بلایی که سفارت ایران بر سر یک روحانی آورد
یزدفردا "دررسانه ها:اکنون که آدرس چهارم اشتباه است چه باید بکند؟ یک تاکسی گرفته و این بار مستقیم به فرودگاه آمده و عزیمت بازگشت به ایران می کند. در این لحظه برخی از مسؤولان از راه می رسند و با عذرخواهی و این که اشتباه شده قصد دارند ایشان را نگاه دارند اما روحانی معظم که هم جانباز انقلاب است، هم سردار، هم مجتهد مسلمی که سالهاست تدریس دروس خارج دارد، و هم مؤلف دهها کتاب و نوشته و راهنمای صدها پایان نامه، نمی پذیرد و به ایران باز می گردد
اقدام برخی مسوولان رایزنی فرهنگی سفارت ایران در مالزی در دعوت بی برنامه از یک روحانی مشهور به دلیل شدت بی برنامگی ناکام ماند و استاد احمد عابدی بعد از رفتن به چند نشانی نادرست در کشور غریب، ناگزیر به تهران باز گشته است.
آنچه می خوانید، شرح ماجرا از یکی از بزرگان است که شب گذشته با ایشان هم سخن شده است:
در آستانه ماه رمضان سفارت ایران تصمیم می گیرد یک روحانی شناخته شده و عالی مقدار را دعوت کند تا برنامه های خوبی برای رمضان ایرانی های مشتاق داشته باشد.
این روحانی عالی مقام و مجتهد که به طور هفتگی در سیما برنامه دارد و پیش از هر برنامه، پیام کوتاه برنامه وی برای هزاران نفر ارسال شده و مشتریان فراوان دارد، می پذیرد تا دو دهه رمضان را در خدمت ایرانیان مالزی باشد، در حالی که اصلا اطلاع از قصد و برنامه سفارت ندارد.
این روحانی شناخته شده، وارد مالزی شده و جهت معرفی وی برای برنامه آدرسی به او داده شده، سوار بر یک تاکسی عمومی شده، بدون همراه عازم شهری می شود.
وقتی به آنجا می رسد متوجه می شود چنین مراسمی اصلا وجود خارجی ندارد و کسی در آنجا منتظر وی نیست. با مسوولان تماس می گیرد. عذرخواهی کرده، او را به شهر دیگری راهنمایی می کنند. روحانی که با لباس روحانیت بوده و اکنون تاکسی هم گرفته و زبان هم نمی داند، مجبور به گرفتن تاکسی دیگری شده راهی آن شهر می شود.
وقتی به آدرس جدید می رسد و متوجه می شود که کسی منتظر او نیست و اساسا آدرس اشتباه است، از یک پلیس می خواهد تا به دقت نگاه کند که آیا چنین آدرسی اساسا وجود خارجی دارد یا نه. معلوم می شود چنین چیزی نیست.
مجددا با مسوولان تماس می گیرد. عذر خواهی کرده، از ایشان می خواهند به شهر دیگری برود. برای بار سوم این روحانی تاکسی گرفته و به شهر سوم می رود. از قضا معلوم می شود که آنجا نیز خبری نیست و کسی در انتظار ایشان نه. آدرس هم اشتباه!
برای بار چهارم تماس می گیرد. باز هم عذرخواهی. و آدرس دیگر. ایشان راهی چهارمین آدرس می شود. اما این بار هم اشتباه از آب در می آید.
حجت الاسلام دکتر احمد عابدی، عضو منصوب رهبری در هئیت امناء دفتر تبلیغات اسلامی، استاد دانشگاه قم، معاونت فرهنگی چند ساله آستان مقدسه حضرت معصومه (س) و کارشناس یکی از بهترین برنامه های سیما در حوزه بحث های دین شناسی، کسی است که چنین بلایی از سوی سفارت و رایزنی ایران در مالزی بر سرش آمده است.
اکنون که آدرس چهارم اشتباه است چه باید بکند؟ یک تاکسی گرفته و این بار مستقیم به فرودگاه آمده و عزیمت بازگشت به ایران می کند.
در این لحظه برخی از مسؤولان از راه می رسند و با عذرخواهی و این که اشتباه شده قصد دارند ایشان را نگاه دارند اما روحانی معظم که هم جانباز انقلاب است، هم سردار، هم مجتهد مسلمی که سالهاست تدریس دروس خارج دارد، و هم مؤلف دهها کتاب و نوشته و راهنمای صدها پایان نامه، نمی پذیرد و به ایران باز می گردد.
این شیوه ای است که مسوولان سفارت جمهوری اسلامی در مالزی و رایزنی فرهنگی در برخورد با یک روحانی که خود دعوت کرده اند، در پیش می گیرند.
شما خود قضاوت کنید. سفیری که سابقا وزیر هم بوده و اکنون سفارت گرفته چه کاری بهتر از این می تواند انجام دهد؟ آیا این رسم دعوت کردن از یک روحانی معظم و معزز است؟ در فرودگاه از ایشان می خواهند که باز گردد، ایشان عذرخواهی کرده و به ایران بر می گردد.
در این حال یکی از ایرانیان مقیم مالزی در توضیحی برای "آینده" نوشت: «اولا موضوع را به این شکل مطرح نکنید که خدای نکرده برنامه های متعددی که در مالزی برگزار می شود رقابتی شود. چون چند سالی هست که برنامه های متعددی با حضور روحانیونی متعددی در مالزی برگزای می شود و مراقب باشید اطلاع رسانی شما سبب تفرقه بین جامعه ایرانیان مالزی می شود.
ثانیا بنا نبود ایشان در برنامه رسمی سفارت برنامه داشته باشند.
از اینها که بگذریم دو اشتباه رایزنی فرهنگی کرده است: اول اینکه ایشان را با تاکسی و بدون همراه فرستاده و دوم اینکه برایشان خط تلفن نخریده است و با توجه به عدم تسلط ایشان به زبان انگلیسی مشکل پیش آمده است.
در مورد این شهر به آن شهر هم اگر شاه عبدالعظیم از تهران جداست، می توان گفت سردانگ از کوالالامپور جدا است. برنامه تعیین شده برای ایشان فقط در یک مکان بوده که دوستان در داخل مجموعه منتظر ایشان بوده اند و تاکسی ایشان را جلوی در تنها پیدا کرده است . ایشان بیش از نیم ساعت آنجا منتظر می مانند و دوستانی که منتظر ایشان بوده اند، به دنبال تماس با ایشان از طریق تماس باراننده بوده اند که راننده جواب نمی داده است.
در نتیجه درحالی که در داخل شهرک دوستان منتظر ایشان بوده اند و حتی با نگهبانی تماس گرفته بودند، موضوع روشن نمی شود. در نهایت ایشان به علت این ناهماهنگی ناراحت شده ( که بجا می باشد) و با دیدن یک خانواده ایرانی از ایشان می خواهد که وی را به دفتر هواپیمایی ببرند و متاسفانه حتی موضوع را با ایشان در میان نمی گذارد. در حالی که اگر تنها اسم یکی از دوستان را می فرمودند موضوع حل شده بود و باقی ماجرا.»
منبع: آینده
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
چهارشنبه 30,اکتبر,2024