سی امین خزان (یادنامه عبّاس مسرّت )
حسین مسرت
29 آبان برابر است با سی امین سالروز در گذ شت و یکصد مین سال تولّد عباس مسرّت ،سردفتر اسناد رسمی . او که در نزد مردم یزد به « کارگشای مردم » شهره بود و همواره دفترخانه اسناد او به رغم شلوغی آن ، کم درآمد بود ، زیرا سفارش به رعایت مردم نا توان و کم درآمد داشت.
مسرّت پیش از آنکه به سردفتری روی بیاورد ، شغل عطّاری دادشت ودر کنار دکان خود در زیر بازارچه دومناریزد کتابخانه ای کوچک داشت وبه همراه پدرش در مجامع آزادی خواهان یزد شرکت می کرد و با شعرای یزد هم نشین بود.هرچند دفتری از سروده هایش را گرد آورده بود ، اما همراه با چند هزار جلد کتابش بر اثر حادثه ای نابود شد. اما درلابلای اسناد بر جای مانده او چند شعر و نامه دیده می شود از جمله : نامه منظوم عباس مسرت به آیتی یزدی ( نویسنده تاریخ یزد ) و پاسخ آیتی بدو. که در اینجا دو بیت از مسرت و پاسخ آیتی آورده می شود:
آیتی ای ناظم و ناشر به عصر ای ز کلکت دیده ها نور البصر
از قلم کردی جهان ، رشک برین وز لسان کردی بیانی بس متین
پاسخ آیتی:
آمد به برم تازه جوانی دو سه کرّت پر سود وجود وی و خالی ز مضرّت
پس رفت یکی قطعه ی اشعار فرستاد منظومه ی با معنی و بی عیب و معرّت
افسوس که ممدوح نبد قابل آن مدح جزء آنکه گرفتم به تبرّک به مبرّت
امید که من بعد خجالت نفزاید بر ( آیتی ) از خامه ی عبّاس مسرّت
عباس مسرّت در سال 1289 در یزد به دنیا آمد و در 29 آبان 1359 در یزد درگذ شت.قطعه زیر را سال ها پیش نوشته ام :
بار دیگر مه آبان رسید ، ماهی که هماره برایمان یادآور همزمانی دو خزان غمزده در زندگی مان است :
خزان طبیعت سرسبز و خزان خانه ی سبز جمع خانوادگی مان که با رفتن پدر شکل گرفت .
خزان ها یکی از پی دیگری می آیند . در پی خزان ، زمستان ، و آن گاه بهارانی سرسبز که رخ می نماید .
امّا خزان خانه ی ما هر چند زمستانی سرد و ساکت را در پی داشت ، امّا بی بهار بود و اکنون
هجدهمین خزان بی بهار را پشت سر می گذاریم و به آن دلخوشیم که یاد و خاطره ی خوبی های پدر درانگاره ی تک تک مردم یزد نقش بسته و از او به نیکی یاد می کنند ، که این خود بهاری دیگر و به
تعبیری بهار دل هاست و ما را همین بس است .
یزدفردا
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 12,نوامبر,2024