انگار نه انگار که اينها يک گروه انقلابى‏اند!
...

يزدفردا"خاطره خواندني زير مربوط به سفر رهبر معظم انقلاب در زمان رياست جمهوري به مورمبيك است در زمان "سامورا ماشل" رهبر انقلابىِ موزامبيك

ديدم همان‏گونه كه ما انتظار داريم - كه بيش از آن اصلاً نمى‏شود انتظار داشت - يك گروه با تفكر چپ، يك كودتاى نظامى كرده‏اند و يك حركت نظامىِ چريكى يا منظم انجام داده‏اند، بعد هم قدرت را در دست گرفته‏اند و به جاى قدرتمندان قبل از خودشان نشسته‏اند!

قصرى كه قبلاً حاكم پرتغالى در كشور موزامبيك در آن استقرار داشت و حكومت می‌كرد، همان قصرى بود كه «سامورا ماشل» رهبر انقلابىِ موزامبيك - كه بعد هم كشته شد - در آن‏جا زندگى می‌كرد! او از من هم در همان قصر پذيرايى كرد و من ديدم كه وضع با گذشته فرق نكرده است! در آن‏جا فرشى بود كه من مشغول نگاه كردن به آن شدم.

گفت: اين از آن فرشهايى است كه از زمان پرتغاليها مانده است. ديدم نه فقط در همان قصر و در همان تشريفات زندگى می‌كردند، بلكه به همان روش هم زندگى می‌كردند! انگار نه انگار كه اينها يك گروه انقلابى و مردمى‏اند؛ كه واقعاً مردمى هم نبودند و اصلاً در آن‏جا از مردم خبرى نبود!

ما وقتى مى‏خواستيم وارد سالن ميهمانى بشويم، ديديم در كنار درِ بزرگى كه اين سالن را به سالن پذيرايى وصل می‌كرد، دو نفر ايستاده‏اند؛ درست مثل غلامهاى افسانه‌ايى در دربار سلاطين كه در آن، حاكم پرتغالى هم همان‏طور زندگى می‌كرده است!

 واقعاً دو نفر غلام سياه بودند! حالا اين دو نفر، سياه بودند؛ اما ديگر غلام نبودند؛ چون خود حاكم هم از همان گروه بود! اين دو نفر مأمور با لباسهاى مشخصى، غلام گونه دو طرف در ايستاده بودند و بايد طورى عمل می‌كردند كه وقتى سلطان - يعنى همين رهبر انقلابى - با ميهمانش كه من بودم، در مقابل اين در مى‏رسيديم، اين دو لتِ در به طور برابر و طاقباز باز شده باشد و اينها در حال تعظيم باشند و همين كار را هم كردند! من لبخند مى‏زدم و نگاه می‌كردم؛ بعد هم با او - كه خودش را مثل همان حاكم پرتغالى، با همان ژستها گرفته بود! - وارد سالن ميهمانى شديم.

(نقل در ديدار ائمه جمعه سراسر كشور درهفتم خرداد 1369)



يزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا