ج)شايعات مربوط به مسائل اقتصادي: سابقه اوج اين تهمتها به دو سال اول پيروزي انقلاب برميگردد. گروهكهاي ضدانقلاب كه آقاي هاشميرفسنجاني را سد راه خودشان ميديدند، متوسل به اين تهمت شدند و به هريك از افراد موثر خط امام تهمتهايي زدند و براي آقاي هاشمي اين تهمت را انتخاب كردند. اوايل پيروزي انقلاب كه آقاي هاشمي رفسنجاني به تبريز رفته بود، در دانشگاه پلاكاردهايي با مضامين "هاشمي با فلان مقدار سرمايه آمده" نصب كرده بودند. ريشه اين تفكر به سالها قبل از انقلاب برميگردد كه كمكهاي به مبارزين انقلاب، از طريق ايشان تقسيم ميشد و پس از مشخص شدن انحراف منافقين، كمكها را قطع كرد و آنها كه شروع به شايعهپراكني كردند، آنقدر موفق شدند كه نيروهاي متدين هم عليرغم پاسخهاي مكرر و حتّي اعلام رسمي رئيس قوه قضائيه وقت، آيتالله يزدي، همچنان آن حرفها را ميزنند.
خود آيتالله هاشمي رفسنجاني درباره زندگي خانوادگي و فرزندان ميگويد: "پدر من در روستايي كه زندگي ميكرديم، كشاورز بود و زندگي نسبتاً معمولي داشت. من همين رويه را حفظ كردم. هرچه هزينه من بيشتر ميشد، كاسبي و كار ميكردم كه بتوانم كفاف و عفاف داشته باشم. تفاوتي با بعضي از طلبهها داشتم و آن اينكه، من با ريا، تظاهر و زهد فروشي ذاتاً مخالف و متنفر هستم. آنچه را كه هستم، نشان ميدهم. بعضيها را ميشناسم كه آنچه را كه واقعيتشان هست، نشان نميدهند. زهد فروشي را بد و گناه ميدانم و آن را اسلامي نميدانم. آنچه كه هستم، شفاف است. قبل از انقلاب اين گونه نبود كه دستمان باز باشد، اواخر كه ممنوعالمنبر شدم، كاسبي ميكردم و در كار زمين و ساختمان بودم و با درآمدي كه كسب ميكردم، وضع بهتري داشتم. ولي زندگي من همان بود. تغييري در زندگي ندادم. امروز بعد از اينكه 27 سال از انقلاب اسلامي گذشته و سه دوره رئيس مجلس و دو دوره رئيس جمهور بودم، برخي به غلط تصور ميكنند، دست من در همه كشور باز است، ولي زندگي شخصي و خانوادگي من در همان سطحي است كه از قم شروع كردم و ميخواستم داشته باشم. زماني نتوانستم و زماني هم كه توانستم، همان سطح را حفظ كردم. با اسراف و تبذير به همان نسبت مخالف هستم و گناه ميدانم كه با زهدفروشي و رياكاري، نعمتهاي خداوند را در حد نياز دارم و اهل رياضت هم نيستم.
البته بايد بگويم قبل از انقلاب اسلامي و دوران مبارزات، مقداري زمين با قيمت متري يك يا دو تومان در بيرون شهر قم خريدم. اينها را كمكم خيابانبندي كردم و بعد گرانتر شد و يك مقدار را فروختم و آن را آباد كردم. چند سال هم در زندانم بودم و اينها يك مقدار مصرف شد. وقتي كه از زندان آزاد شدم، مقداري را مجاني به طلبههاي نيازمند دادم. عدهّ زيادي از طلبهها از اين زمينها گرفتند. به هر فرزندم پنج قطعه دويست يا سيصد متري دادم كه براي خودشان استفاده كنند. بچهها هم كم كم فروختند و هزينه زندگي و ساخت منزل كردند. ولي سطح معاش را نگه داشتيم.
شايد درباره زهد فروشي كه گفتم، مصداق بخواهيد، ولي نميخواهم روي افراد حرف بزنم. سطح زندگي امثال ما تقريباً مثل هم بود. دوستاني كه با هم مبارزه ميكرديم، خانهها، رفت و آمدها، لباس و هرچه داشتيم، شبيه هم بود. زهد فروش به آنهايي ميگويم كه امكانات دارند و مخفي ميكنند و خودشان ميتوانند در سطح متوسط حضور داشته باشند و از لحاظ تظاهر اينها را در سطح پايين نشان ميدهند. من اينها را قبول ندارم و ميگويم اينها زهدفروشي است. به قصد اينكه خودشان را به گونه ديگري نشان بدهند، امكانات خود را به قول شما پنهان مي كنند. حالا بعضيها ندارند و اگر نداشته باشند، ديگر زهدفروشي نيست و بعضيها نميخواهند داشته باشند كه آن زهد است و نه زهد فروشي. به هر حال زندگي شخصي مرا آنهايي كه ميبينند، ميدانند و آن روز كه انقلاب شد، در خانهاي در دزاشيب بودم كه حدود هشتصد متر بود. الان دريك خانه اجارهاي زندگي ميكنم كه خيلي كمتر از آن است. امكانات همانهايي است كه آن موقع بود. آن موقع بخاطر اينكه 5 بچه داشتيم و من هم معمولاً در زندان بودم، خدمتكار داشتيم. الان همسرم كارهاي خانگي را خودش انجام ميدهد. البته من هم ميپسندم كه اين گونه باشد. اينها از تنگدستي نيست. خيلي از خانمهاي با شرايط زندگي خوب هم چنين كارهايي ميكنند. فكر ميكنم شيوه اسلامي اين است.
طبق قانون اساسي، رئيس جمهور وقتي شروع به كار ميكند و وقتي دورهاش به اتمام ميرسد، بايد ليست داراييهاي خود، فرزندان و همسرش را به قوه قضاييه بدهد. من همين كار را در هر دو دوره كردم. آيتالله يزدي آخرين بار بررسي كردند و ديدند كم شده است. رسماً هم اعلان كردند.
در مورد فرزندانم هم بگويم كه هيچ يك از بچههاي ما كار اقتصادي به آن معنا، جز ادامه كشاورزي ندارند. همان كشاورزي كه ما در قم و رفسنجان داشتيم و با زمينها كار ميكنند. بخشي از زندگي را از آنجا و بخشي را هم از حقوق خودشان اداره ميكنند.
فائزه كه مدتي نماينده مردم تهران در مجلس بود، مدتها مسئول ورزش بانوان كشور بود و نبايد با ورزش كردن بانوان مخالف باشيد. فاطمه هم سالها مسئول بنياد رسيدگي به امور بيماريهاي خاص ميباشد و هيچكدام حقوقي نميگرفتند و نميگيرند. تمام وقت كار ميكنند. ياسر در مركز تحقيقات استراتژيك به من كمك ميكند. مهدي در جواني با جهاد كار ميكرد و برايش جاذبه داشت. مدتي در سازمان بهينهسازي مصرف سوخت بود و در حال حاضر مسؤول دفتر من در هيأت امناي دانشگاه آزاد اسلامي است. او قبلاً كار بسيار مهمي را شروع كرده بود كه جزو افتخارات ايشان ميدانم. تكنولوژي اين سكوهايي را كه ميبينيد در دريا نصب ميشود، ديگران اصلاً قبول نداشتند كه اين كار را ميتوان كرد. الآن سكوهاي هفت هزار تني ميسازند. تكنولوژي لوله زير دريا را او آورد.
محسن هم در زمان دفاع مقدس به دليل نياز كشور مقطع دكتري خود را در كانادا نيمهكاره رها كرد و در صنايع موشكي سپاه مشغول به كار شد و اكنون مديرعامل مترو است.
پسران من همه به جبهه رفتند. همين مهدي مجروح شيميايي است و ياسر مدتها در جبهه چومان مصطفي در خط مقدم بود. قبلاً هم گفتم كساني كه ميخواهند بيشتر تحقيق كنند، ميتوانند پروندههايشان را از فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله(ص) و لشكر 10 سيدالشهداء بپرسند.
شايعه ميكنند كه مثلاً در كيش يا فلانجا، فلان برج متعلق به ماست و يا شما ادعا كردهايد خانواده هاشمي در مجموعه صنايع خودروسازي، بانك پارسيان، بنياد موليالموحدين، شركت خودروسازي دوو و ... نفوذ دارند و در پشت اين قضايا هستند. حتّي ميگويند بر مناطق آزاد سيطره دارند.
بنده ضمن تكذيب چنين شايعاتي كه ريشة آنرا عوامل ضد انقلاب و منافقين ميدانم، همانگونه كه يكبار در جمع طلاب عزيز در شهر مقدس قم اعلام كردم، براي چندمينبار اعلام ميكنم هركس مدركي براي اثبات اين ادعاها و يا هر جاي ديگر دارد، ارائه كند، آن را به خود او خواهيم بخشيد و براي خودش بردارد."
البته جان كلام را هاشميرفسنجاني در مناسبتي اينگونه گفته بود كه "از شهيد بهشتي پرسيدم: با اين همه تهمتها چه ميكني؟ گفت: آسياب به نوبت". حالا كار به جايي رسيده كه در هفته نامهاي ديگر مينويسند: "هاشمي از منافقين حمايت ميكرد!!" اگر اين گونه پيش برود، پيشبيني دكتر بهشتي تكميل ميشود. البته در اين تهمتها و شايعات درباره آقاي هاشمي رفسنجاني، مسئولان سازمانها و يا مراكزي كه منسوب به هاشميرفسنجاني نيستند، مقصّرند.
چرا يك بار شركت هواپيمايي ماهان، بانك پارسيان، بنياد موليالموحدين، كرمان خودرو و ... با مردم شفاف صحبت نميكنند كه چيستند و سهامداران آنها كيستند؟ اگرچه خيلي دير شده، اما به مصداق مثل معروف "ماهي را هر وقت از آب بگيريد، تازه است" خوب است كه اين مؤسسات مالي و توليدي، ذرّهاي از نقدينگي خود را صرف شفافسازي و نشان دادن وضعيت مالكيت خويش به مردم نمايند.
طلبههاي عزيز!
بياييد خطاب شبنامههاي خويش را عوض كنيد. يكبار به سازمان بازرسي كل كشور و نهادها، سازمانها و ارگانهاي مربوطه بنويسيد كه چرا در بيان سرمايههاي خاندان هاشمي كوتاهي ميكنيد؟ شايد از اين طريق آنان را قانع كنيد كه يافتههاي خويش را در بارها بازرسي از سرمايههاي هاشمي و خانواده ايشان حداقل براي يكبار هم كه شده بگويند؟ مطمئناً عدم اعلام نتايج بازرسيهاي مكرّر توسط اين سازمانها در ايجاد چنين ذهنيتهاي اشتباهي بيتأثير نبوده است.
طلبههاي جوان و آينده سازان حوزه دين و فرهنگ!
بگذاريد صريح بگوييم كه در پيش و پس مسير تفكرات شما، تارهايي از افراط و تفريط تنيدهاند و ميخواهند جريان معتدل جامعه را كه نماد و مصداق اتمّ آن "آيتالله هاشميرفسنجاني" است، مشوه و بد جلوه دهند. به اين تناقض آشكار توجه كنيد تا متوجه عمق توطئه شيطنتآميز خط افراط و تفريط شويد.
1- مخالفان جنگ تحميلي عراق عليه ايران ميگويند: هاشميرفسنجاني نميگذاشت جنگ تمام شود تا اين همه خسارات مادي و معنوي به كشور وارد نشود.
2- مخالفان پايان جنگ تحميلي عراق عليه ايران ميگويند: هاشميرفسنجاني بود كه جنگ را تمام كرد و در باغ شهادت را به روي مشتاقان بيشمار بست.
مطالب مرتبط در پايگاه خبري تحليلي يزد فردا
|
عدم آزادي دستگير شدگان تشنج در سخنراني هاشمي در قم و خبر تكميلي
تاریخ : 18 خرداد 1385 - قبلازظهر 07:08 اظهارات رئيس دفتر آقاي مصباح يزدي درباره ايجاد تشنج در جريان سخنراني آيت الله هاشمي رفسنجاني در قم
تاریخ : 18 خرداد 1385 - قبلازظهر 08:45 |
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 07,ژانویه,2025