سخنگوی جریان انحرافی کیست؟و حاشیه هایش چیست؟
یزدفردا :تهران امروز نوشت :او خیلی زود توانست مدیر شعب این خبرگزاری در آبادان و یاسوج شود. سیر پیشرفت جوانفکر در خبرگزاری دولت بسیار بالا بود به نحوی که به او دستور داده شد کشور را ترک و راهی مادرید اسپانیا شود و دفتر خبرگزاری ایرنا در این کشور را راه اندازی کند...
شاید احمدینژاد تصور نمیکرد مردی را که به سبب تلاشهای تبلیغاتیاش در سال 84 به عنوان مشاور مطبوعاتی خود معرفی کرد، در دولت بعدی در برابر تمام انتقادهایی که از دولت او میشود، بدون واهمه پاسخگو میشود. شاید هم این مرد که در دولت دهم پرحاشیهتر از دولت نهم ظاهر شده است، به سبب مدیرعاملی خبرگزاری ایرنا خود را موظف به در صحنه بودن و حضور پررنگ میداند حتی اگر در ماجراهایی مانند ساعت پسر ملکزاده که توکلی اظهارنظری در مورد آن نداشت، به تقبیح رئیس مرکز پژوهشهای مجلس پرداخت و زمانی که حقیقت عیان شد، تنها سکوت کرد.
جوانفکر کیست؟
علی اکبر جوانفکر مرد 52 ساله با کت شیری رنگی که از دولت نهم بر تن دارد چهرهای آشنا برای سیاسیون و اهالی رسانه است. هر چند تا پیش از دولت احمدینژاد کسی از جوانفکر خبر نداشت و در دولت نهم هم تنها اتاقی در ساختمان کوثر ریاستجمهوری به او تعلق گرفت که عنوان مشاور مطبوعاتی رئیسجمهور را برای خود داشت.
حضور در خبرگزاری ایرنا
فعالیت رسانهای و دولتی جوانفکر پس از انقلاب اسلامی با حضورش در خبرگزاری دولت آغاز شد و او خیلی زود توانست مدیر شعب این خبرگزاری در آبادان و یاسوج شود. سیر پیشرفت جوانفکر در خبرگزاری دولت بسیار بالا بود به نحوی که به او دستور داده شد کشور را ترک و راهی مادرید اسپانیا شود و دفتر خبرگزاری ایرنا در این کشور را راه اندازی کند. حضور جوانفکر در اسپانیا مصادف با فرمان حضرت امام برای قتل سلمان رشدی شد و جوانفکر به عنوان کارمند یک خبرگزاری دولتی در برنامه رادیویی اسپانیا حضور یافت تا در این باره صحبت کند. او از این فرمان امام(ره) استقبال کرد و همین حمایت به منزله صدور حکم دولت اسپانیا مبنی بر اخراج جوانفکر از این کشور شد. پس از اخراج از اسپانیا به ایران بازگشت و در خبرگزاری ایرنا فعالیت خود را ادامه داد. او در دوران ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی همچنان در ایرنا بود. با پایان دولت هاشمی رفسنجانی و در دولت خاتمی، جوانفکر آنچنان قرابت فکری و سیاسی با این دولت احساس نکرد لذا بار دیگر به دفتر خبرگزاری ایرنا در اسپانیا فرستاده شد تا به عنوان مسئول دفتر ایرنا در مادرید بماند. با پایان ماموریت جوانفکر در مادرید، او به تهران بازگشت و از آنجا که زمان زیادی به پایان دولت خاتمی نمانده بود، گفته شد که او به شهرداری رفته تا بخت خود را در پیوند سیاسی با احمدینژاد بیازماید.
در زمان انتخابات ریاستجمهوری نهم، او در ستاد احمدینژاد با عنوان مسئول کمیته تبلیغات فعالیت کرد و با پیروزی احمدینژاد به همراه او به پاستور رفت اما آنچنان نقش مهمی در تعیین کابینه و مشورتهای اساسی اوایل دولت نداشت. از ساختمان اصلی پاستور به ساختمان معروف کوثر رفت که در خیابان 12 فروردین قرار دارد و جایگاه مشاوران و برخی از معاونین است.
تلاش برای دیده شدن
در اتاق کنار او هم مرد جنجالی دولت نهم یعنی مهدی کلهر حضور داشت که تنها با اظهاراتش نگاهها را به خود جلب میکرد و فرصتی برای نگاه به جوانفکر باقی نمیماند. در چنین فضایی جوانفکر سعی نمود تا چهرهای آشناتر برای خود بسازد لذا هر از چندگاهی خبرنگاران را سوار اتوبوس یا هواپیما میکرد و به سفر استانی میبرد تا به آنها نشان دهد اقدامات دولت احمدینژاد تا چه میزان در عمران و آبادانی کشور مفید بوده است اما این سفرها زیاد به طول نینجامید چرا که از یک سو، تمام خبرنگاران به این سفرها دعوت نمیشدند و نوعی نارضایتی از عملکرد بخشهای مطبوعاتی در رسانهها شکل گرفت و از سویی خبرنگارانی که به این سفرها میرفتند پس از بازگشت در گزارشهای خود، به این نکته اشاره میکردند که برخی پروژهها که دولت مدعی انجام آن است در دولتهای قبل به راه افتاده بودند لذا این مشی جوانفکر برای مطرح کردن خود و سمت مشورتی که در دست داشت به بن بست خورد.
در سال 87 جوانفکر و دولت دچار اختلافاتی شدند که به استعفای جوانفکر منجر شد هر چند احمدینژاد با این استعفا موافقت نکرد اما شاید اولین و جدیترین اختلاف میان این دو در مهر 87 رقم خورد به نحوی که کسی تصور نمیکرد او در دولت دهم حضور داشته باشد.
صعود جوانفکر در دولت دهم
اما با تلاشهای تبلیغاتی و رسانهای که جوانفکر در زمان انتخابات انجام داد، نه تنها کنار گذاشته نشد بلکه همزمان با مشاورت مطبوعاتی رئیسجمهور در بهمن ماه 88 به عنوان مدیرعامل خبرگزاری دولت جایگزین بهداد شد که به عنوان معاون سیاسی مشایی به دفتر او رفته بود. روابط جوانفکر و مشایی در دولت دهم تقویت شد و از همان زمان دیگر پاسخ رسانههای منتقد دولت را نداد. او در فروردین 90 هم عیدی دیگری دریافت کرد و با حکم هیات امنای موسسه فرهنگی – مطبوعاتی ایران، سرپرست این موسسه شد.
رسانه حامی جریان انحرافی
او وبلاگ شاهد را که در دولت نهم راه اندازی کرده بود به رسانه اختصاصی خود تبدیل کرد و به جای گفتوگو با رسانهها مواضع خود را در این سایت قرار میداد. رویکرد این وبلاگ در دولت نهم ارائه مواضع و دیدگاههای جوانفکر بود اما در دولت دهم تبدیل به ارگانی برای دفاع از مشایی و احمدینژاد و پاسخگویی به منتقدان دولت بود و جالب است که برای او تفاوتی نمیکرد که این منتقدان، مجلس نشینان هستند یا یک فعال سیاسی یا اجتماعی معمولی. او پاسخ همه را به یک روش و با یک ادبیات میداد که همین موضوع بارها سبب بر هم خوردن ارتباط دولت و مجلس شده است. در ماجرای مدرک تحصیلی کردان این اختلاف به دلیل نوشتههای جوانفکر و اهانت او به مجلس بالا گرفت که برخی دلیل استعفای جوانفکر در سال 87 را اوج گرفتن اختلافات دو قوه مجریه و مقننه بر سر وبلاگ او میدانند. اخیرا هم تمام پستهای وبلاگ جوانفکر در دفاع از جریان انحرافی و پاسخ به منتقدان این جریان حتی آیتالله مصباح یزدی است.
هجمه تبلیغاتی جوانفکر علیه دادستان
روز گذشته نیز در یادداشتی در روزنامه ایران دادستان تهران را مورد هجمه تبلیغاتی قرار داد و حتی از دخالت غیرموجه و دور شدن او از «موضع حق و عدالت» سخن گفت. وی دلایل نمایندگان درباره اتهامات مالی و سیاسی ملک زاده را هم «غیرمنطقی» و «یک ظلم آشکار» توصیف کرد تا نشان دهد هنوز بر سر اختلافات خود با مجلس پافشاری میکند. پیش از این هم غلامحسین الهام از طریق همین روزنامه به دادستان هجمه برده بود و این نوشتارهای دولتی برای جعفری چندان ناآشنا نیست اما آنچه مشخص نیست، هدف دولتمردان است. مثلا مشخص نیست که جوانفکر با نوشتارها و اظهاراتی که در حوزه کاری او تعریف نمیشود، چه هدفی دارد؟ آیا قصد شرکت در انتخابات مجلس را دارد و یا میخواهد با همراهی جریان انحرافی مسیر رسیدن به پستهای بالاتر در دولت را بپیماید.
آقای جوانفکر در نامه به دادستان نوک پیکان حمله خود را از مجلس به سمت دادستان تهران چرخانده و اینچنین مواضع او را زیر سوال برده است: «گفتهاند، دادستان تهران به وزیر امور خارجه گفته است که آقای ملکزاده به اتهامات متعدد مالی و غیرمالی در شرف بازداشت قرار دارد. اولا دادستان بر اساس قانون، حق بازداشت هیچکس را ندارد. بلکه او میتواند به عنوان مدعیالعموم مستندات خود را درباره افراد به بازپرس ارائه کند و این بازپرس است که در صورت متقاعد شدن میتواند متهم را جهت تفهیم اتهام و احیاناً صدور قرار به دادگاه فرابخواند. ثانیا چگونه است که به محض انتصاب آقای ملکزاده به سمت معاونت اداری - مالی وزیر امورخارجه، وی به مسائل مالی و غیرمالی متهم شده است؟ آیا اتهاماتی که به وی نسبت داده شده، یک شبه حادث شده است؟ اگر او از مدتها قبل در معرض این اتهامات قرار داشته، چرا پیش از این نسبت به فراخوانده شدن وی به دادگاه اقدامی صورت نگرفته است؟ ثالثا دستگاه قضایی یک دستگاه صرفا حقوقی و غیرسیاسی است و براساس قانون حق ندارد در مجادلات سیاسی دخالت کند و له یا علیه افراد موضعگیری نماید. بنابراین به هیچوجه قابل فهم نیست که دادستان محترم تهران به وزیر امور خارجه در مورد انتصاب یک فرد هشدار بدهد. دستگاه قضایی میتواند بالاترین مقامات کشور را به محکمه فرابخواند و بر همین اساس احضار آقای ملکزاده به عنوان معاون وزیر امور خارجه، هیچ اشکالی را متوجه دستگاه قضایی نمیکرد اما این نگرانی قابل کتمان نیست که دخالت غیرموجه دادستان محترم تهران در مسائل سیاسی، خدای ناکرده او را از موضع حق و عدالت دور کند.
آقای جوانفکر در ادامه تلویحا حتی آقای جعفری دولتآبادی را به تبانی با سایت های خبری و اقدامات سیاسی علیه دولت متهم و عنوان کرده است: معلوم نیست که بین تماس هشداردهنده دادستان محترم تهران به وزیر امورخارجه با یک سایت زنجیرهای منسوب به یک نماینده مجلس شورای اسلامی، چه رابطهای وجود دارد که این سایت خبری بلافاصله پس از برقراری این تماس اقدام به انتشار خبر آن کرده است.
این حمله رسانهای در حالی است که رئیس خبرگزاری ایرنا ماه گذشته به اتهام نوشتن مطلبی جنجالی به دادسرا فراخوانده شد که به نظر می رسد سخنان دیروز او علیه جعفری دولت آبادی تحت تاثیر این موضوع هم بوده است. آخرین خبر در این باره را دادستان تهران در روز 14 اردیبهشت اعلام کرد که گفت: آقای جوانفکر را به دادسرا احضار کردیم و از او آخرین دفاعیاتش را اخذ کردیم.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 29,سپتامبر,2024