صداي به شماره افتادن نفسهاي دارالعباده شنيده ميشود!!

یزدفردا "هفته نامه آیینه یزد :محمدعلي وزيري:چند صباحي است آلودگي هوا به عنوان يك معضل چهره خود را نمايان ساخته است، امروز تهران، اصفهان، قزوين و فردا يزد.

مردمي كه صبحگاهان از مسير شمال غربي «دروازه قرآن» وارد يزد ميشوند ميبينند چتري از دود سياه آسمان يزد را پوشانده و اگر از جانب شهرستان تفت هم وارد شوند هيچگاه يزد ديده نميشود.

آيا آلودگي يزد قابل پيش بيني بوده و يا اكنون قابل كاستن و بهسازي ميباشد؟ آيا دورانديشان قوم تدبيري انديشده اند يا آلودگي هوا در چنبره مشكل مديريتي كه همانا «عدم پيش بيني و عدم استقبال و پيشگيري لازم است» گير كرده و به عنوان دردي مزمن رخ مينمايد؟

سالياني نه چندان دور به هنگام بازديد رياست وقت سازمان محيط زيست كشور اعلام شد: يزد دومين شهر آلوده از نظر آلايندههاي صنعتي است. همچنين كارشناسان آن زمان گفتند: وضعيت جغرافيايي يزد (محاصره شدن در ميان كوه) و پستي ارتفاع، همچنين قرارداشتن در ناحيه گرم وخشك و كم باران بودن منطقه و نيز احداث كارخانههاي آلاينده هوا در مسير بادي كه به طرف يزد ميوزد و... از عوامل تشديد كننده اين امر ميباشد.

آن روزها مقامات استان نشستند و گفتند و برخاستند و مقرر داشتند كه بايد كمربند سبز ايجاد شود و توسعه يابد. همچنين بر كنترل و اجباري نمودن نصب فيلتر براي دودكشهاي كارخانه ها، عدم تردد ماشينها در خيابانهاي مركزي به خصوص اطراف ميدان تاريخي امير چقماق و مسجد جامع و براي طرح ترافيك خيابان امام خميني (ره) و قيام و امثال آن برنامه ريزي شود و اكنون بعداز گذشت يك دهه ميزان تحقق اين بايدها و نبايدها و اجرايي نشدن تصميمات مشخص نيست.

در حاليكه اميد ميرفت تدابيري مناسبتر و به روزتر از اقدامات پيشينيان نيز انديشيده شود ولي با كمال تاسف از بهبود وضع محيط زيست يزد بوي خوشي به مشام نميرسد.

اي كاش عكسهاي هوايي شهر يزد مربوط به دهه شصت تاكنون را در دست داشتيم تا بتوانيم مقايسه كنيم و به تحقيق دريابيم كه همراه با رشد بي رويه شهري در ايجاد بوستانهاي جديد متناسب با اين رشد، تا چه اندازه كوتاهي و غفلت شده است. با تخريب باغها و فضاهاي سبز درون شهر و محلات اطراف آن فضاهاي سبز قديمي به برگ سبز در كوير بيتوجه بوده ايم. همگام با توسعه و ايجاد شهركهاي صنعتي و كارخانههاي جديد اقدامات هم حجم و هم اندازه با ويرانگريهاي محيط زيست انجام نشده و اقدامي صورت نگرفته است. نميدانم اوضاع فلكي چه بر سرتدبير ساكنان كهن دژ پارسايي آورده كه چنين شده اند! آنها را چه شده كه تدبيري خاص و مهم از سوي اولياي امر براي تلطيف اين صعوبت و خشونت صورت نداده اند و معلوم نيست با يزد چه كرده ايم؟ چه فضايي براي امروزيان و چه فاجعه اي براي فرادييان گذاشته ايم؟

با يك نگاه به عكسهاي هوايي منطقه يزد در مييابيم كه ايجاد فضاهاي سبز پيشكش، باغها و درختان بسياري به تبر سودجويي افراد و با اره بي خيالي بعضي از مسوولان نابود و تغيير كاربري داده شده است.

اگر انساني متعهد ودلسوز اين عكسهاي قديمي را ببيند خواهد گريست. جاي خالي باغهاي بسياري در حومه و حتي درون شهر كويري خالي است. باغ و كوچه باغهاي نعيم آباد، مهدي آباد، كسنويه، اميرآباد و درختهاي كهنسالي كه بي مهري زيادي ديده اند و بوستانهاي فراواني كه خشكانده و به اصطلاح قانوناً تغيير كاربري داده شده اند امروز گواه بر ظلمي ميباشد كه بر يزد رفته است.

آيا كسانيكه اجازه بريدن درختان پاركها و معابر عمومي، كوچه باغها و بخصوص خشك نمودن سودجويانه باغها را داده اند و يا خداي ناكرده عالمانه و عامدانه و حتي آمرانه چشم بسته اند، آيا روزي به جرم بيمار ساختن يك شهر مواخذه نخواهند شد ؟ آيا مديران ارشد اجرايي استان نبايد آنها را به محاكم صالحه ميفرستادند؟

آيا وقت آن نرسيده مسئولان محيط زيست اطلاع رساني دقيقي از اقدامات خود ارائه كنند؟

آيا آن سازمان ميتواند ميزان تخريبي از فضاي سبز كه گران سنگ ترين ميراث و سرمايه پدران سختكوش و ديندار كوير نشين يزدي بود به ما ارائه دهد؟

افسوس كه فرزندان ناخلفي نميدانستند كه كاشت و پرورش درخت در قلب كوير همتي اهورايي و سختكوشي بسيار ميخواهد آنها نميدانستند كه نياكانشان «نيست» را، «هست» كردند و از قلب خشك كوير حيات بيرون آوردند ولي فرزندان آنها چه كردند؟

آيا نشاني از آن همت و توان در آنها يافت ميشد؟ آيا ميزان خاك و آب حاصلخيزي كه به اسم بلوك و تيغه آجر تاكنون از يزد خارج شده مشخص گرديده است؟ آيا بهره يزد با اين بي آبي و كمبود خاك رس فقط هواي آلوده بوده است و بس؟ آيا ميانگين و آمار رشد جمعيت توسعه شهر با فضاي سبز هماهنگ است؟

آيا اولياي امر تدبيري ضربتي براي بهبود اين امر دارند يا كمافي السابق منتظريم تا حادثه اي چهره نمايد، آنگاه طرحهاي ضربتي البته كم اثر و به ظاهر مسكني عرضه كنيم و يا اصلاً ميگوئيم يزد كه پايتخت نيست، كه تدبيري در خور خواسته باشد، مردم آن هم كه آرام و نجيب هستند!!

ولي (ديري) نميپايد كه به مناسبت فقدان هواي پاك و آب سالم مجلس ترحيم و تعطيل عمومي به پا كنيم! و دوباره چند دهه ديگر كسي پيدا شود و بنويسد كه چه كرديد؟ ولي ميدانم ! اگر بخواهند ميتوانند زيرا:

همت اگر سلسه جنبان شود

مور تواند كه سليمان شود


  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا