با شعار به شعورمان توهین نکنید:

نیم نگاهی به وضعیت کشاورزان استان کویری

اکبریزدانی

به نام دادار هستی

یزدفردا:شاعری مثل سعدی حدود هفتصد سال پیش می گوید: (دو صد گفته چون نیم کردار نیست) و احتمالا" در زمان آن بزرگوار نیز آنان که دستی در کار خلق داشته اند چون امروز ما، دچار شعار زدگی بوده اند و میز،منبر و خطابه را فقط برای حرف زدن در اختیار داشته اند. چرا چنین می گویم؟ به دلیل آنکه معتقدم تاریخ راستین زمانهای دور را گاهی از نوع ادبیات ادیبان آن زمان بهتر می توان درک کرد تا تاریخ نویسانی که هر غول بی شاخ و دمی را پاذشاهی عادل خوانده اند. اما قصدم کنکاش در تاریخ و نوشتن مطلبی علمی، تحقیقی نیست. زیرا هم الان آنقدر سمنم هست که فکر یاسمن نکنم.

در یک نگاه اجمالی به زندگی کشاورز امروزخصوصا" کشاورزان استان کویری یزد که مضاف بر تمام بدبختی ها و ندانم کاری ها باید بخل آسمان را نیز به نظاره بنشینند و آسیب شناسی زندگی این قشر محروم و زحمت کش که هر بیننده ای را دچار رقت قلب می کند ومن روستا زاده پدر در پدر کشاورز که در بطن زندگی آنان قرار دارم و هنوز یک سر رسن تعلقاتم در روستا میخکوب بوده و می بینم آنان که ترک دیار کرده اند چون من به چه درد گرفتار،و اینان که مانده اند و هنوز دسته بیل را تکیه گاهی محکم تر از خیلی ها دیده اند به چندین درد گرفتارند. آه از نهادم بر می آید که حسرتا پس کو آن همه پیشرفت کشاورزی که در خطابه ها آمارش گوش فلک را کر نموده. پس دچار همان رقت قلبی می شوم که همه می شوند و چون حق آب وگلی دارم اشک به چشمم می آید که کی قرار است بداد این حماسه سازان دیار قنات و قنوت و قناعت نظری افکنده شود. اگر گوش شنوائی باشد و چشم بینائی، باید گفت مشکل کشاورز امروز چند کیلو آرد ماهانه نیست که او خود این مطاع را بی منت از زمین می گیرد. اگر واقعا" کسی در فکر کشاورز و کشاورزی این دیار است بهتر که بداند مشکلات کشاورزان

1-عدم آگاهی

2-پائین بودن سطح سواد

3-مشکلات مالی

4-عدم پوشش به موقع بیمه محصول وکشاورز از طرف ارگان های مسئول

5-حوادث غیر مترقبه

6-عدم دسترسی به ماشین آلات مکانیزاسیون و مواد و ادوات کشاورزی

است و می توان با اندک مدیریتی به سامان، مشکلات را اگر نه مرتفع که بسیار کمتر نمود.

1-عدم آگاهی:کشاورز کارش کاشت،داشت و برداشت است و پنجه افکندن در پنجه دیو بروکراسی اداری ، کار او نیست. وقتی قرار است برای گرفتن یک چاه معوض دو سال کاغذ بازی ادارات را متحمل شود درختش می خشکد، خرمنش می سوزدو در آخر ترک دیار است و اضافه شدن یک کارگر و سیگار فروش به شهر ها در حالت خیلی خوشبین، که هزار بار بدتر از آنش هم وجود دارد. رفع این مشکل با ادارات تابعه هر استان شهر وبخش باید باشد و باید جهت مکان یابی ، حفر چاه، استحصال هر چه سریع تر این ماده حیاتی یاریش نمود تا امکان ادامه زندگی در روستا برایش فراهم گردد.

2-پائین بودن سطح سواد: کشاورز ما متاسفانه هنوز سواد کشاورزی کافی ندارد. هنوز همزیستی و عدم همزیستی گیاهان را مد نظر قرار نمی دهد. گیاهان مقاوم اقلیم خود را در نظر نمی گیرد. اطلاعات سه مرحله کشاورزی را تجربی کسب کرده و علمی با آن برخورد نمی کند و این همه در راندمان زمین و فرآوری خوب محصولش اثر مستقیم دارد و این نیز وظیفه مروجین کشاورزی است که به روزترین اطلاعات و علوم بدست آمده را در دسترس او قرار داده و بطور مداوم در این مقوله حامیش باشند.

3-مشکلات مالی: کشاورز امروز همان رعیت دیروز است با اربابی به مراتب سختگیر تر از فئودالهای پیشین، بانک این ارباب جدید فقط سود را می بیند. خشکسالی و تر سالی مبنای گرفتن سهم اربابیش نیست. کاری ندارد سرما کشاورز را از هستی ساقط کند یا گرما خرمنش را به آتش کشد،وام داده و حقش را می طلبد با سود و حق الزحمه.

چک و سفته دارد و یک بیچاره̾ از کشاورز بیچاره تر ضامن. به هنگام طلب سهم به چهار میخت می کشد. با همه اینها اگر باز توان پرداخت نبود سودش را طلب و اصل وام برای زایش سودی دیگر می ماند.هستند کشاورزانی که برای عدم توانائی پرداخت یک میلیون تومان سال ها سود پرداخت می کنند و سودی نمی برند.

کشاورز در صورت تامین منا̾بع مالی به اندازه، نه اینکه درخواست سه میلیون وامش به پانصد هزار تومان کاهش یابد، کارش را می کند. به برکت خدا معتقد است. اما وقتی نیازش بر طرف نمی شود و ده میلیون تقاضای وامش یک دهم پرداخت می شود او را به یک بدهکار بیکار تبدیل می کنند. نه توان کار دارد و نه توان پرداخت وام گرفته شده را . مسئولین اگر قصد احیای کشاورز و کشاورزی را دارند باید در این خصوص نیز فکری عاجل نموده و راهی جهت تا̾مین منابع مالی کشاورز بیاندیشند وگرنه هیچ کشاورزی وثیقه های آن چنانی را که بانک طلب می کند ندارد و مجبور است در زمین خویش آفتاب کاشته وخود بر آفتابی بنشیند.

4-عدم پوشش بیمه به موقع محصول و کشاورز از طرف ارگانهای ذیربط: کشاورز سرمایه دار صنعتی نیست، تولیدش در انبار نیست، پول در گردش ندارد و آنچه هست محصولی که اگر از دست آفات و سرما و گرما جان بدر برد. بیمه محصولات کشاورزی هست اما به یکباره غرامت امسال را سال دیگر پرداخت می نماید، یا کشاورز به دلیل شرایط بیمه گزار رغبت نشان نمی دهد یا شرایطی از پوشش بیمه منفک است. در هر صورت بیمه کشاورزی چه محصول و چه خود کشاورز راه زیادی تا نقطه مطلوب دارد.

5-حوادث غیر مترقبه: در حوادثی مانند سرما و خشک سالی کشاورز از هستی ساقط می شود گوئی فریاد رسی نیست و زندگی کشاورز به هیچ کس ارتباطی ندارد. دستورات دولتی به سختی بوسیله بانک ها اعمال می شود. اگر بودجه ای در این رابطه گذاشته شود به دست کشاورز رسیدنش مایه دلخونی و هزار دنگ و فنگ است با وجودی که کارگری که بیمه شده است به محض بیکاری جهت استفاده از صندوق بیکاری معرفی می گردد هر چند این نیز جای بحث دارد.

6-عدم دسترسی به ماشین آلات مکانیزاسیون و مواد و ادوات: در این مورد کشاورز در روستا باید به دنبال تراکتور بدود و بعضا" پول نقد بدهد. کارگر و دستگاه های دیگر نیز چندان آماده بهره برداری نیست و هر کشاورز در هزینه هایش باید آن را در نظر بگیرد. کود و سموم دفع آفات از توان خرید کشاورز بیرون است. گاهی اوقات هزینه های کاشت یک محصول از اصل آن بیشتر است و پس از ماه ها زحمت، صرفه در این است که از خیر جمع آوری محصول بگذرد. کار و محصول کشاورزی را با یک مدیریت صحیح بین بانک ها و ادارات کشاورزی و کشاورز به عنوان نقطه هرم تولید می توان به بهترین صورت به انجام رساند. با امید آن روز که چنین مدیریتی در این بخش اعمال گشته و با همکاری مجدانه آنان شاهد خود کفائی در محصولات مورد نیاز کشور باشیم و با آرزوی روزی که کشاورزمان از اینکه کشاورز است به خویش ببالد. باید آمار و ارقام اعلامی را بوسیله مسئولین به دیده تردید نگریست و به آنها گفت که با شعار به شعورمان توهین نکنید و در صورت ادامه این روال باید گفت:

ترسمت ای خفته در دامان کوهی سیل خیز

خواب نگذاری ز سر تا آبت از سر بگذرد

یزدفردا


  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا