واكاوی تحولات آتی انقلاب یمن

غلامعلی سلیمانی

یمن از نظر ساختار اجتماعی، بر محور قبیله استوار است و قبائل نقش اساسی در ساختار سیاسی این كشور دارند. تعدد و تنوع قبائل، گرایش¬های فرهنگی و سیاسی و دینی آن ها و سوابق كشمكش بین آن ها به كشمكش بین نخبگان موجود نیز دامن می¬زند. اگرچه در طول انقلاب شواهد كمی مبنی بر احتمال درگیری قبیله¬ای مشاهده¬شد، اما علی عبدالله صالح و طرفدارانش سعی دارند با تبدیل انقلاب مردم یمن به جنگ داخلی، این شائبه را ایجاد كنند كه هر گونه خلاء قدرت در یمن به منزله ایجاد آشوبهای قبیله¬ای خواهد بود كه امنیت را از مردم این كشور سلب خواهد كرد.

در دسامبر 1989 بین دو كشور كوچك «یمن شمالی» موسوم به «جمهوری عربی یمن» و «یمن جنوبی» موسوم به «جمهوری دموكراتیك خلق یمن» توافقی درباره اتحاد بین دو جمهوری شكل¬گرفت. این توافق در22 ماه مه 1990 جامعه عمل پوشید و از آن پس «صنعا» به عنوان پایتخت سیاسی و «عدن» به عنوان مركز اقتصادی و تجاری جمهوری یمن برگزیده شد و «علی عبدالله صالح» رییس جمهور یمن واحد شد.

علی عبدالله صالح فردی دارای پیشینه نظامی و فرمانده نظامی منطقه «تعز» در سال 1978، توسط اكثریت قریب به اتفاق مجلس به عنوان رئیس جمهور یمن شمالی برگزیده شد و تا1990 این پست را در اختیار داشت. در سال 1990، همزمان با اتحاد یمن شمالی و جنوبی، او رئیس جمهور یمن متحد شد و از آن زمان تاكنون در این پست باقی مانده است. تلاشهای صالح بر ابقای در قدرت و ریاست مادام¬العمر، با تصویب قانونی در مجلس كه طبق آن دوران ریاست جمهوری در این كشور نامحدود بوده و او می توانست تا ابد كاندیدا و انتخاب شود، به موروثی كردن قدرت در این كشور همانند سایر كشورهای عربی صبغه قانونی داد، اگرچه حكومت وی نام و شكل جمهوری را یدك می¬كشید، ولی انتخابات به صورت فرمایشی، و صالح رقیب بلامنازع انتخابات بود. با اوج گرفتن اعتراضات مردمی در یمن متعاقب انقلابهای مردمی تونس و مصر، صالح با پیش¬گشیدن سیاست «امتیازات گام به گام» اعلام كرد،كه سال 2013، از قدرت كنار خواهد رفت.

انقلاب یمن، اگرچه همانند انقلاب مصر و تونس، با پیروزی¬ سریع همراه نبود، اما معترضان یمنی در طی چهار ماه كه از ادامه اعتراضات سپری شده است، نشان داده¬اند كه علیرغم فرسایشی شدن اعتراضات، آنها هرگز از خواسته¬های خودكوتاه نیامده و خواستار برچیده¬شدن بساط حكومت صالح در یمن هستند. با ادامه اعتراضات و در جریان حمله‌ای كه روز ۳ ژوئن ۲۰۱۱ میلادی، در كاخ ریاست جمهوری روی داد، صالح زخمی و برای مداوا به بیمارستانی در عربستان سعودی منتقل شد. در این انفجار هفت نفر كشته و شماری از مقام¬های بلندپایه یمنی زخمی شدند. خروج صالح از یمن گمانه¬زنی¬های مختلفی را درباره علل و عوامل ترور صالح در پی داشت؛ رسانه های داخلی یمن اعلام كردند كه آمریكا در ترور علی عبدالله صالح نقش داشته است. احمد صوفی دبیر اطلاع رسانی ریاست جمهوری یمن اظهار داشت، مقامات آمریكا در ترور علی عبدالله صالح و حمله خمپاره¬ای به كاخ ریاست جمهوری، دست داشته است. شواهدی مختلفی بر میزان صحت این گمانه می¬افزاید؛ نخست اینكه اگرچه قبیله حاشد در مظان اتهام قرار گرفته، اما به نظر نمی¬رسد، حمله دقیق به كاخ محافظت شده با استفاده از موشك‌ توسط افراد معمولی از یك قبیله صورت گرفته باشد. دوم اینكه آمریكایی¬ها قصد دارند تلاش خود را صرف مدیریت و جهت-دهی به انقلاب و نفوذ در شورای انتقالی یمن كنند. این سیاست توسط عربستان سعودی و در قالب طرح شورای همكاری خلیج فارس دنبال می¬شد.كما اینكه هیلاری كلینتون در یك كنفرانس خبری مشترك با «آلن ژوپه» همتای فرانسوی خود در پاسخ به این پرسش كه آیا به نظر وی عبدالله صالح باید در خارج از كشورش بماند، اظهار داشت : به نظر ما انتقال قدرت فوری منافع مردم یمن را هرچه بیشتر تامین می ‌كند.

خروج صالح از كشور و تداوم اعتراضات مردمی و پافشاری مردم بر تحقق خواسته¬های خویش، اظهارنظر¬های متفاوتی را درباره آینده انقلاب یمن در پی داشته است. گروهی بر این باورند كه با توجه به بافت قبیله¬ای و فرقه¬ای یمن، این كشور درگیر اختلافات گروهی و داخلی خواهد شد و همین مساله منجر به عقیم ماندن انقلاب یمن خواهد شد. از نظر گروهی دیگر با توجه به حضور القاعده در این كشور و تصرف شهر زنگبار توسط نیروهای القاعده، یمن صحنه رویارویی نیروهای القاعده با مردم خواهد شد. از نظر برخی دیگر آمریكا و عربستان با مدیریت و جهت¬دهی به انقلاب یمن، حكومت مورد نظر خود را سر كار خواهند آورد و از نظر برخی دیگر، با توجه به عدم وجود درگیری¬های قبیله¬ای تا این مرحله از انقلاب و مشخص بودن خواسته¬های انقلابیون، انقلاب یمن مطابق خواسته¬های مردم این كشور پیش خواهد رفت. به نظر می¬رسد پیش¬بینی دقیق حوادث آتی یمن در گرو توجه به مولفه¬های زیر می¬باشد؛

نقش قبائل: یمن از نظر ساختار اجتماعی، بر محور قبیله استوار است و قبائل نقش اساسی در ساختار سیاسی این كشور دارند. تعدد و تنوع قبائل، گرایش¬های فرهنگی و سیاسی و دینی آن ها و سوابق كشمكش بین آن ها به كشمكش بین نخبگان موجود نیز دامن می¬زند. اگرچه در طول انقلاب شواهد كمی مبنی بر احتمال درگیری قبیله¬ای مشاهده¬شد، اما علی عبدالله صالح و طرفدارانش سعی دارند با تبدیل انقلاب مردم یمن به جنگ داخلی، این شائبه را ایجاد كنند كه هر گونه خلاء قدرت در یمن به منزله ایجاد آشوبهای قبیله¬ای خواهد بود كه امنیت را از مردم این كشور سلب خواهد كرد.

حضور پررنگ القاعده: یمن با میزان جمعیت 24 میلیون نفر یكی از فقیر‌ترین كشورهای خاورمیانه محسوب می‌شود، علاوه بر این كمبود امكانات آموزشی و بی¬سوادی نیمی از مردم، زمینه¬های حضور گروههای تندرو وهابی و القاعده را در یمن فراهم كرده است. حضور یمنی¬ها در جنگ افغانستان با شوروی و همچنین در قالب گروههای شبه-نظامی در عراق كه با حمایت مالی عربستان به عملیات تروریستی در عراق دست می¬زدند، شاهدی بر این مدعاست. یكی از شاخه¬های القاعده موسوم به «القاعده در شبه جزیره عرب » در سال 2008 در این كشور تشكیل شده است. علی الاحمد، مدیر موسسه امور خلیج فارس در واشنگتن معتقد است كه یمن هم اكنون تبدیل به سومین پناهگاه امن بزرگ برای القاعده شده است و این گروه در یمن در مقایسه با بخش های دیگر القاعده در عراق و جنوب آسیا از ثبات بیشتری برخوردار است. درگیری در شهر زنگبار یمن بین نیروهای القاعده و نیروهای امنیتی، حكایت از تاثیرگذاری القاعده در تحولات آتی یمن دارد.

سیاستهای آمریكا: تجارب قبلی سیاستهای آمریكا در منطقه و سایر نقاط جهان بیانگر این مساله است كه این كشور در راستای حفظ منافع خود در منطقه، به دنبال تضمین تامین انرژی غرب می¬باشد و این مساله در گرو حفظ ثباتی است كه در كشورهای متحد این كشور در منطقه وجود دارد و به نظر می¬رسد این سیاست علاوه بر یمن، در ارتباط با بحرین، عربستان، كویت و امارات متحده عربی نیز صادق باشد. یمن در همسایگی بزرگترین تولیدكننده و صادركننده نفت در منطقه خارورمیانه یعنی عربستان بوده و همچنین موقعیت سوق¬الجیشی مهمی در منطقه دارد و همین امر ایالات متحده را در حفظ رژیم صالح و یا مدیریت و جهت¬دهی به آینده انقلاب یمن مصمم می¬كند. گذشته از این همانطور كه پیشتر اشاره شد، صالح همكاری خوبی در مقابله با تروریسم القاعده با آمریكا داشت و هواپیماهای بدون سرنشین این كشور بارها پایگاههای القاعده را در این كشور بمباران كرده¬اند.

نقش عربستان: عربستان سعودی با توجه به هم¬جواری جغرافیایی و استراتژیك، بیش از هر بازیگر دیگری در شكل دادن به تحولات یمن نقش دارد و به عنوان یك هم¬پیمان منطقه¬ای نقش مهمی در كمك به حكومت صالح داشته است. عربستان در سالهای گذشته نشان داده است كه برای برقرای ثبات در یمن از هیچ¬كاری دریغ نمی¬كند. عربستان با خشونت، قیام شیعیان الحوثی را كه نسبت به سیاستهای تبعیض¬آمیز حكومت مركزی معترض بودند، سركوب كرد. همچنین یمن به لحاظ سوق¬الجیشی كشور مهمی برای عربستان محسوب می¬شود و نهایتا آنچه كه عربستان را وادار به واكنش علیه قیام مردم یمن می¬كند، هراسی شدیدی است كه از گسترش نفوذ ایده¬ها و آرمانهای انقلاب اسلامی ایران در یمن به ویژه در بین شیعیان دارد و همه این عوامل عربستان را به مهمترین پایگاه محافظه¬كاری منطقه و حامی اصلی دولتهای محافظه¬كار تبدیل كرده است.

اهمیت ژئوپولتیكی یمن: بخش جنوبی یمن در شمال¬غربی و شمال¬شرقی «باب¬المندب» قرار گرفته و این تنگه بین دریای سرخ و اقیانوس هند واقع شده و نزدیكترین آبراه بین شرق و غرب می¬باشد. یمن با تسلط بر باب المندب قادر به كنترل دریای سرخ بوده و حتی می¬تواند آنجا را با دارا بودن جزیره مهم و استراتژیكی «بریم» ببندد. یمن دارای جزایر زیادی با ویژگیهای سوق¬الجیشی در دریای سرخ است كه تعداد آنها به 380 جزیره می رسد و بیشتر آنها در جنوب دریای سرخ و در طول سواحل این كشور قرار دارند و از آنها می¬تواند در مقاصد نظامی و كنترل عبور و مرور كشتی¬ها استفاده نماید. موقعیت ژئوپولتیكی این كشور باعث شده تا این كشور همیشه در كانون توجه قدرت-های منطقه¬ای و فرامنطقه¬ای قرار بگیرد.

آینده یمن: واقعیت این است كه در حوادث یمن دو گروه در مقابل هم قرار گرفته¬اند. از یك طرف مردم یمن قرار دارند كه خواهان به دست¬گرفتن سرنوشت خویش هستند و در سایه بیداری اسلامی در منطقه جوانان یمن به عنوان موتور اصلی این انقلاب خواهان برچیده شدن رژیم دیكتاتوری هستند. در سوی دیگر دولت علی¬عبدالله صالح و طرفداران وی، عربستان و آمریكا قرار دارند، شعارهای مردمی در یمن هر سه را- یعنی صالح، عربستان و آمریكا- هدف قرار گرفته، عربستان به طور سنتی در مركز محافظه¬كاری منطقه و مأمن دیكتاتورها بوده و همین امر علت اصلی حمایت و دخالت عربستان در یمن و بحرین هست، آمریكا به دنبال تامین منافع خویش در منطقه هست و چه بسا تحولات منطقه و رشد بیداری در میان ملل مسلمان عزم آنها را برای حضور بیشتر در منطقه و حمایت از دول مرتجع مصمم¬تر كند، چنانچه صالح رفتنی باشد، آمریكایی¬ها تمركز خود را بر مدیریت آینده انقلاب یمن و جهت¬دهی به آن صرف خواهند كرد. گذشته از این همانطور كه پیشتر اشاره شد، وجود بافت قبیله¬ای، مسلح بودن اكثریت مردم و حضور القاعده در این كشور ، دخالت كشورهایی چون عربستان، و وجود جنگ قدرت بین خانواده صالح و معاون وی پیش¬بینی تحولات آتی یمن را با مشكل روبه¬رو ساخته است.

منبع:مرکزاسناد

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا