ارومیه، او را به عنوان شهردار این شهر برگزید. دوران حضور باکری در شهرداری، خاطرات خوش زیادی را از مردمیترین شهردار تاریخ ارومیه، در اذهان مردم آن دیار بر جای گذاشته است.
۳ـ دوران جنگ تحمیلی به محض آغاز جنگ از سوی صدام علیه انقلاب اسلامی، مهدی و برادرش حمید، به جبهههای جنگ جنوب رفته و در ناکام گذاشتن ارتش بعثی به منظور اشغال شهر آبادان، به دفاع از این منطقه پرداختند. آنان به صورت رزمندگانی تک ور، در شهر آبادان، حماسههای فراوانی آفریدند، ولی حضور جدی مهدی به عنوان یکی از فرماندهان برجسته دوران دفاع مقدس، از زمانی آغاز شد که او پیش از آغاز عملیات فتح المبین، به عنوان قائممقام تیپ ۸ نجف اشرف، مشغول فعالیت شد. فتح تنگه «رقابیه» به دست رزمندگان تحت هدایت باکری، توانایی مهدی را در طرحریزیهای تاکتیکی و در اجرای موفق عملیات، مشخص ساخت. او در عملیات بیتالمقدس و آزادی خرمشهر نیز نقش مؤثری داشت.
مهدی همه توان فکری و جسمی خود را در دفاع از اسلام و کشور به کار گرفت و به عنوان یک «داوطلب بسیجی» در جهاد با دشمن بعثی، فرمانده یکی از مهمترین لشکرهای رزمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. او به لشکر عاشورا، قدرت و قوت بخشید و لشکر عاشورا هم، او را نماد و الگوی یک فرمانده پرورش یافته در مکتب امام خمینی (ره)، به جهان عرضه کرد. شهید مهدی باکری دایم در حال تزکیه نفس خود بود. روحیه بسیجی، سادگی، خاکی بودن و سادهزیستی از برجستهترین صفات وی شناخته شده است. «دین» بر وجود، افکار، روحیه، و رفتار او حاکم و اسلام را معیار حرکتهای خود قرار داده بود و همه اقدامات خویش را با این شاخص و معیار تنظیم میکرد.
مهدی پس از عملیات بیتالمقدس، فرماندهی لشکر ۳۱ عاشورا را، که متشکل از رزمندگان آذربایجان بود را بر عهده گرفت و در عملیاتهای مهم خیبر و بدر شرکت کرد و توانست ضربات سنگینی بر دشمن بعثی وارد آورد؛ امتیازی که او را به فرماندهی یکی از یگانهای خطشکن و از پرافتخارترین لشکرهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رساند. شایستگیهای اخلاقی بینظیر، خلوص، قدرت برنامهریزی، خلاقیت، دشمنشناسی و از جانگذشتگی وی بود. این صفات و ویژگیهای مهدی به سرعت در اذهان مسئولان اداره کننده جبهههای جنگ، ظهور پیدا کرد و موجب شد او را در صدر لشکری قرار دهد که همه ظرفیت وجودیاش را در خدمت به آن، به کار گیرد. اندیشه، فکر، تدبیر و خلوص مهدی باکری، لشکر عاشورا را به یگانی قوی و عاشورایی در اذهان مردم آذربایجان و مسئولان جبههها، مجسم ساخت.
برادر عزیزش حمید، در اثنای عملیات خیبر به شهادت رسید و خود او نیز حدود یک سال بعد در کنار رودخانه دجله و در جریان عملیات بدر، به فوز عظیم شهادت نایل آمد. گذشت بیش از دو دهه از شهادت مهدی و نیز ۲۲ سال از فقدان او در این جهان خاکی، موجب کمرنگ شدن یاد او و گم شدن نام وی نشده است. آنچه مهدی را با وجود همه تحولات این دوران، زنده و فراموش ناشدنی کرده، فراتر رفتن وی از یک فرد حقیقی و رسیدن او به مرتبه یک «اسوه ماندگار» است. او هماکنون برای مردم ایران و جوانان جهان اسلام یک «نماد» است.
آنچه مهدی را به عنوان یک الگوی جاودانه، به طور مرتب به رخ جامعه میکشاند، عبارت است از: الف) جهاد در راه خدا و تنها برای رضای خدا. ب) فراموش کردن خود و گذشتن از همه چیز خود و در پایان، فدا کردن جان خویش در راه انقلاب اسلامی، که آرمان بزرگ ملت ایران است.
) تلاش برای انجام عمل صالح با مشخصاتی که در قرآن راجع به آن سخن رفته است در تمام طول زندگی. ت) داشتن سعه صدر و تحمل ناملایمات در راه هدف خویش و مدارا با دیگران. ث) به کارگیری تدبیر و ابتکار عمل برای غلبه بر دشمن و دلسوزی فراوان برای رزمندگان حاضر در جبههها.
او بنا بر این آیه قرآن، رفتار جهادی خود را تنظیم میکرد: «مُحمدٌ رسولُ اللّهِ و َالّذینَ مَعَهُ اَشِدّاءُ عَلیَ الکُفّار رُحَماءُ بَینَهُم» او همیشه خود را در محضر خدا میدید و میخواست که محبوب خدا و جزو کسانی باشد که: «انَّ اللّهَ یُحبُّ اّلذینَ یُقاتِلونَ فی سَبیله صَفّاً کَاَنَّهُم بُنیانٌ مَرصوص».
یاد او که خود بنیان مرصوص جبههها بود، همچنان گرامی باد.
وصیت نامه بنده گناهکار مهدی باکری
بسم الله الرحمن الرحیم
یا الله یا محمد (ص) یا علی (ع) یا فاطمه زهرا (س) یا حسن (ع) یا حسین (ع) یا علی (ع) یا محمد (ع) یا جعفر (ع) یا موسی (ع) یا علی (ع) یا محمد (ع) یا علی (ع) یا حسن (ع) یا حجة (عج) و شما ای ولیمان یا روح الله و شما ای پیروان صادق امام یا شهیدان. خدایا چگونه وصیت نامه بنویسم در حالیکه سراپا گناه و معصیت، سراپا تقصیر و نا فرمانیام. گرچه از رحمت و بخشش تو نا امید نیستم ولی ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم. میترسم رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم. یا رب العفو، خدایا نمیرم در حالیکه از من راضی نباشی. ای وای که سیه روز خواهم بود. خدایا که چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی. هیهات که نفهمیدم. خون باید میشد و در رگهایم جریان مییافت و سلولهایم یا رب یا رب میگفت. خدایا قبولم کن. یا اباعبدالله شفاعت. آه چقدر لذت بخش است انسان آماده باشد برای دیدار ربش، ولی چه کنم تهیدستم، خدایا قبولم کن. سلام بر روح خدا نجات دهنده ما از منجلاب عصر حاضر. عصر ظلم و ستم عصر کفر و الحاد، عصر مظلومیت اسلام و پیروان واقعیاش. عزیزانم اگر شبانه روز شکرگزار خدا باشیم که نعمت اسلام و امام را به ما عنایت فرموده باز کم است. آگاه باشیم که سرباز راستین و صادق این نعمت شویم. خطر وسوسههای درونی و دنیا فریبی را شناخته و برحذر باشیم که صدق نیت و خلوص در عمل تنها چارهساز ماست. ای عاشقان ابا عبدالله، بایستی شهادت را در آغوش گرفت، گونهها بایستی از حرارت و شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند. بایستی محتوای فرامین امام را درک و عمل نمائیم تا بلکه قدری از تکلیف خود را در شکرگزاری بجا آورده باشیم. وصیت به مادرم و خواهران و برادرهایم و فامیلهایم که بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست. به یاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل کنید. پشتیبان و از ته قلب مقلد امام باشید. اهمیت زیاد به نماز و دعاها و مجالس یاد ابا عبدالله و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود بدانید و فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت بدهید که سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح، وارث حضرت ابوالفضل، برای اسلام ببار آیند. از همه کسانی که از من رنجیدهاند و حقی بر گردنم دارند طلب بخشش دارم و امیدوارم خداوند مرا با گناههای بسیار بیامرزد.
خدایا مرا پاکیزه بپذیر مهدی باکری ۱۳۶۳/۱/۲
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
چهارشنبه 09,اکتبر,2024