دو ماجرايي كه در يك روز اتفاق افتاد

رضا سلطان زاده

مدير مسئول آیینه یزد

روز سوم دي ماه نوشته‌اي به دستم رسيد آنرا مطالعه نمودم ديدم شخصي كه خود را «بي‌ادعا» ناميده در وبلاگش موسوم به «روزگار تفت» تحت عنوان «احمدي‌نژاد الهي.. . » كه حاكي از عصبانيت شديد وي مي‌باشد مطالبي در مورد آيينه يزد نوشته است.

به دنبال پيش آمدي ديگر در همان روز مناسب ديدم نظر خوانندگان را به بخش‌هايي از آن نامه جلب ‌نموده و به اجمال به شرح ماجراي دوم نيز بپردازم.

«.....مدتي بود حرفي نزده بودم دنبال سوژه بودم كه گوشه لباسم به هفته نامه آيينه يزد گرفت، ‌هفته نامه‌اي كه مدتي پيش نيز مي‌خواستم عملكردش را نقد كنم ولي فرصتي نشد.

هر چند شايد دو ماهي يك بار اين هفته نامه را ببينم ولي تلاش مي‌كنم حرفي كه نمي‌دانم ننويسم.. ..»

صاحب وبلاگ «روزگار تفت» از تيترهاي مطالب شماره 251 آيينه يزد مورخ22/9/90 كه شامل نقل قول مستقيم از مصطفي پورمحمدي رييس بازرسي كل كشور، عباسي عضو كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس شوراي اسلامي، مصطفي رضا حسيني نماينده مردم شهر بابك در مجلس، كاظم دلخوش سخنگوي كميسيون ويژه مجلس در تحول اقتصادي و اسماعيل اكبري معاون سابق سلامت وزارت بهداشت... مي‌باشد شديداً انتقاد و در نهايت در حاليكه حاضر به درج نام و آدرس و موقعيت خود نيست بر خلاف انصاف و بدون رعايت منطق و ادب در نوشتار عنان قلم را رها و نتيجه‌گيري نموده كه: «مدير مسئول آيينه يزد از بيخ مخالف نظام است، ‌اصلاً ايراني نيست و اسلامي هم فكر نمي‌كند»!!

ضمناً به نظر مي‌رسد معني و مفهوم سرمقاله شماره 251 را به معناي واقعي درك ننموده و مقاله‌اي كه با استفاده از كتابهاي معتبري چون كتاب «لؤلؤ و مرجان» تاليف عالم جليل القدر مرحوم محدث نوري و كتاب «حماسه حسيني» اثر آيت ا... شهيد مرتضي مطهري و با نقل سخناني از دكتر حسن رحيم پور ازغدي كه سخنراني‌هاي وي مكرراً از صدا و سيما پخش مي‌گردد نوشته شده اظهار نظر نموده و نوشته است« مقاله بار منفي دارد و خواننده را نااميد مي‌نمايد.»

اما داستاني ديگر: ساعت 4:30 بعداز ظهر همان روز سوم دي ماه حجت‌الاسلام و المسلمين حاج سيداحمد دعايي واعظ نام آشناي يزد بعد از خواندن سرمقاله شماره 252 آيينه و مطالبي ديگر از آن نشريه با تلفن همراهم تماس گرفت، بعد از احوالپرسي و اظهار محبت و لطف گفت در مسافرت اخير به كربلاي معلي در حرم امام حسين (ع) تو را دعا كردم و هر ماه يك بار كه به مشهد مي‌روم به يادت هستم و در پي طرح موضوعي كه در نظر داشت در نشريه چاپ و منتشر گردد اضافه نمود پيشنهادي دارم كه مي‌خواهم بگويم. با خرسندي اظهار علاقه نمودم پيشنهادشان را بشنوم.

حجت الاسلام دعايي ادامه داد دوستي داشتم كه اخيراً به ديار باقي شتافت و به رحمت ايزدي پيوست. خانه‌اي وقف حضرت فاطمه‌زهرا سلام ا... عليها نموده و قبل از مرگش وصيت كرده بود تصويري از وقف نامه را در كفنش همراه جسد وي دفن كنند. بنابراين سفارش مي‌كنم وصيت كن پس از مرگت تصوير بعضي از اين سرمقاله‌ها را به همراه جسدت دفن كنند تا به خواست پروردگار غفار ذخيره آخرت تو بشود. گفتم: دعا كنيد خداوند توفيق عنايت فرمايد تا بتوانم سرمقاله‌ها را به صورت كتاب چاپ كنم و در اختيار علاقه‌مندان بگذارم بعد از خداحافظي كه مذاكره تلفني به پايان رسيد يك بار ديگر اين دو ماجرا در ذهنم خطور كرد هنگام نماز مغرب و عشا بود گفتم: خداوندا جبهه بندگي و عبوديت به در درگاه با عظمت و كبريايي‌ات مي‌سايم و شاكر و سپاسگزارم كه آيينه يزد در 6 سال اخير توانست نظر مخاطباني چون وبلاگ نويس «روزگار تفت» و افرادي نظير حجت‌الاسلام والمسلمين دعايي و يا كساني كه حضوري و يا تلفني حقير را مورد لطف و عنايت خويش قرار مي‌دهند به خود جلب نمايد و اين يعني توجه مخالف و موافق و اظهارنظر صريح و روشن، آنكه آيينه را فضايي تاريك و سياه و وهم آلود و نويسندگان آنرا بي‌دين، بي‌ريشه و بي‌اعتقاد به مباني جمهوري اسلامي مي‌داند و تيغ بنيان كن زبان بركشيده و بي‌محابا بر چهره رخسار آيينه مي‌تازد. تا آنجا كه مي‌خواهد آيينه نباشد و نظر ديگر آن كه آيينه را فضايي سپيد، تابناك و روشنگر مي‌بيند كه قادر است زمينه ساز تنوير افكار و انديشه‌ها باشد.

بنا به وظيفه روزنامه نگاري بر خود فرض مي‌دانم از همه كساني كه در مورد نشريه آيينه اظهار نظر مي‌كنند با هر نگاه و ديدگاه و نظر و با هر انديشه و تفكر خواه تاييد كننده مواضع آيينه باشند و خواه مخالف، تشكر كنم. انسانها همه حق دارند تحليل كننده مسائل سياسي و اجتماعي و فرهنگي جامعه خود باشند و اين حق را كسي نمي‌تواند از ديگران باز ستاند اما آنچه لازمه هر گفتار و نوشتار و ايراد و انتقاد و برخورد موافق و مخالف است رعايت اصول اخلاق و ادب و منطق است كه بر استواري انديشه دلالت دارد و در پايان اين دعاي امام سجاد (ع) را زبان حال و زمزمه لحظات تنهايي خويش مي‌دانم كه:

«پروردگارا مرا عمر طولاني عطا فرما مادام كه عمر من در راه اطاعت تو صرف شود. هرگاه عمرم چراگاه شيطان گردد آن زمان مرا قبض روح كن و پيش از آن كه خشم تو بر من سبقت بگيرد و غضبت حتم گردد» 1 « آمين يا رب العالمين»

پي نوشت:

1- بخشي از دعاي بيستم صحيفه سجاديه، ترجمه استاد الهي قمشه‌اي، چاپ 1387 ه. ق، صفحه 189- 190

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا