یزدفردا "سيد ناصر امامي ميبدي:ديشب و به بهانه هفته دفاع مقدس تلويزيون « مهاجر» را نشان مي داد . فيلمي به ياد ماندني از ابراهيم حاتمي كيا كه براي چندمين بار مي ديدمش . مهاجر براي من علاوه بر ويژگيهاي كيفي و سينمايي و ارزشي و جايگاه ويژه حاتمي كيا در سينماي ايران و ... يك وجه منحصر به فرد دارد آنهم بازي دوست و همكلاسي شهيدم سيد ابراهيم اصغرزاده در آن است .
همان روز ها كه مهاجر ساخته مي شد با سيد ابراهيم در دانشكده سينما تئاتر ، درس سينما مي خوانديم و آن چهره صميمي و زيبا و دوست داشتني با زخمهايي زيباتر بر صورت و گوش و گردن كه بر جامانده از سالهاي دفاع مقدس بود و رد پايي از تجاوز دشمن را هرگز از ياد نمي برم .
رفاقتمان از وقتي كه سركلاس تاريخ فلسفه استاد اردلان ،حسابي جلوي آن همكلاسي سوسول و مثلاً روشنفكر مان درآمده بودم و او را كه درقرائت يك متن مثلاً ادبي- فلسفي به كوير تاخته بود و كوير زيبا و دوست داشتني را مظهر ريا و فريبندگي و دو رويي خوانده بود و هر چه ياس و نامردي و نامرادي بود را از پنجره كوير ديده بود و من بچه كوير را به واكنش و ارائه متن كوتاهي كه في المجلس نگاشتم و قرائت كردم و به اين مصراع از خودم ختم مي شد كه « افسوس كوير ديده باراني نيست » واداشت ، خيلي بيشتر شده بود كه « دمت گرم ، خوب جلوش درآمدي » و « توكه به اين خوبي مي نويسي چرا ....؟ ».


ياد آن روزها به خير . با ديدن مهاجر سيد ابراهيم برايم زنده شد .او كه نه . من زنده شدم ، تازه شدم ، بغض كردم و كوير ديده ام باراني شد. افسوس كه ... !

اصلاً دوست دارم سيد را از نوشته خودش كه براي سيد شهيدان اهل قلم نگاشته است بشناسيد متني كه عيناً از سايت جامع فرهنگي مذهبي شهيد آويني(سید ابراهیم اصغر زاده از آقا مرتضی می گوید سید ابراهیم اصغر زاده از آقا مرتضی می گوید ) نقل مي شود.




یزدفردا


  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا