نظر «برد پیت» درباره عجیبترین کارگردان جهان
براد پیت: ترنس مالیک درس فلسفه خوانده و عاشق مسایل علمی است و به طبیعت عشق میورزد و زندگی برای او یک سفر مکاشفهای و نگاهی به نقطه بیانتها است3 ماه بعد از پیروزی «درخت زندگی» آخرین کار ترنس مالیک در جشنواره معتبر فیلم کن فرانسه و 4 ماه قبل از اعلام اسامی کاندیدای جوایز امسال اسکار که انتخاب شدن این فیلم برای اسکار بهترین فیلم قطعی نشان میدهد، برادپیت بازیگر نقش اول این فیلم حرفهای تازه و زیادی برای گفتن پیرامون آن دارد.از همه مهمتر و با ارزشتر برای هر بازیگری طی تمامی این سالها نعمت همکاری با ترنس مالیک بوده است. به گزارش پایگاه هنری پیرنگ وقتی او بعد از ساختن فقط دو فیلم («زمینهای بد» و «روزهای بهشت») در سالهای 1973 و 78 به تبعیدی خود خواسته رفت و به مدت 20 سال هیچ فیلمی نساخت و به واقع ناپدید شد.
وی را به لحاظ عزلتگرایی و خلوت جویی فوقالعادهاش «جی.دی. سالینجر سینما» نامیدند و با نویسنده نامدار رمان «ناتور دشت» که کمتر از دو سال پیش در عزلت کامل در گذشت، قیاس کردند. مالیک از 1998 به صحنه فیلمسازی برگشت و در این حد فاصل «خط قرمز نازک» و «دنیای تازه» را هم ساخته اما «درخت زندگی» که از اواخر بهار امسال در جهان اکران شده، با فضای اپیک و نگاه جامعهنگر او چیز دیگری بوده است. براد پیت در اواخر تابستان 2011 میگوید: «بازی در هر فیلمی سخت است و به ویژه آثار ترنس مالیک که همیشه چیزی زیر پوستی و مسایلی ورای ظواهر و به طور پنهان در آن وجود دارد اما من از آن دسته بازیگران نیستم که پیوسته گله میکنند قادر به بیرون آمدن از یک نقش نیستند و با آن پیوند خوردهاند. من هر لحظه آمادهام که فیلمبرداری یک کار سینمایی تمام شود و به یک تعطیلات چند هفتهای بروم. وقتی هم که میروم اصلا به پشت سرم نگاه نمیکنم و به فیلمی تازه که پایان یافته است، اصلا نمیاندیشم».
این همه بهنظر میرسد بازیگر فلسفی و رو به عقب رونده ماجرای غریب «بنجامین باتون» و هنرپیشه حماسی فیلم عظیم «تروا» در این مورد اغراق میکند، زیرا ماهها بعد از اتمام تهیه فیلم «درخت زندگی» او برای صحبت درباره هر مسئله مرتبط با ترنس مالیک آماده است و بدیهی است که حرفهای زیادی هم برای گفتن در این خصوص داشته باشد. شکی نیست که مالیک به خاطر شیوههای عجیب و دشوار کارش در سینما مورد بیشترین توجه و کنکاش در کارش قرار داشته باشد و راجع به دقت گرایی افراطی او در سینما حرفهای فراوانی گفته شده باشد. مالیک چه میگوید؟ او در سال های طولانی غیبتاش و عدم پرداختن به کارهای سینمایی چه میکرده است؟
هنوز هم هیچکس نمیداند اما مالیک نیز نیک میداند که کارهای او لزوماً چیزی نیست که مردم و عوام به آن دل ببازند و فیلم های او مختص گروههای خاص و یا کسانی هستند که به سینما به دیدی به جز سرگرمی صرف مینگرند. او مرد درونگرایی است که از هرگونه جلبنظر بیزار است و اگر بداند یک جمع هزار نفری ولو بهدلیلی موجه انتظار او را میکشند به هر مکانی میرود به جز همان جایی که آنها در آن حاضرند.
با این اوصاف او را باید 180 درجه با برادپیت که از اجتماعیترین بازیگران هالیوود است متفاوت دانست. اگر بهدلیل فرار مالیک از دست رسانهها تعداد عکسهای موجود از او به شمار انگشتان یک دست هم نمیرسد، از برادپیت آن قدر عکس موجود است که حتی قابل شمارش هم نیست و با این اوصاف هر حرفی که اجتماعیترین بازیگر زمان درباره غیراجتماعیترین هنرمند عصر فعلی بزند، بسیار تعجبآور و در عین حال جالب خواهد بود. با این حال برادپیت در فاصله کمی تا پاییز 2011 میگوید: «مالیک مردی به شدت خصوصی و اهل گوشهنشینی است و اصولا از حضور در اجتماعات راضی نیست.
او عاشق هر چیز عمیقی است که در زندگی وجود دارد و ما به دلیل سطحی بودن قادر به لمس و فهم آن نیستیم. او درس فلسفه خوانده و عاشق مسایل علمی است و به طبیعت عشق میورزد و زندگی برای او یک سفر مکاشفهای در دور دست و نگاهی به نقطه بیانتها است. من در نقطه مقابل حتی نمیتوانم یک جملهام را کامل کنم. شاید درست نباشد که «من کوچک» درباره این آدم بزرگ صحبت کنم اما چون ماهها بر سر فیلم «درخت زندگی» با او کار کردهام و از من خواستهاند که درباره وی حرف بزنم، مجبور به اطاعتام.»
براد پیت میگوید فیلمسازی از منظر یک صنعت و با هدف یک موفقیت اقتصادی، امری ناشناخته برای ترنس مالیک است و اصلا نمیتواند این هنر را این گونه ببیند. پیت میافزاید: «مالیک با فرهنگی متفاوت بزرگ شده است. حتی در دهه 1970 که او کار فیلمسازیاش را شروع کرد و مسایل مالی به تدریج عمده شده بود، سینما و فیلمسازی حالت امروز را که اقتصاد صرف و مطلق است، نداشت و خیلیها با نفس و عشق فیلمسازی و فقط با این هدف به آن میپرداختند. مالیک از چنان دنیایی میآید و ترجیح داده است که از آن خارج نشود. او در لحظهای که فیلمهایش را میسازد، با این انگیزه و هدف نیست که آنها را بفروشد. او نقاشی است که وقتی پرترههایش را میکشد، به قیمت فروشاش فکر نمیکند و هر خط قلم او، با شمارش پول روی بوم رنگ نمیرود. وی فقط نقاشیاش را میکشد و آینده را به همان آینده سپرده است . او مردی بسیار متواضع و افتاده است و پول و اقتصاد از پایههای تشکیل دهنده کاراکتر او نیست.»
با این حل «درخت زندگی» با هر کار دیگر مالیک در زمینه فیلمسازی فرق میکند و با این که او در دو فیلم قبلی اش نیز به سمت امور وسیعتر و تصاویر بزرگتر رفته و پرترهای بزرگ از زندگی را به نمایش گذاشته بود، اما کار آخر او از این نظر چیز دیگری و ورای همه کارهای قبلی او است. «درخت زندگی» تصویری از زندگی و نه فقط از گذشته بلکه دیروز و امروز و فردا و تا زمانی است که سلوک بشر امتداد و استمرار دارد.
مالیک برخلاف آن چه قبلا در سیستمها و نگرههای فیلمسازی او رؤیت شده بود، از نورپردازیهای وسیع و سیستمهای پیشرفته برای توصیف داستانی استفاده میکند که فردگراییهای کوچک جایی در آن ندارد و برعکس وی در آن در ورای زندگی یک زوج میانسال در گوشهای از آمریکا، از فلسفه زندگی در همه جا و هر عصری، پدید آمدن کهکشانها، زندگی کائنات و حرکت تدریجی بشر به سوی تکامل و به واقع فلسفه زیست میگوید، زوج براد پیت و جسیکاشاستین و زندگیشان در دهه 1950 و آن چه بر خانواده آنها و نزدیکانشان در ایالت تگزاس میرود، بهانهای است تا مالیک در ورای آن مفهوم زندگی بشر را بیابد و چنان چیزی را کشف و معنا کند. البته زندگی و بزرگ شدن در تگزاس از زبان کاراکتر شون پن در زمان کنونی و با نگاه او به گذشته نیز سایر بخشهای فیلم را اشغال می کند ولی مهمتر از آن، همانطور که پیشتر گفتیم، پیدا کردن فلسفه زندگی توسط مردمان عادی روزگار و کنکاش در باورهای آنان است.
براد پیت، ایفاگر رل «بزرگ» خانواده و مردی قاطع و سرسخت در پرورش کودکانش است و جسیکا شاستین مادری مهربان که فرزندان به جان آمده از سختگیریهای پدر به وی پناه میبرند. آنها دو نقطه مقابل یکدیگر هستند که در لابهلای قصهگویی شون پن در سالها بعد به سوی یک پایان محتوم پیش میتازند. به گزارش پایگاه هنری پیرنگ منتقدی از نشریه «سالون کری تیک» نوشته است: «اگر قرار بود کودک به تصویر کشیده شده در سکانس آخر «اودیسه فضایی 2001» استنلی کوبریک و در داخل آن محفظه بزرگ فضایی به عرصه حیات و کره خاکی برگردد و با کمک آن فضانورد سلطان مانند و کودک چهره اثری هنری و ادبی پیرامون زندگی میساخت، آن فیلم باید درخت زندگی میبود.»
با این حال اگر اودیسه کوبریک علمی، خطیر، دقیق و جدی بود، کار مالیک که 42 سال بعد از «اودیسه فضایی 2001» اکران شده سرشار از خیال و وهم و مسایل نامعلوم و مبهم و تفکیک تصورات از واقعیات در آن بسیار دشوار است.
حرف آخر را هم درباره مالیک، در حالی که کاندیدا شدن او برای اسکار برترین کارگردانی امسال نیز قطعی جلوه میکند، براد پیت میزند. «مالیک مثل غواص زیرآبی میماند که منتظر از بین رفتن حبابها، جوششها و کفهای زیرآب است تا به حرکت درآید. او صبر میکند و سپس به سمت عمق دریا میرود و آن گاه دیگر او را نمیبینند. روش کار او مثل پروانههای زیبایی است که در طبیعت چرخ میزنند و ناگهانی میآیند و به آرامی و با ترنم میروند، او ترنس مالیک است.»
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
چهارشنبه 05,فوریه,2025