بسم الله الرحمن الرحیم
چند توصیه ی مهم به دخترخانم های دم بخت
یزدفردا:حجت الاسلام احمد نباتی:به دفعات خانم هایی به مرکز مشاوره مراجعه می کنند که بهار زندگی را پشت سر گذاشته و هنوز با همسر مناسبی ازدوج نکرده اند. وقتی با این خانم ها صحبت می کنم، متوجه می شوم که در بسیاری از موارد، عملکرد نامناسب خود آنها بوده که دچار این گرفتاری شده اند. روی همین اساس در اینجا برخی از عملکردهای نادرستی که منجر به بروز این مشکل می شود در این نوشتار مطرح می شود.
1. ادامه ی تحصیل: ادامه ی تحصیل برای دختر خانم ها کار پسندیدهای است اما خانم باید دقت داشته باشد که در حین تحصیلات بهار زندگی و موقعیت های ویژه ی خود برای ازدواج را از دست ندهد. به نظر بنده دختر خانم با وجود علاقه ای که به تحصیلات دارد، نیم نگاهی هم خواستگارهای خود داشته باشد تا اگر خواستگار خوبی سراغش آمد به راحتی او را از دست ندهد. دختر خانم می تواند به او جواب مثبت دهد منتهی با او شرط کند که اجازه دهد به تحصیلاتش ادامه دهد. با این کار هم به تحصیلاتش رسیده و هم خواستگار خوبش را از دست نداده است. برخی از دختر خانم ها که مشغول تحصیل هستند و در عین حال خواستگارهای خوبی هم دارند، گمان میکنند که اگر ـ مثلا ـ شش سال دیگر هم درس بخوانند حتما خواستگارهای بهتری برایشان میآید. اما غافل از این که یکی از ملاک های بسیار مهم برای آقایان سن دختر خانم است. دختر خانم تحصیلاتش بالا می رود و منتظر خواستگار بهتری است؛ اما با نهایت تعجب می بینند که نه تنها خواستگارها بهتر نشدند، بلکه هم تعداد آنها کم شده و هم در سطح خواستگارهای قبلی نیستند. چنین دختری که به امید خواستگارهای بهتر خواستگارهای خوبش را رد کرده، چگونه می تواند خواستگاری را که نسبت به خواستگارهای قبلی در سطح پایین تری است قبول کند و از همان اوّل زندگی را دلچرکین شروع نکند؟! و چگونه میتواند یک عمر در حسرت خواستگارهای قبلی خود نماند؟!
2. اشتغال در بیرون از منزل: برخی از دخترخانم ها که شغل و در آمدی دارند در ابتدا به ازدواج با دیدی مادی نگاه می کنند. آنها از یک طرف خود را بی نیاز می بینند و از طرف دیگر به خاطر غرور کاذبی که دارند، حاضر نیستند فضایی را تصور کنند که در آن مجبورند از همسرشان اطاعت پذیری داشته باشند. لذا تمایلی به ازدواج نشان نمی دهند. و حال آنکه ازدواج نیاز فطری هر انسانی است. چنین خانم هایی بعد از پشت سر گذاشتن بهار زندگی به تدریج متوجه می شوند که واقعا نیاز به ازدواج دارند و جز ازدواج هیچ چیز دیگری آرام بخش درون ناآرام آنها نیست. اما افسوس که این دوران به هیچ وجه قابل بازگشت نیست و اگر هم ازدواج کند، هرگز نمی تواند با نشاط جوانی زندگی زندگی خود را شروع کند.
3. پر توقع و آرمانگرا بودن. درست است که در ازدواج باید به دنبال کسی باشید که از جهت اخلاقی و رفتاری بیشترین شباهت را به شما داشته باشد. درست است که بهترین همسر کم عیب ترین آنهاست؛ اما این مطلب هرگز بدان معنا نیست که شما بتوانید کسی را انتخاب کنید که هیچ عیب و نقصی نداشته باشد. برخی از جوان ها که به شدت آرمانگرا هستند، تبحّر خاصی در کشف عیوب دیگران دارند. لذا خواستگارهای خود را یکی پس از دیگری ردّ می کنند تا جایی که به تدریج بهار زندگی آنها سپری شده و توفیق ازدواج را از دست میدهند. البته مطلب بنده بدان معنا نیست که نسبت به همه ی عیوب بی تفاوت باشید. برخی از عیوب به هیچ وجه قابل اغماض نیستند؛ اما برخی دیگر از عیوب نمره ی منفی به حساب می آیند ولی به تنهایی نمی توانند خواستگار را مردود کنند. شما باید به خواستگار خود نمره بدهید. اگر در مجموع نمرهی قابل قبولی گرفت می توانید به او جواب مثبت بدهید هر چند که نمره ی او نمره ی بیست نباشد.
4. ابتلا به بیماری توهّم: جوان هایی هستند که فارغ از زندگی معمولی خود در آرزوی این هستند که یک شبه به پول و ثروت فراوانی دست پیدا کنند. وقتی جوان در چنین آرزویی باشد به تبع خواستگارهای خوبی را که در شأن خود و خانوادهاش هستند رد می کند تا اینکه خواستگار رؤیایی او درب خانه را بکوبد. فارغ از این که ازدواج با کسی که از جهت مالی بالاتر از خانوادهاش است درد سرهای خاص خود را دارد، چنین آرزویی ممکن است باعث شود تا جوان فرصتهای زیبا وموقعیت های عالی خود را از دست بدهد و دست آخر جز این که خود را ملامت کند کاری از دستش بر نیاید.
5. چشم و هم چشمی: یکی دیگر از موارد تأسف بار در انتخاب همسر، چشم و هم چشمی خانمها در انتخاب همسر دلخواه است. دختر خانمی می بیند که مثلا برای دختر عمویش خواستگاری آمده که موقعیت اجتماعی خاصی دارد. او هم بدون در نظر گرفتن موقعیت و واقعیات زندگی خود، صرفا چشم به در دوخته تا چنین خواستگاری برایش بیاید. خواستگارهای خوب اما معمولی جواب ردّ می شنوند و می روند ...
6. ترس از ازدواج به خاطر مشاهدهی مشکلات دیگران: خواستگار خوبی درب خانه را می کوبد و از خواهر، خواستگاری می کند. خانواده هم بعد از اندکی تحقیق ـ آن هم تحقیقی کاملا ابتدایی و تشریفاتی ـ به آنها جواب مثبت می دهند و خواهرش وارد زندگی جدیدی می شود. بعد از گذشت چند ماه تازه متوجه می شوند که دامادشان بر خلاف ظاهرش رفتار متفاوتی داشته و تا می تواند به خواهرش ظلم وستم می کند. همین سرنوشت بد ممکن است باعث شود تا خواهر کوچکتر که از نزدیک شاهد صدمات خواهر بزرگتر است، از ازدواج منصرف شود و جرأت نکند به خواستگارها جواب مثبت دهد. او با خود می گوید از اوّل تصور می کردیم که دامادمان مرد خوبی است و این گونه از آب درآمد حالا چه تضمینی است که همسر آینده ی من هم همانند او نشود. پس اگر یک عمر مجرد بمانم بهتر از آن است که من هم مانند خواهر گرفتار شوم. غافل از این که این دختر بهتر است از تجربه ی خواهر، استفاده ی خوبی داشته باشد تا خودش به چنین دام های مبتلا نشود، نه اینکه اصل صورت مسأله را خط بزند!
7. ترس از تنها گذاشتن والدین: برخی از دخترخانم ها که یا تنها دختر خانواده هستند و یا دختر آخر، و از طرفی هم کدبانوی خوبی برای خانه هستند، احساس می کنند با ازدواج خلأ بزرگی در روند زندگی والدینشان ایجاد می شود تا جایی که دیگر نمی توانند کارهای معمولی خانه را به انجام برسانند. چنین خانم های روی حسّ مسئولیت پذیری که دارند، به خواستگارها جواب ردّ می دهند تا جایی که بهار و طراوت جوانی خود را از دست می دهند. چنین کاری کاملا نادرست است و دختر خانم نباید اینگونه با زندگی خود بازی کند. بهترین کار برای این خانم آن است که به تدریج و با یک شیب ملایم برخی از کارهای خانه را به اهل خانه بسپارد تا با رفتن او خلأ جدی در خانه ایجاد نشود. از طرفی از همسرش قول بگیرد که در ماههای اوّلین زندگی بتواند ارتباط بیشتری با خانواده ی خود داشته باشد تا در خلأ دوری او والدین دچار مشکل جدی نشوند.
8. ترس والدین از ازدواج دختر: در حالت سابق گفته شد که برخی دختر خانم ها به دلیل موقعیت ویژه ی خود در خانه محور کارهای خانه شده اند. دختر خانمی می گفت: پدرم از دنیا رفته و من و مادرم تنها زندگی می کنیم. من به دلیل روحیه ی مسئولیت پذیری که دارم، همه ی کارهای خانه را انجام می دهم. مادرم هیچ کاری بلد نیست و اگر یک روز خانه نباشم حتی نمی تواند برای خودش تخم مرغ درست کند. شب و روز دراز کشیده و مدام دستور می دهد. حالا سالهاست که دوست دارم ازدواج کنم اما مادر که می بیند با رفتن من مجبور است کارهای خانه را انجام دهد، قلبا راضی به ازدواجم نیست. هر وقت دیگران در مورد ازدواج من صحبت می کند به ظاهر ابراز علاقمندی می کند، اما وقتی برای خواستگاری تماس می گیرند، به گونه ای صحبت می کند که پشیمان شوند و دیگر تماس نگیرند.
چنین خانمهایی باید از همان ابتدا مراقب باشند که همه ی بار زندگی را بر دوش خود نکشند و به بهانه های مختلف بگذارند مادر و دیگر اعضای خانه هم کارهای خانه را انجام دهند. البته لازم به تذکر است که این کار باید کاملا محترمانه و با در نظر گرفتن احترام والدین باشد.
9. روشن شدن آتش عشق به جنس مخالف: یکی از میوه های تلخ ارتباط با جنس مخالف و کنترل نکردن نگاه، روشن شدن آتش عشق به جنس مخالف است. دختر خانم به دلیل کم دقتی خود با پسری آشنا شده و در این دوستی به یکدیگر قول ازدواج می دهند. دختر خانم سالها در انتظار پسر می نشیند و به خواستگارهای خوب خود هم پاسخ منفی می دهد. بعد از این که دختر موقعیت های خوب خود را پشت سر گذاشت و به تدریج خواستگارهایش رو به کاهش رفت یکدفعه آقا پسر به دلیل های مختلفی ـ من جمله نارضایتی والدینش ـ از ازدواج با او سر باز می زند و با یک معذرت خواهی کار را تمام می کند. حالا دختر خانم می ماند و جوانی برباد رفته اش. او می ماند و خاطره ی خواستگارهایی که تنها به امید رسیدن به این پسر به آنها جواب رد داده است.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 24,دسامبر,2024