دکتر جلال فروزانفر

· حاشیه نشینی ، خرابه گزینی و عوامل آن :

- در گذشته حاشیه نشینی به مردمانی گفته میشد که از روستا به شهر مهاجرت کرده و چون در اقتصاد شهر جذب نمی شدند ناچاراً حلبی آبادها زاغه ها و گودها را بوجود می آوردند . اما امروز مسئله بسیار پیچیده و جدی شده است و تفاوت بنیادی با گذشته دارد . مردمان ساکن در مرکز شهر به لحاظ کهنه بودن ، نداشتن دسترسی ، تجدد طلبی و پشت کردن به فرهنگ و تاریخ خود طالب مکانی دیگر برای سکونت هستند . این مکان کجا و چگونه می تواند باشد ؟ دولت و مدیران شهری معمولاً زمینهای خالی اطراف شهر را راحت ترین و بهترین مکان برای آماده سازی و در اختیار قراردادن به کسانی که ساختمانهایی بر روی هم انباشته میکنند می پندارند . پس مردمان گریز از مرکز ،را با شتاب به سوی این مکانها فرا می خوانند و این ساکنان گیج ، ناگهان خودرا پرتاب شده در این مرغ دانیهای حاشیه شهر گرفتار می بینند . آنها ابتدا سعی در قانع نمودن هر چه بیشتر خود در این لانه ها دارند اما کم کم حس می کنند که درسوراخی به تله افتاده اند و هر سوراخ از گروههای شناخته شده دیگر جدا افتاده است و ظاهراً دیگر کار از کار گذشته است . پس آنگاه روستائیان و مهاجران خود را در مرکز شهر می بینند . رها شده وبی هیچ تعلق خاطر . آنچنان که زبان محیط خود را نمی فهمند و این چنین حاشیه نشینی و خرابه گزینی رخ داده است . اما سوال در این است که این واقعه بوسیله سوداگران که آگاهانه شهر را شکل میدهند بوجود آمده یا تابع سرنوشت کور است ؟ چنانچه به لحاظ تاریخی قضاوت کنید همه حاصل سرنوشت و اگر کمی تامل کنید درخواهید یافت که ساکنان شهر چگونه به خاطر پریشانحالی ، در تله سوداگران گرفتار آمده اند و این نظریه تاریخی را مردود میسازد . اما اینک چرا اینگونه شد ؟ چنانچه جزئیات را کنار بگذاریم دو عامل اصلی را میتوان به عنوان موتور عمده این حادثه به شمار آورد که ساخت شهر را بسیار زشت و غیر منطقی و آزاردهنده کرده است .



اما این دو عامل : به سال 1350 بر میگردیم سه و نیم دهه از آن زمان گذشته است یزد در آن سال 900 هکتار مساحت و 120.000 نفر جمعیت داشته چنانچه تراکم ناخالص جمعیتی آن به 130 نفر در هکتار بالغ می شده است . در سال 1352 قرارداد طرح جامع یزد با مهندس مشاور دانشکده هنرهای زیبا – دانشکده تهران منعقد میشود طرح زیر نظر پروفسور کورانی و میکارا از رم و استاد توسلی ، مرحوم استاد مزینی و استاد طبیبیان از دانشگاه تهران بوده است . در این طرح سه آلترناتیو برای شهر تا سال 65 ارائه میگردد . (اسکیس های 1.2.3 ) تهیه کنندگان طرح اما دو نکته مورد نظر را به دقت زیر نظر گرفته و برآن آگاهی کامل داشته اند :



1) کمربندی شهر باید در شمال و شرق احداث شود .



2) شهرک صفائیه نمی تواند جزیی از بدنه شهر تلقی گردد . این دونکته در هر سه آلترناتیو تکرار میشود و بحث و جدلها درباره آن آغاز میشود .



اجرای کمربند شمالی که از پشت خلدبرین میگذرد نه تنها عامل توسعه نیست که خود از توسعه بی رویه می کاهد اما چنانچه اجرای کمربندی در جنوب و غرب اتفاق بیافتد تمامی زمینهای مرغوب کشاورزی و باغات شهر را می بلعد و سرعت توسعه سرطانی بالا میرود و شهر به پیرامون خوددست اندازی میکند وکسی را یارای مقابله با آن نیست و این گونه ، طراحان به لحاظ آگاهی بسیار از کمربندی غربی و جنوب پرهیز کرده و در مقابل سوداگران که با این طرح امید خود را از دست داده بودند مقاومت کرده و به نظریات خود اصرار ورزیده اند .



دومین نکته ای که سوداگران بر آن تاکید میکردند آوردن شهرک صفائیه در محدوده شهر یزد بوده که طراحان طرح جامع به شدت با آن مخالفت میکنند زیرا آوردن این شهرک در محدوده عامل و موتور اصلی توسعه در جنوب شهر خواهد بود بعلاوه مابین شهرک و بجای آن تلی از بتن ظهور خواهد کرد . این بحث و گفتگو حتی به دربار کشیده شده و مرتباً تصویب طرح به تعویق می افتد . در سال 54 مرحله اول طرح مصوب میشود و طرح همچنان مورد بی مهری است . در سال 57 انقلاب میشود در سال 58 انقلاب طرح توسط گروه شهرسازی عمران شهری با کمی اختلاف مصوب میشود .اما طرح مورد بی مهری است و درسال 61 بحث تجدید نظر میشود و در سال 63 طرح جامع تجدید نظر تهیه و تصویب میشود اما جالب است .



که نظر مسئولان شهری و طراحان بر آن قرار میگیرد که هم کمربندی شمالی جای را به کمربندی جنوبی و غربی میدهد و هم شهرک صفائیه جزء محدوده شهر قرار میگیرد و این چنین است که این دو عامل خطرناک به عنوان موتور توسعه مرگبار شهر یزد در دستور کار قرار گرفته و زمینه برای سوداگران فراهم و حاشیه نشینی و خرابه گزینی بروز و ظهور به تمامی میگردد . چنانچه در سال 65 کمربندی غربی – جنوبی آغاز و پس از اندک زمانی به یک خیابان شهری تبدیل میشود و توسعه سرطانی از اطراف این کمربند بسوی صفائیه و از صفائیه به سوی کنار گذر بعدی با فاصله زیاد انجام میگیرد وسعت شهر در سه دهه به 12 برابر میرسد و آپارتمانها هم اکنون کنار گذر جدید را در می نوردند و حاشیه نشینی اینگونه در حال رشد و نمو است و بنظر میرسد آنچنان این دو موتور توسعه سرطانزا پر قدرت است که یزد را به مهریز متصل میسازد .



اما این کنار گذر غربی وجنوبی اثر خود را در توسعه به طرف تفت و هر آنچه میان این دو شهر است ادامه میدهد و در این میان موتورهای کوچکتری به عنوان عناصر کلان شهری این توسعه را تشدید کرده اند که در آن میان می توان به بیمارستان ، پارک ، کوهستان ، دانشگاه و غیره اشاره کرد و بدین گونه می توان طرح اولیه جامع یزد را به گونه ای تقدیس آمیز ستود و کسانیکه را که به جای تصمیم های صحیح به بی راهه رفته مورد نکوهش قرار داد زیرا این توسعه سرطانزا آنچنان قوی گردیده که بنظر میرسد کسی را یارای مقابله با آن نیست ولااقل کنترل آن امکان پذیر نمیباشد اما انتظار میرود این سیاست رها شود و محدوده های شهر قرص و محکم گردیده و رشد درونی در دستور کار قرار گیرد.


منبع: شرکت عمران و مسکن سازان استان یزد

یزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا