آيتاللهمدرسی یزدی:
معرفی مكتب ایران به جای مكتب اسلام انحرافی بزرگ است
یزدفردا: عضو فقهای شورای نگهبان با بیان اینكه ارزش ایران هم به اسلامی بودن آن است، معرفی مكتب ایران را به جای مكتب اسلام انحراف و مقدمه انحرافی بزرگتر توصیف كرد.
به گزارش یزدفردا به نقل از فارس ، آیتالله سید محمد رضا مدرسی یزدی عضو فقهای شورای نگهبان طی سخنانی اظهار داشت: در ماه مرداد هستیم و از مهمترین مطالب مناسب با این ایام، مروری بر تاریخ گذشته ایران به ویژه تاریخ صد و چند سالهی اخیر است. قضایای عجیب و مهمی در حدود صد و چهار سال قبل یعنی 1285 شمسی و دو دهه قبل از آن واقع شد. این قضایا مربوط به نهضت امت اسلامی ایران، تلاشهای روحانیت دلسوز، متعهد و آگاه برای رهایی از چنگال ظلم و استبداد داخلی و مقابله با استعمار خارجی است.
وی خاطر نشان كرد: از آن وقتی كه پای استعمار در كشور ایران به طور آشكار باز شد و استعمارگران به ویژه دولت پلید، ستمگر و مكار انگلیس در شؤون مختلف كشور و ملت دخالت و دست اندازی كردند، متدینین و به خصوص علمای طراز اوّل كه در تهران و مراكز علمی سكونت داشتند احساس خطر كردند. آنها دیدند علاوه بر استبداد و ظلمی كه شاهان بیكفایت و وابستگان دربار نسبت به ملت روا میدارند، دستهای پلید بیگانه نیز مزید بر علت شده و رنج و گرفتاری مردم را دو چندان كرده است.
عضو فقهای شورای نگهبان ادامه داد: لذا علمای بزرگ اسلام و در رأس آنها مرحوم حاج شیخ فضلالله نوری ـ آن عالم آگاه، مبارز و فداكار ـ برای مقابله با مظالم و خودكامگی خاندان قاجار و تعدی و چپاول سفارتهای بیگانه مثل انگلیس و روس و بعضی از سفارتخانههای دیگر، فكرهایی اندیشیدند و طرحهایی ارائه دادند.
وی در ادامه خاطر نشان كرد: نكتهی قابل توجه در مورد تاریخ صد و پنجاه سال اخیر این است كه عدهای از منحرفین معمولاً مطالب صحیح و واقعیات تاریخی را كه بر خلاف اهداف آنها بوده، حذف كرده و از نقل آن خود داری نمودهاند ولی انسانهای متقی و امانتدار آنها را ذكر كردهاند.
این استاد حوزه تصریح كرد: به هر حال به حسب آنچه كه نقل كردهاند، از اولین و اساسیترین اقدامات جناب شیخ فضلالله نوری برای رسیدن به هدف، تلاش برای زنده كردن مسألهی ولایت فقیه برای امت اسلامی بود. مرحوم شیخ فضلالله نوری برای آشنا ساختن اذهان مردم، پرسشهایی درباره كیفیت اداره جامعه ی اسلامی مطرح ساخت و برای دریافت پاسخ كتبی، سؤالاتش را برای استادش، مرجع كل، جناب میرزای شیرازی ـ كه در سامراء مسكن داشت ـ فرستاد.
عضو فقهای شورای نگهبان گفت: در آن زمان هنوز آیتالله سید حسن شیرازی یا همان میرزای شیرازی ـ فتوای معروفش در مورد تحریم توتون و تنباكو و واقعه رژی را صادر نفرموده بود. جناب شیخ فضل الله هم آن روز خودش عالم بزرگ و برجستهای بود، ولی به دنبال راهكاری برای حل مشكلات بود كه بتواند در جامعه مؤثّر باشد. لذا نامه، پرسشها و استفتائاتش را به جناب میرزای شیرازی ـ كه دارای نفوذ كلمه و مرجعیت عامه و سمت استادی بر همه به خصوص خود ایشان بود ـ نوشت.
وی گفت: ظاهراً حدود سال 1306 قمری ـ یعنی بیش از صد و بیست و چند سال پیشتر ـ جواب نامه و پاسخ پرسشها از سوی میرزای شیرازی به دست شیخ فضل الله میرسد. پاسخهای میرزا در بردارندهی لزوم بسط ید ولی فقیه بود و بر این نكته تأكید داشت كه لازم است اجتماع تحت نظر ولی فقیه اداره بشود.
مدرسی یزدی تاكید كرد: سه سال بعد از این قضیه، واقعهی معروف تنباكو و انحصاری بودن شركت رژی در تجارت تنباكو اتّفاق افتاد و نهضت عظیم تحریم توتون و تنباكو از جانب میرزای شیرازی مطرح شد. قدرت فتوای میرزا چنان بود كه تمام صحنه ایران را در بر گرفت و حتی در درون كاخ شاهان مستبد قاجار نفوذ كرد و شاه از سر درماندگی و علی رغم میل مجبور شد با دادن خسارت، قرار داد را لغو كند، امّا علما و دانشمندان و روحانیون بزرگ تهران دیدند قضیه با كوتاه شدن دست شركت رژی حل نمیشود و قضایای متعدّدی وجود دارد و مردم تحت ستم شاهان و استعمار پیدا و ناپیدای دولتهای خارجی، به ویژه انگلیس هستند.
وی در ادامه افزود: اینجا بود كه تلاش كردند تا حركت جدیدی را به نام حركت تأسیس عدالتخانه ایجاد كنند. مقصود و هدف این بود كه جایی باشد و مجمعی تشكیل شود تا به تظلّمات مردم ستمدیده رسیدگی كند و در برابر تعدّی حاكمان و فرماندهان و وابستگان دربار كه به حقوق مردم بیپناه تجاوز میكردند بایستد و متجاوزین در آنجا بازخواست شوند و حقوق مردم استیفا گردد. آنها خواستار تشكیلاتی بودند كه زورمندان را وادار كند حدود قانون و حریم شرع و عدالت را رعایت كنند و كسانی را كه حقوق مردم را پایمال میكنند به سزای عملشان برساند.
عضو فقهای شورای نگهبان خاطر ننشان كرد: باز ظاهراً مهمترین شخصیتی كه این طرح را دنبال كرده جناب شیخ فضل الله نوری بوده است. این حركت كم كم فراگیر میشود و بیشتر علما به آن میپیوندند و آن را تأیید میكنند و مردم هم از آنان طرفداری می¬كنند. امّا شاهان و حكومت قاجاریه به آن تن نمی دهد.
مدرسی یزدی در ادامه با بیان اینكه علما برای اینكه به هدف تأسیس عدالتخانه برسند مجبور میشوند دست به حركتهای اعتراضی بزنند، تصریح كرد: یكی از حركتهای اعتراضی مهم كه به مهاجرت كبری معروف شد، مهاجرت جناب سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی ـ كه دو عالم برجسته تهران بودند به سوی قم و تحصن در قم و حرم حضرت معصومه سلام الله علیها است. بعد از چندی جناب شیخ فضل الله نوری با چندین هزار نفر به آنان ملحق میشوند و البته روشن است كه در آن زمان كه تهران مثلاً شاید 50 هزار نفر جمعیت داشته، همراه كردن جمعیت چندین هزار نفره چه فشار سنگینی بر قاجاریه بود. به این ترتیب ولوله¬ای در كشور بالخصوص در تهران ایجاد شد و مظفرالدین شاه مجبور به تسلیم شد.
وی گفت: سفارت انگلیس و كسانی كه همراه انگلیس بودند، دیدند اگر نهضت عدالت خانه كه علمای اسلام سردمدار آن هستند پیروز شود و بخشی از قدرت به عدالتخانه كه زیر نظر علما تأسیس میشود منتقل گردد، دیگر دستهای پلید طمع ورز استعمار انگلیس از این كشور كوتاه خواهد شد. آنها از یك طرف میخواستند از قدرت گرفتن دینداران جلوگیری كنند تا بتوانند منافع نامشروع خود را حفظ كنند، ولی از سوی دیگر میدیدند نمیتوانند در مقابل حركت تودههای مردم كه علمای بزرگ جلودار آن هستند قرار گیرند.
عضو فقهای شورای نگهبان یادآور شد: آنها نقشههای دیگری كشیدند و با استفاده از امكانات وسیع و بهره برداری از بی اطّلاعی بعضی از افراد، فریبكارانه یك حركت موازی با نهضت عدالت خانه به راه انداختند؛ مزدوران خود فروخته و قلم به مزدهایی كه در روزنامههای آن زمان و نشریات آن روز حضور داشتند هم پشتیبان رسانهای آن¬ها شدند. یك عده به نام روشنفكر و آگاه به مسائل اجتماعی ـ كه گاهی چاشنی دین هم همراهش بزنند ـ جمعیتی را به راه انداختند و شروع كردند به سخن گفتن از آزادی و تعریف و تمجید از روشهای غربی و انگلیسی و خلاصه با تشویق و در عین حال به نوعی تهدید، مردم را به سوی سفارت انگلیس هدایت كردند.
وی اضافه كرد: در این میان، عدّهای مزدور رسمی بودند و یك عدّه هم اراذل و اوباش بودند و عدّهای دیگری هم ساده بودند و به تحریك قلم به مزدها و نشریات بیگانه پرست، همراه آنها راه افتادند و داخل حیاط سفارت انگلیس رفتند تا به خیال خام خودشان از انگلیسی ها بخواهند كه بیایند و به داد مردم برسند!! چه فریاد رسی! به كافری پناه آوردند كه دستهایش به خون همین مردم و سایر مسلمانها آغشته است.
عضو فقهای شورای نگهبان گفت: چقدر بدبختی و بیچارگی! حالا دو گروه در دوجا جمع شدهاند؛ یك گروه در قم و به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها پناه آورده اند و یك گروه هم در سفارت انگلیس ریختهاند. یك گروه دادشان نماز است؛ روزه است؛ دعای كمیل است؛ تأسیس عدالت خانه است و با لقمه نانی تحصن كردهاند. امّا گروه دیگر در سفارت انگلیس كنار دیگهای پلو ـ كه الآن عكس همان دیسهای پلو در سفارت انگلیس موجود است ـ جمع شدهاند.
وی ابراز كرد: جالب این است، طبق گزارشی كه از طرف سفارت انگلیس یك خانم دیپلمات انگلیسی برای جمعیتی كه به آنجا آمدهاند سخنرانی میكند. او با حیله به مردم خط میدهد و میگوید ای مردمی كه پناه آوردید به اینجا! شما از ظلم رنج میبرید. ظاهراً شما مشروطه میخواهید. یعنی همان مشروطه ای كه در انگلیس بود و برای اولین بار این كلمهی مشروطه را به دهن مردم انداخت و وجهش این بود كه عدالت یك مفهوم اسلامی است و درخواست عدالتخانه زیر نظر علمای اسلام بود.
عضو فقهای شورای نگهبان بیان داشت: او اصطلاح را عوض كرد و با مشابه سازی اسمش را مشروطه گذاشت و به دهن مردم انداخت. قلم به مزدها هم در فضایی كه تهران از علماء مبارز خالی شده بود شروع كردند به تبلیغ این واژهی عاریهای. كم كم صحبتها از عدالت و عدالتخانه منتقل شد به مشروطه، در حالی كه مشروطهی انگلیسی به معنای سكولاریسم و جدایی دین از سیاست و كنار گذاشتن عالمان دین از عرصههای اجتماعی است.
وی با بیان اینكه برآمد این دو جریان، یكی تحصن علما و مردم در قم، و دیگری آنها در تهران این شد و شاه را مجبور به امضای مشروطه كرد، افزود: باز نكته جالب این است كه آنچه مظفرالدین شاه قاجار امضا میكند تأسیس مجلس شورای اسلامی است. اما عدّهای كه عمدتا تحت رهبری سفارت انگلیس بودند دیدند دوباره همان قضیه شد؛ بلكه برای آنها از عدالتخانه هم بدتر شد؛ چرا كه اسم اسلام هم آمد. مجلس شورا اگر اسلامی باشد دیگر انگلیس آنجا چه نقشی میتواند داشته باشد؟ سایر كشورهای استعمارگر چه نقشی میتوانند داشته باشند؟ لذا دوباره قلم به مزدها و روشنفكرها و سیاسیون وابسته و خود باخته را تحریك كردند تا سر و صدا كنند كه ای بابا! این فایده ندارد! این همان استبداد است! باید ما ملّی گرا باشیم. مجلس شورای اسلامی باید به مجلس شورای ملّی تبدیل شود. بالاخره هم موفّق شدند و مجلس شورای ملّی شد.
عضو فقهای شورای نگهبان ادامه داد: ببینید چقدر تفاوت است! آن روز آنها این كلمهی اسلامی را حذف كردند، امّا در زمان ما در همین ابتدای انقلاب و تشكیل حكومت اسلامی، بر اساس یك غفلت، نام مجلس شورا مجلس شورای ملّی انتخاب شد، ولی امام خمینی رضوان الله علیه خروشید؛ مردم خروشیدند و به همّت علما، رسماً مجلس شورای اسلامی نام گرفت؛ بالاخره مشروطه راه افتاد ولی همین حركت كه از اوّل زحمتش را علما و مؤمنین كشیدند، بر اساس دخالتهای انگلیس و غفلت بعضی از مردم و حتی بعضی از علما، حتی بعض از عمامه به سرها، آن حركت منحرف شد و به جایی منجر شد كه به یك جریان سكولار تحت اختیار انگلیس تبدیل گردید و كسانی به آن مجلس راه یافتند كه آشكارا میگفتند ما باید از فرق سر تا نوك پا فرنگی بشویم؛ همه چیز ما باید غربی بشود!
مدرسی یزدی تصریح كرد: یك دفعه علمای طراز اوّل چشمها را باز كردند دیدند همه زحمتها معكوس در آمد. اگر قبلاً استبدا شاهی، استعمارگران را به طور غیر رسمی و دزدانه راه میداد، الآن رسمی و قانونی شده و در مجلس شورا دارند این حرفها را میزنند! این بود كه مرحوم آخوند خراسانی از نجف نامه مینویسد؛ آقا شیخ عبدالله مازندرانی نامه مینویسد؛ باز آقا شیخ فضل الله اعتراض میكند و میگوید در كشور اسلامی مشروطه باید مشروعه و دینی باشد و در نهایت جان خودش را در این راه میگذارد و این مسیر انحرافی در ادامه به آنجایی رسید كه رضا شاه كه صدها مرتبه بدتر از قاجار بود روی كار آمد و بعد فرزند كثیفش روی كار آمد و در تار و پود این دولت و تمام مقدّرات كشور دست استعمار به انواع حیل وارد شد و هیچ جایی را باقی نگذاشتند كه در اختیار خود ملّت باشد.
وی گفت: گاهی میگویند شما چرا دربارهی تاریخ صحبت میكنید؟ مخصوصا چرا از مسائل صدر اسلام میگویید؟ چرا از مظلومیت امیرالمؤمنین علیه السلام میگویید و سپس شرائط اجتماع ما را با زمان سابق و دورههای گذشته مقایسه میكنید؟ عرض میكنم اگر نكنیم پس چگونه مردم بیدار بشوند؟ خود امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمود از تاریخ عبرت بگیرید؛ از گذشته درس و پند بگیرید تا آن فریبها و حیلههایی كه موجب بدبختی و عقب افتادگی این ملّت شد دوباره بر سر مردم نیاید؛ آن مظلومیتی كه امیرالمؤمنین علیه السلام پیدا كرد دوباره در جمهوری اسلامی محقّق نشود.
عضو فقهای شورای نگهبان در ادامه سخنان خود با بیان اینكه برخیها خرده میگیرند و میگویند كه چرا تشبیهمیكنیم، افزود: اصلاً تاریخ را برای چه میخوانیم؟ تاریخ میخوانیم برای اینكه راه آیندهی ما را روشن كند و حقایق را بفهمیم. البته معلوم است كه هیچ كس نمیتواند مثل امیرالمؤمنین علیه السلام باشد و قابل قیاس با آن بزگوار نیست، ولی در حد خود ما و جامعهی ما و ملاكهای اسلامی كه باید باشد، كاملاً قابل مقایسه است. از این حیث ما باید خودمان و جامعهی خودمان را مقایسه بكنیم. این دستور خود امیرالمؤمنین علیه السلام است. لذا باید حواسمان جمع باشد؛ همین سیاست و راه موازی كه آن روز سفارت انگلیس درست كرد، الآن هم سیاست آنهاست. میبینند حالا كه جمهوری اسلامی دارد پیش میرود و بحمدالله دشمنان را سركوب كرده و راه خودش را پیدا كرده، میخواهند به هر طریق ممكن افراد را بخرند؛ گول بزنند؛ طمعها و اشتهاهای كاذب افراد ضعیف را تحریك میكنند؛ جریان درست میكنند تا به اهداف خود برسند.
مدرسی یزدی با اشاره به دوران موسوم به اصلاحات، تاكید كرد: همین هفت، هشت سال قبل شما شاهد بودید گاهی چند گام جلو آمدند دوباره ملّت با درایت رهبر فرزانه و هوشیار به سر آنها زد و آنها را دوباره عقب راند. باز از راه دیگری میخواستند در انتخاباتی كه گذشت وارد بشوند نتوانستند. آن فتنه و آشوب را ایجاد كردند اما بحمدالله مردم فهمیدند و راه خود را تشخیص دادند. امیدواریم كه این تجربهها مردم را بیمه كرده باشد و دیگر هیچ گاه فریب دشمنان خود را نخورند و همیشه راه مستقیم اسلام را آگاهانه دنبال كنند و حتی اگر منحرفین در لفّافههای جدیدی هم افكار خود را پوشاندند باید توسط مردم شناسایی شود.
وی یادآور شد: تمام حركتها و تمام شعارها باید ظاهرش و باطنش اسلامی باشد. این چه سخنی است كه مكتب ایرانی به جای مكتب اسلامی به كار گرفته شود. تازه، مگر مكتب ایرانی یك تلّقی دارد؟ اصل و فرع و ظاهر و باطن و شعار و دثار ما اسلامی است. ارزش ایران هم به اسلامی بودن آن است. چگونه ارزش اصلی را رها كرده به چیز دیگر تكیه كنیم؟ این خود انحراف و مقدمه یك انحراف بسیار بزرگ است و باید بلافاصله جبران شود.
یزدفردا
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 17,نوامبر,2024