12 سئوال 12 انجمن اسلامي؛نامه هاشمي مسبب يا مبين؟

اگر نامه هاشمي نبود!


یزدفردا "انجمن اسلامي دانشجويان 12 دانشگاه بزرگ كشور با صدور بيانيه‌اي مشترك نسبت به انتشار مطلبي در پايگاه اينترنتي وابسته به آيت‌الله هاشمي رفسنجاني واكنش نشان دادند.


، متن بيانيه انجمن اسلامي دانشجويان 12 دانشگاه كشور به شرح ذيل است:

روز شنبه 25 دي مطلبي در پايگاه‌ اينترنتي آيت‌الله هاشمي رفسنجاني منتشر شد تا شايد به زعم مديران اين سايت "كج‌راهه‌ "اي در اذهان عمومي جامعه و تحليلگران درباره نقش ايشان در ايجاد و تقويت جريان فتنه فراهم آيد.

نگاهي به اين مطلب كه با عنوان "اگر نامه هاشمي نبود " منتشر شده،‌ بيانگر آن است كه دست‌اندركاران اين سايت كوشيده‌اند با عبور از "حوادث پس از انتخابات " و به كارگيري تاكتيك " فرار به جلو " اين‌گونه القا كنند كه نامه‌نگاري آقاي هاشمي رفسنجاني نوعي آينده‌نگري نسبت به عملكرد دولت دهم بوده است! در حالي كه به اعتقاد قاطبه كارشناسان و تحليلگران سياسي انتشار اين نامه، زمينه سو‌ءاستفاده بيگانگان، معاندان و فتنه‌گران را براي ايجاد ناامني و آشوب در ايران اسلامي فراهم كرد.

اينك 12 سئوال ديگر درباره نامه آيت‌الله هاشمي رفسنجاني در آستانه برگزاري انتخابات پر شور 22 خرداد88 مطرح مي‌شود تا بيش از پيش، اثرات نامه‌ بي‌سلام و والسلام وي به رهبر معظم انقلاب اسلامي ايران آشكارتر شود.

1) اگر نامه هاشمي نبود! آيا استكبار جهاني و رژيم‌هاي جنايت‌كار اسرائيل و آمريكا كه طي سه دهه اخير انواع توطئه‌ها را براي مانع‌آفريني در مسير تحقق اهداف كلان نظام اسلامي ايران طراحي و اجرا كرده و بارها به عدم نتيجه گيري در رويارويي با اين نظام، اذعان داشته‌اند، "جرأت " مي‌كردند اين‌چنين "اميدوارانه " وارد عرصه براندازي نظام اسلامي شوند؟ قطعا اين اميدواري دشمنان از آن‌جا ناشي مي‌شد كه مي‌ديدند يكي از شخصيت‌هاي موثرانقلاب اسلامي كه سال‌هاي متمادي از ياران و همراهان امام راحل و رهبر معظم انقلاب بوده، اين بار (بنا به دلايلي از قبيل نارضايتي از عملكرد رئيس‌جمهور و...) آمادگي دارد كه با دشمنان نظام و جريان فتنه همسو و همزبان شود؟


2) اگر نامه هاشمي نبود! آيا افرادي چون موسوي ، كروبي و خاتمي و .... جرأت پيدا مي‌كردند با انتشار بيانيه‌هايي همسو با جريان نفاق و ضدانقلاب اصل نظام و اركان اساسي آن را هدف قرار داده، براندازي و ساختارشكني را وجهه همت خود قرار دهند؟


3) اگر نامه هاشمي نبود! آيا دشمنان قسم‌خوره نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران و كساني كه مردم آن‌ها را سران فتنه مي‌نامند جرأت مي‌كردند با انواع و اقسام اتهام‌افكني‌ها و تهمت‌هاي بي‌شرمانه به "هتك حيثيت "، اين نظام كه ثمره خون صدها هزار شهيد و ميراث گرانبهاي امام راحل است بپردازند؟


4) اگر نامه هاشمي نبود! خصوصاً آن عبارت از نامه ايشان كه ادعا مي‌كرد: " بي شك بخشي از مردم و احزاب اين وضع را بيش از اين برنمي‌تابند و آتش‌فشان‌هايي كه از درون سينه‌هاي سوزان تغذيه مي‌شوند، در جامعه شكل خواهد گرفت كه نمونه‌هاي آن را در اجتماعات انتخاباتي در ميدان‌ها ، خيابان‌ها و دانشگاه‌ها مشاهده مي‌كنيم " و اينگونه با صراحت از اغتشاشات حمايت نشده بود، آيا اغتشاش‌گران جرأت مي‌يافتند كه اين‌چنين با " اردوكشي خياباني "ناامني ايجاد كرده، به اموال عمومي صدمه زده و 8 ماه فرصت‌هاي‌كشور را كه براي سازندگي و پيشرفت مي‌بايست استفاده مي‌شد از بين ببرند؟


5) اگر نامه هاشمي نبود! آيا دشمنان و فتنه‌گران جرأت مي‌كردند كه اين‌چنين بي‌سابقه به " اصل ولايت فقيه " كه ميراث جاودان انديشه سياسي خميني كبير و جوهره قانون اساسي است، هجمه كرده و شخص رهبر معظم انقلاب اسلامي كه همانند جد بزگوار خود مظلوم واقع‌شده‌اند ، را مورد هجمه قرار دهند؟


6) اگر نامه هاشمي نبود!؟ آيا جريان فتنه‌گر جرأت مي‌كرد با روزقدس اين يادگار جاويد حضرت امام خميني (ره) اين چنين رفتار كرده و به اسم "خط امام " دقيقا عكس انديشه‌هاي آن فقيد و فرزانه عمل كند و با اصرار بر تغيير مواضع اصولي جمهوري اسلامي ايران به طرح شعاراسرائيل پسند "نه غزه نه لبنان " بپردازد؟


7) اگر نامه هاشمي نبود! آيا جريان فتنه جرأت اهانت به مقدسات ديني و ارزش‌ها و باورهاي ملت فهيم ايران اسلامي را مي‌يافت؟ به گونه‌اي كه در ظهرعاشورا به عزاداران حسيني حمله ور شده و در روز 16 آذر نيز تصوير حضرت امام (ره) را مورد اهانت قرار دهد؟


8) اگر نامه هاشمي نبود! فتنه‌گران 8 ماه جرأت فتنه‌انگيزي پيدا نمي‌كردند و در اين صورت اين‌چنين "حفره اطلاعاتي " در كشور ايجاد نمي‌شد تا پس از آن عوامل موساد و سيا بتوانند نخبگان و انديشمندان هسته‌اي ايران را نشانه رفته و آن‌ها را مظلومانه به شهادت برسانند. (و آيا به اين سبب نبايد فتنه‌گران و حاميان آن‌ها را در ترور دانشمندان كشور يكي از مقصران اصلي دانست؟)


9) اگر نامه هاشمي نبود! در شرايطي كه ايران اسلامي مقتدرانه در عرصه بين‌المللي و سياست خارجي و به ويژه در موضوع هسته‌اي در بهترين و پرافتخارترين شرايط خود قرار داشت، دشمنان خارجي نظام مي‌توانستند بازي باخته را متوقف كنند؟(البته فقط توقف) و قطعنامه‌هايي مثل تحريم را مصوب و عملياتي كنند؟


10) اگر نامه هاشمي نبود! اقتصاد ايران اسلامي كه بر اساس سياست‌هاي عدالت‌محور به سمت شكوفايي مي‌رفت، پس از بروز فتنه 88 گرفتار فرصت‌سوزي مي‌شد؟ و طرح بزرگ و كلاني چون هدفمندي يارانه‌ها كه جزو آرزوهاي دولت‌هاي قبلي بوده، با تأخير مواجه مي‌شد؟ و فضا به گونه‌اي مي‌شد كه رهبر معظم انقلاب براي جبران آن فرصت‌سوزي‌ها بر همت و تلاش مضاعف تأكيد كنند؟


11) اگر نامه هاشمي نبود! آيا صفوف از هم گسيخته معاندان، ضدانقلاب، اعم از سلطنت‌طلب‌ها، بهايي‌ها، منافقين و ... مجدداً ابراز وجود و اميدواري كرده و جنگ احزابي را عليه نظام اسلامي به راه مي‌انداختند؟


12) اگر نامه هاشمي نبود! آيا سران جبهه كفر امثال رئيس‌جمهور آمريكا اوباما، كلينتون،نتانياهو و ... جرأت مي‌كردند لباس ديپلماتيك را از تن خارج كرده و اينگونه آشكارا درباره براندازي جمهوري اسلامي سخن بگويند و از فتنه‌گران با صراحت حمايت كنند؟


اين بيانيه از سوي تشكل‌هاي دانشجويي ذيل صادر شده است:

* انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه صنعتي شريف

*انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه تهران

* انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه اصفهان

* انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه يزد

* انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه شيراز

* انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي

* انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه شاهد

* انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي بابل

* انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تربيت معلم

* انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه اروميه

* انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه سمنان

* انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه اراك


توضیح:سئوالات رنگ آبی مربوط مطلبی با عنوان "اگر نامه هاشمي نبود " است که روز شنبه 25 دي در پايگاه‌ اينترنتي آيت‌الله هاشمي رفسنجاني منتشر شد


1. اگر نامه هاشمی نبود! آقای احمدی‌نژاد قطعاً فردای روز نمازجمعه مقام معظم رهبری بی هیچ سوال و پرسشی همچون سرباز ولایت فقیه تمام خطای اتهام زنی رسانه‌ای خود را در جریان مناظرات جبران می کرد چرا که رهبری صراحتا فرمودند به جهت آنکه می‌دانستم رئیس جمهور ترتیب اثر می‌دهند تذکر دادم؟!


۲/ اگر نامه هاشمی نبود! قطعاً سخنرانی آقای رئیس‌جمهور در میدان ولی‌عصر به جای آنکه بر طبل تفرقه و کینه‌ های اجتماعی بکوبد یکباره تبدیل به موعظه‌ای پدرانه و آرام‌بخش برای وحدت جامعه می‌شد؟! 

 


۳/ اگر نامه هاشمی نبود! قطعاً آقای احمدی نژاد رویه دیگری را در قبال دستور صریح مقام معظم رهبری درمورد آقای اسفندیار رحیم مشائی پیش می‌گرفت و نقش ایشان را به جد در دولت دهم کمرنگ و یا حتی حذف می‌کرد؟ 

 

۴/ اگر نامه هاشمی نبود! قطعاً آقای احمدی‌نژاد از طرح موضوع انحرافی «مکتب ایران» که به هیچ عنوان در تبلیغات انتخاباتی خود به آن اشاره نکرده بود خودداری می‌کرد و این موضوع را اگر بدان هم اعتقاد داشت به دلیل عدم طرح در شعارهای انتخاباتی سال ۱۳۸۸ همچون ۴ سال گذشته فقط در دل نگاه می‌داشت و برای رفع شائبه آن در افکار عمومی با صداقت کامل آن را در شعارهای انتخاباتی جریان خود در چهار سال بعد مطرح می کرد تا مردم با آگاهی و وقوف کامل به ماهیت آن رای خود را به نام ایشان بنویسند چرا که امروز خیلی از متشرعین رای داده بدیشان ممکن است احساس غبن کنند که نشنیده به مکتب ایران رای داده اند؟ 


۵/ اگر نامه هاشمی نبود! به یقین آقای احمدی‌نژاد و جریان حامی رسانه‌ای‌اش انذارهای مکرر رهبری معظم انقلاب را در عدم تهمت زنی و خلاف گویی حتی به قصد اصلاح را به گوش جان می‌گرفتند و حتی اگر تهمت می‌شنیدند به حرمت ولایت فقیه سکوت می‌کردند چرا که اگر بر کسی که ولایتمدار نیست رعایت انذار رهبری الزامی نباشد قطعاً بر ولایتمداران اشاره مقام معظم رهبری باید حجت و معیار قطعی اعمال و کلام باشد ؟


۶/ اگر نامه هاشمی نبود! به یقین آقای رئیس جمهور بعنوان ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی به طرفه‌العینی دستور صریح مقام معظم رهبری را در مورد اصلاح اساسنامه دانشگاه آزاد اسلامی عیناً اجرا می‌کرد و هرگز به‌ گونه‌ای رفتار نمی‌کرد که با قریب ۲ ماه امتناع از حضور در جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی شائبه عدم تمایل به اجرای دستور مقام معظم رهبری را القاء کند؟



۷/ اگر نامه هاشمی نبود! قطعاً آقای رئیس جمهور هرگز جمله تنش‌آفرین و ابهام‌زای «مجلس در راس امور نیست» را بر زبان نمی‌آورد و اگر هم در دل به آن معتقد بودند حداقل همچون ۴ سال گذشته فاش نمی‌گفت چرا که سرباز ولایت هرگز جلوتر از رهبری حرکت نمی کند و اگر این حرف با دیدگاه رهبر معظم انقلاب در هماهنگی نبود – که نیست – گفتن آن و اعمال آن در نحوه تقابل رئیس جمهور با مجلس بر اساس چه حجتی بود ؟ 


۸/ اگر نامه هاشمی نبود! نه تنها  آقای احمدی‌نژاد به خصوص در خارج از کشور به گونه‌ای سخن نمی‌گفت که  هزینه‌ های سیاسی حوادث بعد از انتخابات  تلویحاً به سوی رهبری روانه شود و بگوید در ایران کسی به خاطر من زندانی نیست؟ بلکه با مسئولیت به مراتب بیشتر و با شجاعت سینه سپر می کرد و برای آنکه تیری به سمت رهبری نرود می گفت شاید بخشی از اینها ناشی از سخنرانی من بعد از انتخابات در میدان ولی عصر بود که بر اثر آن به روحیه بخشی از جامعه _ ناخودآگاه _ لطمه وارد شد ! ( آقای هاشمی در آذر ماه گذشته به شدت از این موضوع انتقاد کرد و گفت اگر زندانی شدن افراد نسبتی با دولت ندارد و سپاه هم بگوید ما فقط مجری هستیم پس هزینه مسائلی نظیر کهریزک که هیچ ارتباطی با رهبری نداشت بر عهده چه کسی است ؟)


9. اگر نامه هاشمی نبود! قطعاً از دولت دهم هیچگونه سخنان متعرض به ساحت مرجعیت خارج نمی‌شد و هیچ نیازی به تذکرات و واکنشهای مکرر مراجع عالیقدری همچون حضرات آیات آیت‌الله وحید خراسانی، آیت‌الله مکارم شیرازی،آیت‌الله صافی، آیت‌الله امینی، آیت‌الله شبیری زنجانی و بسیاری از بزرگان دیگر ‌نبود چرا که به اشاره مراجع عظام هر صدای منحرفی در دولت دهم به دستان توانای رئیس جمهور مکتبی در نطفه خفه می‌شد؟


۱۰/ اگر نامه هاشمی‌نبود! قطعاً رویه آقای رئیس‌جمهور در مورد قوه قضائیه به شکلی دیگر در می‌آمد، یعنی نه تنها متعرض برخی احکام قضایی صادره نمی‌شد بلکه دست در دست قوه قضاء و حتی پیشقدم به اصلاح هر نوع خطاهای احتمالی موجود در دولت پاک می‌پرداخت؟ و هرگز سعی در انکار آن با تخریب پیشدستانه احکام قضایی نمی کرد؟

 


۱۱/ اگر نامه هاشمی نبود! قطعاً آقای احمدی‌نژاد مصوبات «مجمع تشخیص مصلحت نظام» را اینگونه با کلام غیر حقوقی در معرض بی‌اعتباری قرار نمی داد و نه تنها مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام را به همداستانی در تغییر قانون اساسی متهم نمی کرد بلکه خود نیز به عنوان رئیس جمهور با شرکت مستمر در جلسات آن بر اعتبار آن می‌افزود و به عنوان عضو برجسته مجمع تشخیص مصلحت نظام با تقید کامل مصوبات مجمع را به جای زمین گذاشتن ، حتی با اولویت اجرا می کرد؟

 



۱۲/ اگر نامه هاشمی نبود! قطعاً آقای رئیس جمهور همانطور که هزینه‌های سیاسی اعمال و ادبیات خود را به سوی رهبر معظم انقلاب _ که در واقع چنین نبود _ روانه می نمود به همان میزان نیز مسئولیت و تبعات تمام موفقیتهای نظام را نیز چه در داخل و چه در خارج از کشور در وهله اول به مدیریت و هدایتهای مقام معظم رهبری _ که در اصل هم چنین است _  نسبت می‌داد؟

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا