یزدفردا "رضا بردستانی "عضوی از جامعه پژوهشی استان یزد:نباید دیده شوی! شنیده شوی! اصلا نباید حضور داشته باشی! در غیر این صورت همه کس با تمام چیزهایی که به تو مربوط یا نامربوط است کارخواهند داشت.
برآشفته می شویم! فشار خونمان کمی از حد معمول بالاتر می رود! اطرافیان را نگران می کنیم امّا هیچ کس نمی داند دلیل این به هم ریختگی چیست؟! چند ساعت قبل ، در یک همایش بزرگ دو ساعت داد سخن دادیم که نقد، چیز خوبی است! و بسترهای اجتماعی برای ایجاد چند صدایی و شنیدن صداهایی مخالفِ آن چه ما می اندیشیم، باید فراهم باشد! جمعیت مشتاق برایمان کف زدند و هورا کشیدند و خودمان هم خوشمان آمد از جملاتی که گفتیم و اعتقادی به آن نداشتیم! که اگر داشتیم برای چند خط انتقادی که یک منتقد به طرزی مؤدّبانه و منصفانه نگاشته بود این گونه از کوره در نمی رفتیم!
با این مقدمه ی کوتاه که شاهد و ناظر چندین و چند باره اش بوده ام، بوده اید و بوده ایم!، به سراغ نوشته ای تکراری می رویم که مثل «اول مرغ بود یا تخم مرغ»؛ همه را درگیر و اسیر خود نموده است.
بارها در برابر هجوم، تهمت و کج خلقی این عبارت را شنیده ایم که : «مدافع نقد و انتقاد هستیم اما یک منتقد باید مستقل و عاری از هر گونه یک سویه نگری و تعصب باشد، او باید علاوه بر انتقاد، راهکار نیز ارائه دهد تا شیوه و روش نقادی او درست و قابل درک باشد. اصلا منتقدی که همراه با نقد و انتقاد خود راهکار ارائه ننماید قطع به یقین! سوء نظر داشته ، قصد تخریب و نقد شخصیت دارد و نه محتوا!»
در همین جا باید به این نکته ی مهم اشاره نمود که بین نقد متون نگاشته شده با اعمال و بازخوردهای انفعالی یک نفر، تفاوت بسیار است. در نقد متون مکتوب، با نویسنده کاری نداریم و متن پیش روی ماست و می توانیم با بررسی کارشناسانه و موشکافانه، نقطه نظرات خود را بیان نماییم. در این موقعیت گرایش به کیستی به جای چیستی چندان خوشایند نبوده و حق اعتراض برای عدم حضور در حیطه ی شخصی کاملا پذیرفته است.
حال در نظر بگیرید فردی مسئول برای بدنه ای وسیع از اجتماع زیستی که خود نیز جزء کوچکی از آن است تصمیمی اتخاذ می نماید که به زعم عده ای خوب و به نظر عده ای دیگر ناصواب جلوه می نماید. در این هنگام آن عده که تصمیم اتخاذ شده را مفید می دانند یا سکوت می نمایند، یا همراهی و همکاری و در نهایت عده ای زبان به ستایش می گشایند که به به و آفرین! در مقابل آن عده که به هر دلیل ممکن آن تصمیم را ناصواب و مضر تشخیص داده اند هم یا سکوت می نمایند، یا همراهی نمی کنند و یا زبان به اعتراض و انتقاد می گشایند که احتمالا این شیوه ی برخورد می تواند طبیعی جلوه نماید. این گونه است که در نقد عملکرد گاه منتقد از باید های لازم به سمت و سوی باید های غیر ضروری کشیده شده، فشار و اهتمام خود را بر بیان حق تشخیص داده ی خود به کار بندد. در این جا وقتی به یک سیستم، عملکرد و شیوه نامه ی عملیاتی بخشی از اجتماع اعتراض داشته باشیم، به طور طبیعی، نقد شخصیت هم جزیی از پیکره ی نقد را تشکیل می دهد چرا که در این جا، کیستی و چیستی با هم و در یک زمان واحد اتفاق افتاده است. یعنی شخصی تصمیم گرفته، آن تصمیم به مرحله ی اجرا در آمده است.
در زمان هایی که منتقد دست به پیش بینی و اعتراض از نقطه نظر نگران آینده بودن می زند، دیگر ارائه ی راهکار معنایی ندارد چرا که یک منتقد به پشتوانه ی نقدی که می نماید نمی تواند شیوه و روش درست انجام را هم توضیح دهد چرا که ساده ترین اتهامش دخالت در اموری است که به او ارتباطی ندارد و جواب یک جمله است:«شما حق ندارید برای من و مجموعه ی تحت امر من تعیین تکلیف نمایید!»به او و اعتراضش هیچ خدشه ای وارد نیست! حق دارد چرا که اگر قرار باشد بنا به راهکار های ارائه شده عمل نماید پس استقلال عمل و اعتبار مدیریت یکجا به زیر سؤال برده می شود و شیوه ای ناپسند رایج می شود.
خیلی کوتاه نگاهی می اندازیم به نقد، منتقد و شیوه های متداول نقد و نقادی: فرهنگ فارسی «عمید»، کلمه نقد را چنین معرفی می‌کند:« نقد (critic) به معناي سره کردن و نيز ظاهر ساختن عيوب و يا محاسن کلام و انتقاد (criticism) از مصدر باب افتعال به معناي عيب جويي، ‌موشکافي و نکته‌سنجي بر همين منوال، نقاد کسي را گويند که سره کننده و جدا کننده خوب از بد است.»
مرحوم عبدالحسین زرین‌کوب، نقد را چنین تعریف می‌کند:« نقد در لغت به معني "بهين چيزي بر گزيدن" [تاج‌المصادر زوزني: ص 5] و نظر كردن در دراهم تا در آن به قول اهل لغت سره را از ناسره باز شناسد . معني عيب جويي نيز كه از لوازم "به گزيني" است ظاهرا هم از قديم در اصل كلمه نقد مستتر بوده است و لذا از دير باز اين كلمه در مورد شناخت محاسن و معايب كلام به كار رفته است ، چنانكه آن لفظي هم كه امروز در فرهنگ اروپايي جهت اين معني به كار ميرود در اصل به معني راي زدن و داوري كردن است و شك نيست كه راي زدن و داوري كردن درباره ي نيك و بد امور و سره و ناسره ي آنها مستلزم معرفت درست و دقيق آن امور است.»
«فوکویاما»در باره‌ی نقد می نویسد:«نقد، روش بررسی، در فرآیند گیرندگی و دهندگی ذهن است که در ارتباط دو سویه با نگرش نقادانه و ماهیت اثر شکل می‌گیرد.» و «میشل فوکو» درباره نقد چنین می‌گوید:« نقد ابزار است، وسيله‌ای برای آينده يا حقيقتی که آن را نمی‌شناسد و حقيقتی که آن را نخواهد شناخت؛ نقد چشم دوختن به قلمروی است که نقد شديدآً خواهان تسلط بر آن است و در آنجا از وضع قانون ناتوان است.»
در فلسفه از دوران افلاطون نقد را هنر ویا فن قضاوت کردن می‌دانستند. درفلسفه عصر جدید واضح شد که عقل بشر محدود و حقیقت امری نسبی است. بدین معنی که افکار و قضاوت های انسان حالتی موقتی دارند. فن نقد کردن تبدیل به ابزاری شد جهت کشف خطاها و نزدیک شدن به حقیقت.
نقد جدا از مصادیق فراوان خود دارای فرهنگ و شیوه نامه ای مدوّن است که اصولی را برای خود متصوراست به نحوی که نقد، فرهنگ نقد و فرهنگ نقد پذیری را باید همیشه و در همه حال با هم بررسی نمود:
1- فرهنگ نقد: پیش از این که منتقد به نقد داده های مطرح بپردازد، باید به معیارهایی که در بر گیرنده ی فرهنگ نقد است توجه داشته باشد. این معیار ها، مشمول روش های زیر است:
- پرهیز از حُب و بُغض و یکسو نگری.
- جلوگیری از قطعی انگاری در هنگام بررسی.
- بررسی همه جانبه و مبتنی بر ویژه گی های مثبت و منفی اثر.
- برهم زدن هنجارهای متعارف و سنتی در حین ارزیابی و ارزشیابی و هنجارشکنی های آگاهانه.
- آگاهی داشتن از تیوری و نظریه های جدید در حوزهء نقد و بررسی.
افزون بر این فرضیه های پنجگانه، شمار دیگری از فرضیه های مطرح در زمینه ی فرهنگ نقد وجود دارد که برای پرهیز از ملالت و توجه به اصل فشرده نویسی، به همه ی آن موارد، اشاره نشد.
نکته ای را که در بحث فرهنگ نقد می خواهم به آن تأکید کنم، در نظر گرفتن معیارهای بالا برای عملی سازی روش های سامانمند در فرایند نقد است؛ زیرا اگر برای درک میزان ارزش ها، معیاری وجود نداشته باشد، نقد روشمند نمی تواند شکل بگیرد.
2- فرهنگ نقد پذیری: "رابرت گیدمن" نویسنده ی اروپایی می نگارد:"پیش از این که در بحث ظرفیت شناسی، نقد، ظرفیت ارزشی دانسته شود، فرهنگ نقد پذیری، ظرفیت ارزشی پنداشته می شود". در این تعبیر "گیدمن" اشاره ی جالبی برای وقع گذاشتن به "فرهنگ نقد پذیری" وجود دارد. بی تردید، داشتن روحیه ی فرهنگ نقد پذیری، یکی از ظرفیت های ویژه، برای داده های مورد نقد انگاشته می شود. برای آن که به این ظرفیت دستیابی پیدا کنیم، بهتر است به رویکرد های سازنده و اثرگذار در فرایند فرهنگ نقد پذیری، توجه جدی داشته باشیم:
- حساسیت های منفی و روش های تلقی یکسویه درباره ی خود و اثر را کنار بگذاریم.
- به آرای دیگران در هنگام نقد، دقت کنیم.
- تحمل آرای خلاف بینش و سلیقه ی خود را داشته باشیم.
- از نقد نترسیم.
- اشتباه در هنگام عمل را، امر طبیعی بپنداریم.
خو گرفتن به این اجزای پنج گانه، مستلزم تجربه و تکرار این روش های فرضیه یی در فرایند نقد پذیری است. باز اندیشی، نو گرایی و زدودن گرد قرائت های سنتی و متحجر، از شمار رویکردهایی است که می تواند ظرفیت فرهنگ نقد پذیری را در وجود ما گسترش بدهد.
منتقد کیست؟: نخستین اصلی که منتقد را تعریف می کند، داشتن آگاهی های مبتنی بر روش نقد است. این آگاهی ها در بر گیرندهء مواردیست که منتقد باید آن را در نفس خود داشته باشد. مانند:
- احاطه داشتن بر مقوله ها و تیوری های نقد مُدرن.
- دانش کامل از ویژه گی هایی که نقد در محور آن شکل می گیرد.
- نگاه شالوده شکنانه.
- دریافت نو از مفهوم نقد.
- توجه به رویکردهایی دگرگونه در متن اثر.
با استناد بر مواردی که مطرح شد، این مولفه های پنج گانه، به عنوان ویژه گی ها، مهمترین رویکردی است که کار منتقد را در حوزه ی نقد، تبیین می کند.
منتقد را نباید دشمن خود یا جریان خاص و مورد علاقه ی خود دانست . اگر به اصول نقد پایبند باشیم در می یابیم که منتقد هم دلسوز موفقیت و پیروزی شماست اما به شیوه های عملیاتی که اتخاذ نموده اید اعتقادی ندارد و بر این باور است که شاید به شکست انجامد.
چند توصیه ی دوستانه برای کسانی که مورد نقد قرار گرفته اند و گاه دچار کدورت هایی نیز شده اند:
*- منتقد را موی دماغ، اضافی، دشمن و بازدارنده ی اهداف و برنامه های خود ندانید.
*- منتقد را می توان متقاعد نمود پس در فکر ساکت کردن و از صحنه بیرون نمودن او نباشید.
*- منتقد هم بخشی از این اجتماع است او را از خود بدانید و در جلساتی راهبردی ،حرف های او را نیز بشنوید چرا که مجال گفتن با محیط نوشتن یک دنیا فاصله دارد چه بسا سوء تفاهمی باشد که قابل رفع است.
*- منتقد را در تنگنای ننوشتن و سکوت قرار ندهید.
*- اگر قرار است به نقد منتقد پاسخ دهید همانگونه که او با نام نشانی خود را در معرض دیده شدن قرار می دهد شما نیز با نام نشان به او پاسخ دهید.
*-حتی به منتقدی که زبان و معیار را رعایت نمی نماید و زبان به دشنام و بدگویی می گشاید هم فحاشی ننمایید. البته برخی در جواب هر انتقادی زبان به سخیف ترین ها می گشایند که مایه ی تأسف است!
*-هیچ منتقد فی نفصه سودای دشمنی ندارد. گاه شیوه های واکنشی؛ یک منتقد را به یک دشمن قسم خورده مبدل می سازد. از این شیوه های فسیل شده اعراض نمایید.
*-یک منتقد می تواند بازوی مشاور شما در امور بدون هیچ جیره و مواجبی باشد پس از این فرصت پیش آمده نهایت استفاده را ببرید.
*-هرگز از یک منتقد نخواهید قبل از اعلام عمومی نقد خود با شما هماهنگ نماید ناخواسته او را به چیز نویسی و سفارشی نویسی سوق می دهید.
*-هرگز یک منتقد را با شیوه های غیر اخلاقی مورد هجوم و حذف قرار ندهید.
*-شما می روید و منتقد می ماند. فراموش نکنید ؛ یک منتقد محض نیز می تواند دوستی خوب برای شما باشد
*- اگر قرار است به نقد یک منتقد جواب دهید گزینشی و موردی برخورد ننمایید با این شیوه ممکن است منتقد به سادگی در مظان اتهام قرار گیرد.
*-گفتگو هنوز هم بهترین شیوه است بنشینیم و با هم بر سر موضوعاتی که اختلاف داریم حرف بزنیم .
و نکته ی مهم و نهایی این که : منتقدین را با هم مقایسه ننمایید یا به تعبیر ساده تر همه را با یک چوب نرانید.


  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا