مصاحبه با عجمین مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد

(قسمت آخر)

معتقد به تندروی نیستیم، و مایل یه اعتدال و واقع گرایی هستیم.

نیروی انسانی نیز، جزئی از بیت المال هستند!

واقعا نمی خواهم گذشته را نقد کنم!

*حتی اگر ماقبول کنیم که کتابخانه مرکزی،  برای یزد به عنوان دروازه جنوب شرق خوب بوده است، انتخاب محل آن بحث انگیز می شود، که چرا رفته اند آن محل را انتخاب کرده اند؟ مراکز آموزشی و فرهنگی و دانشگاه های یزد، در منطقه دیگر شهر قرار دارد.

حقیقت این است که ما به کارهای دراز مدت، نگاهمان کوتاه مدت است، یعنی وقتی می خواهیم  بحث آینده را مطرح کنیم، دقیقا فکر می کنیم همین الان باید همه چیز آن انجام شود، در حالی که این کار زمان می برد، یعنی (مدیر کل) مثلا من! الان فکر خودم را می کنم که بنده برای خودم یک دوره مدیریتی را تعریف کرده ام، یک دوره 6 ماهه برای خودم تعریف کرده ام که در 18 شهریور تمام می شود، دقیقا روز میلاد مهدی (عج) خوب دراین دوره 6 ماهه برای خودم برنامه هایی را ریخته ام، گاهی عجله می کنند، برای اینکه در این دوره! حالا به فرض بعد از این 6 ماه دیگر، من مدیر کل نخواهم بود، اگر هم چنین باشد تمام سعی خود را می کنم، که هر کاری را که می خواهم در این مدت انجام دهم، حتی کارهایی که مربوط به دو سال دیگر است را! این ما را به خطا می اندازد. بسیاری از اشتباهات مدیران ما از این جا شروع می شود، که مایل هستند طرح ها وایده ها یی که بلند مدت است را در زمان مدیریت خود عملیاتی کنند، و به نتیجه ای برسند، و به نوعی در پرونده مدیریتی آنها ثبت شود؛ که خوب این اشکال دارد! شاید قصد سوء در آن نیست، واقعا به قصد شهرتم هم نیست، می خواهد یک خدمتی را در زمان خودش انجام دهد، که گاهی این خدمت خیلی وقتا به  تعبیر شما! کلمه خیانت را نمی خواهم بکار ببرم، ولی واقعا تعبیر خدمت را هم نخواهد داشت

*ما یک سری ناهنجاریها در زمان گذشته داشته ایم، وعده ای آمدند برای حل آن، ولی این ناهنجاریهایی که الان دارد اتفاق می افتد، یعنی در زمانی که شما مسئول اداره ارشاد هستید، یک سری اتفاقات در جامعه در حال رخ دادن است ، خوب آنهایی که در گذشته اتفاق افتاده گردن شما نیست! اما آن چیزهایی که الان دارد اتفاق می افتد، مثلا اگر یک جوان به راه خلاف برود، و  یا یک معضل فرهنگی اتفاق بیفتد، گناه آن به گردن شما است. چرا که شما از ابزارهایی که داشتید به خوبی استفاده نکرده اید، و  یا ابزارهای جدید نیاورده اید. به عبارتی می خواهم به شما بگویم که در ارشاد یزد فقط یک مدیر کل تغییر کرده است.

این حرف خارج از انصاف است من فکر می کنم تغییراتی که در سیستم و نفرات مجموعه...

*اینهایی که شما می گویید جابجایی بوده است  نه تغییرات!

در حد توان بوده است!

*آقای احمدی نژاد زمانی که آمد، کل کابینه را تغییر داد، حداقل کاری که کرد تمام کابینه را عوض            کرد و هیچکدام از افراد قبلی را در کابینه خود نیاورد، حالا اگر از استانداری و فرمانداری بگذریم، کابینه ارشاد یزد نیز تغییری نکرده است. کرده است؟

البته نفرات جدیدی را هم ما آورده ایم. همین آقائی که در کنار من نشتسه ( ترقی نژاد، رئیس روابط عمومی ) جدید هستند و ما اینچنین تغییراتی را داشته ایم

*ما این تغییر را حس کرده ایم. یعنی یک نیروی جدید که آورده اید، تغییر آن در جامعه فرهنگی و حتی ارشاد کاملا مشهود است!

حالا من محدودیت های خودم  را به شما بگویم، تا بعد قضاوت شما مناسبتر شود، شاید شما اطلاع نداشته باشید، بنده وقتی که آمدم، اولین چیزی که به ما ابلاغ شد، این بود  که شما حق گرفتن نیروی جدید را ندارید. یعنی شما باید با همین نیروهای موجود کار کنید. خب! این یک بخشنامه ای است  که به ما ابلاغ شده، و ما با هزار مشکل، چند نیرو وارد سیستم کردیم.

*آیا با نیروهای قدیمی می توان طرح جدید ایجاد کرد؟

این یک معضلی است که همه مسئولین دارند!

*شما وقتی که نمی توانید مشکل خود را حل کنید، چگونه می خواهید مشکلات و معضلات جامعه را حل نمایید؟

این یک معضل بزرگی است ولی من یک چیزی به شما بگویم!

*آقای عجمین! شعار ندهید. می خواهیم رک و راست صحبت کنیم، وقتی که من خودم مشکل دارم، چگونه می توانم مشکل دیگران را حل کنم؟

ما این مشکلات را حل می کنیم، بدون شعار!! اجازه بدهید! ما در مورد انسان ها این مشکل را داریم.  اگر انسان ها در قلمروی فکریشان به یک اصولی پایبند باشند، همین انسان ها! وقتی مشکل اولیه خودشان را به آن پایبند باشند، یا تغییراتی که لازمه پذیرش مسئول مدیریت جدید است، باز هم باید بپذیریم. ما اصرار نداریم که باید فرد جدیدی بیاید و آن فرد به کلی کنار گذاشته شود

*یک نمونه! مثلا تئاتر! شما چگونه می توانید از نیروهای موجود استفاده کنید؟ بودجه به آنها داده اید، اما از زمانی که شما آمدید، چند کار جدید بروی صحنه رفته است؟

به شما بگویم برای اولین بار است که به اقرار خود دوستان، بحث آموزش در سطح جدیدی باز شده! الان بحث آموزش را خود دوستان می گویند برای اولین بار است که دارد انجام می گیرد. بحث هایی که با دوستان تئاتری داشته ایم! چند جلسه ای که داشتیم، تمام بحث مربوط به این  بود. که من، به آنها گفتم، که نه به عنوان مدیر کل ارشاد، بلکه به عنوان یک فرد عادی جامعه از شما سوال می کنم« که الان اگر تئاتر استان را به هر دلیلی تعطیل کنند و اجرا نداشته باشید چه اتفاقی می افتد؟ آیا جامعه عکس العملی نشان می دهد؟» خودشان گفتند هیچ! چـرا اگر مثلا هیئت های مذهبی برای مراسم عزاداری نیایند، جامعه عکس العمل نشان می دهد؟ قطعا نشان می دهد. چگونه است، حتی اگر یکی از هیئت های مذهبی یکی از محله های مهم یزد در ایام عاشورا به راه نیافتد، مردم عکس العمل نشان می دهند، ولی تئاتر اینطور نیست؟ من گفتم شما نرفته اید درد مردم را بیاورید بروی صحنه! اگر درد مردم را گفته بودید، وضعیت فرق می کرد. سخن از دل که برآید، لاجرم بر دل می نشیند

*این بحث فرهنگی و هنری یزد، این بحثی که از قدیم، حتی از زمانی که آقای احمدی مدیر کل ارشاد بودند. همانطور ادامه دارد، من باز برمی گردم به سوال قبلی خود، که در اداره ارشاد یزد، فقط یک مدیر کل تغییر کرده، و تفکر حاکم بر ارشاد، تغییر نکرده است!

در ارشاد این تفکر تغییر کرده. این احساس زمان می برد. البته اگر شما توجه هم بکنید این حس را در جامعه می بینید. حداقل ما با رصدهایی که در جامعه داریم، به شما عرض می کنیم که بنده به هیچ وجه به صرف مجموعه اطراف خودم اکتفا نمی کنم، و از زوایای متعددی عکس العمل کار خود را در جامعه دنبال می کنم، و به شدت معتقد هستم، که من زمانی موفق خواهم شد، که در سطح جامعه، این احساس مشخص باشد، که یک اتفاقی افتاده است.

*شما می گویید عکس العمل کار خود را می بینید. ما می خواهیم بدانیم، اداره ارشاد در این 6 ماه چه کاری انجام داده است، که می خواهد عکس العمل کار خودش راببیند ؟ شما عملکرد تاثیرگذار ارشاد را در مدت بگویید!

در حـوزه بلند مدت، خود شورای فرهنگ عمومی کل استان، یعنی تمام شهرستان ها، چه شهرستان یـزد و چه شهرستان های دیگر استان، آماده شدن برای  هدف گذاری آن سیاست گذاری بلند مدت، و این کار مهمی است، که شما در مدت 6 ماه بعنوان دبیرخانه، آن مجموعه هایی که متولی کارهای بلند مدت هستند را آماده سازی کنید، ما چون حق ریاست شورای فرهنگی عمومی را نداریم! قائم مقام هم نداریم! و فقط نقش دبیری آن را داریم ، و با همین نقش دبیری توانستیم فضای شورای عمومی، هم مرکز استان، و هم دیگر شهرستان ها را به این سمت و سو جلب بدهیم. در این مدت 6 ماه این خودش، کار کمی نیست. در رابطه با موضوعات هنری ، و برقراری ارتباط با هنرمندان، ما نیامدیم صرفا مثلا در حوزه تئاتر فقط انجمن نمایش و خانه نمایش را مد نظر قرار دهیم. بنده سعی کردم با بعضی دیگر از هنرمندان هم ارتباط داشته باشم. با کسانی که تا حالا مطرح نبودند، و ازآنها هم استفاده کردیم. بعضی وقت ها، هنرمندان از ما اشکال می گیرند، که در جلسات ما شرکت نمی کنید. در حالی که بنده عمده کارهای روزمره خود را به معاونین سپرده ام، و واقعا معاونین ما به شدت فعال هستند. علت این است که کارهای جاری  وروزمره را به آنها واگذار کرده ایم

*آیا همین معاونین، آنهایی نیستند که در گذشته هم کار انجام می دادند؟

در مورد گذشته. واقعا نمی خواهم گذشته را نقد کنم، و حتی در مورد آن صحبت بکنم. علت هم اینست که گذشته ارشاد اگر بخواهد نقد بشود، باید برگردم و عملکرد گذشته را کاملا ببینم و بعد نقد کنم. من الان نسبت به گذشته ارشاد، واقعیتش نمی توانم صحبتی بکنم. اطلاعاتی که من درباره گذشته ارشاد دارم، اطلاعات محدودی  است. من از زمانی که ارشاد را تحویل گرفتم با همین نوع ترکیب، البته ما تعدای جابجایی در خود معاونت ها هم داشتیم

*خودتان هم از کلمه جابجایی استفاده می کنید

تغییراتی هم داشته ایم

*تغییرات نبوده، جابجایی بوده!

تغییرات! جابجایی! حالا من این تغییرات را در جابجایی هم حس می کنم که گاهی وقت ها! با  یک جابجایی، واقعا تحول اتفاق می افتد و آن حرکت انجام مي شوى

*تحول مثــبت يا منــفی ؟

مثبت! واقعا مثبت! من باز هم تاکید می کنم، ما انسان ها را دست کم نگیریم!

*و بحث دیگری که داریم، اینکه دستورات و طرح و برنامه ریزی هایی که تدوین می شود، توسط چه کسانی اجرا می شود؟ خوب ممکن است کارشناسی که شما انتخاب کرده اید، دستورات شما و قانون را به طور کامل اجرا نکند، خیلی آیین نامه ارشاد دارد، آئین نامه مطبوعات ، آئین نامه فرهنگی! و اما تمام آئین نامه ها، واقعا اجرا می شود؟

در بحث اجرا ما 3 مرحله داریم مرحله اول بحث مقررات و تدوین مقررات است، خیلی وقت ها، باید مقررات را خود استان با اختیاراتی که به ما داده شده بهینه سازی کنیم، مثلا بعضی آئین نامه هایی که ما داریم، اگر بهینه ساری نشود، قابلیت اجرائی ندارد، و اتفاقا در آن آئین نامه، این اجازه داده شده که آنها را آماده سازی کنیم.

*من سوال را اینجور طرح می کنم، ما مشکل قانون نداریم، مشکل اجرای قانون داریم

ما مشکل قانون هم داریم. می خواهم بگویم 3 مرحله داریم، یک مرحله واقعا مقررات خیلی اشکال دارد، و باید درست شود...

*من بعنوان نمونه عرض می کنم. ببینید در آئین نامه مطبوعات، نشریات داخلی که ادارات و سازمانها چاپ می کنند رنگی نباید باشد، و خارج از محدوده هم نباید پخش و توزیع شود. اما بهزیستی می آید و بهرورزی بهزیستی را بصورت رنگی، خارج از حوزه خود پخش می کند، و حتی در مجموعه ای که خبرنگاران حضور داشتند، و روبروی چشم کارشناسان مطبوعات!

در خصوص شورای شهر برخورد شد، و با این نشریه نیز برخورد شد ( اخطار داده شد) یعنی می خواهم بگویم مواردی اینچنینی را ما دنبال می کنیم، و برخورد می کنیم، منتهی ممکن است، باز هم باشند، که باید پیدا کنیم و برخورد نماییم.

پس یک بحث بحث مقررات است که باید شفاف سازی شود، ارباب رجوع واقعا در بعضی از این موارد دچار یک سری ابهامات می شود، و نمی داند چکار باید انجام دهد، کارشناسان و کارمندان هم که باید پاسخگو باشند، در مقابل گیجی مضاعفی که وجود دارد، آنها هم نمی دانند چه کاری باید انجام دهند!

مرحله دوم : اجراست باید کسی مجری اینکار شود که توان انجام آن کار را داشته باشد، نکته ای که شما در طول صحبت خود تاکید داشتید، و من هم قرار دارم به آن پاسخ دهم.

*مجری شما آیا توان اجرای کار را دارد؟

بنده می گویم در طول زمان بله! و من زمانی که برای مجریان گذاشتم، یعنی اگر مجریان ما، چه معاون و چه کارمند عادی و چه کارشناس، در هر حوزه ای، آن زمانی که ما برای آنها    گذاشته ایم برای اجرا، به درستی عمل نکند، بدون تعارف، با آنها برخورد می شود، و آنها را می گذاریم کنار! یعنی اگر معاون باشد، ممکن است تنزل پیدا کند به یک کارمند عادی، البته ما به هیچ وجه معتقد به تندروی نیستیم، و مایل یه اعتدال و واقع گرایی هستیم.

*رئیس جمهور! یک میثاق نامه ای با وزیران داشته، و الان دارند می آیند تا کارنامه یکساله خود را بررسی کنند، ببیند موفق شده اند یا نه!

ما کارنامه 6 ماهه داریم. اگر رئیس جمهور کارنامه یک ساله دارد، ما به خاطر عمر کوتاه خود در مدیریت،( به غیر از در خدمت آیت ا... مصباح که حدود 10 سال طول کشید در بقیه موارد 1 تا 2 سال بیشتر طول نکشید) من ارزیابی 6 ماه خواهم داشت، از مدیران و مجریان! در این 6 ماه، کل کارمندان کارسنجی شدند، تمام آنها بدون استثناء و این کارسنجی را من کاملا کنترل خواهم کرد، و من در این مدت کارسنجی قرار نیست تخفیف قائل شوم، چون با مردم روبرو هستیم، و من همه بیت المال را در ماشین و امکانات نمی بینم، نیروی انسانی نیز جزئی از بیت المال هستند!

*شما با مردم روبرو نیستید! با فرهنگ مردم روبرو هستید، ما الان یک فرهنگی داریم! و شما می گویید ما می خواهیم دارالعباده را احیا کنیم، ما می گوییم دارالعباده بهشت وعده داده شده است، که شما به فکر این هستید تا این بهشت را درست  کرده و دارالعباده را احیاء کنید، در حالی که شما باید وسیله را آماده کنید، که مردم بروند خود دارالعباده را احیاء کنند!

من در صحبتی که چندی پیش با کارمندان داشتم، در رابطه با ارشاد و نقش الگویی آن گفتم. مثلا یک کاری که واقعا برای من جالب بود، خود کارمندان، همه آنها این پیشنهاد را دنبال کردند و همه استقبال کردند، و بعنوان یک طرح کاملا خود جوش، من هم امضا کردم، شاید 20 امضائی بود که پای کاغذ بود، بعنوان یک حرکت خودجوش، کارمندان یک روز حقوق خود را به مردم لبنان اهدا کردند. این می شود یک نقش الگویی! اگر کارمندان ما منظم ترین و خوش برخورد ترین کارمندان باشند، اگر در راه انداری کار مردم، واقعا بهترین برخورد را داشته باشند. اگر این سیستم را به این سمت و سو ببریم، مخصوصا اگر این اتفاق بیافتد که بخواهیم افراد را عوض کنیم! یعنی فقط با جابجایی با صحبت! با برنامه ریزی، و با آن فضا سازی، همان کارمند به تعبیر شما! که در گذشته جور دیگری بوده، اتفاقا الان می آید و بگونه ای دیگر عمل می کند، و باز هم به تعبیر شما! همان کس که در زمان مسجد جامعی، مثلا فلان بوده! باز من می گویم، من قضاوت نمی کنم! اگر صفار هرندی یا مسجد جامعی را به این معنی بدانیم که در زمان حکومت اسلامی مدیر بوده اند، واقعا این زمان برای ما مهم است. بنده که در موقعی منتفد بودم نسبت به مدیران گذشته، حالا آمدم شدم مسئول ،و  وظیفه دارم که همه نیروی موجود را بکار بگیرم، و نوعی برنامه ریزی کنم، که این نیروی موجود، کارش، کار مطبوع باشد و ما دنبال این هستیم!

 

در گذشته، مدعیانی ادعا دارند، که که گاه روابط بر ضوابط ترجیح داده می شده است، و بعضی استخدام ها رابطه ای بوده است  تا ضابطه ای!

در مورد فردی تصمیم گرفته شد که جایش تغییر کند، بعد خود فرد آمد و من به این نتیجه رسیدم که این فرد، آمادگی کافی برای این کار را ندارد، نه اینکه واقعا نمی خواهد انجام دهد، نه! نمی توانست انجام دهد. خب! این فرد یک سری وابستگی های خاصی هم داشت. جالب توجه بود، که برادر عزیزمان جناب آقای ترقی نژاد(رئیس روابط عمومی) گفتند: «مطرح شده، که این حساسیت هایی که شما نسبت به این فرد دارید، و می خواهید که او را زود تغییر دهید، بخاطر این است که تلفنی به شما زده شده!» من قسم یاد کردم که این اتفاق نیافتاده، و اگر هم این اتفاق می افتاد، هیچ تاثیری نداشت. یعنی بنده با تمام احترامی که برای مسئولین استان و شخصیت های روحانی ، سیاسی و اخلاقی قائل هستم، هیچ کس تابحال نتوانسته در مورد فردی با من صحبت کند، بعد از این هم، همینطور خواهد بود، و اگر جایی عکس موضوع پیش آمد، بنده قابل مواخذه هستم.

*عملکرد جناب آقای عاصی را در این مدت چگونه ارزیابی می کنید؟

آن چیزی که در مورد عملکرد آقای دکتر عاصی مي توانم بگويم، اينست كه عملكرد ايشان واقعا قابل نقد است! و بنده هم یکی از کسانی هستم، که هم خدمت ایشان، وهم در جلساتی که درباره ایشان بحث بود، در مواردی معتقد بودم، که ایشان در بخش مدیریتی، بهتر از این می توانستند عمل کنند. یک وقتی هست که یک فردی که نقش تربیتی در جامعه داشته تا مدیریتی . این فرد را می آوریم با اصرار، خودش مایل نیست، اظهار می کند، که من به هیچ وجه نمی توانم، بارها خودشان به من گفته اند، که شما بروید دنبال افرادی که توان بیشتری دارند. ما اصرار می کنیم و از ایشان درخواست می کنیم، که بیاید بشود استاندار یزد، بعد هم انتظار داریم، کسی که توان تربیتی او بیش از توان مدیریتی اوست، بیاید و همان کسی باشد که توان مدیریتیش بیشتراز توان تربیتییش باشد و عمل کند! یعنی شما ببینید، بیشتر جلسات مدیریتی ایشان، و اصلا در شورای برنامه ریزی که ایشان مطلبی مطرح می کند، بیشتر تربیتی است.

و بیشتر نقس تربیتی دارد، تا عملیاتی! خب! این مسئله، ضرباتی را به مسائل اجرایی استان زده! و متاسفانه مشکلاتی را هم ایجاد کرده. اما به نظر من، با توجه به فضایی که در جامعه بعد از انتخاب دولت نهم به وجود آمد، باید این را احساس کنیم، و خوب است که یک نظرسنجی انجام داد. من همین جا، از شما خواهشی که دارم اینست که، شما با این رسانه ای که در دست دارید، فایلی را باز کنید بعنوان نظرات مردم! در مورد اینکه مردم نظر بدهند، آیا کسی که نقش تربیتی او از نقش مدیریتی او برتر است، بیشتر بدرد استانداری می خورد، یا فردی که نقش مدیریتی او برتر ازنقش تربیتی او می باشد؟ که چون این نقش تربیتی، فایده دراز مدت دارد، یعنی مدیری که با آقای عاصی کار می کند، قطعا خصوصیت های اسلامی خواهد داشت، اگر نباشد، الان خود به خود، در آن یک نوع تربیتی به وجود می آید!

*اصلا احتیاج به نظرسنجی ندارد! اصولی داریم. حتی در خود اسلام! اسلام تکلیف کرده، در کاری که وارد نیستید، خود را به هلاکت نیاندازید! شما بیشتر با این روایت ها آشنا هستید. هیچ موقع اسلام تکلیف نکرده، اگر شما توان انجام کاری را ندارید، آن کار را قبول کنید!

این را من باز تاکید می کنم، که بنده به هیچ وجه قائل به این نیستم، که دکتر عاصی، توان مدیریتی ندارد! و نبایست این مسئولیت را قبول می کرد، این حرف درستی نیست! بنده هم این را نگفتم .ممکن است جامعه ما بگوید! اتفاقا ما استانداری می خواهیم که برنده باشد و استان را ببرد برود جلو. به تربیت هم کاری نداریم. و ممکن است جامعه نظرش این باشد، که نه! استاندار ما باید توان تربیتی هم داشته باشد.

*به عبارتی! الان شما می گویید معلم استاندار داریم، نه استاندار معلم! خیلی بین این دو تفاوت وجود دارد.اگر آقای عاصی استاندار معلم بود، حرف شما قابل قبول بود؛ اما. ..

خب! باید ببینیم پذیرش جامعه چیست؟  شاید در مسئله ای می خواهیم توسط مسئولی کار با برش خاصی انجام شود، و انتظار داریم خیلی سریع وارد میدان شده، و خیلی سریع کارانجام شود. اما برای مردم ممکن است اینطور نباشد. حدس من اینست، که مردم ما، با توجه به مبانی اخلاقی و اسلامی خود دوست دارند، که آن کسی که در مسند مدیریت می نشیند، از شاخص های مدیریتی تربیتی برخوردار باشد، چه بسا در بلند مدت این مسئله جواب دهد و ضعف ها برطرف شود. مخصوصا که تکیه گاه مدیران ما بر کارشناسی است، که انصافا هم وقت می برد است.

*این سوال به شما بر می  گردد! که پس بعد تربیتی آقای عاصی از بعد مدیریتی ایشان شخاص تر است، و مسائل سیاسی، بر فرهنگی ارحج تر است!

این را خیلی بی انصافی می دانم.

*چرا؟

به این جهت که بنده، در طول مدتی که در این مسئولیت هستم، واقعا سعی کردم که حتی برای یک مورد، ارتباط خودم را با مجموعه ای که معتقد هستم یک جناح سیاسی نیستند، ولی بهر حال در جامعه از آنها به عنوان جریان سیاسی یاد می شود و اشتباه هم هست، و این اشتباه که باید تامل در آن صورت گرفته باشد . برای اینکه یک جریان فکری را تغییر جنسیتی کنند و با آوردن این نام سیاسی و جناحی، سعی کنند تخریب شخصیتی نسبت یه آیت الله مصباح یزدی داشته باشند. که شخصیت فکری جامعه ماست، همان تعبیری که مقام معظم رهبری داشتند! واقعا جایگزین شهید مطهری و علامه طباطبائی هستند. آیت الله مصباح شخصیتی است که بیشتر از اینکه در ایران شناخته شده باشد، در دنیا شناخته شده اند؛ و متاسفانه بعضی افراد کم ظرفیت، قدر این شخصیت را نمی دانند، تا ما قدردان شخصیت های فکریمان باشیم. که این شخصیت های فکری، که معمولا کمیاب و گاها نایاب هستند. یعنی ما علامه جعفری را که از دست دادیم، متوجه شدیم که چه شخصیتی بوده، و ممکن است هنوز افرادی قدردان نباشند. حالا من می خواهم، بگویم بنده با آن ارتباطی که با مجموعه در 10 سال گذشته داشته ام، اما به هیچ وجه سعی نکردم، حتی کوچکترین ارتباط سیاسی، به قضایا بدهم، و در این قضیه که بحث خاص خود را دارد، و برای اولین بار است، که یک مقدار بحث هایی کردیم، که به نوعی، شما ما را کشاندید، ولی اگر من خودم می خواستم صحبت کنم، وارد بحث های خاص نمی شدم، وحتی باز هم در همه صحبت های من، احساس نمی کنید که من می خواهم جریان خاصی را بکوبم

*این بحث با شما عجین شده، بخاطر اینکه آمدن آقای عجمین از دفتر آیت الله مصباح به یزد، خود این مسئله با توجه به اینکه، خودتان هم اشاره کردید که یزد دروازه جنوب شرق است، خب ممکن است اینگونه تعبیر بشود، که آقای عجمین، از دفتر آیت الله مصباح به یزد آمدن، تا از دروازه جنوب شرق، احاطه ای را که می خواهند بر جنوب شرق داشته باشند، و نظرات سیاسی را در آن به اجرا درآورند؟

این تعابیر اشتباه است. به نظر من این تعبیر درست نیست. یعنی همان ظلمی که به آیت الله مصباح در رده خیلی عالی دارد می شود، همین ظلم را به بنده، که یک فرد کوچکی هستم هم دارد می شود.

*شما جریان آیت الله مصباح را قبول دارید یا نـه؟

بنده آیت الله مصباح را به عنوان جایگزین علامه طباطبائی و مطهری قبول دارم! به جهت اینکه ایشان از  کسانی هستند، که چه قبل از انقلاب، و چه بعد از انقلاب، اصلا در تئوری سازی بحث ولایت فقیه، نقش اساسی داشته اند؛ و این شخصیت، اساسا اگر در یک مقطع از زمان، به روشنگری مسائلی، آنهم در مسائل مبانی و اعتقادی و ارزشی پرداخته، هرگز نباید این شخصیت هزینه شود در مسائل سیاسی ، جناحی....

*روحانیت ما مگر می شود سیاسی نباشد؟

ببینید سیاست ما در دو حوزه تعریف می شود. یک، حوزه تئوری، و دو، حوزه اجرا. در حوزه تئوری، شخصیت آیت الله مصباح مطرح است.

 در حوزه سیاسی، ایشان بیشترین بحث های سیاسی را در حوزه داشتند، و همچنین نظام سیاسی اسلام را در همین نماز جمعه به عنوان خطیب قبل از نماز جمعه مطرح می کنند، و از رادیو پخش و بعد کتاب می شود. اندیشه ایشان، حتی به جنوب لبنان می رود، و به عنوان یک اندیشه انقلابی ، سیاسی مطرح می شود. این یک حوزه است! و حوزه دوم ،اجراء است. یعنی ما می خواهیم در انتخابات، یک فردی را انتخاب کنیم برای شورای شهر. درست؟! اندیشه سیاسی آیت الله مصباح به عنوان اندیشه سیاسی امام (ره) می آید و مطرح می شود و خط می دهد. اما هرگز آیت الله مصباح در انتخاب افراد نقش ندارد. یعنی این یک ظلمی است که بیاییم و آیت الله مصباح را حتی برای انتخابات ریاست جمهوری هزینه کنیم. شان آیت الله مصباح شان تئوری پردازی است. این که تفکیک سیاست از دیانت نیست! بلکه مصباح راه را نشان داده، آیت الله مصباح از این نظر، جهت روشنگری است. واقعا آیت الله مصباح، هدایت کننده است! در این بخش، که خط ایشان نشان می دهد ملاک ها را، مسیر را نشان می دهد. اما چه کسانی باید در انتخابات شرکت کنند! این اشتباه است که از آیت الله مصباح هزینه کنیم، و بگوییم، احمدی نژاد بیاید گوش به حرف آیت الله مصباح بدهد. این غلط است!

*امام (ره ) هم یک سری تئوری داشتند، که یک زمانی اجرا شد، و شاگردانی داشتند، که آن شاگردان در این انقلاب سهم داشتند، و حتی بعضی از آنها بعد از انقلاب، پست و مقام گرفتند، و آیت الله مصباح هم یک سری شاگرد داشتند. یک تعداد تربیت شده داشتند، تا  این تئوری زمانی اجرا شود.

اصلا  تئوریهای آیت الله مصباح دارد اجراء می شود، من می خواهم بگویم تفکر آیت الله مصباح با امام (ره) یکی است! یکی از القاهایی که ممکن است من و شما هم تحت تاثیر آن قرار بگیریم، همین است که بیاییم بگوییم، آیت الله مصباح یک تفکر دارد. شهید مطهری یک تفکر! نه! همه تفکراتشان با امام(ره) فرقی ندارد. یعنی همه شاگردان امام هستند، که دقیقا تفکرات امام را، نه حتی حالا، که  قبل از پیروزی انقلاب داشتند، آن بحث ولایت فقیه، توسط  آیت الله مصباح و شهید بهشتی، در جلساتی که آنها داشتند، همان قبل از پیروزی انقلاب بوده. اینها یکی بودند، و الان هم یکی هستند. این جدایی انداختن بین متفکرین و تئوری پردازان یک خطی است که دشمن دارد انتخاب می کند. و متاسفانه عده ای هم در داخل کشور، آنرا دنبال می کنند. دارند این طور القاء می کنند، مثلا اندیشه سیاسی آیت الله مصباح یک دریچه سیاسی خاصی است، این حرف به اصطلاح یک تهمت است، که دارد به یک اندیشمندانی داده می شود؛ که خیلی راحت هم در جامعه ابقاء می شود. تبلیغ می شود. متاسفانه ممکن است، در بعضی از اذهان دانشجویی و حوزه ای ما این تفکر پذیرفته شود. این یک مطلب نا حقی است، و یک ظلمی است، و از همین ظلم استفاده می شود و می گویند، بله کسی که با ایشان ارتباط داشته، حالا آمده تفکر ایشان را القاء کند و تفکر ایشان را جا بیاندازد. اینطور نیست! ما دنبال تفکرات امام ( ره) هستیم، و ما جامعه مان را با این مبنا پایه ریزی کردیم. مبنای امام (ره) توسط  رهبر معظم انقلاب تداوم پیدا کرد، و مسئولین ما باید سعی کنند، در این مبنا حرکت کنند، و این نوع القائات صحیح نیست. من خواهش می کنم شما هم با یک مقدار توجه بیشتر، نسبت به این رسانه ای که در اختیار دارید، و اتفاقا مورد توجه هم قرار می گیرد، توجه کنید! که اگر ناخواسته یک وقتی القایی بکنید، ممکن است افرادی بپذیرند از شما ، و باعث گمراهی عده ای بشوید، که هدایت آنها دیگر آسان نیست. شما گاهی وقت ها ممکن است یک چیزی را مطرح کنید. یک اندیشه را القاء می کنید، خیلی ها هم می پذیرند، و همراهی می کنند و ممکن است، بعد از گذشت زمان ما بفهمیم، که اشتباه فهمیده ایم، و  اما آنهایی را که به اشتباه انداخته ایم،  دیگر در دسترس نباشند.

*پس شما قبول نمی کنید که بحث سیاسی شما بیشتر از بحث فرهنگی شما است؟ چون مشکلی که هم اکنون در یزد به آن بر می خوریم، اینست که شما هفته ای چند روز را در یزد نیستید، و معمولا می گویند رفته اید قم، و یا کلاس داشته اند، یا دارند؛ و حتی بعضی ها می گویند آقای عجمین، نماز را در یزد شکسته می خوانند! سوال اینجاست که مدیر کل ارشاد، به خصوص زمانی که خیلی جاها به ایشان نیاز دارند، هفته ای چند روز را در یزد نیستند، و به دائم السفر تعبیر می شود، آیا این سفرها ادامه خواهد داشت؟

ببینید مسافرت های مدیر کل، در چارچوب ماموریت یا مرخصی صورت می گیرد. بنده باید حضور خارج از استان را هم داشته باشم،  کارهایی است  که باید در استان دنبال شود، و کارهایی هست که درتهران، و حتی مخصوصا، برای کارهای زیربنایی بحث دارالعباده می شود آن را در قم دنبال کنیم. بخاطر اینکه این اندیشه اندیشمندانی را دارد که در قم هستند، و باز من اینجا تاکید می کنم، منحصر به موسسه امام خمینی نیست، ممکن است بسیاری در خارج از موسسه دنبال شود، با کسانی که کار کردند در مسائل شهر اسلامی. زمانی که  در اداره حضور ندارم  آنهم مشخص است، من اتفاقا از مسئول دفتر خواستم، که خدمت یکی از بزرگان یزد هم که رسیدم، ایشان همین تعبیر را داشتند، که شنیده ام در یزد حضور ندارید در اداره، من بعد از صحبت با ایشان گفتم، تمام حضور و غیاب من را در این 6 ماه استخراج کنند و اگر لازم باشد عمومی اعلام شود، که ما این مقداری که در استان نبودیم،  ماموریت بوده، یا مرخصی بوده؟ همه اینها را شفاف سازی کنیم، که این بحث ها پیش نیاید. در مورد خواندن نماز شکسته هم نه! من نمازم را در یزد کامل می خوانم، و دوستانی که در نماز اداره شرکت می کند، شاهد هستند که من نمازم کامل هست.

*آماری نسبی وجود دارد، که یزدیهایی که از یزد خارج شده اند، به مراتب از داخل یزد موفق تر عمل کرده اند. نمونه آیت الله مصباح و یا خاتمی

علت اینست که زمینه رشد در آنجا بیشتر است

*شما چرا از قم به یزد برگشتید؟ یعنی اینکه بجای حرکت به سمت جلو، یک نوع بازگشت به گذشته داشته اید؟

اصلا من در مقام مقایسه نیستم، بنده هیچ عددی نیستم. چه در یزد باشم، چه در قم، یا هر جای دیگر،طلبه کوچکی هستم، که هیچ جایگاه علمی، و نه اجرائی، و نه فرهنگی و نه شانی برای خودم قائل هستم. بعضی از دوستان ممکن است، به اشتباه یک نوع برداشت هایی داشته باشند. اما ما بزرگانی داشته ایم در این استان، که به تعبیر امام (ره) اگر در قم بودند، یکی از مراجع بودند؛ ولی بهر دلیلی، وظیفه  خودشان دیدند که برگردنـد به شـهر خودشـان خدمت کنند؛ ما یک  وقتی، منافع خـودمان را در نظـر می گیریم، و یک وقت است که احساس می کنیم، شان شخصی خودمان، چه از نظر مدارک علمی و چه از نظر شهرت، و  چه از نظر کم آسیب پذیرشدن نسبت به مسائل آبروئی ، حیثیتی این جا دارد، که بریم بجایی که بیشتر زمینه رشد  وجود دارد. ولی ما عمر محدودی را داریم که قریب اتفاق به پایان می رسد. این عمر، عمر خیلی طولانی هم نیست، و باید سعی کنیم، که در روزی که از ما سوال می کنند، بتوانیم  جواب بدهیم، که  آیا ما به آن وظیفه ای که خیلی روشن هم هست عمل کرده ایم؟ یا نه! بنده واقعیتش نتوانستم، با وجود اینکه همه من را منع می کردند، حتی خود شما هم با یک توصیه دلسوزانه! چون من شما را در حقیقت دلسوز خود می دانم، و همیشه برداشتم این بوده، که اگر شما نقدی را می کنید واقعا دلسوزانه است. واقعا دلسوزانه، همان وقت دیدم شما هشدار دادید، و من هشدار شما را پیش دوستانم نشان دادم، و گفتم ایشان یکی از دوستان ماست، و سابقه دوستی ما سابقه دیرینه ای است؛ می دانستم خطر دارد! می دانستم یک نوع مشکلات خاص خودش را دارد! ولی راستش، نتوانستم  شانه از زیر بار مسئولیت خالی کنم، و احساس کردم که اگر نپذیرم، و بعد اتفاقاتی بیافتد، که نتوانم پاسخگو باشم؛ پیش خدا هم نمی توانم پاسخگو باشم.

*بعضی از مواقع احساس می کنیم  که در بعضی از سوالات کوتاه می آیید، فقط بخاطر اینکه در قم  و در محضر و دفتر آیت الله مصباح حضور داشته اید. یعنی شما برای اینکه بگویید نه اینطرفی هستم  و نه آن طرفی، و این مسئله، در برخورد اجتماعی و یا حتی با احزاب، تاثیر بسیار زیادی داشته است!

بنده اگر می خواستم این ملاحظه ها را بکنم، قطعا با شما همچنین مصاحبه ای را نمی کردم! شاید در طول مدت تشکیل سایت که من دیده ام، این  تنها مدیری است که به این صورت با شما مصاحبه می کند

*بله! این را برای خودمان افتخاری دانیم

واقعا من اهل این ملاحظات نیستم. من مباحثی که مطرح کردم با شما، بدون سانسور بوده، و الان هم اگر همه آن را بروی سایت بگذارید، مشکلی ندارم. ما از اینکه دیگران در مورد ما چه قضاوتی می کنند، باکی نداریم. ما فقط امیدواریم که پیش خدای متعال روسفید باشیم

*بهرحال موفق باشید! ما از شما یک چیز می خواهیم، و آنهم عمل است.

دعا کنید

*دعا که می کنیم، ولی...

کمک فکری هم بکنید! دعا هم بکنید! نقد منصفانه هم بکنید! ولی گاهی نقد غیر منصفانه هم داشته اید، آنهم در مورد سلام و اینها...

*آن موردی کوچک بود که حذفش کردیم

این جور مواردی را من خودم به شما تذکر می دهم، یا به دیگران

*سوال آخر! آیا شما جامعه را خالی از ناهنجار می بینید یا هنجار؟

جامعه را باید مقایسه کرد! این مقایسه را می توانیم  در سه مقیاس داشته باشیم. یک مقیاس زمانی هست، یک مقیاس کشوری هست، و یک مقیاس جهانی

در مقیاس زمانی، بنده معتقد هستم که جامعه ما به هنجار خوبی داریم، و واقعا نشان می دهد که جوانان ما، حتی گناهکاران آن هم، به اصطلاح، یک پاکی  و طهارت خاص خودشان را دارند. من همین الان ادعا می کنم و حاضر هستم ثابت کنم، انشاالله  خواهید دید جشن نیمه شعبان به مراتب از جشن های سالهای گذشته بهتر برگزار می شود، و اقرار می کنم جوانان ما شعارهای دینیشان را  دارند و دوست دارند. قلب امام زمان(عج) از آنها شاد باشد. کمتر گناه کنند. کمتر معصیت کنند.

*یعنی امسال، ما رقص و پایکوبی را در مراسم نخواهیم دید؟

کمتر خواهیم دید، کمتر از سالهای گذشته، به شما قول می دهم.

*قول کمتر شدن؟

ما افرادی را داریم که روی عمد سوء استفاده می کنند، که باید نیروی نظامی با آنها برخورد کنند، که با آن اقتداری که از سرهنگ اکبر شاهی در برخورد با سارقین دیدیم، امیدواریم که کسانی که تعمد دارند و خودشان را نشان می دهند، و من از تمام جوانان پاک استان می خواهم، که اگر دیدند، فردی می خواهد جشن ها راآلوده کند، خودشان با نیروی انتظامی تماس بگیرند، و اطلاع بدهند، و در همینجا، از آقای حیدری رئیس دادگستری می خواهیم، برای برخورد با تخلفات آشکاری که در حوزه این مسائل  انجام می شود، سعی کنند که یک بحث و دادگاه ویژه برگزار کنند، و خلاصه نگذارند قلب مبارک امام زمان (عج) در شب ولایت ایشان بدرد بیاید

*شما چه جشنی برای این جوانان آماده کرده اید؟

یکی از دوستان مامور شدند، و همین امروز که دارم با شما صحبت می کنم، جناب آقای رفائی دارند کارهایش را انجام می دهند. ما نوارهایی را آماده کرده ایم برای اینکه به دوستانی که می خواهند جشن بگیرند اهداء کنند. همینجا هم اعلام می کنیم، از عزیزانی که مایل باشند، نوار در اختیار آنها قرار خواهیم داد

*آیا ارشاد،  خودش هم جشن خواهد داشت؟

ارشاد در این جشن شرکت می کند، ولی در کل، این جشن، جشن مردمی خواهد بود

*موفق باشید

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا