یزدفردا "احمد ابراهیمی :یک اصل :پایه ترین قانونی که از ابتدا تا کنون در روابط بشری حاکم بوده و در آن خدشه ای وارد نشده است، "سود طرف خودی" بوده است، و این قانون از ویژگی "مقیاس پذیری" برخوردار است. پس آنرا می توان از اجتماع کوچکی مانند خانواده تا روابط بین الملل تعمیم داد.

توضیح همان اصل :

اثبات شده است که در روابط بین ملتها عمدتا چیز ثابتی وجود ندارد. تلاش فراوان شده است تا یکسری اصول و منطق بر جهان حکمفرما شود اما این حقوق و منطقها نیز از استحکام و پشتوانه کافی برخوردار نیستند و تا زمانی که بازی های جهانی به مراحل حساس خود وارد نشوند قوانین و اصول محترم خوانده شده اما به محض آنکه پای منافع "خودی" وسط بیاید، اصولا هر "اصول"ی بی "اصول" می شود.

قدما چگونه فهمیده اند :

از قدیم نیز نمونه های مختلفی برای تشبیه بکار برده اند استعاره هائی مانند "باد" در بی ثباتی، "خروس" در تغییر رنگ و چهره، "عقرب" در بی چشم و رو بودن و مانند آن همه برای توصیف احساسی است که در مواجهه با چنین حرکتهای شنیعی بکار گرفته شده تا شنونده بتواند به عمق مطلب پی ببرد.

عوام چگونه سنجیده اند:

در بین عوام از دیدگاه دیگری به موضوع نگاه می شود، مثلا می گویند "این جماعت برای یک روبل آدم می کشند"، یا مثلا گفته می شود "اینها همانها هستند که میدان سرخ را با دامنهایشان سرخ کردند (Red Skirt) "، عبارتهائی مانند "دم تکان دادن"، یا مثلا "برای یک امتیاز در اروپا چندان شیرجه می زنند که آسفالت سوراخ می شود" نیز استفاده می شود.

سیاسیون چگونه تفسیر می کنند :

آنجا که به مواضع سیاسی و رسمی نزدیک بشود، موضوع رنگ و لعاب های متفاوتی پیدا می کند، مثلا سفیر یا کاردار کشور مورد نظر را صدا می زنند، برایش چای و شربت می آورند و با لبخند های ملیح و دوست داشتنی توضیح می دهند که "عزیز جان ما از شما انتظار نداشتیم". یا مثلا در حرکتی دیگر مصاحبه ای می کنند و می گویند "در کشور دوست و برادر اشتباه شده است".

از یک منظر دیگر :

آنچنانکه سوابق موضوع بیان می کند باید در زمان رژیم سابق، کشور از نوعی برق بسیار "قوی" و "تمیز" به نام "اتمی" بهره مند می شد. اما تا امروز حتی یک الکترون از "رخ ماه" آنرا کسی رویت ننموده ، که ننموده است. تصور کنید عروسی است که تا نزدیک خانه داماد آمده است اما ملتی را "مچل" نموده و وارد خانه نمی شود. طبق عرف نیز داماد و تمام طایفه اش هی "سر انداز" و "پا انداز" می دهند تا عروس خانم "قدم رنجه" کند و پیش تر بیاید ، اما عروس "پای وصال" نمی دهد. از او انکار و از داماد اصرار، ولی نمی شود که نمی شود. حال تصور کنید که خانواده داماد شروع کند به "حاتم بخشی"، در نتیجه عروس یک پا پیش می گذارد و متوقف می شود

اما این رویکرد خوب موضوع است. بالاخره عروس پدر و مادر دار داماد را به وصال خواهد رساند و ملتی را مسرور می کند. ولی امان از زمانه ی بی حیا، اگر عروس "تردامن" افتاده باشد. در این صورت آش شعله قلم کاری می شود که نپرس.

داماد سر انداز می دهد. عروس قدم پیش می گذارد، اما رقیب از پشت سر پیغام می دهد که "من دوبرابرش را می دهم". ناخلف عروس قدم بعدی را که بر می دارد، بجای آنکه قدمی جلو بگذارد، رقصی می کند، عشوه ای می آید و آتش دل داماد مادر مرده را دامن می زند و نهایتا دو قدم "عقب" می گذارد. اینجاست که قدما کاسه صبرشان طاق می شود و می گویند "هم از توبره می خورد و هم از آخور" و عوام نیز یکی رویش می گذارند و می گوند "هم از توبره می خورد، هم از آخور ، هم ریخت و پاشهای روی زمین را جمع می کند".

کشکول :

"در مثل مناقشه نیست"

"دشمن دانا بلندت می کند، بر زمینت می زند نادان دوست"

"قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید"

"یا خودت را کسی بدان، یا دیگران را کسی بدان"

"دانا هم داند و هم پرسد، نادان نه داند و نه پرسد"

"خر یکبار که در راهی پایش در چاله فرو رفت، دیگر از آن راه نمی رود "

"الغریق یتوکل بکل حشیش"

"ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی، کین ره که تو می روی به ترکستان است"

"خری که با سر توی طویله نمی رود باید با ته وارد طویله اش کنند"

" آنکس که بداند و بداند که بداند، اسب طلب از گنبد گردون بجهاند

آنکس که نداند و بداند که نداند، لنگان خرک خویش به مقصد برساند

وانکس که نداند و نداند که نداند، در جهل مرکب ابد الدهر بماند"

"کدخدا که شد ابوالهادی نه ملک بماند و نه آبادی"

"دوست می گوید (گفتم)، دشمن می گوید (می خواستم بگویم)"

"آینه چون نقش تو بنمود راست، خود شکن آئینه شکستن خطاست"

"من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم، تو خواه پند گیر، خواه ملال"

"زمستان می رود و روسیاهی به ذغال می ماند"

"من از روئیدن خار سر دیوار دانستم ، که ناکس کس نمی گردد از این بالا نشینی ها " (ادبیات وانتی)

"آب در هاون کوبیدن است"

"که مطلب موجب هدایت جمعی و ظلال جمعی خواهد شد"

"شنونده باید عاقل باشد"

"الصبر مفتاح الفرج"

یزدفردا
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا