تهیهکننده «مختارنامه» در انتظار رای دادگاه
زمینهای اجارهای احمدآباد مستوفی که محل ساخت دکورهای مجموعه «مختارنامه» است برای تهیهکننده این مجموعه دردسرساز شد
شکایت مالکان زمین دکورهای مجموعه تلویزیونی «مختارنامه» به کارگردانی داوود میرباقری منجر به حضور تهیهکننده این سریال در دادگاه شد.
بر اساس این گزارش، زمینهای اجارهای احمدآباد مستوفی که محل ساخت دکورهای مجموعه «مختارنامه» است برای تهیهکننده این مجموعه دردسرساز شد.
محمود فلاح برای رسیدگی به شکایت صورت گرفته از سوی مالکان زمین روز شنبه هشتم مردادماه به دادگاه رفت.
اخبار منتشر شده حکایت از آن دارد که فلاح و مالکان زمین در دادگاه حاضر شدهاند و هرکدام توضیحات خود را ارائه دادهاند تا در نهایت در روزهای آینده دادگاه حکم نهایی را صادر کند.
موضوع زمینهایی که دکور «مختارنامه» در آن بنا شده از چندی پیش برای دستاندرکاران این مجموعه مشکل ایجاد کرد. عوامل این فیلم که دکورهای عظیم این پروژه را در زمینی اجارهای بنا کردند، بعد از مدتی با درخواست مالکان زمینن برای تخریب دکورها و تحول آن به شکل اولیه مواجه شدند؛ این موضوعی بود که گویا در قرارداد اولیه بین دو طرف مطرح شده بود.
بعد از پخش مجموعه و نمایش کیفیت دکور عظیمی که برای این مجموعه ساخته شده، خبر تخریب دکورها با واکنشهایی مواجه شد و علی دارابی معاون سازمان صداوسیما را راهی زمینهای احمدآباد مستوفی کرد تا از دکورها بازدید کند. در این بازدید که خردادماه امسال صورت گرفت وعده داده شد مهلت اجاره سه ماه تمدید شود، اما چنین نشد و فردای روز پخش آخرین قسمت «مختارنامه» تهیهکننده این مجموعه راهی دادگاه شد.
تلاش تهيهكننده «مختارنامه» براي جلوگيري از تخريب دكورهاي اين سريال تاريخي
تهيهکننده «مختارنامه» توضيحاتي را دربارهي آخرين وضعيت دكورهاي اين سريال تاريخي مذهبي ارائه كرد.
محمود فلاح در گفتوگوئی گفت با اشاره به دکورهاي سريال «مختارنامه» که قرار بود از سوي سازمان صداوسيما خريداري شود، گفت: بيش از شش سال است که تلاش مي کنم زمينهاي را براي خريد زمين احمد آباد مستوفي از سوي سازمان صدا و سيما فراهم کنم تا دکورهاي ساخته شده براي سريال «مختارنامه» ماندگار شده و براي ساير پروژهها نيز قابل استفاده شود، اما متاسفانه تمام تلاشهايم بي نتيجه بوده و اواخر خرداد ماه دکورها تخريب و زمين به شکل روز اول آن به صاحبانش تحويل داده خواهد شد.
فلاح همچنين تصريح کرد: از سال 1387 و همزمان با بازديد رييس جمهور از دکورهاي شهر کوفه، صحبتهايي مبني بر کمک دولت به سازمان صدا و سيما براي خريد اين زمين مطرح و حتي قولهايي هم داده شد، اما تا همين امروز حرکتي صورت نگرفته و به همين دليل با پايان مدت قرارداد من و صاحبان زمين، به ناچار مجبور به تخريب اين دکورها خواهيم بود.
وي افزود: شنيدهايم چندين سريال تاريخي در تدارک ساخت هستند و با توجه به اين نکته که معمولا يک سوم هزينه چنين سريالهايي صرف ساخت و ساز دکور مي شود، از دست رفتن امکانات و زمين موجود در احمدآباد، به معناي تحميل هزينهاي سنگين و زماني طولاني به پروژههاي تاريخي آينده است که چنين موضوعي به صلاح نيست و به همين دليل بهتر است براي جلوگيري از هدر رفتن منابع مالي سازمان صدا و سيما، هرچه زودتر اين زمين خريداري و به عنوان يک شهرک سينمايي تثبيت شود.
طي روزهاي گذشته رضا استادي ـ مدير روابط عمومي سريال «مختارنامه» ـ نيز از خراب شدن ناگهاني دكورهاي اين سريال خبر داده و گفته بود: محمود فلاح، تهيهكننده اين سريال هماكنون براي مذاكراتي در احمدآباد مستوفي است تا شايد از سرنوشت غمانگيز اين دكورها يعني خراب شدن توسط بلدزر جلوگيري شود.
تهيه كننده سريال:
هیچ صحنهای از «مختارنامه» حذف نشده است
تهیهکننده مجموعه تلویزیونی «مختارنامه» با تکذیب خبر برخی سایتها در ارتباط با... این سریال، تاکید کرد هیچ صحنهای از آن حذف نشده است.
محمود فلاح، درباره اینکه خبر حذف قسمت سی و سوم این سریال که در برخی سایتها منتشر شده، صحت دارد یا نه؟ به مهر گفت: این خبرها را تکذیب میکنم و هیچ صحنهای از این مجموعه حذف نشده است.
وی در پاسخ به این سئوال که چرا بدون به نمایش گذاشتن جنگ پسر مالک اشتر و ابن زیاد به یکباره تقدیم سر ابن زیاد از سوی لشکریان به سوی مختار نشان داده میشود؟ توضیح داد: قصه از همان ابتدا همینطور بوده و هیچ بخشی حذف نشده است.
معاون سيما سراغ دكورهاي «مختارنامه» ميرود
در پي هشدارها براي تخريب دكورهاي سريال «مختارنامه»، معاون سيما امروز از اين دكورها ديدن خواهد كرد.
محمود فلاح تهيه كننده سريال «مختارنامه» با اعلام اين خبر به ايسنا گفت: قرار شده تا امروز افرادي از سازمان صدا و سيما از دكورها ديدن و در اين زمينه تصميم گيري كنند.
وي ادامه داد: هنوز تصميمي در اين مورد گرفته نشده است، اميدوارم تصميم مثبتي در اين زمينه بگيرند.
در پي هشدارهاي تهيه كننده «سريال» مختارنامه» و روابط عمومي اين سريال نسبت به تخريب دكورهاي «مختارنامه» با پايان قرارداد با مالكان، علي دارابي، معاون سيما، تصميم به ديدن از اين دكورها گرفت.
معاون سيما قرار بود هفتههاي گذشته از دكورهاي «مختارنامه» بازديد كند كه در نهايت اين بازديد، به امروز موكول شد.
ابراز تاسف بازيگر نقش «جاريه» از حذف صحنههاي حضرت ابوالفضل(ع)
بازيگر نقش جاريه در سريال «مختارنامه» گفت: آرزو دارم صحنههاي فيلمبرداري شده مربوط به حضرت ابوالفضل(ع) به طور كامل از تلويزيون پخش شود تا مردم ايران از ديدن اين صحنههاي بسيار عاطفي و تأثيرگذار محروم نشوند.
به گزارش سرويس تلويزيون ايسنا منطقه خراسان، ماهچهره خليلي با اظهار تاسف از اينكه ممكن است صحنههاي مربوط به نمايش چهره حضرت عباس(ع) از سريال «مختارنامه» حذف شود، افزود: به عنوان يكي از كساني كه از نزديك در جريان ساخت «مختارنامه» بودم، به چشم خودم زحمات فراوان دستاندركاران اين مجموعه را ديدم و اگر صحنهاي از اين سريال حذف شود، بايد براي همه آن زحمات و تلاشهاي صادقانه حسرت خورد.
وي با بيان اينكه به اعتقاد من اگر مردم چهره حضرت عباس(ع) را ببينند، به لحاظ عاطفي با ايشان رابطه نزديكتري برقرار خواهند كرد، يادآور شد: مردم ايران عشق و علاقه عجيبي به ساحت حضرت اباالفضل(ع) دارند كه اين عشق و علاقه از لابهلاي كتابهاي تاريخي و سخنراني ها حاصل شده و به نظر من اگر مخاطبان چهره ايشان را هم ببينند اين عشق و علاقه مضاعف مي شود.
بازيگر سريال «در چشم باد» با اشاره به اينكه مختارنامه در ارائه تصويري از واقعه كربلا موفق بوده است، اظهار كرد: چون ما قرنها با اين حادثه فاصله داريم فقط از طريق شنيده ها و گفته ها توانسته ايم ذهنيتي از واقعه كربلا به دست آوريم كه مختارنامه اين فرصت را به ما داد تا با زبان تصوير و نمايش خود را به اين واقعه نزديك كنيم.
بازيگر نقش جاريه در سريال مختارنامه افزود: مختارنامه صحنه هاي زيبا، به يادماندني و بكري از واقعه كربلا را خلق كرد كه اين صحنه ها به باورها و ذهنياتي كه مردم ما از كربلا و عاشورا دارند نزديك است.
وي به استقبال مخاطبان از سريال مختارنامه در داخل و خارج از كشور اشاره كرد و گفت: اين استقبال گسترده نشان دهنده علاقه مخاطبان به سريال هاي مذهبي به ويژه با موضوع تاريخ اسلام است البته اين اقبال نشان دهنده اين نيز هست كه ما در زمينه تاريخ اسلام با خلاء فيلمهاي فاخر و خوب روبرو هستيم.
خليلي با اشاره به اينكه داوود ميرباقري در زمينه ساخت فيلمهاي تاريخي مذهبي كارنامه درخشاني دارد، تصريح كرد: كارگردان «مختارنامه» به دليل تجربياتي كه از ساخت اين گونه فيلمها به دست آورده، توانسته است به طور عميق با تاريخ اسلام آشنا شود و به حقايق تاريخي نزديك شود.
وي ديالوگهاي سريال مختارنامه را يكي از نقاط قوت فيلمهاي داوود ميرباقري عنوان كرد و يادآور شد: ديالوگهاي ميرباقري خاص خود اوست و به كارهاي او هويت مي بخشد و به اعتقاد من ميرباقري مكتب خاصي در نوشتن دارد كه آثار او را شاخص مي كند.
خليلي با بيان اينكه براي ايفاي نقش جاريه در سريال مختارنامه سختي هاي بسياري را متحمل شده است، يادآور شد: سريال مختارنامه نقطه عطفي در كارنامه بازيگري من است. وقتي براي بازي در سريال مختارنامه دعوت شدم تازه از خارج از كشور برگشته بودم و تجربه لازم براي بازيگري را نداشتم اما كارگردان مختارنامه به من اعتماد كرد و اين نقش سخت را به من سپرد و از اينكه مي بينم مردمسريال مختارنامه و نقش جاريه را دوست دارند و با آن ارتباط برقرار كرده اند خدا را شاكرم.
سریال "مختارنامه"
پروندهاي خواندني درباره توليد، حواشي، شخصيتها و ديالوگهاي برگزيده سریال «مختارنامه»
مختار، ابوعبید بن ثقفى، سیاستمداری با درایت، جنگاوری ورزیده و علوی تباری متعصب است. او در زمان حرکت امام حسین(ع) به سمت کوفه، به جرم همکاری با مسلم بن عقیل و پناه دادن او در منزل خویش، توسط عبیدالله ابن زیاد زندانی میشود و در روز عاشورا به دلیل زندانیبودن نمیتواند امام حسین(ع) و یاران او را همراهی کند، اما پس از آزادی با متحدکردن شیعیان علیه حکومت یزید قیام میکند و با شعار یالثارات الحسین به خونخواهی امام حسین (ع) و شهدای کربلا، از قاتلان آنها انتقام میگیرد و آنها را از دم تیغ میگذراند و در کوفه یک حکومت شیعی انقلابی تشکیل میدهد. مختارنامه به نوعی بررسی تاریخ سیاسی شیعه نیز هست. دوران زندگی مختار مقارن بوده با زندگی امامان شیعه از حضرت علی (ع) تا حضرت سجاد (ع). گرچه این مجموعه مدعی روایت زندگی آل علی (ع) نيست. اما دستكم زندگینامه سیاسی چهار تن از پیشوایان نخستین شیعه را شامل میشود.
داستان مختارنامه
«مختارنامه» سریالی است که داستان زندگی و قیام مختار ابوعبید بن ثقفى را روایت میکند. سریال مختارنامه سه بخش دارد که در بخش نخست جوانی مختارثقفی و در دو بخش دیگر میانسالی تا شهادت وی را به تصویر میکشد. داستان سریال از روزهای پایانی خلافت امام حسن(ع) آغاز و به زمان امامت امام حسین(ع) میرسد و وقایعی را که منجر به قیام محرم سال 61 قمری شد در بر میگیرد، به تعبیری از زمان حکومت معاویه تا حکومت عبدالملک مروان. زمانی که امام حسین(ع) به همراه خانواده و یارانش آماده سفر به کوفه میشود، مختار و افراد قبیلهاش زمینههای استقبال باشکوه از امام را فراهم میکنند، ولی عبیدالله زیاد با هراس از موقعیت به وجود آمده و حسب دستور یزید بن معاویه برای گرفتن بیعت از امام و در هم شکستن همراهی و مقاومت کوفیان به ویژه یاران مختار، او را به عنوان رهبر جنبش در کوفه دستگیر و به همراه دیگر علویان فداکار به زندان میاندازد. بدین ترتیب مختار در تمامی روزهای منتهی به واقعه عاشورا با دلی دردمند و خشمی فروخورده در زندان حاکم کوفه است. در این میان توطئه بنی امیه برای قتل مختار به نتیجه نمیرسد و این فرمانده دلاور و زیرک با وساطت عبدالله بن عمر و به کارگیری ترفندی هوشمندانه از زندان آزاد شده و مدتی بعد با فراهمکردن نیروهای وفادار و شجاع قیام سراسری و سرنوشتساز خود را آغاز میکند و سرانجام موفق به تشکیل حکومتی عدالتخواه میشود ...
این سریال از پروژه های تاریخی و محصولات رده الف مرکز سیما فیلم است که تهیه کنندگی آن را محمود فلاح برعهده دارد.این سریال ششمین ساخته داود میرباقری پس از مجموعه هایی همچون امام علی(ع) و معصومیت از دست رفته به شمار میآید.
نگارش فیلمنامه اولیه سریال مختارنامه از ابتدای سال 81 آغاز شد. فیلمنامه اولیه توسط حسن میرباقرى و محمد بیرانوند نوشته شد و داود میرباقری نیز نگارش نهایی فیلمنامه را انجام داد. در طول نگارش متن، حجتالاسلام رسول جعفریان به عنوان محقق تاریخ اسلام در کنار نویسندگان فیلمنامه حضور داشته تا از نظر مستندات تاریخی و دینى، متن نهایی با واقعیتهای تاریخی و دینی مطابقت داشته باشد. فیلمنامه این سریال بعد از نگارش به تأیید علمای دینی نیز رسیده است.
زمانبندي توليد
آغاز پیش تولید: فروردین 1382آغاز فیلمبردارى: فروردین 1383
آغاز تدوین همزمان: خرداد 1384
تاریخ تقریبی پایان فیلمبردارى: آذر 1387
مكانهاي فيلمبرداري
بخش عمدهای از سریال مختارنامه در دکورهای ساخته شده در منطقه احمد آباد مستوفی در جنوب غربی تهران مقابل دوربین رفته است. در این منطقه دکورهای شهر کوفه، مکه و مدائن ساخته شده است. بخشهای مهمی از این سریال نیز در بیابان های اطراف کاشان، منطقه عشق آباد ورامین، شهر آبادان و مناطق اطراف آن، شهرستان شاهرود و مناطق اطراف آن و شهرک سینمایی دفاع مقدس مقابل دوربین رفته است.
آمار و ارقام
تعداد بازیگر اصلی: بیش از 60 نفرتعداد بازیگر فرعی: بیش از 140 نفر
تعداد سیاهی لشگر: بیش از 2000 نفر
تعداد نیروهای انسانی درگیر در پروژه: بیش از 1430 نفر
تعداد لوکیشن های داخلی و خارجی: بیش از 122 لوکیشن
میزان ساخت دکور 7 هکتار در زمینی به وسعت 24 هکتار
محل ساخت دکور در تهران، احمد آباد مستوفی
تعداد اسب مورد استفاده در پروژه: بیش از 80 رأس
حاشیه های مختارنامه
از آنجا که منابع و مدارک تصویری از آن زمان وجود ندارد، گریمها به صورت ذهنی و پس از مشورت با کارگردان طراحی شده است.از آغاز فیلمبردارى این سریال بیش از 220 بازیگر در لوکیشنهای مختلف مقابل دوربین رفتهاند که حدود 200 بازیگر مرد و 20 بازیگر زن بودهاند.
به طور میانگین روزانه 100 تا 300 هنرور بومی نیز در کنار بازیگران اصلی این سریال مقابل دوربین رفتهاند. تعداد این هنروران بسته به صحنههای مورد نیاز کار، از 30 تا 100 هنرور در نوسان بود و گاه به 600 هنرور هم میرسيد.
به طور میانگین هر روز بین 50 تا 60 نفر چهرهپردازی شدند و هر روز برای 40 تا 50 نفر از این هنروران ریش کامل نصب میشد. در کل برای حدود 90 درصد بازیگران ریش و در مواردی مو بافته شده است.
تنها برای فیلمبرداری سکانسهای مربوط به اردوگاه نخیله ، مساحتی حدود ده هکتار زمین خاکبرداری و آمادهسازی، چهار پل روی رودخانههای کوچک ساخته و 120 چادر برپا شد.
لوکیشن اردوگاه نظامی نخیله در حاشیه رودخانه بهمنشیر در جنوب بود.
فیلمبرداری سریال مختارنامه چندین بار به دلیل نبود اعتبار مالی از سوی سیمافیلم، بیماری کارگردان، مشارکت کارگردان در ساخت برنامه های تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری و آماده سازی دکورهای شهر و دارالعماره متوقف شد.
هنگامی که خبر ساخت مختارنامه توسط میرباقری اعلام شد، شهرام اسدی نیز مشغول آماده سازی سریالی با همین عنوان و موضوع بود.
دیالوگ های ماندگار
قسمت اول "کوشک سفید"ذربی : خدایا به شکرانه نعمتت و به حرمت دانه ای که پاشیدیم، مشتی برای پرنده ، مشتی برای چرنده، مشتی برای خزنده ، مشتی برای خوشه چین و رونده ، به نیت اقبال و طبع بلند، زهر جان حسود و بخیل و ... و دغل، به کوری چشم شور تا نفخه صور ، به چشم داشت زراعتی بی خار و غش ، به وعده نانی پاک و بی غل و غش، به حق نان و نمک ، به حق خمس و زکاتی که حق الناس است جهت اطعام مستحق و مستمند ، بیفزا به برکت این خوشه های زرد
مختار: من غربت و تنهایی پدرش علی را دیده ام. وقتی کوفیان با شمشیرهای آخته به خیمه اش ریختند و قصد جانش را کردند. تو به قدر من عراق عرب را نمیشناسی کیان. معاویه و عمروعاص بر اشتر جهل کوفیان سوارند. آنها بازی را در صفین بردند. عراق روزی فتح شد که قرآنهای مکر عمروعاص بر نیزه رفتند
قسمت دوم"خروس جنگی"مختار : من گمان میکردم معاویه برای این که دل و دین جنگجویان عراق را بخرد، بر پشت اشتران کوزههای پر از طلا بار کند، اما این کژدمهای ارباز از همان جنس لطایفالحیل ورق پارههایی هستند که در صفین به نام قرآن بر نیزه شدند.
بهرام رنگرز : در عدالت پسر علی همین بس که ایرانی و عرب را به یک چشم میبیند. ما سر و جان می دهیم برای این مرامشان.
قسمت سوم "نیش عقرب"
مختار : وقتی بتوانی گریه کنی یعنی هنوز اندک غیرتی برایت باقی مانده. پس می توانیم مثل دو مرد با هم صحبت کنیم.
مختار : کنایه عجیبی است. مرا به یاد فزت و رب الکعبه علی انداخت. کسی که به عالم ملکوت نظر دارد، عالم ناسوت در نظرش حقیر است و ناچیز. حلقه فرشتگان آسمانی کجا و حلقه دیوان و ددان کجا؟
قسمت چهارم"اسیر غول"
عمر : شنیده ای که ننه حوا در بهشت حوصله اش سر رفت و زیر پای بابا آدم نشست و به دوزخ دنیا تبعید کرد؟ تو نمیخواهی مختار ما را بفریبی و او را به دوزخ کوفه تبعید کنی؟
عمره : این بار حکایت واژگونه است شیخ. بابا آدم زیرپای ننه حوا نشسته و او را از دوزخ کوفه به بهشت لفقا تبعید کرده.
مختار : تو که به خوردن لقمه مفت عادت داری ابلیس. طعامی که خوردی لذیذ بود برای این که طیب و طاهر بود. غل و غش نداشت.
جاریه : معلوم است که نمی فهمی چون خونی در چهره نداری، حلیم وارفته! لباس سفید بپوشی مثل روحی میشوی که از قبر برخاسته.
شیرین : روح باشم به تا عروسی شهرآشوب!
قسمت پنجم"نام ها و نامه ها"عمره : اجازه بده عرق راهش بخشکد ، قوتی بخورد ، قوّتی بگیرد بعد رّد مسلم را بجوید .
مختار : نه عمره جان سفیر حسین در خطر است، قوت ما و قوّت ما در یافتن مسلم است
سلیمان صُرد خزاعی : امان ، امان از درد فراق کور شد یعقوب نبی، بس که چشم به راه آمدن یوسف دوخت. یعقوب که رسول خدا بود، درد هجران را طاقت نداشت . اینکه پیراهن یوسفی، بیش از این ما را طاقت دوری نیست. تا نمرده ایم کاری کنید، به مرادم بنویسید که بیاید ... مسلم بنویس.
نعمان : تکیهکردن به مردم کوفه تکیهکردن بر دیوار شکسته است. مردم کوفه همان مردمی هستند که علی آنها را اشباح الرجالشان خوانده. این مردم شبیه آدمند نه خود آدم . به قیل و قالشان ننازید، به وعده هایشان دلخوش نکنید، به عهد شان دل نبندید.
نعمان : و اما تو مختار .. ابن زیاد همان کسی است که با حیلت بسیار خراسان ایران را فتح کرد تو و یارانت او را دست کم نگیرید و امثال خودت و سلیمان نگاه نکن. بسیاری از کوفیان که صبح در خانه تو اشک به چشم داشتند و فریاد لبیک یا حسین سر میدادند، شب سر از دارالحکومه در آوردند و با مشتی درهم و دینار تطمیع شدند و با یزید بیعت کرده و به ریش تو و یارانتان قاه قاه خندیدند. خواستی نام تک تکشان را برایت فاش میکنم
قسمت ششم"ما اهل کوفه..."نعمان : چنانچه حسین ابن علی در میان شما حضرات روی پوشیده است، توصیه مرا آویزه گوش کند. حکومت عراق به مرکب چموش و بد قلقی میماند که سوارش را بر صخره میکوبد و استخوانهایش را خرد میکند .
نعمان : بدون شک تلخ کامیهای آدمی تاوان گناهانی است که مرتکب شده، دردناک است در سن و سال چون منی که فرصت جبران لغزشها را نداری متوجه شوی راه طی کردهات کج راهه بوده روزی که به وصلت مختار رضایت دادم خیال میکردم که با این وصلت خطر مختار را برای همیشه دفع کردم و از یک مخالف سرسخت متحّدی مطیع ساختم. خطر دفع نشد بماند، دخترم شد هم داستان شوهر بر علیه پدر ، رنج های امروزمان حاصل ندانمکاری نبوده که من ندانسته و عبث کاری نکردم. این محنت و خفت ثمرۀ باورهای غلط بوده .
ابن زیاد : چند وقت است تنت به آب نخورده خرمافروش ؟ شما غسل نمیکنید ؟
میثم : اولاً خاک پاککننده است و در غیاب آب میتواند رفع حاجت کند.
ثانیاً شپش در این دنیا خونم را بمکد به از آن است که تن فربهام درگور گرفتار مار و عقرب شود .
ثالثاً این خاصیت حرامزاده است که با تحقیر و تهمت دشمنانش را آزار کند، والا نه من خاک و خلیم و نه شپشی با خود دارم .
قسمت هفتم " خر دجاّل"ابن عوسجه : ديروز ميثم تمار و امروز هاني، حتما فردا هم نوبت من و يكي از حضرات است ، كار به همين منوال جلو برود تا رسيدن امام به كوفه ابن مرجانه سر تك تك علما و زعما شيعه را زير آب ميكند و ميمانند مشتي عوام، بعد هم شيخي به ظاهر خدا ترس مثل قاضي شريح را مامور ميكنند تا با چهار آيه و حديث نبوي دهان عوام الناس را ببندند و فاتحه قيام را بخوانند.
مسلم : در وفاي به عهد كوفيان ، امروز مزحجيان ثابت كردند كه كوفي جماعت در حرف چونان طبل، بانگ رسايي دارد اما در عمل ميان تهي است و به وقت ضرورت پا پس ميكشد و بيعتش را انكار ميكند. وقتي عشيره بزرگ و با نفوذي مثل مزحج فريب موعظههاي قاضي شريح را ميخورد و هاني را كه با او پيمان خوني و قومي دارند در ميان خوف و خطر رها ميكنند،پس با پسر عمم حسين چه ميكنند كه نه قومي دارد و نه قبيلهاي.
قسمت هشتم "شیران در زنجیر"ابن اشعث : او يك هاشمي است بن حريث، از طايفه شيران عرب، از تبار حمزه و علي ،تا شمشير در كفش باشد مشكل بتوانیم حريفش شويم
مسلم : مرا ميكشي يا امانم ميدهي؟
ابن زياد : چرا ميپرسي؟
مسلم : من به وعده امان شمشير نهادم وگرنه تسليم نميشدم،كشتهشدن در ميدان رزم برايم گواراتر بود.
سعد : وصيت كن مسلم
مسلم : به پسر عمم حسين خبر بده كه بازگردد و به كوفه نيايد، بعد از مرگم جثهام را بستان و در گور كن كه بر زمين نماند، در كوفه هم هفتصد درهم مقروضم ميخواهم ادا كني.
مسلم : تشنه ام قدحي آب مي خواهم
ابن زياد : بن حريث آبش دهيد، البته در سفالينهای كه به حرامگوشتان آب ميدهيد ،او مرتدشده و به هر چه لب بزند شرعا نجس است
مسلم : مرتد تويي، مرتد تويي كه بيقصاص آدم ميكشي و خون كساني را ميريزی كه كشتنشان حرام است،كسي كه ازسر خشم و سوء ظن آدم ميكشد بيشتر سزاوار ارتداد است، نفس و عرق چون تويی نجس است كه دلت را خانه ابليس ساختهای.
ابن زياد: ابلیس تويي كه به هوای پيروی از نفس به خليفه مسلمين شوريدهای و و بر روی امير مسلمين تيغ كشيدهای و بين مسلمين نفاق كردهای.ارتدادت محرز و مسلم است، من تو را برای رضای خدا خواهم كشت نه از سر خشم و سوء ظن.
قسمت نهم "نینوا"بن عفيف : خاكت بر دهان ابن مرجانه ،تو حسين را دروغگو و پسر دروغگو مي خوانی؟ به خدا قسم دروغگو تويي و آن خليفه فاسق و جاهلتان كه عطش قدرت كورتان كرد و دست به خون راستگوترين و عزيزترين خلق خدا آلوده كرديد و تو ای پسر مرجانه بدكاره كه بر سر بريده پسر پيامبر و بر لبهاي نازنينش چوب خيزران كوفتی.
مختار : تو چرا اينجا هستي بن عفيف؟
بن عفيف : آمدهام شلاق بخورم و پوست كلفت كنم تا شايد بتوانم داغ حسين را تحمل كنم، چشمان كورم حجاب گوشهايم شد تا ندای هل من ناصر حسين را نشنوم. وقتي شنيدم حسين را كشتند و اهل بيتش را به اسيری بردند .ای خدا كورم محشور كن تا چشم در چشم پيامبرت نشوم.
خدايا در صفين وقتي چشمانم زخم برداشت علي دست بر زخم نهاد و قدرت نگاهم را به گوشهايم بخشيد تا كور نباشم، پس چرا كور بودم و به كربلا نرسيدم؟
مختار: آرام باش بن عفيف آرام باش، تو تنها گم گشته عالم عشق نيستی ، من هم كه چشم داشتم گم شدم،من هم تا روزی كه ميثم به درخت نخلش آويخته شد به او و حرفهايش باور نداشتم، روزی كه خبر مرگ مسلم را شنيد آنچنان ولولهای در زندان به راه انداخت كه پسر مرجانه چارهای جز كشتنش نداشت .
ميثم تمار : درب خيبر را عشق از جا كند، اگر نه علی هم آدمی بود مثل من و شما. عشق خدا بود كه بازوی علی را پر كرد از قدرت لايتناهی خداوندی به يك تكان در خيبر را از جا كند، عشق و ايمانت را به بازو بده ببين چه معجزه ها مي كند.
قسمت دهم"خون خدا"زائده: آمده ام جانت را بخرم پسر عمو، ترا به خدا دست از لجاجت بردار، یک کلمه بگو پشیمانی تا از این گور نجات پیدا کنی، به خدا قسم از امیر عذر بخواهی و اظهار ندامت کنی حکم آزادیت را خواهم گرفت.
مختار: پس پسر عمویم بی دلیل به زیارت اهل قبورش نیامده، ممنون که یادی از اموات خود کردی، اما این گور شرافت دارد به تقاضاییکه تو از من میکنی.
ناریه: تو دعا کن مختار آزاد شود، مهر و محبتش را به عمره می بخشم. تا وقتی مختار آزاد بود او را یک نیمه مرد می دیدم، مردی که نیمش مال من است نیمش مال عمره، از وقتی زندانی شد فهمیدم که فقط سایه اش به قائده ده مرد میارزد
مختار:حکومت ری در ازای سر حسین معامله حقیریست عمر سعد. باید حکومت سلیمان نبی را طلب میکرد.
مختار: خوب سیر کن کیان؛ شباهتی با رستم خیالت دارم؟
کیان: تو همیشه رستم خیال منی مختار.
مختار: رستم چشمش علیل نبود!
کیان : هر زخمی به تن پهلوان زینت است، با این هیبت خواستنی تر شدی.
مختار: ببار کیان .. ببار .. بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک..ببار. تو چرا از قافله عشق جا ماندی؟
کیان: راه گم کردم ابو اسحاق
مختار: راهبلدی چون تو که راه را گم کند، نا بلدان را چه گناه؟
کیان: راه را بسته بودند از بیراهه رفتم، هر چه تاختم مقصد را نیافتم، وقتی به نینوا رسیدم خورشید بر نیزه بود.
مختار: شرط عشق جنون است ما که ماندیم، مجنون نبودیم.
منابع و ماخذ مختارنامه
تاریخ طبری،تالیف ابوجعفر محمد بن جریر بن رستم طبری،ترجمه ابوالقاسم پاینده ،تهران ،اساطیر،1352کامل ، تاریخ بزرگ اسلام و ایران ،ابن اثیر،ترجمه عباس خلیلی ، موسسه مطبوعات علمی،مروج الذهب ، ابوالحسن مسعودی ، ترجمه ابوالقاسم پاینده ، تهران ، 1374
مقتل ابومخنف ، ترجمه حجت الله جودکی تهران ، 1374
قیام توابین ، ابراهیم بیضون ، ترجمه کریم زمانی ، قم،1357
سرگذشت کشته شدگان از فرزندان ابوطالب ترجمه مقاتل الطالبیین،ترجمه حجت السلام و المسلمین رسولی محلاتی ، تهران ، 1349
مختارنامه ، چاپ سنگی ، نفش المهموم،آیت ا... شهرانی
صلح امام حسن ، شیخ راضی آل یاسین،ترجمه آیت ا... سید علی خامنه ای ، تهران،1348
ماهیت قیام مختار ، ابوفاضل رضوی اردکانی ، قم ، 1374
در سوگ امیر آزادی ترجمه مثیر الاحزان،ترجمه علی کرمی ، قم،حاذق،1380
جلوه تاریخ در ترجمه شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ترجمه محمود مهدوی دامغانی،تهران،نشر نی،1374
تاریخ سیاسی اسلام،رسول جعفریان،قم،1382
آثار استاد علامه عسکری
فریبرز عرب نیا از بازي در نقش مختار ميگويد
«مختارنامه» ارزش تمام سختيها و ريسكها را داشتفريبرز عربنيا طي شش سالي كه ساخت «مختارنامه» به طول انجاميد، به ندرت در فيلمي حاضر شد و به گفته خودش يك «خودكشي حرفهاي» را تجربه كرد. او معتقد است در چنين شرايطي يك بازيگر حرفهاي همواره به لحاظ مالي ضرر ميكند؛ با اين حال عربنيا خوشحال است كه سيستم غيرقابل پيشبيني فيلمسازي در ايران، سالهايي كه او صرف اين سريال كرده بود را به هدر نداد و در گفتوگوهايي كه در مقاطع مختلف ساخت سريال «مختارنامه» داشت، بارها اعلام كرد كه احساس ميكند از اين انتخاب راضي است.
بازيگر توانا به لحاظ مالي ضرر ميكند
اين بازيگر تئاتر، سينما و تلويزيون در پاسخ به اين پرسش كه نقش مختار برايش چقدر به لحاظ مالي و معنوي ارزش داشت كه قبول كرد چندين سال از عمرش را صرف آن كند؟ گفت: در مورد امكانات مالي به جرأت ميگويم كه بازيگر توانا و صاحب سبك هميشه در ايران ضرر ميكند؛ در اين باره شك نكنيد؛ من با فكت(دليل) مشخص و مسلم علمي، در يك سميناري حتما در اين باره صحبت خواهم كرد. بازيگر تواناي صاحب سبك و دانشآموخته، همواره در سيستم سينما و تلويزيون ايران در حال ضرر مالي و جاني است؛
ارزشهاي معنوي بازي در «مختارنامه»
از حيث ارزشهاي كار، من به عنوان يك بازيگر همواره مجموعهاي از فاكتورها برايم در انتخاب دخيل هستند كه پيش از هرچيز كارگردان و فيلمنامه قرار ميگيرد و بعد از آن جمع همكاران است كه باعث ميشود ببينيم پيشبيني ما نسبت به آينده كار آيا مثبت است يا خير. حساسيتهاي اين كار و اين كه از همان ابتدا حدس ميزدم كه سالها از سينما دور ميافتم، برايم يكجور به معناي خودكشي حرفهاي بود. منتها من شخصا زندگي را با فراز و فرودهايش دوست دارم و باورم نيست زندگي بدون سختي و ريسك، زندگي باشد و در حقيقت يكجور تكرار روزمرگي است.
«مختارنامه» ارزش همه ريسكها را داشت
من قبل از شروع «مختارنامه» ميخواستم فيلم خودم را بسازم و مهمترين دغدغهام اين بود كه ساخت اين فيلم چند سال به عقب ميافتد؛ كما زاين كه اين اتفاق افتاد. مجموعه قصهام را داشتم چاپ ميكردم آن هم چند سال به عقب افتاد؛ اما الآن شكرخدا فكر ميكنم كه غلط پيشبيني نكرده بودم و «مختارنامه» ارزش تمام اين سختيها و ريسكها را داشتهاست. خدا را واقعا شكر ميكنم؛ به اين دليل كه به راحتي ميتوانست كار خوب از آب در نيايد؛ نه به اين دليل كه كارگردان، فيلمنامه و عوامل خوب نبودند بلكه به اين جهت كه سيستم فيلمسازي در ايران، سيستم قابل پيشبيني نيست. به همين راحتي ميتوانست اين كار درنيايد و حال همه خراب شود كه شكر خدا اينطوري نشد.
بازي در سريالي مثل «مختارنامه» ايثار ميخواهد
در چنين كارهايي پوست، مو، گوشت و جان آدم فرسوده ميشود. زندگي بازيگر چنين كارهايي دچار تنشهاي عجيب و غريب ميشود. از نظر حرفهيي 5 سال فيد شدن در يد هركسي نيست ولي من از گفتن اينها همواره اباء دارم؛ به جهت اينكه دوست ندارم بحث شخصي كنم. بازي در چنين كارهايي حقيقا ايثار ميخواهد. 5 سال از زندگي يعني نيم دههي يك بازيگر چه از لحاظ حرفهيي و چه نظر زندگي شخصي؛ بنابراين بر روي جسم و روحش تأثير ميگذارد.
«مختارنامه» برآيند علائق ميرباقري و عربنيا
«مختارنامه» به شكل مستقيم برآيند نقاط مشترك علائق من، آقاي ميرباقري و تمام گروه است؛ اما فكر ميكنم وقتي نمايش داده ميشود، از اين حرفها فراتر رفته باشد. اين اتفاقي است كه در هنر نميتوان تعريفش كرد. يعني وقتي سريال «مختارنامه» را ببينيم متوجه ميشويم كه احتمالا ارزش همه اين زحمات را داشته است.
شرح اشتباهات و گاف های سریال مختارنامه
این روزها گاف هایی که از سریال مختارنامه از سوی برخی رسانه ها مطرح می شود بینندگان سریال را نسبت به آنچه که به تصویر کشیده شده است دچار تردید کرده است.
یکی از مسائل مطرح شده درباره وضعیت جسمانی محمد حنفیه (برادر امام حسین (ع)) است و همچنین سن و سال او که برخی سن او را 15 سال از مختار ثقفی کمتر می دانند. این مسائل در حالی مطرح می شود که سازندگان سریال مطالبی را پیرامون این دو موضوع طرح کرده اند.
یکی درباره فلج بودن دست و یا پای محمد حنفیه سه جواب از سوی سازندگان سریال به عنوان دلیل صحت کارشان بیان شده. اول آنکه: در برخی منابع که مورد استناد سازندگان سریال بوده، بر فلج بودن پای محمد بن حنفیه تاکید شده و این منابع مورد استناد گروه سازنده قرار گرفته است.
دومین مطلب به نمادین بودن وجه فلجی پای محمد حنفیه اشاره دارد. اینکه او در جایی از سریال درخصوص عدم همراهی امام حسین (ع) به این مسئله اشاره می کند که علت همراهی نکردن او با امام پای لنگ ارادتش بوده است که می تواند نمادی از گیر کردن پایش در دنیا و یا حتی کامل نبودن ایمان این شخص درخصوص همراهی با امام باشد.
چنین مطالبی لایه های زیرینی است که امیدواریم مخاطبان سریال به آن توجه کنند. و سومین دلیل هم که بیشتر شبیه به توجیه است در رابطه با توجیه کردن وسیله برای رسیدن به هدف است. اینکه محمد بن حنفیه بالاخره با یک دلیل قابل قبول باید از همراهی با امام محروم شده باشد. حال پایش لنگ بوده یا دستش! بالاخره او مشکلی داشته که نتوانسته امام را همراهی کند و این نکته اهم بر سایر مسائل است.
درباره سن و سال شخصیت های فیلم هم بنا به استناد اختلاف ظاهری در گریم و عدم طرح دقیق سن و سال شخصیت ها توجیهی تقریبا بی منطق به موضوع داده شده است. اینکه در سریال مختارنامه در هیچ جا درخصوص سن و سال مختار و دیگران قضاوت و مقایسه ای صورت نگرفته است. مثلا گفته نشده مختار 60 ساله و عبدالله بن زبیر 70 ساله است و قضاوت هایی از این دست، حاصل نگاه مقایسه گر مخاطبانی است که به صرف گریم های سریال درخصوص سن و سال شخصیت ها قضاوت کرده اند.
در مطلب دیگری هم گفته شده در ساخت سریال به این نکته مهم توجه شده که چهره شخصیت های داستان و نحوه گریم آنها حاصل عناصر متعددی است که یکی از آنها سن و سال شخصیت ها است. بدیهی است در اطراف شما نیز افراد فراوانی حضور دارند که با وجود سن و سال بالا، چهره ای جوان دارند. گاه افرادی نیز دیده می شوند که با وجود سن کم، اصطلاحا «شکسته» شده اند و موها و ریش آنها سفید شده است.
ضمن آنکه در بعضی جواب ها که از سوی سازندگان فیلم مطرح می شود می آید که در مختارنامه نیز با در نظر گرفتن چنین ویژگی هایی بازیگران چهره پردازی شده اند. مختار از محمد بن حنفیه جوان تر به نظر می رسد چون مختار بخش مهمی از زندگی خود را صرف کشاورزی کرده و مانند محمد بن حنفیه گرفتار فشار روحی نبوده و برادرش را با آن وضعیت دردناک از دست نداده است.
عبدالله بن زبیر نیز به این دلیل در ظاهر سن و سال بیشتری از مختار دارد که بیش از مختار درگیر تنش های سیاسی و مسائل حیطه قدرت بوده و به همین دلیل چنین مسائلی تاثیر خود را در چهره او گذاشته و او پیرتر به نظر می رسد اما در حرکات بدن و نیز تحرک همچنان فردی سر حال است و این تغییر چهره به فرسودگی جسم او منجر نشده است.
به هر حال سازندگان مختارنامه به ظاهر توجیهاتی نکرده اند که مخاطب نسبت به آنچه که می بیند دچار تردید نشود. می شود عطای این خرده اشتباهات تاریخی را به لقای کیفیت خوب و جاودانگی اثر بخشید و نسبت به قسمتی از کار که توجیهات منطقی ندارد به همان توضیحات لا یتچسبک بسنده کرد.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
دوشنبه 28,اکتبر,2024