اندر قصه عزل وزير و حذف وزارت متبوعش

از آنجا كه رييس الوزرا مصمم است در راستاي كوچك كردن بدنه دولت و به ديد اين زبان دراز در جهت «پاتك» به مجلس محترم با عدم معرفي وزير جديد، وزارت راه و ترابري را در وزارتخانه اي ديگر ادغام كند، زبان دراز كه خود حكيمي بي همتا و استاد ساختار اداري و تشكيلات سازماني و در يك كلام ذوالفنون است و در بي ربط حرف زدن نيز استاد ميباشد ماجراي خوابي را كه ديده ام براي خوانندگان تعريف ميكنم:

در عالم رويا با صداي بلند ميگفتم: وزارت راه را در وزارت بهداشت و آموزش پزشكي ادغام كنند و آن را وزارت راه و سلامتي نام نهند چرا كه با توجه به تصادفات جاده اي و خروج ريل قطار و سقوط هواپيما مبدأ مسافرتها شده، منزل و مقصد آن بيمارستان! »

وزارت راه را در وزارت نيرو ادغام كنند و اسمش بگذارند وزارت نيمراه چون نيمي از نيرو و نيمي از راه گرفته شده است چرا كه در كنار هر جاده و ريل قطار و فرودگاه تيرهاي چراغ برق نصب شده است ومي تواند رابطه تنگاتنگ داشته باشد.

وزارت مذكور را در وزارت كار ادغام كنيم چرا كه بيشترين سركار گذاشتن مردم توسط وزير سابق راه بود و با قول و قرار فرمان ميرانده است و از سوي ديگر بسياري از پيمكانكارها به ادعاي بعضي از نمايندگان تا چند سال ديگر بايد بروند و بيايند و طلب كار باشند.«والعهده علي الوكلا»يا باستناد برنامه (صرفاً جهت اطلاع سيما). بدين علت مطلب فوق معروض گرديد كه زبان دراز قرار است با مدرك بنويسد.

راستي چرا در وزارت مسكن و شهرسازي ادغام نشود ؟چون اگر راه نبود كسي به مسكن نميرسيد و اين ضرب المثل كه «اين راه كه ميروي به مسكنستان است » هم تداعي ميكند و با توجه به برنامههاي وزارتين تا چند سال ديگر كسي بي خانه نيست و ديگر راه ساخته نشده هم نداريم طبيعتاً طي سالهاي آينده نيازي به حضور وزير راه هم نيست يا شايد هر دو وزارتخانه كم كم منحل شوند.

پيشنهاد ميكنم بهتر است وزارت راه را در وزارت نفت ادغام كنند و اما از ربط اين دو بگويم راهها دست انداز و بالا و پايين بسيار دارد، بها و بازار نفت هم بالا و پايين ميره خيلي هم ناميزان است پس يك جوري با هم رابطه دارند و براي شكوه بهتر و براي افتتاح وزارت جديد از رييس جمهور ونزوئلا برادر چاوز دعوت كنند چون در راه ايران « كثير السفر» است و كشورش هم نفت دارد.

با توجه به استيضاحهاي در پيش رو كمي صبر كنيد چون وزير بازرگاني و كشاورزي هم روي لبه تيغ هستند با استيضاح آنها همه را درهم ادغام كنيم. يك وزارتخانه درست ميكنيم اگر ميپرسيد چه ربطي دارد؟ عرض ميكنم چون روستاها و كشاورزان در نيمه راه معطل مانده اند بازرگاني هم كه احتياج به بندر و ناوگان حمل و نقل دارد پس راه و كشاورزي و بازرگاني يك جوري به هم ر بط پيدا ميكنند. در اين مورد بهتر است از نخست وزير چين هم براي افتتاح دعوت كنند زيرا اين كشور، زحمت كشاورزان و صنعت گران ايران را كم كرده از بند تنبان تا سنگ قبر و ميوه و حتي فرش و لباس و جانماز و سجاده و ديگر اجناس بنجل وارد كرده است پس ديگر احتياجي به زحمت اين اقشار نيست پيشنهاد ميشود اسم وزارتخانه جديد را وزارتخانه (بكر) مخفف بازرگاني و كشاورزي و راه بگذارند تا مجلسيان بفهمند پيشنهاد زبان دراز «بكر» است و دست نخورده.

در اينجا بود كه در اثر داد و فرياد يكي از فرزندانم بيدار شدم وشنيدم والده مكرمه فرزندان كه ركني از عيالات متحده ميباشد ميگويد: زبان دراز چرا در خواب اين گونه حرف ميزدي و داد و بيداد ميكردي؟ امروز چه اتفاقي برايت افتاده صد بار به تو گفتم اين قدر روزنامهها را ورق نزن.. . در اين هنگام با خود گفتم :

نمي دانم چرا حقير زبان دراز شده پيشنهاد دهنده، بهتراست اكنون كه صحبت چين شد در عالم بيداري يك مثل چيني براي اطلاع عرض كنم؛ كنفوسيوس ميگويد: وقتي فيلها ميجنگند علف ها« له» ميشود.

زبان دراز

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا